بیانیه لوزان زیر سایه عهدشکنی امریکایی
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، پس از روزها مذاکره سخت بین ایران و گروه 1+5 سرانجام بیانیهای در لوزان سوئیس منتشر شد که راهحلهای پیشنهادی برای حل و فصل مسأله هستهای را مشخص کرده است. در این بیانیه که البته به زعم برخی از کارشناسان میتوان نام آن را توافقنامه نیز نهاد به طور اجمالی در خصوص مهمترین موارد اختلافی بین ایران و غربیها راهحلهایی ارائه شده است که بر اساس آن میبایست دو طرف تا تیرماه به سندی جامع برای اجراییسازی آن دست یابند.
طی چند روز گذشته در خصوص بیانیه لوزان تحلیلها و اظهارنظرهای مختلفی صورت گرفته است که بیشتر حول مواضع و اظهاراتی است که طرف امریکایی پس از انتشار بیانیه داشته است. طبق معمول امریکاییها پس از انتشار این بیانیه، تفسیری خودساخته از این بیانیه را در بوقهای تبلیغاتی خود دمیدهاند و درصدد هستند تا نتیجه مذاکرات را مصادره به مطلوب کنند.
با این حال به نظر میرسد که در بیانیه لوزان دادهها و ستاندهها با هم برابری نمیکند و حجم تعهدات ایران نسبت به طرف مقابل بیشتر، صریحتر و نقدی است، در حالی که طرف مقابل به نوعی سعی دارد تعهدات خود را در هالهای از ابهام بپوشاند تا در آتی راه برای سر باز زدن از اجرای آن هموار باشد.
البته نگارنده بر این باور است که در مذاکرات اگر قرار است به نقطه تفاهمی رسید حتماً میبایست رد و بدل امتیاز وجود داشته باشد. گو اینکه در یک دوره نیز ایران بخش عمدهای از فعالیتهای هستهای خود را به صورت داوطلبانه به حالت تعلیق درآورد اما مسئله اینجاست که آیا تیم مذاکرهکننده در برابر امتیازاتی که به غرب داده است میتواند تضمینی برای اجرای تعهدات طرف مقابل به دست آورد یا خیر. به عنوان مثال از هم اکنون و در حالی که تیم ایرانی به کرات بر لغو تمامی تحریمهای مرتبط با مسئله هستهای آن هم به طور یکجا تأکید دارد، طرفهای غربی و به ویژه امریکاییها بر لغو تدریجی و در صورت لزوم تحریمها تأکید میکنند.
البته برخی نیز این نگرش را دنبال میکنند که طرف مقابل میبایست به نوعی در برابر ایران زانو بزند و این نوع نگاه نیز دوری از اعتدال و حذف واقعگرایی است اما به راستی این سؤال جدی در پیش روی بیانیه لوزان قرار دارد که آیا حجم امتیازات داده شده توسط ایران متناسب با امتیازات گرفته شده است؟ آیا دستگاه سیاست خارجی کشور به واقع توانسته است سیاست برد- برد را که خود مروج آن بوده عملیسازی کند؟
ملت ایران طی چندین ساله اخیر فشار بسیار زیادی را از سوی غربیها و به ویژه دولت امریکا تحمل کرده است. در شرایط فعلی نیز غربیها تمامی فشنگهای اسلحه تحریمی خود علیه ایران را امتحان کردهاند و دیگر تیری جز تهدید نظامی باقی نمانده است. در خصوص حمله نظامی نیز تقریباً قاطبه کارشناسان بر این باور هستند که امریکا هرگز به دنبال مواجهه نظامی با ایران قدرتمند نخواهد بود.
در چنین شرایطی و در حالی که دولت اوباما به شدت نیازمند دستیابی به توافق هستهای با ایران است، انتظار این بود که تیم سیاست خارجی کشورمان پافشاری بیشتری بر مواضع به حق خود داشت و حداقل تضمینهای قابل قبولی از طرف مقابل به جهت لغو تحریمها دریافت میکرد. انتظار این بود که در مذاکرات موضوع پیوستن ایران به بازار جهانی صادرات سوخت هستهای، ایجاد نیروگاههای جدید با همکاری الزامی کنسرسیومهای بینالمللی در ایران و حتی پرداخت غرامت به دلیل فشارهای سنگین چندساله گذشته پررنگ باشد که متأسفانه اینگونه نیست.
امیدواریم طی مدت باقی مانده تا تهیه توافق نهایی تیم مذاکرهکننده نسبت به بازنگری در تعهدات طرف مقابل اقدام کند و به صورت شفاف و واضح و بدون هرنوع تفسیری اقداماتی همچون لغو تحریمها را به صورت یکجا بر عهده طرف مقابل بار کند./907/د102/ح
منبع : روزنامه جوان