ویژه نامه اینترنتی «عید نوروز در فرهنگ اسلامی و سنتها» منتشر شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ویژهنامه اینترنتی «عید نوروز در فرهنگ اسلامی و سنتها» شامل بخشهای مختلفی همچون مقالات، گالری، انجمنها، کارت پستال، احادیث، پیامک، پرسش و پاسخ، چندرسانهای و مقالات مرتبط در پایگاه اینترنتی راسخون منتشر شد.
از جمله مقالات این ویژهنامه میتوان به عنوانهای «نوروز در روایات اسلامى»، «نوروز و سنت فرهنگی اسلام»، «نوروز در فرهنگ شیعه»، «نوروز ، آیین جهان شمول زایش رستاخیز»، «عید نوروز، زیبائیها و شادیها»، «نگاهى عمیق به عید نوروز»، «توصیه های تغذیه ای در نوروز»، «نوروز از دیدگاه اسلام»، «عید نوروز در شعر امام خمینى(ره)»، «نوروز در کتب فقهى و استدلالى»، «نوروز از نگاه شریعت»، و «نوروز در روایات شیعه و در کتاب التاج جاحظ بصرى» اشاره کرد.
نوروز
در این مقاله آمده است: هر ملّتى که از تمدّن و فرهنگى اصیل و ریشهدار برخوردار است دارای سنتهای نیکو و حسنه است1. کشور پهناور ایران زمین از جمله ملل متمدن و اصیل است که دارای ریشههای فرهنگی اصیل در گذشته تاریخی خود میباشد. ریشههای فرهنگی که نمادهای آن در سنتهای ایرانى تداوم یافته است و تا به امروز ادامه دارد.
عید نوروز بخشی از این فرهنگ اصیل ایران زمین است، که هنوز رواج دارد. جشنی که در نخستین روز سال برگزار میشود، و جشن ملّى ایرانیان است و بعد از ورود اسلام به ایران هم مورد تایید اسلام قرار گرفت. عید نوروز، نمایش روزهاى عظیم و پر شکوهی از وحدت، برادرى ، مهربانى و صله ارحام است. دلبستگى به فرهنگ اصیل ایرانى در کشورهای همجوار نیز فراوان است و آنان عید سنتی ایرانى و عید نوروز را گرامى مىدارند.
در آثار اسلامی نیز این روز به نیکی یاد شده و آداب و اعمالی برای آن ذکر شده است که در ویژهنامههای نوروزی سایت راسخون به آن اشاره رفته است.
نوروز در منابع شیعه و اهلسنت
در مقاله دیگری از این ویژهنامه نوروز در منابع شیعه و اهلسنت بررسی شده که بخشی از آن به این شرح است:
نوروز در فرهنگ شیعه
دانسته است که سال قمرى، به عنوان سالشمار پذیرفته شده در آیینهاى دینى در دین مبین اسلام پذیرفته شده و در میان مردم و کتابهاى تاریخى مرسوم بوده است. در کنار آن سال شمسى، به دلیل ثبات آن در تعیین فصول، همیشه به عنوان سال مورد استفاده در امر کشاورزى و خراج و جز آن، اهمیتخود را حفظ کرده و در تقاویم محاسبه و یاد مىشده است. تطبیق این دو روز شمار با یکدیگر در فرهنگهاى مختلف همیشه مورد بحث واقع شده و راه حلهاى مختلفى براى آن عرضه شده است. سیرى از این تطبیقها در میان تاریخ قمرى و شمسى را تقىزاده مورد بحث قرار گرفته است.
در سال 1304 شمسى (1343 قمرى مطابق 1925 میلادى) در ایران، تقویم شمسى، به عنوان تقویم رسمى پذیرفته شد. محاسبه پیشین که دقیق بود مراعات شد و تنها عوض افزودن پنج روز به سال، شش ماه نخستسال را سى و یک روز، و پنج ماه دوم را سى روز و اسفند را بیست و نه روز قرار دادند که هر چهار سال، سى روز محاسبه مىشد. سالى که اسفند آن سى روز بود، آن را سال کبیسه نامیدند. در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران نیز مبناى محاسبه سال شمسى بوده و سال قمرى نیز در کنار آن به عنوان تقویم دینى مورد تاکید قرار گرفت.
این بود اجمالى از نوروز در تقویم شمسى. مهمترین نکته آن، این است که نوروز تا سال 467 درسال متغیر بوده وپس ازآن درآغازاعتدال ربیعى قرارگرفته واز آن پس تغییرى نیافته است.
نوروز در منابع کهن شیعى
در آغاز باید اشاره کنیم که مقصود از منابع کهن منابعى است که تا زمان شیخ طوسى تالیف شده است. آنچه که در باره نوروز در این منابع آمده، به شرح زیر است:
نخست آن که نجاشى ذیل شرح حال ابوالحسن نصر بن عامر بن وهب سنجارى نوشته است که وى از ثقات اصحاب است و کتابهایى داشته از جمله کتاب ما روى فى یوم النیروز. روشن نیست حجم روایاتى که وى در این کتاب جمع آورى کرده چه اندازه بوده است. گفتنى است که صاحب بن عباد که باید او را با احتیاط شیعه معتزلى دانست، کتابى با عنوان کتاب الاعیاد و فضائل النیروز داشته است.
در منابع کهن، چند روایت نیز در باره نوروز آمده، که به این ترتیب است:
1- نخست روایتى از ابراهیم کرخى که ضمن آن از امام صادق علیه السلام سؤال شده که شخصى مزرعه بزرگى دارد. در روز مهرگان یا نوروز، هدایایى (از طرف کسانى که بر روى آن کار مىکنند) به او داده مىشود. آیا بپذیرد؟ حضرت فرمود: آنها که هدیه مىدهند مسلمانند؟ ابراهیم مىگوید: آرى. حضرت فرمود: هدیه آنها را بپذیرد.
2- روایت دیگر چنین است که در روز نوروز به امیرالمؤمنین علیه السلام گفته شد: الیوم النیروز. حضرت فرمودند: اصنعوا کل یوم نیروزا هر روز را نوروز کنید. و نقل دیگر همان روایت آن که حضرت فرمود: نیروزنا کل یوم. این همان روایتى است که در آن گفته شده در روز نوروز به آن حضرت، فالوذج هدیه کردند و حضرت این پاسخ را دادند. در حاشیه نسخهاى از فهرست ابنندیم آمده که ثابتبن نعمان بن مرزبان، پدر ابوحنیفه، یا جد او همان کسى بود که فالوذج به امام على علیه السلام هدیه کرد و حضرت فرمود: نوروزنا کل یوم یا مهرجونا کل یوم. تعبیرى که صاحب دعائم آورده قدرى متفاوت است. در آنجا آمده: وقتى فالوذج به امام اهدا شد، حضرت دلیلش را پرسید؛ گفتند: امروز نوروز است. حضرت فرمود: فنیروزا ان قدرتم کل یوم. یعنى تهادوا و تواصلوا فى الله. این روایت را بخارى نیز در التاریخ الکبیر آورده است.
به جز آنچه از من لایحضر نقل شد، در آثار صدوق، اشارهاى به نوروز نشده است. تنها در عیون اخبارالرضا علیه السلام ضمن اشاره به داستان زیدالنار آمده که جعفر بن یحیى برمکى بعد از کشتن ابن افطس علوى، سر وى را همراه هدایاى نوروز نزد هارون فرستاد. صدوق هیچ اشاره دیگرى به نوروز نکرده است. گفتنى است که در آثار شیخ مفید نیز، کلمه نوروز یا نیروز یافت نشد.
3- اشاره شد که در تهذیب شیخ طوسى، به بحث هدیه در روز نوروز و مهرجان اشاره شده بود. جداى از آن شیخ طوسى در مصباح المتهجد، براى نخستین بار بحث از روز نوروز، به عنوان روزى متبرک که روزه استحبابى و نماز دارد، کرده است. آنچه در مصباح (به نقل از بحار) آمده چنین است:
روى المعلى بن خنیس عن مولانا الصادق علیه السلام فى یوم النیروز قال: اذا کان یوم النیروز فاغتسل و البس انظف ثیابک و تطیب باطیب طیبک و تکون ذلک الیوم صائما فاذا صلیت النوافل و الظهر و العصر، فصل اربع رکعات، تقرا فى اول رکعة فاتحة الکتاب و عشر مرات انا انزلناه و... گفتنى است که شیخ روز روز نوروز را نه در مصباح و نه در مختصر مصباح معین نکرده است.
4- ابن ادریس (598) در سرائر مىنویسد: شیخ ما ابوجعفر در مختصر مصباح آورده از چهار رکعت نماز مستحب در نوروز فرس سخن گفته اما روز آن را معین نکرده، چنانکه ماه آن را از ماههاى رومى یا عربى مشخص نکرده است. آنچه برخى از اهل حساب و علماى هیئت و اهل فن در کتابش گفته، این است که روز نوروز دهم ماه ایار (دهم ماه مه مطابق دوم اردیبهشت) که سى و یک روز است مىباشد. زمانى که نوروز از آن گذشت، روز نوروز فرا مى رسد. گفته شده نیروز و نوروز دو لغت است. اما نیروز معتضد که به آن نوروز معتضدى مىگویند، روز یازدهم حزیران (یازدهم ژوئن مطابق سوم خرداد) است. مردمان سواد و زارعین، در باره امر خراج به وى شکایت کردند و این که قبل از رسیدن محصول، خراج گفته مىشود و همین سبب بدهکارى آنهاست که خود عامل اجحاف به رعایاست. او مصصم شد که پیش از یازدهم حزیران خراج از کسى مطالبه نکنند. شعرى نیز در باره این عمل او سروده شد... همه این مطلب را صولى در کتاب الاوراق آورده است.
در دو کتاب دعا که به فارسى در قرن ششم تالیف شده یاد از حدیث معلى بن خنیس در اعمال روز نوروز که مهمترین آنها، گرفتن روز، پوشیدن لباس نیکو و نماز مخصوص است، شده است. این دو مورد از دو متن فارسى شیعى قرن ششم قابل توجه است جز آن که به احتمال قریب به یقین برگرفته از شیخ طوسى است.
5- در کتاب ذخیرة الاخره که مشتمل بر ادعیه بوده و در نیمه نخست قرن ششم تالیف شده، فصلى تحت عنوان عمل روز نوروز فارسیان آمده است. در شرح آن حدیث معلى بن خنیس به این ترتیب نقل شده است:
روایت کند معلى بن خنیس از صادق علیه السلام که گفت: چون روز نوروز بود، روزه دار و غسل کن و جامه پاکترین درپوش و بوى خوش بکار دار و چون نماز پشین و دیگر و سنتهاى آن بگذارده باشى، چهار رکعت نماز کن به دو سلام و بخوان در رکعت اول الحمد و ده بار انا انزلناه فى لیلة القدر و در رکعت دویم الحمد و ده بار وده بار قل یا ایها الکافرون و در رکعتسیم الحمد و ده بار قل هو الله احد ودرچهارم رکعت الحمد و ده بار معوذتین. و چون از نماز فارغ گردى تسبیح زهرا علیهما السلام بگوى. چون چنین بکنى خداى تعالى شصتساله گناه تو بیامرزد. و دعااین است:...
6- در کتاب نزهة الزاهد نیز که در نیمه دوم قرن ششم یا نیمه نخست قرن هفتم نوشته شده آمده است: نوروز فرس: امام جعفر صادق علیه السلام گفت: چون روز نوروز در آید غسل کن و جامه پاکترین در پوش و بوى خوش بکار دار و روزه فراگیر و پس از نماز پیشین و دیگر، چهار رکعت نماز کن به دو سلام. پس از الحمد در اول رکعت، ده بار انا انزلناه بخوان و در دوم ده بار قل یاایها الکافرون و در سوم ده بار قل هو الله احد و در چهارم ده بار هر دو قل اعوذ. و چون فارغ شوى سجده شکر کن و این دعا بخوان تا تو را گناه شصتساله بیامرزد. و دعا این است: اللهم صل على محمد و ال محمد الاوصیاء المرضیین و صل على جمیع انبیاءک و رسلک بافضل صلواتک و بارک علیهم بافضل برکاتک ...
7- قطب الدین راوندى (م 573) حدیثى در باره نوروز، در کتاب لب اللباب خود آورده است: عن رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم : ابدلکم بیومین یومین، بیوم النیروز و المهرجان، الفطر و الاضحى. دوروز رابراى شما جانشین دوروز کردم. عید فطر وقربان را بجاى عیدنوروز و مهرگان قرار دادم.
مناسب است در اینجا بیفزایم که مراسم نوروز در شهرهاى شیعه نیز برپا بوده است. حداقل دو قصیده از سیدضیاءالدین ابوالرضا فضل الله راوندى از قرن ششم در دست داریم که عید نوروز را به برخى از بزرگان آن ناحیه تبریک گفته است. در یکى از این اشعار آمده:
هذا الربیع و هذه ازهاره وافى سواء لیله و نهاره.
8- ابن شهر آشوب (م 588) در مناقب خبرى در برخورد منصور با امام کاظم علیه السلام آورده است. وى مىنویسد: منصور از امام خواست تا در عید نوروز، بجاى او در مجلسى نشسته و هدایایى را که آورده مىشد از طرف او بگیرد. امام در پاسخ چنین گفت: انى قد فتشت الاخبار عن جدى رسول الله صلى الله علیه وآله و سلم فلم اجد لهذا العید خبرا؛ انه سنة للفرس محاها الاسلام و معاذ الله ان نحیى ما محاه الاسلام.
من اخبارى را که از جدم رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم وارد شده بررسى کردم و خبرى در رابطه با این عید پیدا نکردم. این عید از سنن ایرانیان است که اسلام بر آن خط بطلان کشیده است. به خدا پناه مىبرم از اینکه چیزى را که اسلام آن را از میان برده دوباره آن را زنده کنم.
صاحب جواهر با توجه به نقل شیخ، ابنفهد، شهید اول و دیگر متاخرین، بر مسلم بودن استحباب روزه روز نوروز تاکید کرده است. سپس نقل بالا را از امام کاظم علیه السلام آورده و گفته است که این نقل نمىتواند معارض ادله استحباب باشد، به علاوه که محتمل است که بر اساس تقیه صادر شده باشد؛ شاید هم مقصود نوروزى جز نوروزى باشد که متفق علیه است. باید توجه داشت که مستند همه، روایت معلى بن خنیس است. به علاوه، اگر تقیهاى در کار بود، باید امام همان ابتدا موافقت مىکرد نه مخالفت. نکته سوم وى نیز واضح البطلان است، زیرا به هر روزى در آن روزگار، یک نوروز بیشتر وجود نداشته است.
این بود آنچه در منابع شیعه تا قرن ششم در باره نوروز نقل شده است. در این باره، مهم همان روایت معلى بن خنیس است و جز آن، چیزى در باره تایید نوروز به چشم نمىخورد. منشا آنچه در آثار بعدى در باره استحباب غسل روز نوروز و نماز و دعاى مربوطه آمده، همین نص است و بس. البته مطالب دیگرى نیز افزوده شده که منشا آنها را اشاره خواهیم کرد.
نوروز در منابع اهل سنت
در اینجا بىمناسب نیست، اشارهاى به آنچه در منابع اهل سنت در باره روز نوروز آمده داشته باشیم. بطور کلى باید گفت که این عید، از پس از اسلام مورد توجه حکام اموى و عباسى بوده و بویژه در حوزه شرق، هدایاى نوروز به طور مرتب از طرف حکام از کدخدایان دریافت مىشده است. افزون بر آن کار گرفتن خراج نیز بر اساس نوروز بوده و یکى دوبار در عهد متوکل و معتضد عباسى، نوروز تا تیرماه به تاخیر افتاده تا مردم در پرداخت آن گرفتار مشکل نشوند، زیرا در این وقت محصول به دست مىآمده است. در زمان مقتدر نیز این مشکل به عنوان نوعى ظلم در حق رعایا مطرح بوده است.
به گزارش یعقوبى، معاویه پس از رسیدن به خلافت، به عبدالرحمن بن ابىبکره نوشته است تا هدایاى نوروز و مهرگان براى وى ارسال شود. عمر بن عبدالعزیز، در ردیف کارهاى اصلاحى خود این امر را متوقف کرده و نامهاى به یکى از حکام خویش نوشته تا از گرفتن هدایاى نوروز و مهرگان خوددارى کند. بعد از وى، یزید بن عبدالملک بار دیگر گرفتن هدایاى نوروزى را باب کرده است. در زمان نصر بن سیار نیز گرفتن هدایا در خراسان مرسوم بوده، چنانکه در سال 236 در فارس. در باره نوروز و مهرگان در ادب عربى، مقالاتى در زبانهاى فرنگى نوشته شده است.
در تمام این دوران، روز نوروز به عنوان یک روز معین براى مسلمانان شرق شناخته شده بوده و به دلیل درگیر بودن آن با امر خراج، موقعیتخود را حفظ کرده است. شاعرى در سال 220 هجرى، روز نوروز را در ردیف دو عید فطر و اضحى قرار داده است: فابکوا على التمر ابکى الله اعینکم فى کل اضحى و فى فطر و نیروز
شواهد وجود دارد که در اواخر قرن سوم، توده مردم در این نواحى، در ایام نوروز به آتش بازى و ریختن آب مىپرداختهاند. حکومت نیز به احتمال تحت تاثیر فقهاى اهل سنت، با آن مقابله مىکرده است.
در حوادث سال 282 آمده است که در این سال، مردم از آنچه در نوروز عجم، از آتش بازى و ریختن آب و جز آن انجام مىدادند، منع شدند.
در حوادث سال 284 آمده است که روز چهار شنبه، سوم جمادى الثانیه، یازدهم حزیران (ماه ژوئن)، در چهارسوها و بازارهاى بغداد، اعلام شد که کسى در شب نوروز حق روشن کردن آتش و ریختن آب را ندارد. روز پنجشنبه نیز همین اعلان، اعلام شد. اما در عصر روز جمعه، در خانه سعید بن یکسین، رئیس شرطه بغداد، در بخش شرقى بغداد، اعلام شد که خلیفه، مردم را در روشن کردن آتش و ریختن آب آزاد گذاشته است. پس از آن توده مردم، حتى بیش از حد به این کار پرداختند به طورى که بر روى اصحاب شرطه نیز در مجلس جسر (پل) آب ریختند.
برگزارى مراسم نوروز نه تنها در شرق اسلامى، بلکه در غرب نیز رواج یافته است. به نقل مقریزیه در سال 363 هجرى، المعزلدین الله، خلیفه فاطمى مصر، دستور داد تا از روشن کردن آتش در شب نوروز و همچنین ریختن آب خوددارى کنند. در همانجا آمده است که در سال 361، آتش بازى گستردهاى در قاهره انجام شده و این کار سه روز ادامه یافته است. بدنیال بود، معز فاطمى مردم را از روشن کردن آتش و ریختن آب منع کرده و کسانى را نیز گرفته و حبس کردند. همو آورده است که در سال 517 هجرى نیز در روز نوروز هدایاى گرانبهایى از طرف امرا تقدیم شده که بسیار بسیار مفصل و گرانقیمت بوده است. همو در سالهاى بعد از آن روز، که از آن با عنوان نوروز قبطى یاد شده، از گستردگى بازى و کارهاى ضد اخلاق و گرفتن هدیه توسط امیر نوروز و جز آن سخن گفته است. در منابع فقهى اهل سنت هم، مخالفتبا نوروز دیده مىشود. از جمله غزالى در کیمیاى سعادت بر ضد نوروز سخن گفته است. در منبع دیگرى، گفته شده است: روزه گرفتن روز شنبه، کراهت دارد چون تشبه به یهود است. نیز روزه گرفتن نوروز و مهرگان، چرا که آن هم تشبه به مجوس است.
ابن قدامه نیز نوشته است: روزه گرفتن نوروز و مهرگان کراهت دارد، زیرا این ها، روزهایى است که کفار آن را بزرگ مىشمرند. گفتنى است که گروه طالبان که در حال حاضر بر افغانستان حاکماند، امسال (1376) اعلام کردند که برگزارى مراسم نوروز بر خلاف اسلام بوده و نباید تعطیل شود.
نوروز از نگاه شریعت
در این مقاله میخوانیم: «یا مُقلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الاَبْصارِ یا مُدَّبِرَ الْلَیْلِ وَ الْنَهارِ یا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الاَحْوالِ حَوِّلْ حالِنا اِلی اَحْسَنِ الْحالِ.»
تمام قلوب و تمام ابصار و بصیرتها در دست خدای تبارک و تعالی و ید قدرت اوست. اوست که تدبیر میکند جهان را، لیل و نهار را، و اوست که قلوب را متحول میکند و بصیرتها را روشن میکند، و اوست که حالات انسان را متحول میکند و ما آن را در ملت عزیز خودمان در زن و مرد، در کوچک و بزرگ یافتیم. این تقلیب قلوب که قلبها را از آمال دنیوی و از چیزهایی که در طبیعت است بریده بشود و به حق تعالی پیوسته بشود و بصیرتها روشن بشود و صلاح و فساد خودشان را به وسیله بصیرت بفهمند، در ملت ما بحمداللّه تا حدود چشمگیری حاصل شده است و من امیدوارم که در این سال جدید به اعلا مرتبت خودش برسد.»
عیدهای اسلامی
عید از ماده «عود» به معنی بازگشت گرفته شده و به گفته راغب اصفهانی به معنی بازگشت به وضعیت مطلوب گذشته است. و به روزهای سرور و شادی نیز گفته میشود.
در اسلام روزهایی، به نام عید اسلامی اعلام گردیده است که مهمترین آنها عبارتند از:
اول شوّال؛ عید فطر
دهم ذیحجّه؛ عید قربان
هیجدهم ذیحجّه؛ عید غدیر
جمعه؛ عید محمد(ص)
چرا که در هر یک به گونهای بازگشت انسان به فطرت توحیدیاش مطرح است.
بنابراین: «عید نه جامه رنگارنگ پوشیدن است که این عید کودکان است، نه شربت و شیرینی و غذاهای متنوع خوردن، که این عید شکمبارگان است، نه به سیاحت و تفرّج بیمحتوی پرداختن، که این عید ولگردان است، نه بیبندو باری و هرزگی و عیاشی کردن، که این عید بوالهوسان است، نه قاه قاه خندیدین و همدیگر را به مسخره گرفتن و به بازی روز گذراندن، که این عید غافلان است، نه تاب خوردن و سبزه رویاندن و سفره هفتسین چیدن و رنج پختن «سمنو» کشیدن، که این عید خرافهپرستان است.
هیچ کدام از اینها مفهوم عید از دیدگاه اسلام نیست، که عید اسلامی موفقیت در راه انجام وظیفه است. و تطهیر نفس و تصفیه جان و تمرین صبر و استقامت، چون عید فطر پس از ماه مبارک رمضان.
و عید، گذشتن از امتیازات است. و رسیدن به همآهنگی و شرکت در وحدت بزرگ اسلامی، شکستن غرور و خودخواهی و ترک نازپروریها، سایهنشینیها، مشتاقانه ندای حق را لبیک گفتن ... و سرانجام خود را بازیافتن و به خدا رسیدن. چون عیدالضحی پس از دوران سازنده حج.
عید اسلامی موفقیت در راه انجام وظیفه است. و تطهیر نفس و تصفیه جان و تمرین صبر و استقامت، چون عید فطر پس از ماه مبارک رمضان.
پیوستن، پیوند خود را با خدا استوار کردن و دین خود را هر هفته تحکیم بخشیدن، همچون عید جمعه که عید محمد(ص) است».
برترین عید، روزی است که خداوند متعال نعمتش را بر مسلمانان تمام کرد و ارکان دین را محکم و استوار نمود، و رسالت را به امامت پیوست، و رهبر آینده مسلمانان را معرفی کرد، و فرزند کعبه را بر فراز منبر امامت نشاند، چون هیجدهم ذیحجه عید غدیر خم.
آنگونه که در روایات آمده است و بعضی از علمای بزرگوار فرمودند6، و در گاهنامه7 تطبیقی سه هزار ساله به روشنی مشخص گردیده، آن روز، عید غدیر خم با اول فروردین سال دهم هجری شمسی مطابق بوده است و عید نوروز نیز به برکت ولایت رنگ الهی به خود گرفت و در بین شیعیان و ایرانیان شهرت و دوام یافت.
بهار طبیعت
بیتردید، عید نوروز، عید طبیعت است، «آغاز بهار و موسم اعتدال طبیعت و لطافت هوا و تعدیل شب و روز و رهایی از قساوت زمستان و سردی و سیاهی شبهای دیرپا میباشد.
عیدی همراه با سرود پرندگان و تکبیر جنگل و تسبیح باد و ریزش ابر و فریاد رعد و رویش صحراست.
اگر ما خرافات و نقاط منفی و تاریک را از چهره این عید بزداییم و بگذاریم همرنگ طبیعت با صفا، باشد و بر جهان مثبت و خداپسندانهاش بیفزاییم، در دید مکتب نیز عیدی عزیز و ارجمند خواهد بود.»
چنانچه در حدیث آمده: هر چیزی بهاری دارد و بهار قرآن ماه مبارک رمضان است.9 از اینرو امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «قرآن را بیاموزید که بهار دلهاست.»10 یعنی جان و روان انسان با تعالیم عالی الهی، شکوفا میشود.
آری عید واقعی انسان که برترین مخلوق الهی، و گل سرسبد عالم خلقت است، بازگشت به خویشتن خویش و توجه به مبدأ هستی، و تعلیم کتاب سعادتش و در نهایت خود را بازیافتن و به خدا رسیدن است.
و این عید اختیاری است، و انسان میتواند از هر روز برای خودش عیدی بسازد. امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید: «کُلّ یَوْمٍ لا یُعْصَی اللّهُ فَهُوَ یَوْمُ عِیدٍ»11 (هر روزی که خداوند نافرمانی نشود آن روز، عید است). البته آنگونه که قرآن میفرماید: از بهار طبیعت و حیات دوباره یافتن گلها و گیاهان، سبزهها و درختان، به جنب و جوش آمدن پرندگان و حیوانات طراوت یافتن باغها و چمنزارها، باید درس رستاخیز و بازگشت به سوی خدا را آموخت:عید، چون قطرهای به دریای جمع پیوستن است. و از انزوا به در آمدن، گسستهها را بهم بستن و صف صف بهم پیوستن، پیوند خود را با خدا استوار کردن و دین خود را هر هفته تحکیم بخشیدن، همچون عید جمعه که عید محمد(ص) است.
خداوند متعال میفرماید: «زمین را جامد و افسرده و بیروح و بیجنبش میبینی، اما همین که آب باران بر آن نازل کنیم، به جنبش و حرکت درمیآید و فزونی میگیرد، و انواع گیاههای سرورافزا میرویاند، این از آن جهت است که خدا حق مطلق است و نظام زنده کردن مردهها در قبضه قدرت اوست. و اوست که بر هر چیزی تواناست.»
نوروز در گذر تاریخ
نخستین روز از نخستین ماه سال شمسی را نوروز میگویند و ایرانیان در این روز بزرگترین جشن ملی خود را برگزار میکنند. آریاییان در اعصار باستانی دو فصل گرما و سرما داشتند، در هر یک از این دو فصل جشنی برپا میداشتند که هر دو آغاز سال نو به شمار میرفت؛ اولی را نوروز و دومی را مهرگان مینامیدند.
هر چند در دربار نخستین خلفای اسلامی به نوروز اعتنایی نمیشد، ولی خلفای بعدی اموی دوباره نوروز را گرامی داشتند و برای افزودن درآمد خود، هدایای نوروز را باب کردند. و با ظهور «ابومسلم خراسانی» و روی کار آمدن خلافت عباسی و نفوذ برمکیان و دیگر وزرای ایرانی و تشکیل سلسلههای طاهریان و صفاریان، جشنهای ایران بار دیگر رونق یافت.
با آنکه بسیاری از سنتهای ایرانیان بعد از ظهور اسلام در ایران از بین رفت و سنتهای اسلامی جای آنها را گرفت، اما عید نوروز کم و بیش در میان آنها باقی ماند. شاید مصادف شدن روز غدیر خم در سال دهم هجری با عید نوروز در آن بیتأثیر نباشد.
علی کاظمی در مقدمه ترجمه کتاب سید عبدالرضا حسینی شهرستانی به نام «نوروز در اسلام» نگاشته است: «با توجه به روایاتی که در باره نوروز رسیده است، معلوم میشود، نوروز پیش از اسلام روزی مورد توجه پیامبران و رهبران الهی بوده است و از ابتدا شادی و سروری که در این روز میشده است به خاطر امور معنوی و حوادث مذهبی که در این روز اتفاق افتاده بوده است، ... ولی همانگونه که در اثر مرور زمان بسیاری از واقعیتها وارونه شده و بسیاری از حقایق تحریف گردیده، نوروز هم به صورت یک روز ملی و باستانی درآمده، شادی و سرور آن نیز به حساب امور مادی گذاشته شده است ...».
نوروز از جمله دستاویزهایی بوده است که سلاطین از آن بهرهبرداری کردهاند.
برترین عید، روزی است که خداوند متعال نعمتش را بر مسلمانان تمام کرد و ارکان دین را محکم و استوار کرد.
جمشید پادشاه بزرگ ایران باستان به همین منظور و به خاطر استفاده از همین فرصت، تاجگذاری خود را در روز نوروز انجام میدهد، و حتما تبلیغاتی هم به راه میانداختند که امروز، روز پیمان خلافت الهی است و مردم را دعوت میکردند که بیایند و با آوردن هدایای نوروزی با نماینده خدا بیعت کنند و تاجگذاری او را تبریک بگویند. با این مقدمه، پاسخ این سؤال؛ که چرا اعراب نوروز را ضایع ساختند؟ نیز روشن میشود:
در روایت معلی بنحنیس از حضرت امام صادق(ع) اشاره به همین حقیقت است. «... این روز از روزهای ماست و از روزهای شیعیان ما به شمار میرود، که ایرانیان آن را حفظ کرده، و شما عربها آن را ضایع ساختهاید.
اعراب به پیروی از دستگاه خلافت بنیامیه و بنیعباس چون نوروز را روز ولایت و خلافت الهی میشناختند، سخت کوشیدند که این روز را مخفی کرده، ضایع سازند. و لذا برای لکهدار کردن نوروز، این روز را از بازماندههای مجوس معرفی کردهاند. تا جایی که میبینیم حضرت امام موسی بنجعفر(ع) نیز در مقام تقیه به منصور دوانقی میفرماید: «از رسمهای فرس است و اسلام آن را از بین برده است ...»
بعضی افراد این روایت را دلیل بر عدم مشروعیت نوروز گرفتهاند؛ اما با توجه به روایات معارض، حمل بر تقیه شده است، و بهترین دلیل بر عظمت نوروز است و میرساند که خلفا تا چه اندازه برای از بین بردن نوروز میکوشیدهاند و پس از یک دوره تبلیغات خلفا که نوروز کاملاً مسخ و در افکار عمومی مسلمین از سنتهای مجوس معرفی شده، اینک منصور دوانقی حضرت موسی بنحعفر(ع) را در این روز وادار به جلوس میکند تا از طرفی (مانند مأمون) برای خود موفقیت کسب کند و از طرفی حضرت را در معرض اعتراضات اعراب قرار دهد ... به هر حال شکی نیست در اینکه از نظر اهل بیت(ع) نوروز از روزهای مهم مذهبی معرفی شده و تجلیل آن البته با آداب و رسومی که در روایات بیان شده است، بسیار پسندیده میباشد. روزه گرفتن، نماز خواندن، شکر نعمت ولایت بجا آوردن، تجدید بیعت با رهبران الهی و به زیارت مؤمنین و علمای ربّانی رفتن.
اینها خلاصه اعمالی است که مسلمانها در نوروز، به عنوان روز ولایت و روز پیروزی حق و عدالت انجام میدهد.
نوروز در روایات
1 ـ آداب نوروز
«روَیَ الْمُعَلَّی بنخُنَیس عَنْ مَوْلانا الصادِقِ(ع) فی یَوْمِ النَیْروزُ: وَ اِذا کانَ یَوْمُ النَیروزِ فَاغْتَسِلْ وَ الْبِسْ اَنْظَفَ ثِیابِکَ وَ تُطَیَّبْ بِاَطْیَب طیبِکَ وَ تَکُونُ صائِما ذلِکَ الْیَوْمَ ...
معلی بنخنیس به نقل از امام صادق(ع) در باره نوروز میگوید: هنگام نوروز غسل کن، پاکیزهترین لباسهایت را بپوش به خوشبوترین چیزها خود را خوشبو نما و در آن روز، روزه باش.
در دنباله روایت، دستور چهار رکعت نماز و سجده شکر و دعای مخصوص در این روز ذکر شده است.» این حدیث مورد استناد بسیاری از فقها برای استحباب غسل و روزه و نماز در روز نوروز قرار گرفته است. صاحب وسایل این روایت را دو سه مورد نقل کرده است. صاحب جواهرالکلام، همین روایت را از مصباح و مختص آن نقل کرده و مستند استحباب این اعمال در روز نوروز دانسته است. و مرحوم علامه مجلسی در زادالمعاد میفرماید: به اسانید معتبره از معلّی بنخنیس که از خواص حضرت امام صادق(ع) بوده (این روایت) منقول است.
عید نوروز نیز به برکت ولایت رنگ الهی به خود گرفت و در بین شیعیان و ایرانیان شهرت و دوام یافت.
2 ـ روز پیمان با خدا
علامه مجلسی میگوید: در بعضی از کتب معتبره دیدم که: معلی بنخنیس میگوید: روز عیدی خدمت امام صادق(ع) رفتم. پرسید: این روز را میشناسی؟ گفتم: روزی است که عجم آن را بزرگ میشمرند و در آن به یکدیگر هدیه میدهند. حضرت فرمود: قسم به بیت عتیق که در مکه است، این نیست مگر به جهت موضوعی قدیمی که برای تو تفسیر میکنم ... نوروز، روزی است که خداوند از بندگان پیمان گرفت و آن اولین روزی است که خورشید کرد. و بادها وزیدن گرفت، کشتی نوح(ع) بر کوه «جودی» قرار گرفت و خداوند کسانی را که از خانه خارج شده بودند، زنده نمود ... و پیامبر اسلام(ص) به اصحاب امر فرمود: «با علی(ع) به عنوان امارت مؤمنین بیعت کنند ... و هیچ روزی نوروز نیست مگر اینکه در آن روز انتظار فرج داریم، زیرا نوروز از روزهای ما و روزهای شیعیان ماست، عجم آن را حفظ کرد و شما آن را تضییع نمودید ...»
احمد بنفهد در کتاب مهذّب البارع نظیر این روایت را آورده است.
3 ـ روز ولایت
«معلی بنخنیس عن الصادق(ع): ان یوم النیروز هو الیوم الذی اخذ فیه النبی(ص) لامیرالمؤمنین(ع) العهد بغدیر خم فَاَقروّا له بالولایة فَطوبی لِمَن ثبت علیها و الویل لمن نکثها ...
نوروز روزی است که پیامبر(ص) از مردم برای امیرمؤمنان(ع) پیمان ولایت گرفت و مردم آن را پذیرفتند، خوش به حال کسی که بر آن پیمان ثابت بماند، وای بر کسی که آن عهد را بشکند ...»
4 ـ برآورده شدن نیاز
مفضل بنعمر میگوید: امام صادق(ع) در ضمن خبری طولانی فرمود: خداوند به حزقیل وحی فرمود یا حزقیل، این روز شریف و با ارزش بزرگی است نزد من، و قسم خوردهام که کسی در این روز، نیازی از من طلب نکند، مگر آنکه برآورده سازم و آن روز نوروز است...
5 ـ هر روز نوروز
«وَ اُتِیَ عَلیُ(ع) بِهَدِیةِ النَیرُوزِ فَقالَ علیه السلام: ما هذا؟ قالُوا: یا اَمیرِالمؤمنینَ الْیَوْمُ النَیْروزُ، فَقالَ علیه السلام، اِصْنَعُوا لَنا کُلَّ یَوْمٍ نَیْرُوزا.
برای علی(ع) هدیه نوروزی آوردند، حضرت پرسید: این چیست؟ گفتند: ای امیرمؤمنان امروز نوروز است، فرمود: هر روز را برای ما نوروز بسازید.»
6 ـ هدیه نوروزی
ابراهیم کرخی میگوید: از امام صادق(ع) سؤال کردم، در باره مرد ثروتمندی که روز مهرگان یا نوروز، مردم به او هدیه میدهند ولی او در عوض احسانی نمیکند. امام علیهم السلام فرمود: آیا آنها اهل نماز هستند؟ گفتم: آری. فرمود: هدیه آنها را باید بپذیرد و او نیز در مقابلبرای آنها هدیهای بفرستد...
ویژهنامه اینترنتی «عید نوروز در فرهنگ اسلامی و سنتها» در پایگاه اطلاعرسانی راسخون منتشر شده است و علاقهمندان به مشاهده و استفاده از این ویژهنامه میتوانند به نشانی اینترنتی www.rasekhoon.net مراجعه کنند./907/ت302/ی