لزوم دعوت جوامع غربی به سبک زندگی اسلامی
در جوامع اسلامی با سبک زندگی های متنوع روبرو هستیم که برخاسته از فرهنگ غرب هستند و با توجه به این که بین فرهنگ غربی و اسلامی تمایز بسیار وجود دارد، بنابراین اصلاح وضعیت سبک زندگی نیز با توجه به هر کدام از این فرهنگ ها کاملاً متفاوت خواهد بود.
با توجه به این که انتخاب شیوه زندگی تأثیر مستقیم در نحوه زندگی و آینده افراد در دنیا و آخرت دارد و رهبر معظم انقلاب نیز در سفر خود به خراسان شمالی به مسأله سبک زندگی اسلامی پرداختند و مطالبی را مطرح کردند و با به اهمیت موضوع در گفتوگو با سرکار خانم مائده رضایی، استاد حوزه علمیه نرجس(س) مشهد، به تبیین محورهای مرتبط با این مسأله پرداختهایم که توجه خوانندگان محترم رسا را به آن جلب میکنیم.
رسا - تعریف سبک زندگی اسلامی چیست؟
در پاسخ به سؤال ابتدا لازم است تعریف سبک زندگی اسلامی را بر اساس تعریف حضرت آقا ارائه دهم. مقام معظم رهبری در سخنان خود فرمودند: «آن چیزهائى که متن زندگى ما را تشکیل میدهند، همان سبک زندگى است. این بخش حقیقى و اصلى تمدن است.» بنابراین ایشان مؤلفههای متن زندگی را به سبک زندگی تعبیر کرده اند.
بدون تردید این مؤلفه ها روابط انسان را با خود و جامعه شکل می دهند و با توجه به توحیدی بودن دین اسلام، رابطه انسان بسی وسیعتر از هر رابطه دیگری با خالق هستی است که در متن زندگی یک مسلمان مشهود است و او را به سمت کمال نا متناهی سوق میدهد.
رسا - ویژگیهای سبک زندگی اسلامی چیست؟
همان گونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند، «بُنمایههاى فرهنگ زندگی عبارت است از خردورزى، اخلاق، حقوق؛ اینها را اسلام در اختیار ما قرار داده است» و اگر کیفیت روابط انسان با استفاده از آموزه های اسلامی و بر اساس خردورزی، اخلاق فاضله و رعایت حقوق شکل گیرد، سبک زندگی، اسلامی خواهد شد و به علت این که عمده آموزه های اسلامی از منبع دانش وحی و کلام و سیره معصومین(ع) است، سبکی مقدس خواهد بود.
با توجه به اصل معاد، سبک زندگی اسلامی حیات و نعیم جاودان اخروی را نوید می دهد که خدا محور، علم محور، عقل محور، اخلاق محور، حق محور، پاک و مقدس، کمال گرا، معنویت گر و آخرت گرا باشد.
رسا - تفاوت سبک زندگی اسلامی با سبک زندگی غربی چیست؟
این دو نوع سبک زندگی تفاوت ماهوی دارند. نوع غربی فاقد اساس و نظام تعریف شده است. لذا می بینیم هر از چندگاهی دیدگاه یک یا چند جامعه شناس، روانشناس، هنرمند یا هر دانشمند علوم بشری دیگری، اساس سبک زندگی قرار می گیرند. حتی رهبران مذهبی و فلاسفه آن ها نظر به تقدس و حقانیت همه مذاهب - گر چه بشری و خرافی- داده و پلورالیزم دینی را مطرح و بدین ترتیب امید هرگونه ثبات را از سبک زندگی سلب کرده اند.
در سبک زندگی غربی، به علت اینکه منبع وحیانی، عصمت و ابتنا بر دیدگاهای بشری حاکم نیست، فاقد تقدس و گرفتار آلودگی است و نیز به دلیل بریدگی از اصل توحید و معاد، از کمال بی بهره است و به دلیل فاصله گرفتن از اصل معاد، همه کمال و لذتها را محدود به این زندگی مادی می کنند و زندگی انسان را تا مرز حیوانیت، بلکه بدتر از آن فرو می کشد. قرآن در آیه 179 سوره اعراف در این خصوص می فرماید: «اوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»
رسا - سبک زندگی غربی چه پیامدهایی برای انسان ها به دنبال دارد؟
بدیهی است که چنین سبکی از زندگی، هویتی برای افراد باقی نمی گذارد؛ زیرا انسان با یافتن پاسخ درست به سه سوال فطری: «از کجا و برای چه آمده ام و به کجا خواهم رفت؟» به هویت حقیقی خود دست می یابد و با انکار توحید، دین وحیانی و معاد این پرسش ها بدون جواب باقی می ماند و انسان به دلیل سر در گمی، مسیر حیوانیت را در پیش می گیرد.
رسا – با توجه به این که فرهنگ و سبک زندگی غربی در رواج مسائل ضد ارزشی در جوامع به خصوص اسلامی تلاش بسیار دارند و در این خصوص نیاز به بیداری مردم است، به نمونه هایی از این فرهنگ اشاره بفرمایید؟
شواهد متعددی بر شهوت آلود بودن سبک زندگی غربی موجود است. به عنوان نمونه حاکمیت فرهنگ غیر اخلاقی و بی عفتی بر همه انواع رسانه ها و روابط اجتماعی است که به محض باز کردن یک سایتی مانند یاهو یا جز آن، با تصاویر مردان و به خصوص زنان جوان برهنه و صحنه های مبتذل رو به رو می شویم! هنر آمیخته به این بی عفتی است و گویا هنر پاک، هنر به شمار نمی آید.
نمونه دیگر حاکمیت فرهنگ استهزاء و ریشخندکردن مردم و مسئولان در برنامه های فکاهی و خنده آور و نیز تظاهرات اعتراض آمیز است. برای مثال سوژه های فیلم های خنده آور صحنه های سُرخوردن، اشتباه لفظی افراد و غیره است.
حاکمیت فرهنگ رقابت در پیشرفت های علمی، اقتصادی، سیاسی و غیره از مثال های دیگری در این خصوص است. در این فرهنگ هر کس سعی بر خارج کردن رقیب از صحنه فعالیت و حتی نابودی او می کند و برای پیروزی، از هیچ عمل یا ابزار ضد ارزشی فروگذار نیست. بلکه ضد ارزش ها مانند رباخواری در فعالیت های اقتصادی و غیره را به عنوان اصل موفقیت و پیشرفت قلمداد می کند. نمونه دیگر تساوی وظایف و مشابهت حقوق زن و شوهر که فشار مضاعفی را بر دوش زن وارد و احساس مسئولیت را در مردان ضعیف ساخته و در نهایت باعث تزلزل بنیاد خانواده شده است.
نمونه دیگر حاکمیت آزادی های افسار گسیخته ای چون آزادی مطلق عقیده است که در واقع غربیان را دچار تزلزل عقیده کرده و در دام ادیان منحرف و عرفان های کاذب نو پدید بی شماری افکنده است. یا آزادی مطلق بیان و قلم که بذر نفرت را در میان مردم عوام بلکه فرهیختگان و اصحاب رسانه و قلم می پاشد؛ چرا که اهانت امری عادی قلمداد شده و فقط فرد یا جامعه مورد توهین حق مقابله به مثل یا گذشت را دارد.
موارد ضد انسانی فرهنگ و سبک زندگی غربی بسیارند که متأسفانه جوامع اسلامی از گزندشان در امان نمانده اند. از ویژگی های سبک زندگی اسلامی، پی به برتری آن می بریم؛ بنابرین جوامع اسلامی باید استوار و مقاوم به احیای فرهنگ انسان ساز اسلامی بپردازند؛ بلکه جوامع غیر اسلامی از جمله غرب را به آن دعوت کنند.
رسا - دیدگاه قرآن در خصوص آرامش در زندگی چیست؟
به گواهی قرآن کریم، وقتی انسان متدین، ایمان و اعتقاد دارد که خدای متعال از رگ گردن به او نزدیکتر است؛ «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»(سوره ق آیه16) و اگر از او چیزی بخواهد دعایش مستجاب خواهد شد؛ «و إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ»(بقره/ 186) و به آنچه می کند آگاه است(مجادله/ 15) و اعمال خوب و بد را محاسبه می کند؛ «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ وَ مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ»(زلزله/ 7/8) و اجر و پاداش نیکوکاران را ضایع نمی سازد؛ «إِنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ»(توبه / 120) و این که لشکریان زمین و آسمان از آن اوست، او دانا، آگاه و خبیر و حکیم است؛ «وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً»(فتح/ 4) و احساس می کند که به یک نیرویی که مافوق آن نیرویی وجود ندارد تکیه دارد و از هیچ قدرت و مقامی جزا و ترس و هراس ندارد(احزاب/ 39) و سرزنش هیچ کس دیگر تأثیری بر او نمی گذارد(مائده/ 54) و بر از دست رفته غم نمی خورد و بر داشته امید نمی بندد(حدید/ 23) به این ترتیب امنیت و آرامش واقعی بر وجودش حکمفرما می شود(انعام/ 82) زیرا خداوند کسی است که سکینه و آرامش روحی و روانی را در دل های مؤمنان فرو می فرستد.(فتح/4) و انسان در سایه این آرامش الهی است که آرام می گیرد و ثبات می یابد.
رسا - نقش ایمان در رسیدن به آرامش، آسایش و کمال در زندگی چیست؟
رهبر معظم انقلاب حفظه الله می فرماید: «بدون مکتب و بدون ایدئولوژى نمی توان یک تمدن را به وجود آورد؛ احتیاج به ایمان است» و به مهمترین نقش ایمان یعنی تمدن سازی، اشاره کرده اند. این نظر به آثار ایمان در ایجاد عوامل و مؤلفه های تمدن است. امنیت فردی و اجتماعی مهمترین عوامل به شمار می آیند که ایمان توحیدی نقش بارزی در تامین امنیت و آرامش روانی ایفا می کند.
ایمان توحیدی در بعد فردی، به دلیل پیوند دادن انسان به مبدأ عالم هستی که مستجمع صفات جلال و جمال است، او را به اعتراف به ناتوانی و نقص خود وا می دارد. این جاست که انسان سر طاعت در برابر ذات کبریایش فرود می آورد و تا به مرحله ای می رسد که گفتار و کردارش رنگ خدایی می گیرد. چنان که در حدیثی قدسی آمده است: «عبدی أطعنی تکن مثلی أقل لشیء کن فیکون تقل لشیء کن فیکون؛ بنده ام مرا پرستش کن تا چون من شوی که به هر چیزی می گویم: ایجاد شو پس می شود؛ تو نیز به هر چیزی می گویی ایجاد شو پس می شود.»
کمال فرد و جامعه از شاخصه های تمدن مترقی به شمار می آیند؛ اما کمال جامعه را اگر از جانب توسعه همه جانبه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و پاکی و سلامت روان و روابط انسانی در نظر بگیریم، با ایمان توحیدی به اوج خود می رسد و جامعه را به مدینه فاضله تبدیل می کند.
رسا - نمونه هایی از کمال جامعه را که در قرآن به آن اشاره شده است را بفرمایید؟
برخی از این جوامع را قرآن کریم نام می برد؛ مانند دوره ایمان مردم سبأ که وفور نعمت و آبادنی باعث پیوستگی شهرها شده بود و مردم در کمال پاکی و مورد لطف رحمت و آمرزش پروردگار بودند. قرآن کریم از آن جامعه به کشوری پاک نام می برد: «بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ»
نمونه های دیگر جامعه نبوی صدر اسلام، یونس پیامبر(ع) و قوم نوح(ع) پس از طوفان و سیل جهانی است. همچنین جامعه توحیدی جهانی حضرت مهدی(عج) از موارد دیگر جامعه آرمانی است. چنان که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»، عدالت همه جانبه را در سراسر کره زمین حاکم می سازد.
رسا - مقام معظم رهبری فرمودند: «مراقب باشیم دچار سطحىگرایى و دچار سکولاریزمِ پنهان نشویم»، از اینرو بفرمایید سخنان مقام معظم رهبری مبنی بر پرهیز از سطحیگرایی و دچار شدن به سکولاریزم پنهان ناظر بر چه بخشهایی از زندگی است؟
حضرت آقا خود منظورشان را در عبارت بعدی روشن ساخته و فرموده اند: «برخی حرف ها و تبلیغات ظاهری دینی دارد، اما در باطنش جدایی دین از زندگی را دنبال می کنند.»
سطحی گرایی ناظر به فقدان بصیرت دینی در بخش فردی زندگی است. چرا که اگر یک مسلمان سبک زندگی اسلامی را تنها در اشتغال به عبادت و اهتمام به آداب فردی از قبیل رعایت نظم، بهداشت تن و روان، تلاش برای ارتقای موقعیت اجتماعی و خدمات عام المنغعه خلاصه کند و از سایر جوانب آن چون جوانب سیاسی و فرهنگی غافل بماند و در پی ارتقای معرفت و بصیرت دینی نباشد، دیری نخواهد پایید که با اندک تهاجم فرهنگی غرب، تحت تأثیر قرار خواهد گرفت و سکولاریزم پنهان، ناظر به حذف دین از برنامه زندگی و تقلید از فرهنگ غربی است.
رسا - شما در صحبت های خود فرمودید در سکولاریزم پنهان تلاش بر حذف دین از برنامه زندگی است، علت مطرح کردن این دیدگاه و سخنان در سکولاریزم پنهان چیست؟
این گونه سخنان یا ناشی از ناآگاهی از غنا و توانمندی آموزه های اسلامی در پاسخ صحیح به همه نیازمندهای فرد و جامعه است یا مغرضانه و به دلیل گرایش به مکاتب اومانیستی است. اما چون توانایی رویارویی با حاکمیت مقتدر اسلام بر دل های مردم با ایمان را ندارند و از هوشمندی علمای شیعه و مسئولان متعهد نظام اسلامی هراس دارند، به سخنان خود رنگ و لعاب دینی می زنند.
/1310/403/ر