امام خمینی مصداق بارز پیوند میان فقه، عرفان و اخلاق بود
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در اصفهان، حجت الاسلام قاسم کاکایی، استاد حوزه و دانشگاه، صبح امروز در نشست علمی تبیین اندیشه های اخلاقی عرفانی امام خمینی که در دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان برگزار شد، پیرامون شخصیت امام خمینی اظهار کرد: آنچه که مهم است و امام را پایدار میکند بعد اخلاقی و عرفانی ایشان است، بسیاری از مؤلفین کتب فقهی از دنیا رفتند و پس از وفات آنها دیگران جایگزین آنها شدند.
وی در ادامه افزود: آن علمایی که در راه عرفان و عمل قدم برداشتند و در این زمینه فعالیتی کردند هرگز کهنه نخواهند شد و از یاد نخواهند رفت، در بحث عرفان و معرفت است که آثار امام خمینی ماندگار شد و ماندگار خواهند ماند، اگر بخواهی یک مانیفست از جمهوری اسلامی ایران بخواهیم ارائه دهیم بهترین گزینه تفسیر سوره حمد حضرت امام خمینی است، تفسیری که بیش از 5 جلسه تداوم پیدا نکرد اما بار معرفتی و عرفانی بسیاری داشت.
استاد فلسفه و عرفان حوزه علمیه توجه خاص به خدا را از سفارشات امام خمینی برای رسیدن به معرفت ذکر کرد و گفت: امام خمینی همواره در سخنرانی های خود آن حالت عرفانی خاص را داشتند، امام خمینی همواره تأکید داشتند که هدف انبیاء وصال حقیقی به معرفت الهی است و حکومت نیز زمینه ساز همین هدف والا و مهم انبیاء است.
حجت الاسلام کاکایی با اشاره به پیوند ناگسستنی مردم و امام خمینی(ره) تصریح کرد: امام خمینی(ره) در جایگاهی قرار داشت که همه را به یاد خدا میانداخت و این که ایشان میفرمودند: مردم الهی شدهاند ریشه در همان عشق مردم به امام خمینی داشت و از انجایی که ایشان یک مرد تمام خدایی بود و محبتشان در دل همه وجود داشت، امام خمینی تاریخ ساز شدند به برکت سیر و سلوک عرفانی خویش و پیروزی انقلاب را با همین عرفان خود که با عشق مردم همراه شد رقم زدند.
استاد حوزه و دانشگاه غرب را دارای خلأ در معنا توصیف کرد و افزود: حتی برخی اندیشمندان ملحد غربی نیز به این خلأ اشاره میکنند و معنای زندگی را در وجود خدا میدانند، بی معنایی غرب به علت کنار گذاشتن دین در غرب است و در قرن بیستم برخی اندیشمندان به علت مشکلاتی که بی معنایی در غرب ایجاد کرده بود به نوعی راه برگشتن به معنا و به خداوند را مطرح کردند ولی در همان ایام و در قرن بیستمی که غرب فاقد معنی و حقیقت الهی بود امام خمینی یک انقلاب الهی را ایجاد کرد و فقه را در صحنه زندگی مردم آورد.
وی با اشاره به عرفان های نوظهور و بیخدا اظهار کرد: این عرفان ها فقه ندارند و در حقیقت تنها به فعالیتهای معنوی میپردازند، اساس عرفان بر دو چیز بنا شده است و آن معرفت و محبت است و اگر کسی میخواهد محبت نسبت به خدا داشته باشد و خدا نیز نسبت به او محبت داشته باشد بنابر فرمایش پیامبر نیازمند تبعیت از ایشان است و این موضوع تنها از طریق فقه و پیوند آن با عرافن میسر میشود.
حجت الاسلام کاکایی با اشاره به انحصار معنویت عرفانهای نو ظهور و بی خدا به زمانها و مکانهای خاص خاطر نشان کرد: اگر انسان عرفان و فقه را باهم در زندگی پیوند دهد زندگی خود را سرشار از معنویت خواهد کرد، حضرت امام خمینی مصداق بارز پیوند فقه و عرفان و اخلاق بودند و همه مردم نیز شاهد آن بودند ولی در برابر ایشان جریانهایی شکل گرفتند که تلاش میکردند تا از حرکت عظیم حضرت امام عقب نیوفتند ولی به دلیل نداشتن فقه و اخلاق و عرفان صحیح تبدیل به جریانهایی فاقد معرفت و خشک و خشن شدند و موجب شدند تا اسلامی منحرف و بی روح و فاقد معنویت به جهان ارائه شود.
استاد فلسفه و عرفان حوزه علمیه ضمن تأکید بر لزوم تقویت جنبههای معرفتی و فلسفی امام خمینی توسط حوزههای علمیه و تبیین آن برای جهان بیان کرد: ریشه یابی در مسأله بی معنایی غرب یک ضرورت است برای اجتناب از آن، علم گرایی مدرن یکی از علتهای این بی معنایی است، در علم گرایی جدید بحث غایت نمیشود و غایت گرایی رخت برمیبندد و بیشتر به دنبال فاعلیت هستند تا کشف غایت و حقیت و علت العلل مسائل و همین یکی از علتهای اصلی بی معنایی و پوچی غرب است.
وی پیرامون غایت گرایی امام خمینی تصریح کرد: ایشان قائل بودند که همه موجودات عاشق بالفعل کمال مطلق هستند، امام در آثار خود برهان فطرت را برای بحث اثبات کمال مطلق و خداوند استفاده میکنند و از طریق فطرت وارد این بحث میشوند، کمال مطلق برای هرکسی مصداقی پیدا کرده است و در حقیقت در کمال مطلق همه مشترک هستند ولی در انتخاب مصداق اشتباه کرده اند، همه به دنبال کمال مطلق هستند ولی در انتخاب مصادیق دچار خطا میشوند، پیامبران به همین دلیل توسط خداوند مدمور شدند چرا که بشر نیاز دارد تا مصداق حقیقی کمال مطلق را بشناسد.
حجت الاسلام کاکایی با اشاره به فطری بودن خداجویی و کمال جویی در انسان اظهار کرد: کسی که به دنبال سراب است مقصودش دست پیدا کردن به آب است نه اینکه هدف او سراب باشد، اسم اشخاص نشانی از ماهیت آنها است نه این که حقیقت آنها باشد، شهرت از طریق اسم به معنای حضور نیست، نباید انسان اسمش را باخودش اشتباه بگیرد، انسان باید بداند که چه میخواهد وگرنه دچار سردرگمی میشود و به دنبال سراب رفته و سیراب نخواهد شد.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه هرکسی مزاجی دارد و به همین دلیل مسائل افراد در زمینه های مختلف هم متفاوت است ابراز کرد: به علت این تفاوتها است که راهها برای انسانها مختلف است و هرکسی از طریقی میتواند سلوک الی الله پیدا کند ولی در کلیات افراد یکسان هستند، ولی شیوه رسیدن به خداوند برای هرکس به طریقی است که مزاج و ذائقه او اقتضا میکند و نباید این موضوع را با پلورالیسم اشتباه گرفت چرا که خداوند برای هر سالکی طریقی قرار داده است و مقصد افراد علیرغم کثرت طریق یکی است و آن وصال به خداوند است.
وی با اشاره به رابطه شناخت نفس با شناخت خداوند بیان کرد: این که انسانی که خود را بشناسد خداوند را خواهد شناخت به این معنی است که انسان ابتدا باید یاد بگیرد خود را بشناسد و خودش را گم نکند تا این که بتواند به شناخت حقیقت اصلی و خداوند برسد و در صورت شناخت خداوند است که انسان فراتر از بهشت و جهنم قدم برمی دارد و به دنبال رسیدن به خداوند است نه این که هدف او از عبادات و اعمال بهشت و فرار از جهنم و کسب امتیاز باشد./1304/پ202/ب6