انتفاضه سنگ و شکستن هژمونی پوشالی غرب
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، تئودور هرتسل(1860 -1904) که یک یهودی اتریشی بود، به عنوان بنیانگذار جنبش صهیونیسم در سال 1896 کتابی با نام «کشور یهودی» را به رشته تحریر درآورد و در آن از یهودیان خواسته بود که دولتی در فلسطین یا آرژانتین تأسیس کنند.
این کتاب که سروصدای زیادی در آن زمان به پا کرده بود، هرتسل را بر آن داشت که به عثمانی(ترکیه امروزی) سفر کرده و از سلطان عبدالحمید عثمانی مجوز ورود یهودیان به فلسطین را در برابر پرداخت مبالغ هنگفتی خواستار شود. سلطان پیشنهاد هرتسل را نپذیرفت؛ پس او عازم بریتانیا شد و توانست رضایت بریتانیا برای تحویل صحرای سینا را به دست آورد؛ اما مهندسان یهودی و انگلیسی پس از بازگشت از سفر پژوهشیشان به منطقه، اعلام کردند که به دلیل شن زار بودن این صحرا، ساختوساز و سکونت در آن منتفی است.
یهودیانی که خود را وارثان زمین میدانند و بر این باورند که ارض موعودی که در تورات نقلشده جایی جز فلسطین نیست، در طول زمان قصد سفر و سکونت در فلسطین را پیدا کردند.
آنان که قلب تپنده ایالات متحده آمریکا به شمار میرفتند، با بریتانیا عهد بستند که اگر بریتانیا با تشکیل دولت یهودی در فلسطین موافقت کند، با اقدامات آمریکا، آلمان را تحتفشار قرار خواهند داد.
این اقدامات در واقع زمینه را برای انتشار «اعلامیه بالفور» در تاریخ 2 نوامبر 1917 آماده کرد. بالفور، وزیر امور خارجه وقت انگلستان، طی نامهای خطاب به لرد روچیلد، مژده تشکیل وطن ملی یهود را داد. این نامه به «اعلامیه بالفور» شهرت یافت. در این اعلامیه آمده بود: «نظر به علاقه خاصی که دولت انگلستان به تشکیل وطن ملی یهود در فلسطین دارد، برای نیل به این هدف و تسهیل وسایل آن کوشش خواهد کرد.»
پس از صدور «اعلامیه بافور» نیروهای نظامی انگلیس در 9 دسامبر 1917 بیت المقدس را اشغال کردند و تا پاییز 1918 توانستند نیروهای نظامی عثمانی در فلسطین را مجبور به تسلیم کرده و سراسر سرزمین این کشور را به تصرف خویش درآورند. در سال 1919 میلادی، کنفرانس «سان رمو» که از نمایندگان فرانسه، انگلیس و ایتالیا، تشکیلشده بود، پس از بررسی اوضاع همه جانبه فلسطین، موافقت خود را مبنی بر تحت الحمایگی فلسطین به وسیله بریتانیا اعلام داشت.
در تاریخ 24 ژوئیه 1922 قیمومیت انگلستان بر فلسطین به صورت رسمی از سوی شورای «جامعه ملل» به تصویب رسید. در پرتو حمایت انگلستان و با وجود مخالفت اعراب، مهاجرت یهودیان به فلسطین که از چند سال پیش آغازشده بود، سرعت بیشتری پیدا کرد.
از سوی دیگر سیاست ضد یهود هیتلر سبب شد تعداد مهاجران اروپایی، باز هم بیشتر شود؛ بهطوری که در سال 1946 میلادی از یک میلیون و 972 هزار و 650 نفر جمعیت فلسطین، بیش از 608 هزار نفر آنها را یهودیان تشکیل میدادند. در حالی که تعداد یهودیان در سال 1918، حدود 56 هزار نفر بود.
بیشتر این مهاجران از اروپایی شرقی بودند. بهموازات ازدیاد جمعیت یهودیان در فلسطین و بالا گرفتن قدرت سیاسی آنها در منطقه، تودههای عرب که از نفوذ یهودیان خشمگین و در عینحال نگران شده بودند، انگلستان را زیر فشار گذاشتند تا از صهیونیستها جانبداری نکند؛ در این هنگام صهیونیستها در فلسطین یک نیروی خودمختار به وجود آورده و یک ارتش سری به نام «هاگانا» درست کرده بودند. وظیفه این ارتش، ترور مخالفان و مبارزه با تودههای عرب بود.
انگلستان برای ساکت کردن تودههای عرب و جلوگیری از طغیان آنان، در سال 1939 «کتاب سفید» را منتشر کرد و اعلام داشت یهودیان میتوانند در فلسطین یک کانون ملی داشته باشند؛ اما حق تأسیس دولت مستقل را ندارند. این اعلامیه خشم صهیونیستها را برانگیخت و تصمیم گرفتند بر خلاف نظر انگلیسیها، نیات خود را عملی سازند. اما در این زمان، جنگ جهانی دوم آغاز شد و مسئله فلسطین تحتالشعاع اخبار مربوط به جنگ قرار گرفت.
بعد از پایان جنگ جهانی دوم در سال 1947 انگلستان اعلام کرد سال بعد، از فلسطین بیرون خواهد رفت و اداره آن را به سازمان ملل خواهد سپرد. در تاریخ 29 نوامبر 1947 مجمع عمومی سازمان ملل متحد با صدور قطعنامهای فلسطین را به سه قسمت تقسیم کرد. 43 درصد آن را در اختیار عربها و 56 درصد آن را در اختیار یهودیان قرار داد. بیتالمقدس نیز بینالمللی اعلام گردید.
زمانی که قیمومیت بریتانیا بر فلسطین در 15 مه 1948 به پایان رسید، در واقع تمامی نهادهای سیاسی فلسطینی از بین رفته بود و هیچ سازمانی برای پر کردن خلاء موجود، وجود نداشت. صهیونیستها که بر نواحی کشور یهود در قطعنامه تقسیم مسلط بودند، یک شورای موقت حکومتی مرکب از 38 عضو تأسیس کردند که به نوبه خود یک کابینه 13 نفره را انتخاب کرد. همان روز «دیوید بن گوریون» که بعداً مقام نخستوزیری و وزارت دفاع را به عهده گرفت، تشکیل دولت را اعلام کرد. بلافاصله بعد از این اعلام، دولتهای ایالاتمتحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی، اسرائیل را به رسمیت شناختند.
انتفاضه اول
پیش از هر چیز باید متذکر این نکته شد که واژه انتفاضه، از لحاظ لغوی دارای ریشه «نفض» به معنای لبریز شدن و سررفتن چیزی که درون ظرف است بوده و در معنی اصطلاحی به معنای قیام علیه رخوت و رکود و مرحله پیش از انقلاب تلقی میشود.
آغاز انتفاضه در سرزمینهای اشغالی، به سال 1987 میلادی باز میگردد. ناآرامیها از جایی آغاز شد که شش مجاهد فلسطینی که از اعضای «جهاد اسلامی فلسطین» بوده و به دلیل مخالفت با رژیم صهیونیستی بازداشت شده بودند، توانستند در روز 17 ماه می 1987 از زندان مرکزی غزه فرار کنند.
ارتش رژیم صهیونیستی برای دستگیری این 6 نفر، تمامی راههای منتهی به نوار غزه را به مدت چند روز بست؛ اما بعدها مشخص شد که دو نفر از آنها از مرز گذشته و فرار کردهاند. سه نفر نیز در داخل سرزمینهای اشغالی پنهانشدهاند و آخرین نفر که «علی صالح شیتوی» بود، چندی بعد به وسیله پلیس اسرائیل دستگیر شد.
در عرض کمتر از 3 هفته بعد، یعنی در روز 25 می 1987 رژیم صهیونیستی مدعی شد یک هسته مقاومت اسلامی را که افراد آن در تعدادی از شهرهای کرانه باختری فعالیت میکرده و قصد داشتند در عملیات انتحاری، اتومبیلی را روی یک هدف اسرائیلی منفجر کنند، متلاشی ساختهاند.
اسرائیلیها سپس اعلام کردند که این گروه را شخصی به نام «مهندس سلیمان زهیری» رهبری میکرد که در پایگاههای نظامی مجاهدین افغانی در پیشاور، آموزش ساختن بمب و انفجار از راه دور دیده است. از ماه مه 1987 نیز گشتیهای اسرائیلی در خیابانهای شهرهای کرانه باختری و نواز غزه، با حالت هراس و احتیاط شدید به گشت زنی میپرداختند. با اینحال، درگیری شهروندان عرب و ساکنین شهرکهای اسرائیلی که خواستار اخراج فلسطینیها از سرزمینهایشان بودند، ادامه داشت.
در ادامه جنایتهایی که رژیم صهیونیستی در حق مردم بیدفاع فلسطین انجام میداد، فلسطینیان تصمیم گرفتند تا با سلسله راهپیماییها و تظاهرات، حقوق خود را دریافت کنند.
با شدت گرفتن تظاهرات مردمی و ترس رژیم اسرائیل از آنکه هر لحظه ممکن است شعلهای این تظاهرات دامن اشغالگران را به آتش بکشد، در رادیو دولتی اسرائیل خبر درگیری فلسطینیان با مردم اسرائیل و زخمی شدن پنج اسرائیلی در تظاهرات را اعلام کرد.
در همین احوال، پلیس اسرائیل به گروهی موسم به «پاسداران جبل هیکل» که یکی از طوایف یهودی مستقر در قدس بودند، اجازه داد تا در بیتالمقدس مراسم دینی خود را برگزار کنند.
این خبر سبب گردید تا مردم شهر قدس برای دفاع از حریم بیتالمقدس، با ساخت دیوار انسانی اجازه ورود صهیونیستها را به مسجد ندهند؛ اما پس از چند دقیقه، دود گازهای اشکآور و صدای شلیک گلوله تمام فضای شهر را در برگرفت.
با وجود به کارگیری اسلحه از سوی رژیم صهیونیستی برای قطع کردن صدای مسلمانان فلسطینی، اوضاع قدس آرام نشده و تمام مغازههای شهر و همچنین مغازههای کرانه باختری و نوار غزه به حالت تعطیل درآمده و به اعتصاب عمومی دست زدند.
در روزهای دهم و یازدهم اکتبر، قیام مردمی فلسطینی به تمام شهرها و روستاهای مناطق اشغالی سرایت کرد. در نوار غزه، مردم به خیابانها ریخته و لاستیک اتومبیلها را آتش زدند و به خودروهای نظامی با سنگ و کوکتل مولوتف حمله کردند. نیروهای اسرائیلی به دانشگاه اسلامی یورش برده و گاز اشکآور و گلوله به آنجا شلیک کردند که به زخمی شدن 25 نفر انجامید. این حوادث در شهرهای نابلس، رام الله و الخلیل نیز تکرار شد. از طرف دیگر، مسلمانان فلسطینی برای جلوگیری از هر گونه تلاش یهودیان برای ورود به قدس، در این نقطه تحصن کردند.
در خارج از سرزمینهای اشغالی، ارگانهای اسلامی برای همبستگی با قیام مردم فلسطین، بیانیههایی منتشر کرده و خبر قیام، صفحات نخست روزنامههای غربی را به خود اختصاص داد. با گذشت چند روز، نیروهای اسرائیلی تصور کردند قیام مردمی از اوج خود افتاده و به خاموشی گرایده است؛ اما در همین زمان، مرحله دیگری از قیام آغاز شد؛ بدین صورت که سربازان اسرائیلی خانمی به نام «عنایات سمیر هندی» 35 ساله و مادر پنج فرزند که دبیر یکی از مدارس رام الله بود را در روز 12 اکتبر با شلیک گلوله به شهادت رساندند و دهها نفر دیگر را زخمی کردند. بعد از این رویداد، نبرد میان مردم بیدفاع و نیروهای اسرائیلی شدت یافت. آنها پرچمهای فلسطین را برافراشته، راههای اصلی را با سنگ بستند و علیه اسرائیلیها شعار دادند. آنها همچنین دیدار «جورج شولتز» وزیر امور خارجه آمریکا از اسرائیل را محکوم کردند.
در همین زمان، نیروهای رژیم صهیونیستی، خبر دستگیری 50 نفر را اعلام کردند که گمان میرفت از اعضای «هستههای جهاد اسلامی» باشند و افزون بر آن، یک انبار اسلحه بزرگ کشف گردید.
در نیمه شب 22 نوامبر همان سال، چریکهای فلسطینی جبهه خلق، با کایت بادبانی بر فراز آسمان شهرک یهودینشین «الخاصه» پرواز کرده و با حمله به این شهرک، 6 تن از سربازان اسرائیل را به هلاکت رساندند. این عمل نیروهای فلسطینی سبب شد تا موجی از شادی در میان مردم شکل گیرد.
در میان موجی از ناتوانی و سرخوردگی که بر سربازان اسرائیلی حاکم شده بود، یک کامیون متعلق به اسرائیلیهای ساکن شهرکهای یهودینشین در منطقه جبالیا، با دو اتومبیلسواری حامل کارگران فلسطینی عمداً برخورد کرد که به کشته شدن 4 نفر از آنها و مجروح شدن 9 تن دیگر منجر شد. این اقدام زد و خوردها و ناآرامیها را وارد دور تازهای کرد.
اتهام تروریست که سربازان اسرائیلی به فلسطینیها اطلاق میکردند، در مورد خود آنها صدق پیدا کرد؛ زیرا حملات فلسطینیها به ویژه گروههای اسلامی، تنها هدفهای نظامی را شامل میشد؛ حال آنکه اسرائیلیها حملات وحشیانه خود را متوجه شهروندان بیدفاع فلسطینی میکردند.
جنبش فلسطینی که از غزه شکل گرفته بود، سریعاً به بیت المقدس و باقی سرزمینهای اشغالی کرانه باختری کشیده شد. همه اقشار جامعه از مسلمان گرفته تا مسیحی، از روز هشتم دسامبر 1987، همصدا شده و در برابر اشغالگران قدس قیامی با نام انتفاضه را که به انتفاضه سنگ مشهور شد، آغاز کردند.
عوامل پیدایش قیام مردم فلسطین
عوامل پیدایش قیام مردم فلسطین در چند بعد قابل بررسی است.
دلیل اصلی آغاز این انتفاضه، اشغال فلسطین از سوی رژیم صهیونیستی و ظلم و ستم و اقدامات غیر انسانی اشغالگران علیه ملت فلسطین بود که سبب شد مردم فلسطین شیوههای جدیدی را برای مبارزات خود انتخاب کنند.
از مهمترین عوامل آغاز قیام بزرگ مردم فلسطین، توجه جهان اسلام به فلسطین بوده که اصلیترین مقطع آن، برگزاری کنفرانس سران کشورهای عربی در اردن در سال 1987 بود که با وجود اینکه هیچ برنامه عملی در این زمینه ارائه نکردند، اما مسأله فلسطین را بزرگترین مسأله جهان عرب معرفی کردند.
پس از فاجعه فلسطین در سال ۱۹۴۸، تعداد کمی از مردم فلسطین در سرزمین خود باقیمانده و بیشتر آنها از فلسطین آواره شده بودند. اشغالگران با توانایی که داشتند، توانستند جمعیت محدود فلسطینیها را در مناطق کوچک محصور کنند.
ویژگی اصلی اشغالگری رژیم صهیونیستی در مقایسه با اشکال دیگر اشغالگری، ادعاهای نژادپرستانه یهودیت بود که از جمله آنها میتوان به ادعای مالکیت بر سرزمین قدس و گذشته و آینده این سرزمین، سیطره بر عرصههای زندگی مردم فلسطین از طریق اعلام وضعیت اضطراری، برنامههای شهرکسازی و یهودیسازی، تخریب منازل، بازداشت و اعمال مجازاتهای دستهجمعی اشاره کرد.
ویژگیهای انتفاضه
تاکتیک و هدف انتفاضه، چیزی جز غیرقابل سکونت و حکومت کردن مناطق اشغالی برای اسراییلیها از طریق اعتصابات، تظاهرات و عدم فرمانبرداری از مقامات اسراییلی و هدف کلی و استراتژیک آنها، آزادی کلیه سرزمینهای اشغالی و ایجاد دولت فلسطینی در این سرزمینها بود.
اسلامی بودن
یکی از مهمترین ویژگیهای انتفاضه فلسطین نسبت به حرکتهای مشابه پیشین، خمیرمایه اسلامی آن بود. «منیر شفیق» تئوریسین انقلاب فلسطین در این مورد میگوید: «...مسئله فلسطین، همان مسئله اسلام است و این امر منافاتی با وطنپرستی و عربیت ندارد و چون مسئله فلسطین در اساس و جوهرش مسئلهای اسلامی است، باید بر همین اساس معالجه و بر این اساس حل و فصل شود...»
نوع مبارزه
یکی دیگر از ویژگیهای این قیام، نوع منحصر به فرد این قیام بود که به لحاظ ابزار و شیوه، با قیامهای پیشین در داخل و خارج بسیار متفاوت بود. مبارزات فلسطینی همواره متکی به عملیاتهای چریکی و سلاح و سازمان بوده است؛ اما این بار زنان و کودکان فلسطینی به همراه جوانان این مرز و بوم با سلاحی نامتعارف -به لحاظ شیوههای مدرن جنگ- سنگ در برابر گلوله به مبارزه با اشغالگران خانهها و سرزمین خود پرداختند.
شهادتطلبی
شهادتطلبی و از جان گذشتگی، یکی دیگر از خصوصیاتی بود که در قیام نخستین انتفاضه جایگاهی ویژه به خود گرفت. این خصوصیت که اوج آن در عملیات استشهادی، به ویژه از سوی زنان و دختران فلسطینی متجلی گردید، سبب آن شد تا دولت عبری بر این باور برسد که ملت فلسطین خطوط قرمزی را بین خود و مقامات مذاکره کننده ترسیم میکنند و در صورت عبور این مقامات از این خطوط، آن را نخواهند پذیرفت.
خودجوش و مستقل بودن
از دیگر ویژگیهای این دوران نسبت به حرکتهای قبلی فلسطینیها، خودجوش و مستقل بودن آن است. جنبش فلسطین در برخورد به بنبست در همه خطوط و راهها، سرانجام به این نتیجه رسید که اسلام راهحل این مسئله است. راهی که فلسفههای سیاسی نتوانستند بپویند و غالباً به شکست، تسلیم و سازش کشیده شدند، امروز در اسلام جستجو میشود و این راه، همان ایده بازگشت به خویشتن است.
آگاهی
مردم فلسطین با «آگاهی و معرفت» برای کسب حقوق از دسترفتهشان با یکدیگر متحد شدند و درصحنه مبارزه حضوری فعال دارند. چنین آگاهی با گذشت زمان نیز فزونی پیدا کرد و در انتفاضه بعدی و حرکتهای دیگر این ملت تداعی پیدا کرد و به اوج خود رسید.
ملت فلسطین در طول انتفاضه خود، فداکاریهای عظیمی را انجام دادند و در مقابل، به دستاوردهای مهمی هم دست یافتند. آمارهای موسسه حمایت از خانوادههای شهدا و اسرای فلسطینی، حاکی از این است که در این انتفاضه، ۱۵۵۰ فلسطینی شهید و 100 هزار فلسطینی دیگر اسیر شدند.
در مجموع میتوان اینگونه نتیجه گرفت که انتفاضه اول فلسطینیان که شهرت جهانی آن به خاطر جنگ نابرابر اسلحه و سنگ بوده، بیش از آنکه مردم فلسطین را در برابر رژیم صهیونیستی مقاوم کند، وجدان جهانیان را با زنگ صدای مادران فلسطینی که فرزندانشان را در خاک و خون مظلومیت در آغوش گرفتهاند، از خواب غفلت پرانده است.
سارا دانیالی
/9454/702/ر
---------------------------------------------------------------
منبع :
مرکز اطلاع رسانی فلسطین
- B'Tselem Statistics; Fatalities in the first Intifada.
- Collaborators, One Year Al-Aqsa Intifada, The Palestinian Human Rights Monitoring Group, October 2001. Accessed May 15, 2007.
- Zachary Lockman, Joel Beinin (1989) Intifada: The Palestinian Uprising Against Israeli Occupation South End Press, ISBN 0-89608-363-2 and 9780896083639 p 38
- BBC: A History of Conflict
- "uprising by Palestinians against Israeli rule in the West Bank and Gaza Strip territories." Intifada, Encarta. Archived 2009-10-31.
- جریدة الأخبار، الانتفاضة الأولی أنجبت الانتفاضة الثانیة، بقلم نضال حمد. عدد السبت ١٥ کانون الأول ٢٠٠٧