شگردهای معاویه در جذب آراء مردم علیه امام حسین(ع)
به گزارش سرویس مانیتورینگ خبرگزاری رسا،عبدالعلیم احمد زی کارشناس شبکه وهابی نور در برنامه ویژه ای به نام گل خوشبوی نبی، عملیات های روانی معاویه علیه امام حسین (ع) را منکر شد.
در همین رابطه ابتدا باید گفت که بخش عمده دوران امامت امام حسین (ع) یعنی 10 سال و 4 ماه و 17 روز آن، با زندگی معاویه هم زمان بود. البته خلافت یزید هم یک قطعه تکمیلی این دوران و نتیجه آن بود. خلافت یزید امری ابتدایی نبود و معاویه در زمان حکومت خود این امر را شروع کرده بود. بخشی از فضاهای امنیت روانی معاویه معطوف به چگونگی استقرار یزید به عنوان خلیفه مسلمین بود.
اگر به کارهای معاویه نگاه کنیم، به وضوح می بینیم که نمونه کاملاً قابل توجهی از آنچه امروز در ادبیات مربوط به فضاسازی های تبلیغاتی و عملیات روانی ذکر میکنند، در رفتار وی وجود دارد. برخی از این موارد عبارتند از:
معرفی امام حسین (ع) به عنوان مصداق صفات سلبی
امروزه مقوله ای در عملیات روانی مطرح است به نام عنوان دهی و نامگذاری؛ یعنی واژهای که یک بارِ مشخص سلبی در جامعه دارد، طرف مقابل را ذیل این عنوان قرار میدهند تا این بار مفهومیِ سلبی کاملاً بر او صدق کند.
معاویه در سال 56 یا 57 هجری نامه ای به امام حسین (ع) نوشت که با این جملات همراه بود: « ...خبرهایی درباره تو به من رسیده و گمان نمیکردم تو چنین بکنی... و سپس امام را دعوت میکند به این که با خویشاوندان خود منازعه نکن و تقوای خدا داشته باش و نسبت به دین خود و دین پیامبر (ص) و امت پیامبر (ص) هوشیار و متوجه باش و کسانی هم که اهل یقین نیستند، تو را خوار نکنند». این عبارت معاویه که «کسانی که اهل یقین نیستند، انسان را خوار نکنند» یک عنوان سلبی است.
همچنین معاویه در آن نامه آورده است که: «من سزاوارترین مردی هستم که اگر عهدی با من بسته شده، به آن وفا بشود» و آنگاه خطاب به امام حسین (ع) گفت: «تو داری نقض عهد میکنی»، در واقع معاویه امام (ع) را مصداق عناوینی مشخص قرار میدهد تا از آن استفاده کند.
خود را مصداق صفات مثبت جلوه دادن
یکی دیگر از مباحث عملیات روانی، گسترش و تعمیم جنبههای مثبت است. یعنی افراد میکوشند تا خود را مصداق عناوین مثبت موجود در جامعه قرار دهند؛ عناوینی که مردم به آنها اعتقاد دارند.
استفاده از نمادهای مثبت و خود را زیر حمایت آنها قراردادن، از شگردهای معاویه بود. در منابع تاریخی ذکر کردهاند که معاویه در یک مقطعی کوشید تا منبر رسولالله (ص) را از مدینه به دمشق ببرد. منبر رسول الله (ص) در واقع یک نماد مثبت و ارزشی است. البته در روایت داریم «هنگامی که میخواست این کار را انجام دهد، شرایط تغییر کرد و عدهای اعتراض کردند و معاویه هنگامی که این اعتراض را دید، فوری بردن منبر را تکذیب کرد و گفت میخواستم بررسی کنم و نگران بودم که موریانه منبر را نخورده باشد و حالا که دیدم اینطور نیست، دوباره روی منبر را پوشانیدم و آن را در مدینه نگه داشتم».
تحمیق مردم
تحمیق مردم از دیگر شگردهای تبلیغاتی معاویه بود. معاویه با جاهل نگهداشتن مردم، به گونهای میکوشید تا تمام گرایشها، استعدادها و توانمندیهای مردم را بدون آنکه خِرَد مردم در آن دخالت داشته باشد، در اختیار خود بگیرد، روایتی داریم که مرحوم «شیخ طوسی» از امیرالمؤمنین علی (ع) ذکر کرده است که از حضرت درباره ذبح کدو پرسیدند: کدو را آیا باید ذبح کرد و خورد؟! امیرالمؤمنین (ع) در پاسخ گفتند: کدو شیئ قابل ذبح نیست. کدو را بخورید و شیطان هم شما را بازی ندهد.
یکی از مُحَشّین به نقل از ابن شهرآشوب پیشینهی این مطلب را چنین ذکر کرده که وقتی معاویه میخواست در برابر امیرالمؤمنین (ع) ایستادگی کند، خواست مردم شام را بیازماید، عَمرو عاص به او پیشنهاد داد که اگر میخواهی بیازمایی مردم تا چه اندازه از تو تبعیت کورکورانه دارند، به مردم بگو از این پس هرکس میخواهد کدو بخورد، باید رو به قبله باشد و بسمالله بگوید و آن را ذبح کند. معاویه هم این موضوع را اعلام کرد و مردم شام هم اطاعت کردند.
تطمیع و خرید و فروش دین
تطمیع یکی دیگر از شگردهای رایج معاویه بود. او بسیاری از بزرگان و افراد مؤثر را با همین روش به خود جذب کرد.
معاویه ولایت مصر را برای عمرو عاص تضمین کرد. وقتی که زیاد بن أبیه هیئتهایی را برای دیدار با معاویه به دمشق میبرد، معاویه به اغلب آنها مبالغ هنگفتی هدیه میداد. در یکی از این موارد هنگامی که بر میگشتند، همینطور که به یکدیگر میگفتند، هر کسی چقدر گرفته است، مشخص شد که معاویه به هر نفر 100 هزار دینار داده، ولی به یکی از آنها 70 هزار دینار داده است، این شخص حتات بن یزید بود. او نزد معاویه برگشت. معاویه به او گفت چرا برگشتی؟ پاسخ داد: تو آبروی مرا را در بنیتمیم بردی؛ مگر نسب و حسب من بد است یا سن من کم است یا در قبیلهام جایگاه ندارم؟ چرا به من هدیه کمتری دادی؟ چرا خساست به خرج دادهای و به من کمتر از بقیه هدیه دادی؟ جملهای که معاویه گفت، فوقالعاده مهم است؛ او گفت: «إنّی اشتریتُ مِنَ القَومِ دینَهُم» من از آنها دینشان را خریدم و پول دین آنها را دادم و با این پولی که دادم، عملاً آنها از دین و اعتقاد خود دست برداشتند، ولی دین تو و مرام تو مرام و دین خوبی بود و من تو را شخصی دیندار میشناسم و نیازی به این کار نبود که از تو بخواهم دینت را بخرم. آن فرد در پاسخ معاویه گفت: از من هم دین من را بخر و مثل بقیه به من هم پول بده».
در روش تطمیع معاویه، نمونههای بسیار و متعددی داریم. مثلاً شخصی به او مراجعه و مطرح کرد که سابقه ما اینطور است و اینطور آدمی بودهایم. معاویه چون دید او احتمالاً به دردش میخورد و زمینه گرویدن به او را دارد، امارت یک منطقهای را به او داد. به طور نمونه شخصی به نام سعید بن عثمان را حاکم خراسان کرد. تمام افرادی را که برای این کارها میگمارد، بر اساس تطمیع بود.
تهدید و ارعاب
معاویه در کنار این روشها، سیاست تهدید و ارعاب هم داشت. نمونههای فراوانی از سیاست تهدید و ارعاب در حکومت وی وجود دارد.
وقتی ابن زیاد، حجر بن عدی و یارانش را در کوفه دستگیر کرد و پیش معاویه فرستاد، به آنها گفتند که باید تبرّی بجویید وگرنه شما را خواهیم کشت. در نتیجه 7 یا 8 نفر را به شهادت رساندند و 6 نفر جان سالم به در بردند. مأموران معاویه در برابر چشمانشان قبرهایشان را حفر کردند و کفنهایشان را جلوی چشمانشان قرار دادند و گفتند که این قبر و کفنهای شماست و اگر تبری نجویید، شما را به شهادت میرسانیم. آنها جانانه بر باور خود ایستادند و به شهادت رسیدند.
تفرقه بینداز و حکومت کن
تفرقهافکنی از دیگر سیاستهای معاویه بود. البته او از زمان امیرالمؤمنین علی (ع) برای تفرقه بین یاران آن حضرت سرمایهگذاری میکرد. در تاریخ هست که معاویه حتی میان کارگزاران و نزدیکان خودش نیز تفرقه میانداخت. مثلاً مروان بن حکم که بعدها به خلافت رسید، چهرهای شناخته شده از تیره مروانیان بنیامیه بود یا سعید بن عاص بن واعظ نیز همچنین.
زمانی که سعید بن عاص حاکم مدینه بود، معاویه به او نامه نوشت که برو اموال مروان بن حکم را بگیر و خانهاش را خراب کن. او این کار را نکرد و نامه معاویه را نگه داشت. دوباره معاویه این دستور را داد و او عمل نکرد. وقتی چرخه جهان برگشت و این بار مروان بن حکم حاکم مدینه شد و سعید بن عاص کنار او قرار گرفت، معاویه همین خواسته را به مروان نوشت که برو منزل سعید بن عاص را ویران کن و اموال او را مصادره کن. وقتی مروان میخواست این کار را انجام دهد، سعید بن عاص نامه های قبلی معاویه را رو کرد و گفت قبلاً اینها را معاویه از من خواسته بود و من عمل نکردم که مروان تعجب کرد و از این کار استنکاف کرد. بعد هم به معاویه نامهای نوشتند که چرا میخواهی بین ما اختلاف و دعوا بیندازی؟
فریب
یکی از شناخته شده ترین و رایج ترین تکنیکهای عملیات روانی، تکنیک فریب دادن دیگران است.
ذکر کردهاند که وقتی معاویه میخواست از دنیا برود و قرائن مرگ او ظاهر شده بود و احساس میکرد که دیگر توان ندارد، گفت که او را کاملاً بیارایند و در جایی بنشانند تا این ابّهت حفظ شود و مردم گمان نبرند که از دنیا میرود، گفت که مردم برای سلام دادن بیایند، ولی حکم کرد که کسی بر روی زمین ننشیند و ایستاده سلام بدهند و بروند. همینطور که او آراسته نشسته بود و از بالا نگاه میکرد، مردم متوجه ضعف جسمانی و ضعف چهره او نمیشدند. بعد که مردم رفتند، گفت: هرچه کنم دهر و زمانه و مرگ را نمیتوانم فریب بدهم. مردم را فریب دادم، اما مرگ را که پنجههای آن نمایان میشود، نمیتوانم فریب بدهم. ...
معیار و انصاف؛ دو ابزار مبارزه امام حسین
حال در چنین فضای مسمومی، امام حسین (ع) چطور با این قضایا برخورد کرده است؟ جواب حضرت به نامه معاویه را که در آغاز به آن اشاره کردم، در کتاب «الإمامة و السیّاسة» آمده است.
امام حسین (ع) پاسخ مفصلی به معاویه نوشتهاند و موارد متعددی را به معاویه گوش زد کرده و به طور شفاف مرزبندی کردهاند. در عین حال این نکته را هم یادآوری کردهاند که تو خود میراث خوار جد من هستی و اگر چنین نبود، تنها شرافت تو و خانوادهات همان سفرهای تابستانی و زمستانی شما بود. «اشاره حضرت به سفرهای تجاری پیش از اسلام بنیامیّه بود»
شاید مهمترین سندی که برای شناخت موضع امام حسین (ع) در آن دوران و شیوه مواجهه ایشان با معاویه داریم، همین نامه است، زیرا یزید هم در واقع میراث دار همه فعالیتهایی است که معاویه قبلاً انجام داده بود. امام حسین (ع) در این نامه مرزبندی کاملاً مشخص، شفاف و دقیقی را با دشمن ترسیم کردند. از این پاسخ امام میتوان چند محور عمده را استفاده کرد: یکی آگاهیبخشی و دیگری پایبندی مطلق به ارزشها و فرو نغلتیدن در روشهایی است که معاویه طراحی کرده بود. امام حسین (ع) با استناد به منابع دینی قابل اعتماد و پذیرش همگان که قرآن و سنت پیامبر (ص) بود، سخن میگفتند تا معیار بحثها معلوم باشد./1406/1409/ح