یادداشت وارده؛
آیتالله مصباح یک انقلابی است نه یک دیپلمات
خبرگزاری رسا ـ اصلاح طلبان، پرچمداران ژورنالیست ایران مطالب را آن طور که اهدافشان اقتضا می کند و کلمات را آنگونه که چشم نواز است و تحلیل ها را آنگونه که مردم باورشان کنند ارائه میدهند تا هر چند از صحنه حاکمیت کنار رفتهاند اما با تسخیر گیشه ها بر افکار مردم حکومت و از این طریق زمینه را برای حضور مجدد خود در صحنه حاکمیت کشور فراهم کنند.
اصلاح طلبان به دنبال چه هستند؟
کمتر از 2 هفته تا پایان ماراتن تبلیغاتی کاندیداها و آغاز بزرگ ترین حماسه مردمی باقی مانده است و در حالی به استقبال انتخابات یازدهم ریاست جمهوری می رویم که بحث های تبلیغاتی در حوزه رسانه به خصوص روزنامه ها بسیار داغ دنبال میشود.
اما در این میان اصلاح طلبان که بیش از نیمی از گیشههای روزنامهفروشیها و مطبوعات را به خود اختصاص داده اند مانند همیشه در جهت جنجالی کردن و ـ بخوانید پر شور کردن! ـ انتخابات نقش مهمی را ایفا می کنند. به راستی اگر از حق نگذریم باید آنها را پرچمداران ژورنالیست ایران اما به همان تعریفی که غرب از ژورنالیست دارد بدانیم آنها مطالب را آن طور که اهدافشان اقتضا می کند و کلمات را آنگونه که چشم نواز است و تحلیل ها را آنگونه که مردم باورشان کنند ارائه می دهند تا هرچند سالیانی است که از صحنه حاکمیت کنار رفته اند اما با تسخیر گیشه ها بر افکار مردم حکومت داشته باشند و از این طریق زمینه را برای حضور مجدد خود در صحنه حاکمیت کشور فراهم کنند.
اصلاح طلبان از ابتدای دولت نهم به طور هماهنگ شروع به تخریب دولت کردند و در دولت دهم با استفاده از اشتباهات رئیس دولت چنان رییس جمهور 24 میلیونی را در نظر مردم تضعیف کردند که امروز کمتر کسی خوبی های احمدی نژاد را به خاطر می آورد و همه او را مسبب همه مشکلات کشور می دانند البته اگر چه سوء مدیریت، عدم کارشناسی طرحها، استبداد به رای و ضعف در سیاست داخلی در برخی مسائل، مشکلات را در کشور باعث شد اما ریشه برخی دیگر از مشکلات از دست او خارج بود و مقتضای رعایت انصاف آن بود که کارهای نیکوی او نیز به مردم یادآوری می شد کارهایی مثل مسکن مهر ، سهمیه بندی بنزین (که همه کاندیداهای ریاست جمهوری نیز بر اهمیت آن اذعان داشتند)، از رده خارج کردن بسیاری از خودروهای فرسوده، پیشرفتهای علمی در رده های مختلف و بحث هدفمندی یارانه ها که اگر چه ناقص اجرا شد و آثار سویی را به دنبال داشت اما اصل طرح و شروع این حرکت کار شجاعانه ای بود که بسیاری از دولتها به خاطر ترس از همین آثار سوء از خیر آن گذشته بودند و حاضر بودند کشور را مانند زمان جنگ اداره کنند اما درگیر پاسخگویی به مشکلات احتمالی آن نشوند.
به هر حال احمدی نژاد تمام شد اما پایان او با استفاده سیاسی اصلاح طلبان از ابزار رسانه برای نابود کردن حیثیت اصول گرایان و بازسازی چهره اصلاح طلبان همراه بود آنچنان که یکی از کاندیداهای کنونی همه مشکلات کشور را ناشی از حاکمیت اصولگرایان میداند و با این ترفند سعی در زیر سوال بردن تمامیت یک جریان ارزشی دارد.
به هر حال با اعلام کاندیداهای تایید صلاحیت شده از سوی شورای نگهبان و مشخص شدن چهرههای نهایی انتخابات 92 تقریبا جبهه اصول گرایی کاندیداهای نهایی خود را شناخت و در میان آنها سعید جلیلی توانست پایگاه مردمی خوبی در میان سایر رقبا پیدا کند و بسیاری از اصول گرایان نیز تقریبا به اجماع درباره وی رسیده و نظرسنجی ها نیز از پیشرفت چشمگیر وی در آراء مردم خبر میدهد.
آنجا بود که روزنامه هایی چون آفتاب، آرمان، اعتماد و بهار در یک سناریوی هماهنگ شروع به تخریب وی کردند که هنوز هم ادامه دارد به نظر می رسد این روزنامه ها با کنار رفتن آیت الله هاشمی کار را برای جریان اصلاح طلب بسیار دشوار ارزیابی و سعی کردند تا با تخریب چهره برجسته اصولگرایان آراء آنها را خرد کرده و از اجماع کامل بر روی یک نفر ممانعت کنند و در مقابل با سوق دادن کاندیداهای اصلاح طلب به سمت اجماع سعی در بیشتر کردن سبد آراء آنها و در نهایت پیروزی در انتخابات دارند از این رو از 5 خرداد ماه پروژه احمدی نژاد هراسی و مقایسه احمدی نژاد با جلیلی را کلید زدند. آنچه مسلم بود تمام شدن احمدی نژاد در نظر اصولگرایان بود و قطعا ـ اگر نگوییم همه ـ بیشتر آنها به دوران گذر از احمدی نژاد فکر می کنند از این رو بدترین تخریب برای جلیلی که بی حاشیه و آرام رقابت را دنبال می کند منتسب کردن او به دولت است اصول گرایانی که از وابستگی احمدی نژاد به حلقه انحرافی و سرکشی هایش در مقابل رهبری و بی توجهی به بدنه اصول گرایی به تنگ آمده اند همراه با مردمی که احمدی نژاد و سیاست هایش را بزرگترین عامل تنش های داخلی ـ که البته بی راه هم نیست ـ و مشکلات اقتصادی کشور می دانند مطمئنا از هر کاندیدایی که او حمایت کند دوری می کنند به نظر میرسد با این شایعات فرماندهان رسانه ای اصلاح طلب سعی در ایجاد تفرقه در میان اصولگرایان دارند.
اما به راستی آیا جلیلی همان احمدی نژاد است؟ باید گفت جلیلی مانند احمدی نژاد اهل مقاومت است اما از مقاومت جلیلی تا مقاومت احمدی نژاد تفاوت بسیار است رییس جمهور کنونی اگر چه در سیاست خارجه و در برابر دشمنان خارجی مقاومتی صحیح و منطبق بر اصول داشت اما در سیاست داخلی نیز در برابر مخالفین خود مقاومی منفی و تنش زا را دنبال کرد و این در حالی است که جلیلی در سیاست داخلی به دنبال ایجاد ظرفیت های مناسب برای حضور همه بدنه نظام اعم از اصولگرا و اصلاح طلب برای مشارکت در اداره کشور است.
همچنین اگر چه احمدی نژاد با شعار ولایتمداری و حمایت روحانیت وارد پاستور شد و بعدها نیز نشان داد که نه ولایتمداریش آنگونه بود که می گفت و نه اعتقادی به روحانیت دارد، اما دلیل نمیشود که چون جلیلی نیز شعار ولایتمداری داده و روحانیت نیز از او حمایت می کنند در آینده راه احمدی نژاد را برود.
از نظر مدیریتی نیز جلیلی یک استراتژیست راهبردی و یک برنامه ریز کلان است و این همان نقطه ضعف رییس دولت کنونی است که بسیاری از مشکلات از همین ناحیه به کشور وارد شده است.
اما اصلاح طلبان تنها به همین مطلب اکتفا نکردند و بعد از اعلام حمایت جبهه پایداری و آیت الله مصباح از جلیلی با یاد آوری حمایت ایشان در سال 84و 88 از احمدی نژاد بر آن شدند تا این حمایت را نیز در همان راستا ارزیابی کنند و با شور کردن این موضوع سایر اصول گرایان و مردم را از جلیلی دور کنند در حالی که اگر چه آیت الله مصباح در آن سالها از احمدی نژاد حمایت کرد اما هنگامی نیز که متوجه انحراف او شد خود ایشان از اولین منتقدینش شد در حقیقت این استاد حوزه ازاحمدی نژاد به دون انحراف، ولایتمدار و دارای شاخص های اصیل انقلابی حمایت کرد نه آن احمدی نژادی که امروز شاهدش هستیم اصلاح طلبان چون سیاست را با معیار های خود می سنجند نمی توانند درک کنند که آیت الله مصباح یک انقلابی ست نه یک دیپلمات او مانند یک سیاست مدار به منافع خود وحزبش نگاه نمی کند و به دنبال محبوبت نزد مردم نیست او هر آنچه را تکلیف می داند انجام می دهد خواه به نفعش باشد خواه به ضررش خواه مردم بپذیرند و خواه مردم نپذیرند اصلاح طلبان به وی خورده می گیرند که چرا یک بار از لنکرانی حمایت می کند و یک بار از جلیلی چرا در مدت یک ماه دو موضع مختلف می گیرد در حالی که خود بهتر می دانند اگر لنکرانی باقی می ماند باز هم از ایشان حمایت می کرد و وی را اصلح می دانست اما اکنون با کنار رفتن وی در میان کاندیدا های موجود جلیلی را اصلح می داند و از وی حمایت می کند اما آنها که به دنبال اغراض سیاسی خود هستند عمل تکلیف محورانه را نیز با اغراض سیاسی خود تفسیر می کنند.
به نظر می رسد در برابر پروژه تخریب و تزویر اصلاح طلبان تنها بصیرت و هوشیاری اصول گرایان می تواند انتخابات را به نفع آنها پیش ببرد./916/د102/ع
علیرضا جمالی
ارسال نظرات