۰۸ خرداد ۱۳۹۲ - ۲۳:۱۹
کد خبر: ۱۶۹۲۰۶
نسیم هدایت، رهنمود‌های بزرگان به طلاب جوان(89)؛

اگر تهذیب در کار نباشد، علم توحید هم به درد نمی‌خورد

خبرگزاری رسا ـ امام خمینی: دنیا آنی است که در ما هست که ما را از مبدأ کمال دور می‌کند و به نفس و نفسیات خودمان مبتلا می‌کند؛ چه بسا که دل بستن یک کسی، به یک تسبیح و یک کتابی، به دنیا بیشتر توجه کرده باشد تا دل بستن یک کس دیگری به یک پارکی و باغی و کذا.
نسيم هدايت ، علي وافي

به گزارش خبرگزاری رسا، کتاب «نسیم هدایت، رهنمود‌های بزرگان به طلاب جوان» تدوین شده از سوی علی وافی، دربردارنده چهل پرسش و پاسخ درباره آداب و رموز طلبگی و صد‌ها نکته آموزنده درباره شیوه طلبگی است.

با توجه به اهمیت طرح این مباحث برای طلاب به ویژه طلاب جوان و تازه‌ وارد به حوزه‌های علمیه، خبرگزاری رسا اقدام به انتشار بخشی از محتوای این کتاب کرده است.

در فصل بیست و سوم این کتاب، در بخش پیوست‌ها می‌خوانیم:

قال علی(ع) : من لم یجهد نفسه فی صغره لم ینبل فی کبره

هر که قبل از بلوغ، با خواهش‌ها و تمایلات نفسانی خویش مجاهده نکرده باشد، در بزرگی به مقام شایسته نایل نمی‌شود.

عن علی(ع) : من لم یهذب نفسه فضحه سوء العادة

کسی که روح و روان خود را از ناپاکی‌های اخلاقی تطهیر ننماید، عادات ناپسندش او را رسوا خواهد کرد.

تهذیب نفس، در جوانی

امام خمینی:

من این نگرانی که همیشه هم در دلم هست، این است که من خوف این را دارم که مردم به واسطه امثال من به بهشت بروند. آن‌ها برای خدا، توجه به آقایان دارند و ما هم و شما هم دعوت می‌کنید مردم را به خیر و صلاح.

من خوف این را دارم که آن‌ها برای خاطر ما و شنیدن حرف ما به بهشت بروند و ما برای خاطر این‌که خودمان مهذب نبودیم به جهنم. و آن خوف زیادی که من دارم این است که ما رو‌به‌رو بشویم با آن‌ها، ما در جهنم باشیم و آن‌ها در بهشت باشند و اشراف به ما پیدا کنند و این خجالت را انسان کجا ببرد که این‌ها برای خاطر ما به آن مقامات رسیده‌اند و ما برای خاطر هواهای نفسانی، به این درجه سفلی.

این یک خوفی است که بسیاری از اوقات، من متذکرش هستم. و یک قصه‌ای را که برای من نقل کرده‌اند که یکی از تجار، پیش یکی از علمای بزرگ (حالا کی بوده است، نمی‌دانم) رفته است و گفته است که آقا! اگر پشت کتابی یک چیزی نوشته‌اند که شما از آن مطلع‌ هستید به ما هم بگویید.

برای این‌که ما می‌بینیم که شما ما را دعوت می‌کنید به خیر و صلاح و خودتان نیستید اهلش، معلوم می‌شود یک مطلب دیگری در کار است. آن آقا گریه کرده است از قراری که گفته‌اند. و گفته است: حاجی هیچ چیز دیگری نیست و ما فاسد هستیم.

این‌طور هم نیست که انسان خیال کند که شیطان می‌آید ابتداً به آدم می‌گوید که بیا برو طاغوتی بشو، این را نمی‌گوید. قدم به قدم انسان را پیش می‌برد، وجب به وجب انسان را پیش می‌برد. امروز این‌که اشکالی ندارد، اگر جلویش را گرفتید،‌طمعش بریده می‌شود و اگر جلویش را نگرفتید فردا یک قدم دیگر جلو می‌رود.

یک وقت می‌بینید که این طلبه زاهد عابد که در مدرسه زندگی می‌کرد با آن وضعی که همه می‌دانید، متحول شد به یک نفر انسان طاغوتی به حدود خودش، و از آن وضع طلبگی که مشایخ ما بر آن وضع بوده‌اند یک وقت خارج شده است و شده است یک انسانی که همه همتش صرف دنیاست.

به تدریج می‌شود این امور. از قدم اول انسان باید جلویش را بگیرد. اگر مبتلا شد، ابتلا دیگر پشت سر هم می‌آید. این طور نیست که انسان یک وقتی بعد از این‌که ریشه دنیا در دل انسان قوی شد بتواند بکند آن را.

از مکائر شیطان این است که انسان را هی توجه می‌دهد به این‌که خوب حالا که تو جوان هستی، حالا که تو وقت نشاطت است، خوب ان‌شاءالله وقتی پیر شدی، آن وقت جبران می‌کنی کارها را. و این یک امری است که نخواهد شد.

انسان اگر در جوانی تهذیب کرد خودش را، شده است. اگر بگذارد تا به پیرمردی برسد، هم قوای خودش ضعیف می‌شود و هم آن درختی که در دل انسان شیطانی کاشته است قوی می‌شود و آن درخت قوی را نمی‌شود با یک اراده ضعیف، انسان بکند.

این یکی از اموری است که من نگرانش هستم و آقایان هم باید نگران باشند. و در هر کجا هستند سفارش کنند به اهل علم و آن‌ها را تحذیر کنند از دنیا. و این خیال نکند که دنیا عبارت از این طبیعت است، این طبیعت را خدای تبارک و تعالی هیچ از آن تکذیب نکرده، بلکه در روایات، تعریف هم از آن شده است.

این یکی از مظاهر الهی است. دنیا آنی است که در ما هست که ما را از مبدأ کمال دور می‌کند و به نفس و نفسیات خودمان مبتلا می‌کند. دنیای مذموم همین است که انسان توجه داشته باشد ولو به یک تسبیح، ولو به یک کتاب.

چه بسا که دل بستن یک کسی، به یک تسبیح و یک کتابی، به دنیا بیشتر توجه کرده باشد تا دل بستن یک کس دیگری به یک پارکی و باغی و کذا. انسان باید توجه بکند به این‌که رفتنی است و آن طور هم نیست که به پیشانی انسان نوشته شده باشد که تو سنت به چه حد می‌رسد.

کم است که سنشان به حدود پیری برسد. بنابراین انسان باید متوجه این معنا باشد و خصوصاً این طبقه، این طبقه‌ای که می‌خواهند مردم را ارشاد کنند، این‌ها باید اقوالشان با اعمالشان موافق باشد، یعنی شمایی که مردم را تحذیر از دنیا می‌دهید، اگر خدای نخواسته خودتان توجهتان به دنیا باشد و حریص بر دنیا، مردم دیگر از شما باور نمی‌کنند، ‌بلکه انحراف در آن‌ها پیدا می‌شود.

آن کلمه‌ای که آن حاجی گفته است که «شاید در پشت کتاب یک چیز دیگری باشد» این تکان دهنده است. اگر خدای نخواسته به واسطه اعمال روحانیان، در عقاید بعضی اشخاص ضعیف که هستند، سستی پیدا بشود، آن وقت این چه مصیبتی است که ما تحملش را باید بکنیم.

این یک باب واسعی است که در حوزه‌ها باید اشخاص متقی و اشخاص آشنای به حقائقی اسلام، طلبه‌ها را تربیت کنند و آقایانی هم که در بلاد هستند، دوستان خودشان را، طلبه‌هایی که در آن‌جا هستند، جوان‌هایی که آن‌جا هستند، آن‌ها را ارشاد کنند به این‌که مبادا خدای نخواسته، یک وقت از این زی طلبگی خارج بشوند و خروج آن‌ها موجب تزلزل عقیدتی در مورد مردم بشود.

جوان و تهذیب نفس

امام خمینی:

باید از همین حالا، همین جوان شانزده ساله، همین جوان بیست ساله که در مدارس علمی هست، از حالا باید آن طوری که رضای خداست، آن طوری که دستورات الهی است خودش را عادت بدهد به این‌که آن طور باشد.

یک قدم که برای تحصیل علم برمی‌دارد، یک قدم برای تحصیل اخلاق خوب و تهذیب برمی‌دارد. اگر خدای نخواسته آقایان مهذب نباشند، اگر خدای نخواسته آقایان آن طوری که اسلام می‌خواهد نباشند، این ضررش از نفعش بیشتر است.

تمام ادیانی که مخترع است و تمام ادیانی که اختراع شده است و کذب است، این اشخاص تحصیل‌کرده مؤسسش هستند، اشخاصی که در حوزه‌های علمیه تحصیل کرده‌اند، لکن مهذب نبودند. شما ملاحظه بفرمایید رؤسای مذاهب باطله را، می‌بینید که رؤسای مذاهب باطله تمامشان از اشخاصی هستند که درس خواندند، ملا! لکن مهذب نبودند...

...مهذب کنید خودتان را، مهذب بشوید به آداب الله، به سنن الله، اگر چنانچه این نباشد، علم اثری ندارد. آن نوری که خدای تبارک و تعالی «یقذیفه فی قلب من یشاء» اگر مهذب نباشد کسب نخواهد شد...

...باید هر قدمی که در راه تحصیل برداشته می‌شود، اگر عرض نکنم دو قدم، لااقل یک قدم هم در باب تهذیب اخلاق، در باب تحکیم عقاید، در باب استقرار ایمان در قلب، برداشته شود. این‌ها تفکر لازم دارد، محاسبه لازم دارد، مراقبه لازم دارد.

آقایان باید مراقبه کنند، باید مراقبت کنند خودشان را، از صبح تا عصر باید مراقب خودشان باشند. نفس انسان سرکش است، یک آن از آن غافل بشویم (نعوذ بالله) انسان را به کفر می‌کشد...

...بعدها مسؤولیت بزرگی به عهده شما است. عالم یک شهر بشوید، مسؤولیت یک شهر را دارید. ان‌شاء الله عالم یک مملکت بشوید، مسؤولیت آن مملکت را دارید. مرجع یک امت بشوید، مسؤولیت آن امت را دارید. از حالا شالوده این معنا را که بتوانید در این وقت مسؤولیت خودتان را و دین خودتان را ادا کنید، از حالا باید به فکر این مطلب باشید.

بخواهید که خوب حالا درسمان را می‌خوانیم و بعدها ان‌شاءالله بعد از این‌که پیر شدیم ان‌شاء‌الله وارد می‌شویم در تهذیب اخلاق، این امکان ندارد، امکان ندارد که بتوانید. هر قدر در جوانی انسان مهذب شد، شد.

اگر در جوانی خدای نخواسته مهذب نشد بسیار مشکل است که در زمان کهولت و پیری که اراده ضعیف است و دشمن قوی، اراده انسان ضعیف می‌شود و جنود ابلیس در باطن انسان قوی، ممکن نیست دیگر آن وقت. اگر هم ممکن باشد بسیار مشکل است.

لزوم استاد اخلاق

امام خمینی:

استاد اخلاق برای خود معین نمایید، جلسه وعظ و خطابه و پند و نصیحت تشکیل دهید، خود رو نمی‌توان مهذب شد، اگر حوزه‌ها همین‌طور از داشتن مربی اخلاق و جلسات پند و اندرز خالی باشد، محکوم به فنا خواهد بود.

چطور شد که علم فقه و اصول به مدرس نیاز دارد، درس و بحث می‌خواهد، برای هر علم و صنعتی در دنیا استاد لازم است، لکن علوم معنوی و اخلاقی به تعلیم و تعلم نیازی ندارد، و خودرو و بدون معلم حاصل می‌گردد؟! کراراً شنیده‌ام سید جلیلی، معلم اخلاق شیخ انصاری بوده است.

اصلاح نفوس

امام خمینی:

اگر تهذیب در کار نباشد، علم توحید هم به درد نمی‌خورد. العلم هو الحجاب الاکبر هرچه انباشته‌تر بشود علم، حتی توحید که بالاترین علم است انباشته بشود در مغز انسان و قلب انسان، انسان را اگر مهذب نباشد، از خدای تبارک و تعالی دورتر می‌کند.

باید کوشش شود در این حوزه‌های علمیه، چه حال و چه بعدها، کوشش بشود که این‌ها را مهذب کنند. در کنار علم فقه و فلسفه و امثال این‌ها، حوزه‌های اخلاقی، حوزه‌های تهذیب باشد و حوزه‌های سلوک الی الله تعالی شما می‌دانید که مرحوم شیخ فضل الله نوری را کی محاکمه کرد؟ یک معمم زنجانی، یک ملای زنجانی محاکمه کرد و حکم قتل را او صادر کرد.

وقتی معمم، ملا، مهذب نباشد، فسادش از همه کس بیشتر است. در بعضی روایات هست که در جهنم، بعضی‌ها، اهل جهنم از تعفن بعضی روحانیان در عذاب هستند و دنیا هم از تعفن بعضی از این‌ها در عذاب است.

تا اصطلاح نکنید نفوس خودتان را، از خودتان شروع نکنید و خودتان را تهذیب نکنید، شما نمی‌توانید دیگران را تهذیب کنید. آدمی که خودش آدم صحیحی نیست نمی‌تواند دیگران را تصحیح کند، هرچه هم بگوید فایده ندارد.

کوشش کنند علمائی که الآن در حوزه‌ها هستند، در هر حوزه‌ای از حوزه‌های اسلامی که این جوان‌ها که با یک فطرت سالم می‌آیند، بعد از ده بیست سال، با یک فطرت فاسد بیرون نروند.

تهذیب لازم است... همه ملت و همه انسان‌ها باید مهذب بشوند، لکن تاجر اگر مهذب نشد، کارش یک کار گران‌فروشی و نمی‌دانم این‌هاست، که وقتی همه‌اش را روی هم بگذارند فسادش زیاد است، اما یک نفر این قدرها فساد ندارند، اما عالم اگر فاسد بشود، یک شهر را، یک مملکت را به فساد می‌کشد.

تربیت روحی

امام خمینی:

باید اهل علم و طلاب... در خلال تحصیل اصلاح خود کنند و آن را، حتی الامکان، بر جمیع امور مقدم شمارند که از تمام واجبات عقلیه و فرایض شرعیه واجب‌تر و سخت‌تر همین است...

آن کس که دانش دارد، لکن دانشش توأم با یک تهذیب اخلاق و یک ترتیب روحی نیست، این دانش موجب این می‌شود که ضررش بر ملت و کشور زیادتر باشد.

آفت دنیا طلبی

امام خمینی:

تعفن عالم، عالم را متعفن می‌کند. در جهنم از تعفن عالم، پناه می‌برند به آتش و این تعفن، تعفن توجه به دنیاست. حوزه‌های علمیه بیدار باشند. تقوا را، تقوا را، تقوا را نصب عین خود قرار دهید. فضلا! طلاب علوم دینی! تقوا تقوا، تنزیه نفس، مجاهده با نفس.

توجه به ماورای طبیعت

امام خمینی:

علمای بلاد هم هر جا هستند و خصوصاً در حوزه‌های علمیه، باید همه جهاتی که اهل علم را، آن‌هایی که تازه آمدند و مشغول درس خواندن هستند، آن‌ها را به خدای تبارک و تعالی نزدیک می‌کند و علاقه‌مند می‌کند، همه آن جهات را باید حوزه‌ها داشته باشند.

حوزه‌ها باید جهات اخلاقی را درس اخلاق داشته باشند، نه یکی ، نه دو تا ، ده تا ، بیست تا ، درس اخلاق داشته باشند. اگر بخواهید که آینده کشور شما یک آینده نورانی باشد، تربیت کنید این‌هایی که وارد در حوزه‌ها هستند، یا در آن جایی که درس می‌گویید وارد می‌شوند، تربیتشان کنید و یک تربیتی که از این عالم هجرت کنند، توجه به ماورای این جا بکنند، روحانی باشند؛ یعنی روح باشند؛ یعنی توجه به ماورای طبیعت داشته باشند. از اول قدم‌ها که برداشته می‌شود، برای آن طرف برداشته بشود، وقتی این‌طور شد این‌جا هم درست می‌شود. آن کسی که جهات معنوی خودش را تقویت کرد، آن کس در جهات طبیعی هم قوی می‌شود.

شایان ذکر است، علاقه‌مندان به تهیه این کتاب می‌توانند به انتشارات شفق به نشانی قم ـ خیابان شهدا ـ کوچه 22 مراجعه کنند یا با شماره 37741028 پیش شماره 025 تماس بگیرند./997/پ201/ن

ارسال نظرات