۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۵:۵۴
کد خبر: ۱۶۳۲۱۸
به مناسبت روز تکریم خانواده شهدا؛

ویژه نامه اینترنتی «اسطوره‌های صبر» منتشر شد

خبرگزاری رسا ـ ویژه نامه اینترنتی «اسطوره‌های صبر» به مناسبت روز تکریم خانواده شهدا در پایگاه اطلاع‌رسانی راسخون منتشر شد.
ويژه‌نامه روز تکريم شهدا
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ویژه نامه اینترنتی «اسطوره‌های صبر» شامل بانک احادیث، پرس و پاسخ، ویژه‌نامه‌های مرتبط، مشاهیر و سایر مقالات در پایگاه اینترنتی راسخون منتشر شد.
از جمله مقالات این ویژه‌نامه می‌توان به مادر شهید نمونه، افتخار همسر شهید‌بودن، خاطرات همسران شهدا، خواهر شهید نمونه، همسر جانباز نمونه، حرف‌های شنیدنی همسر یک شهید، ایثار با صبغه الهی،فرزند شهید همسر جانباز، فرزند شهید موفق، حرف‌های همسر یک آزاده و گفت‌وگویی خواندنی با همسر شهید آوینی اشاره کرد.
خاطرات همسران شهدا
در این مقاله خاطراتی از چند همسر شهید را می‌خوانیم که به این شرح است:
خاطره همسر شهید محمد جهان‌آرا
ما در مجموع، دو سال و دو ماه با هم زندگی کردیم، در این مدت هر لحظه‌اش برایم خاطره است و یادی که در ذهنم جای عمیقی دارد، یکی از یادهای ماندگار که به خصوصیات ایشان مربوط می‌شود، هدیه دادن محمد به من بود.
شاید خیلی از آقایان یادشان برود که روزهای ازدواج، عقد، تولد و عید چه روزهایی است، اما محمد تمام این روزها را به خاطر داشت و امکان نداشت آنها را فراموش کند، حتی اگر من در تهران بودم، هر بار نامه‌ای می‌نوشت و از این روزها یاد می‌کرد، همه این نامه‌ها را دارم و هنوز برایم عزیز هستند.
هر بار که آنها را می‌خوانم می‌بینم چطور این جوان 25 ساله دارای روحیه لطیف و عمیقی بوده است، روحیه‌ای که در محیط خشن جنگ همچنان پایدار بود.
خاطره همسر شهید حاج ابراهیم همت
در اصفهان حاجی یک بار به خواستگاری من آمد و رو در رو با من درباره ازدواج صحبت کرد، من که با حاجی برخورد کردم، گفت: فکر کرده ای من خیلی خشک مقدس‌ام، من بعد از ازدواج مانع رشد و فعالیت‌های شما نخواهم بود، من خودم کمکتان می‌کنم، در کنار هم خیلی راحت تر می‌توانیم به انقلاب ادای دین کنیم.
خیلی محترمانه به حاجی گفتم: برادر، من اصلا نمی‌خواهم ازدواج کنم ولی پس از برگشت از مکه در پاوه با اعتماد به نفس بیشتری به دیدار من آمد، حاجی گفت: « یقین دارم که عقد من و تو در مکه بسته شده است.»
سخنانی از همسر شهید آوینی
در این مقاله همسر شهید آوینی از احوال شهید مرتضی در روزهای انقلاب چنین نقل کرده است: یک خصوصیت واحدی است که دو مرحله‌ زندگی آقامرتضی، یعنی قبل از انقلاب و بعد از انقلاب تا شهادت را به هم وصل می‌کند، از وقتی من مرتضی را شناختم، دنبال حقیقت بود، تحولات کوچک و بزرگ سیاسی، اجتماعی، حتی هنری و ادبی قبل از انقلاب، جست‌وجوی او را بی‌جواب می‌گذاشت.
خیلی هم سرش به سنگ خورد، خیلی چیزها را تجربه کرد، همین تجربه‌ها بود که وقتی با حضرت امام آشنا شد، ایشان را شناخت و به سرچشمه رسید، چیزی که سال‌ها به دنبالش بود، در وجود مبارک حضرت امام پیدا کرده بود، یک ذره هم کدورت در دلش نبود که بخواهد نفس خودش را با این یافتن مقدس قاطی کند، وقتی شناخت، دیگر فاصله‌ای نبود، به یک معنا به واقعیت رسیده بود، به همین خاطر و به خاطر این واقعیت، هرچه را که نشانی از نفس داشت، سوزاند.
تمام زندگیش وقف انقلاب شد، خودش هم می‌گوید از طرف جهاد رفتیم بیل بزنیم، دوربین به دستمان دادند، فرقی نمی‌کرد، با تمام وجود خودش را وقف انقلاب می‌کرد و آن‌چه از او انتظار می‌رفت انجام می‌داد، زمان جنگ ایشان را خیلی کم در خانه می‌دیدیم، هر چند شب یک بار تمام دغدغه‌ ذهنیش جنگ بود.
قبل از انقلاب، مرتب فیلم‌های جشنواره‌ها را می‌دید و به مقوله‌ سینما علاقه‌مند بود، وقتی وارد جهاد شد مستندهای زیادی ساخت، از جمله یک سریال یازده قسمتی به نام «حقیقت» ساخت و مستند دیگری به نام «شش روز در ترکمن صحرا» تهیه کرد که هر دو از مستندهای خوب آن روزها بود.
به تدریج که به زمان شهادت ایشان نزدیک می‌شدیم و روزهای بعد از جنگ، ما بیش‌تر ایشان را می‌دیدیم، با این که تعداد مسؤولیت‌هایی که داشت از حد توانایی‌های یک آدم خارج بود، ولی در خانه طوری بودند که ما کمبودی‌ احساس نمی‌کردیم، با آن‌که من هم کار در مخابرات را آغاز کرده بودم و ایشان هم واقعا گرفتاری کاری داشت و تربیت سه فرزندمان هم به عهده‌مان بود، وقتی من می‌گفتم فرصت ندارم، شما بچه را مثلا به دکتر ببرید، می‌بردند.
من هیچ وقت درگیر مسائل بیرون از خانه، کوپن یا صف نبودم، جالب است بدانید که اکثر مطالعاتشان را در این دوران در همین صف‌ها انجام دادند، تمام خرید خانه به عهده‌ خودش بود و اصلا لب به گلایه باز نمی‌کرد، خلق خوشی در خانه داشتند، از من خیلی خوش خلق‌تر بودند.
بعد از شهادت ایشان نسبت جدیدی بین ما برقرار شد، مرتضی خودش در یکی از مقاله‌هایی که بعد از رحلت حضرت امام نوشت، جمله‌ای دارد نزدیک به این مضمون «ایشان از دنیا رفتند و حالا بار تکلیف بر شانه‌ ما افتاده است»، دقیقا من چنین سنگینی‌ای را احساس می‌کنم، پیش از این دستم را گرفته بود و مرا به بهشت می‌برد، نه به زور، میل باطنی هم بود.
من سنگینی بار را خیلی احساس نمی‌کردم، مثل یک تولد دوباره، خیلی خدا را شکر می‌کنم، چه موهبتی بالاتر از این برای انسان هست که هم فرصت زندگی عینی با انسانی که قبله‌ همه‌ خواسته‌هایش است و هرچه از زندگی می‌خواهد در او می‌بیند داشته باشد و هم فرصت تأمل و تفکر در وجود این انسان و زندگی را پیدا کند.
مرتضی می‌گوید «شهدا از دست نمی‌روند، بلکه به دست می‌آیند»، برای همه این فرصت نیست که این به دست آمدن را تجربه و حس کنند، حالا من نمی‌دانم چه‌قدر در این مسیر هستم و آن را با این بار سنگین طی می‌کنم، یعنی من مرتضی را بار دیگر به دست آورده‌ام و خیلی شاکر هستم.
شهید و شهادت، جهاد و دفاع
در بخش بانک احادیث ویژه‌نامه اسطوره‌های صبر احادیثی از اهل‌بیت(ع) درباره شهید و شهادت و جهاد و دفاع آمده که به این شرح است: امام على علیه السلام فرمودند: «ثَلاثَةٌ اِنْ اَنْتُمْ خالَفْتُمْ فیهِنَّ اَئِمَّتَکُمْ هَلَکْتُم جُمُعَتُکُمْ وَ جِهادُ عَدُوِّکُمْ وَ مَناسِکُکُمْ؛ اگر با رهبران و پیشوایانتان در سه چیز مخالفت کنید هلاک مى شوید، نماز جمعه و جهاد با دشمن و مناسک حج.
امام باقر علیه السّلام فرمودند: «لا فضیلة کالجهاد و لاجهاد کمجاهدة الهوی؛ هیچ فضیلتی چون جهاد نیست و هیچ جهادی مانند مبارزه با هوای نفس نیست.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: «اِنَّ أحَبَّ الأعمالُ اِلَی‌الله، اَلصلاةُ وَ البـِرُ وَ الجَهاد؛ همانا، محبوبترین اعمال در نزد خداوند عزوجل، نماز، نیکی کردن و جهاد در راه خداست».   
حضرت فاطمه علیها السلام فرمودند: «جعل الله، الجهاد عزا للإسلام و الصبر معونة علی استیجاب الأجر، خداوند جهاد را سبب عزت و هیبت اسلام و صبر را وسیله استحقاق و شایستگی پاداش حق تعالی قرار داد.
امام سجاد علیه السّلام فرمودند: «ما مِن قَطرةٍ أحَبَّ إلى اللّه عز و جل مِن قَطْرَتَینِ : قَطرةُ دَمٍ فی سبیلِ اللّه  وقَطرةُ دَمعَةٍ فی سَوادِ اللّیلِ، لا یُریدُ بها عبدٌ إلاّ اللّه عزوجل؛ هیچ قطره‌اى نزد خدا محبوب‌تر از این دو قطره نیست، قطره خونى که در راه خدا ریخته شود و قطره اشکى که براى خدا در دل شب فرو افتد.
امام صادق علیه السّلام فرمودند: «اِنَّ النَّبىَّ لَمّا جائَتْهُ وَفاةُ جَعْفَرِ بنِ اَبى طالبٍ وَ زَیْدِ بنِ حارِثَةَ کانَ اَذا دَخَلَ بَیْتَهُ کَثُرَ بُکائُهُ عَلَیْهِما جِدّاً وَ یَقولُ: کانا یُحَدِّثانى وَ یُؤ انِسانى فَذَهَبا جَمیعاً؛ وقتى خبر شهادت جعفر بن ابى طالب و زید بن حارثه به پیامبر خدا رسید، از آن پس هرگاه وارد خانه مى‌شدند، بر آن دو شهید به شدت مى‌گریستند و می‌فرمودند: آن دو شهید، با من هم سخن و همدم و انیس بودند و هر دو رفتند.
امام حسین علیه السّلام فرمودند: «لا تدع زیارة الحسین بن على علیهماالسلام و مُرّ أصحابک بذلک یمدالله فى عمرک و یزید فى رزقک و یحییک الله سعیدا ولا تموت الا شهیدا؛ زیارت امام حسین علیه‌السلام را ترک نکن و به دوستان و یارانت نیز همین را سفارش کن، تا خدا عمرت را دراز و روزى و رزقت را زیاد کند و خدا تو را با سعادت زنده دارد و نمیرى مگر با شهادت.
ویژه نامه اینترنتی «اسطوره‌های صبر» به مناسبت روز تکریم خانواده شهدا در پایگاه اطلاع‌رسانی راسخون منتشر شده است و علاقمندان به مشاهده و استفاده از این ویژه‌نامه می‌توانند به نشانی اینترنتی www.rasekhoon.net مراجعه کنند./907/ت302/پ
ارسال نظرات