۲۵ فروردين ۱۳۹۲ - ۱۹:۰۸
کد خبر: ۱۶۱۷۲۹

دشمن خارجی و داخلی در کلام حضرت زهرا

خبرگزاری رسا ـ دوره رکود پس از انقلاب به صورت جریان‌های خاصی جلوه می‌کند و اساس انقلاب را تهدید کرده و یا به انحراف می‌کشاند. حضرت زهرا(س) در خطبه خود با روشن نمودن جریان‌های انحرافی به مسلمانان در این مورد هشدار می‌دهد.
آيت الله عزالدين زنجاني از علماي مشهد

«فَلَمَّا اِختارَ اللَّهُ لِنَبِیِّهِ دارَ اَنْبِیائِهِ وَ مَأْوى اَصْفِیائِهِ، ظَهَرَ فیکُمْ حَسْکَةُ النِّفاقِ، وَ سَمَلَ جِلْبابُ الدّینِ، وَ نَطَقَ کاظِمُ الْغاوینَ، وَ نَبَغَ خامِلُ الْاَقَلّینَ، وَ هَدَرَ فَنیقُ الْمُبْطِلینَ، فَخَطَرَ فی عَرَصاتِکُمْ.
هنگامی که خدا برای پیامبرش منزل‌گاه پیامبران و آرامگاه برگزیدگان خود را انتخاب کرد، خار نفاق در میان شما آشکار شد و پوشش دین پوسید و گمراهان ساکت به سخن درآمدند و فرومایگان و گمنامان باقدر و منزلت شده و مرکب اهل باطل به صدا در آمد و در میدان‌های شما به جولان درآمدند.» (فرازی از خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها)
صدیقه طاهره در این فراز به یک سنت الهی اشاره می‌‌فرماید که در هر انقلاب الهی و ایام الله، این سنت جاری می‌شود و آن دوره رکود پس از انقلاب است که به صورت جریان‌های خاصی جلوه می‌کند و اساس انقلاب را تهدید نموده و یا به انحراف می‌کشاند. حضرت با روشن نمودن جریان‌های انحرافی به مسلمانان هشدار می‌دهد. دو خطر هر انقلاب و حرکت الهی را تهدید می‌کند؛ دشمن خارجی و دشمن داخلی.
دشمن خارجی
مسلما دشمنانی که با انقلاب تضاد دارند و آن را به ضرر منافع و دستگاه ریاست و مقام و منصب خویش می‌دانند تا توان دارند در برانداختن انقلاب و نهضتی که منافع آنان را تهدید کرده و در معرض سقوط قرار داده به جنگ و مقابله برخواهند خواست؛ زیرا انقلاب، ریاست و ثروت را که موقعیت آنها در گرو آن است را تهدید می‌کند. اینان نیز دو طبقه هستند:
اول: طبقه فرمانروایان که در اثر ظلم و غصب حقوق جامعه بر دوش مردم سوار شده و همه مواهب را از آن خود می‌دانند و با در دست داشتن قدرت شیطانی، طبقات مردم را مطابق میل خود علیه قیام انبیا و مصلحان تاریخ بسیج می‌کنند. قرآن از این طبقه به «مستکبرین» تعبیر می‌نماید.
دوم: طبقه اسیر در دست آنان که قرآن این طبقه را «مستضعفین» می‌نامد و عذر آنان را در پیروی از مستکبران نمی‌پذیرد.
قرآن کریم در صورت پایداری مومنان وعده پیروزی قطعی را بر این دشمنان آشکارا می‌دهد: « و لقد سبقت کلمتنا لعبادنا المرسلین * إ نهم لهم المنصورون * و إن جندنا لهم الغالبون. به تحقیق سخنان ما از پیش برای بندگان فرستاده ما گفته شد که به راستی آنان پیروزند و لشکر ما بر آنان غالب خواهند شد.» (صافات آیات 171 تا 173)
اما پیروزی انبیا و پیروان را مشروط به تقوا می‌داند.
«... فاوحی الیهم ربهم لنهلکن الظالمین* ولنسکننکم الارض من بعدهم ذلک لمن خاف مقامی و خاف وعید. آنگاه پروردگارشان به آنها وحی کرد ما حتما ستمکاران را هلاک خواهیم ساخت و شما را در سرزمین آنها جایگزین خواهیم نمود به شرط این که از مقام عدل و وعده عقوبتم بترسید.» (ابراهیم آیات 13 و 14)
دشمن داخلی
طبقه دیگر، دشمنان بسیار خطرناک و نقاب‌دار داخلی هستند و بی تردید خطر اینان قابل مقایسه با خطر دشمنان رویاروی نیست؛ بلکه هزاران بار بدتر از آن است. قرآن کریم از آنان به «منافقین» تعبیر می‌نماید. کتاب الهی پر است از معرفی آنان و هشدار به مسلمانان که از خطر آنان آگاه باشند و با معرفی ترفند آنان، از فزیب و تزویر و چند چهرگی، که اینک به صورت داغ‌ترین مومنان در آمده‌اند، هشدار می‌دهد که آنان می‌خواهند به تدریج تلاش‌های طاقت فرسای انبیا و توده طرفدار انبیاء را به هدر داده و آن را از داخل پوسانده و بی محتوا سازند.
به عنوان نمونه به چند آیه از صدها آیه در وصف آنان اکتفا می‌شود:
«الَّذِینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِن کَانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِّنَ اللَّـهِ قَالُوا أَلَمْ نَکُن مَّعَکُمْ وَإِن کَانَ لِلْکَافِرِینَ نَصِیبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَنَمْنَعْکُم مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ ۚ فَاللَّـهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ۗ وَلَن یَجْعَلَ اللَّـهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا ﴿١٤١﴾ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یُخَادِعُونَ اللَّـهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا کُسَالَىٰ یُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا یَذْکُرُونَ اللَّـهَ إِلَّا قَلِیلًا ﴿١٤٢﴾ مُّذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذَٰلِکَ لَا إِلَىٰ هَـٰؤُلَاءِ وَلَا إِلَىٰ هَـٰؤُلَاءِ ۚ وَمَن یُضْلِلِ اللَّـهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِیلًا . آنانی که در مراقبت و انتظار شما مومنان به سر می‌برند (و تماشاگر اوضاع و منتظر پیشامد و تابع فتح و غلبه هستند و جز ریاست و مقام هدفی ندارند و از هر طرف باشد برای آنها مطرح نیست. ابدا پایگاه ایمانی و اعتقادی ندارند) چنانچه از جانب خدا فتح و پیروزی نصیب شما شد آنان می‌گویند: آیا ما با شما همرزم نبودیم؟ و اگر پیروزی نصیب کافران گردید می‌گویند: آیا در غلبه بر مومنان و دفاع از حریم شما نبودیم؟ خدا در روز رستاخیز در میان این منافقان داوری خواهد کرد و هرگز بر مومنان راهی ندارند. منافقان خدا را فریب می‌دهند در حالی که خدا فریب‌دهنده آنها می باشد. هنگامی که به نماز ایستند با کسالت می‌ایستند و به مومنان ریا و خودنمایی می‌نمایند و اندکی خدا را به یاد نمی‌آورند. آنان خط قاطعی ندارند، گاهی به سوی مومنان و زمانی در راه کافران هستند؛ نه از آنان و نه از اینان. کسی را که خدا گمراه سازد هرگز راهی برای اصلاح او نخواهی یافت.» (نساء آیات 141 تا 143)
خداوند در این آیات یکی از چهره‌های منافقان را تصویر می‌کند و می‌بینیم آنان را نه از دشمنان خارجی که در خط کفر هستند معرفی کرده و نه از مومنان. پس اینان هدفی جز ریاست و مقام در سر ندارند و با رسیدن به مقصد خود، ناچار چهره واقعی دین و مکتب را هرچند به تدریج باشد تابع خواسته خود خواهند نمود. از دین هر چه را که به ریاست آنان صدمه نداشت گرفته و آنچه را که مانع راه گردید به شدت سرکوب می‌کنند.
بروز اختلاف پس از رحلت انبیا از مکررات تاریخ است. ظهور و بروز دشمنان داخلی که می بایست بر حسب سنت الهی برای امتحان و ورزیده و پخته شدن مردم ـ و این ورزیدگی در کوران این رویدادها انجام می‌شود ـ عملی شود امر نوظهوری در این امت نیست. مثلا در جنگ جمل می‌بینیم که مردی درباره گروه مخالف سوال می‌کند. بدیهی است چنین سوالی پدیده‌ای جنگی است میان علی (ع) و دشمنان نقابداری که در انتظار غروب آفتاب وحی بودند ولی در میان مردم با چهره دیانت جلوه کرده بودند. اینک گفت‌وگوی آن مرد با علی:
اصبغ بن نباته می‌گوید: در آغاز جنگ جمل در کنار امیرمومنان بودم. مردی گفت: یا امیرالمومنین! گروهی که ما اینک آماده پیکار با آنان هستیم مانند ما تکبیر می‌گویند و به سان ما نماز به جای می‌آورند حال به چه مجوزی پیکار با آنان رواست؟ مولا فرمود: به دلیل آیه ای که خدا در کتاب خود فرو فرستاده. مرد پرسید: من به قرآن احاطه ندارم و نمی دانم کدام آیه مجوز جنگ ما با اینان است؟ یا امیرالمومنین مرا تعلیم ده که آن کدام آیه است.
مولا فرمود: به استناد آیه ای که در سوره بقره است، جنگ با اینان را جایز می‌دانم و آن این آیه است: «تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۘ مِّنْهُم مَّن کَلَّمَ اللَّـهُ ۖ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ ۚ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ۗ وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِینَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَلَـٰکِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن کَفَرَ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَـٰکِنَّ اللَّـهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ. بعضی از پیامبران را بر بعضی دیگر برتری دادیم. از آنان کسی است که با خدا تکلم کرد و بعضی را بر دیگر انبیا برتری دادیم و به عیسی بن مریم معجزه‌های روشن دادیم و با روح القدس مددش کردیم. اگر خدا می خواست آنان که پس از پیامبرانشان بودند (با آن همه معجزه ها و بینه ها که به شرط غلبه ایمان و تقوا جای اختلاف و انکاری را باقی نمی‌گذارد) دست به کشتار نمی‌زدند، اما به پیروی از هواهای نفس منافقان و دشمنان داخلی، اختلاف را تا سرحد خونریزی به راه انداختند. در این هنگام امت‌ها به دو قسم منقسم شدند: بعضی ایمان آوردند و بعضی دیگر کافر شدند. اگر خدا می خواست (با اجبار و تهدید و عذاب) دست به خونریزی نمی‌زدند اما خدا بر حسب حکمت خود آنچه را بخواهد انجام می‌دهد.
مرد سوال کننده که این آیه را از مولا شنید گفت: «کفر القوم و رب الکعبه» به خدا سوگند این گروه (پیروان عایشه) کافر هستند... .(احتجاج ج 1 ص 248).
می بینیم که در این گفت‌وگو چگونه امام چهره واقعی گروه مقابل را روشن می‌کند و با استدلال به آیه شریفه ستیز با آنان را توجیه می‌کند. اینان همان دشمان نقابدار داخلی هستند که خطر آنان به مراتب بیشتر از دشمان خارجی است.

برگرفته از کتاب شرح خطبه حضرت زهرا(س) / 916/ی704/ع

 

 

ارسال نظرات