۱۹ آذر ۱۳۹۱ - ۱۵:۲۶
کد خبر: ۱۴۹۲۸۷
آیت‌الله جوادی آملی:

دشمن برای انحراف نسل جوان همه توان و ابزار خود را به کار گرفته است

خبرگزاری رسا ـ حضرت آیت‌الله جوادی آملی گناه را به جاسازی مواد منفجره در درون انسان تشبیه کرد و گفت: در قیامت روشن می‌شود که این گناه یک ماده انفجاری است، آن معصوم می‌داند که چه خبر است؛ گناه کردن یعنی یک ماده انفجاری را در درون خود جاسازی کردن.
آيت الله عبدالله جوادي آملي

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیت‌الله عبدالله جوادی آملی یکشنبه نوزدهم آذرماه، در مسجد اعظم به ادامه تفسیر سوره مبارکه عنکبوت پرداخت و گفت: در صدر این سوره از آزمون الهی سخن به میان آمد، آنچه که تا پایان این سوره مطرح است اینها همه آزمون الهی است، گاهی تصریح به آزمون می‌کند و گاه تصریح به امتحان، در جریان آزمون هم گفت انسان ها تا زنده هستند به آزمون الهی مبتلا هستند، برخی‌ها به بیماری مبتلا هستند و برخی به سلامت، برخی به فقر مبتلایند و برخی به غنا، برخی مبتلا به جهل هستند و برخی مبتلا به علم، آیات سوره فجر در همین مضمون است، از همان جا مسأله سلامت و مرض هم معلوم شد، آن کس که در بیمارستان است به مرض مبتلا هست، آزمون‌های الهی فرق می‌کند، برخی روزانه است و برخی سالی یک‌بار گرفته می‌شود.

 
حقیقت گناه را نمی‌دانیم
وی افزود: کسانی که راه ایمان به خدا جهاد می‌کنند، خدای سبحان راه رسیدن به مقصد را به آنان نشان می‌دهد، نه نشان تشریعی بلکه نشان تکوینی، یعنی ایصال به مطلوب؛ «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّـهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»، راه‌های ویژه را به مجاهدان نشان می‌دهیم، گرایشی در قلب اینان ایجاد می‌کنیم و وسیله را فراهم می‌کنیم و او به سرعت راه را طی می‌کند و به مقصد می‌رسد؛ و الا قرآن خود هدایت است چه برای مجاهد چه برای غیر مجاهد، از این‌که جهاد را در کنار اهتدا فی سبیل الله قرار داد، نشان دهنده این است که این اهتدا متفاوت از جهاد است و جهاد افضل از اهتدا است؛ این اهتدای سبیل الهی تکوینی است و این اهتدا بالاتر از جهاد ابتدایی مجاهد است زیرا به صورت نتیجه ذکر می‌شود.
 
مفسر برجسته قرآن کریم خاطرنشان کرد: در جزای عمل صالح نیامده است که جزاء وفاق با عمل است بلکه لطف الهی شامل می‌شود، ‌در جزای عمل طالح کیفر الهی وفاق است،‌ ما از باطن گناه خبر نداریم، ما ظواهری را می‌شنویم کسی که اصل هستی را به عالم داد انسان نباید در برابر او بایستد، در قیامت روشن می‌شود که این گناه یک ماده انفجاری است، آن معصوم می‌داند که چه خبر است؛ گناه کردن یعنی یک ماده انفجاری را در درون خود جاسازی کردن، ما از جهنم خبرنداریم و اما این مقدار که ظاهر قرآن است خبر داریم، «وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا» ما از جای دیگر نمی‌آوریم هیزم جهنم خود انسان‌های ظالم است، اینها چیزهایی نیست که انسان با عقل بفهمد.
 
جزای مؤمنان بر اساس قله اعمال شان داده می‌‌شود 
وی ادامه داد: انسان یا باید حارث بن مالک باشد یا اگر نشد حرف علی(ع) و اولاد علی(ع) را گوش دهد، آنان که نمی‌دانند خیال می‌کنند مرگ پایان راه است، در برابر خدا ایستادن چه خطری دارد، ممکن نیست خداوند عذابش بیش از گناه باشد، کسی که تمام هستی را آفرید و ما را به این عالم دعوت کرد و گفت نه بیراهه برو نه راه کسی را ببند.
 
حضرت آیت‌الله جوادی آملی با قرائت آیه «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ» خاطرنشان کرد: اگر کسی خواست احسان کند از یک دستفروش همه میوه‌ها را به قیمت میوها‌های برجسته‌ و درشتش می‌خرد؛ این احسان است، درباره کافران گفته «وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ»؛معنای أَسْوَأ این نیست که کیفر ما بدتر از گناه فرد می‌شود؛ این مخالف با عدل الهی است؛ به این معنا است که این شخص گناهان بسیاری دارد و ما از گناهان بزرگش نمی‌گذریم، اگر کافری بیاید و کار سنگینی دارد ما از کار سنگینش نمی‌گذریم نه به این معنا که بر وفق بدترین کارش او را جزا می‌دهیم؛ درباره مؤمنان ما به قله اعمالش نگاه می‌کنیم و همه را همانند قله طور می‌خریم، اگر کسی همه را به قیمت میوه برجسته بخرد احسان است؛ اگر کسی خواست تبهکاری را کیفر دهد،‌ اگر از بزرگ صرفنظر کند  و کوچک‌ها را کیفر دهد احسان است، کیفر خدا بدتر از کار تبهکار نیست، اما خداوند «أَسْوَأَ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ» را کیفر می‌دهد یعنی بزرگ‌ترین گناهاشان مورد کیفر خدا است؛ اینها گناه بزرگ و متوسط و کوچک دارند، چون در مقام تهدید است می‌گوید ما از بدترینش نمی‌گذریم؛ ممکن است از صغیرش بگذریم، أَسْوَأَ گفتند به معنای «سیئ» است که اشتباه است أَسْوَأَ را باید به معنای خودش گرفت.
 
وی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: قرآن کریم در موارد فراوانی تبشیر و انذار را کنار هم ذکر می‌کند؛ چون انذار اثربخش‌تر است،‌ به پیامبر می‌گوید «إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرُ» «إِنَّمَا أَنَا مُنذِرٌ» «قُمْ فَأَنذِرْ» در آیه نفر هم حصر می‌کند، درباره فقها که وارثان انبیای الهی هستند می‌گوید اینها بروند فقیه شوند؛ «وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ» در آیه سوره عنکبوت هم فرمود «یُعَذِّبُ مَن یَشَاءُ وَیَرْحَمُ مَن یَشَاءُ» هر دو کار خداوند است اما به دلیل اثربخش بودن انذار و عذاب آن را اول می‌آورد.
 
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به جمله «یا من سبقت رحمته غضبه» ادامه داد: رحمت خدا پیش از غضب اوست نه بیش از غضب اوست، عالم را رحمت خدا  اداره می‌کند ما مهندسی داریم به نام رحمت، این مهندس مهندسانه نقشه‌کشی می‌کند که کجا کیفر باشد و کجا بخشش، مهندسی عالم به دست غضب نیست، مهندسی به دست غضب و رحمت هم نیست، مهندسی عالم را به دست رحمت دادند، بیان امام سجاد(ع) «یا مَن تَسعی رحمتُهُ أمامَ غَضَبِه» ، خدا کجا غضب می‌کند؟ این غضب منتظر است که رحمت چه دستور می‌دهد، اگر داد ظالم را از مظلوم نگیرد، کی باید صدام  و صهیونیسم کیفر شود، اینها را رحمت خداوند نقشه‌ریزی کرده است،‌ صدام و امثال صدام را کیفر دادن رحمت است نه عذاب، نسبت به خود صدام که می‌سنجیم عذاب است، اما در کل عالم رحمت است، صدر و ساقه عالم بر رحمت بنیان یافته است.
 
دشمن برای انحراف نسل جوان تمام توان خود را به کار بسته است
وی با قرائت آیه «وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ اللَّـهِ وَلِقَائِهِ أُولَـٰئِکَ یَئِسُوا مِن رَّحْمَتِی وَأُولَـٰئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» ابراز داشت: خداوند برای این‌که روشن شود که اینها از زیر ذره‌بین حسابگری خدا مغفول نخواهند بود، دوباره کلمه اولئک را ذکر می‌کند، این دوبار برای تأکید است، تنوین عذاب است به نشانه این است که ‌عذاب عظیم است، شما الان وقتی که می‌بینید کل فضای مجازی برای انحراف جوانان و نسل پاک قرار دادند، می‌خواهند با انواع حیل جوانان را منحرف کنند، ‌با داشتن این همه راه‌های هدایت خدا جا دارد که بگوید «أُولَـٰئِکَ یَئِسُوا مِن رَّحْمَتِی».
 
حضرت آیت‌الله جوادی آملی با اشاره به آیه «فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنجَاهُ اللَّـهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ» ادامه داد: قوم حضرت ابراهیم(ع) درباره وی مشورت کردند که چه کنند، تصمیم شد که او را بسوزانند، سوره مبارکه انبیاء این بحث را به طور مبسوط به عهده داشت، بعد فرمود ‌شما برای این‌که یک رابط و پیوند داشته باشد بت ‌ها را علم کردید، این مودت یک مودت باطل است، در ‌قیامت هرچه باطل است از میان می‌رود و مقابل آن که حق است ظهور می‌کند بر اساس ظهور حق چون ایمان شما به این بت‌ها باطل بود پس کفر به بت حق است، بنابراین در قیامت «یَکْفُرُ بَعْضُکُم بِبَعْضٍ» ‌دوستی شما نسبت به یکدیگر باطل بود، ‌اگر دوستی باطل بود دشمنی حق است: «وَیَلْعَنُ بَعْضُکُم بَعْضًا» در آیه 51 به بعد مراسم آتش‌سوزی حضرت ابراهیم(ع) را مبسوط آورد و در آن سوره می‌فرماید به او فرزند و نوه و کتاب و ذریه دادیم به بعضی از فرزندان او توارت و انجیل دادیم.
 
انسان مرگ را می میراند
وی با قرائت آیه « فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» بیان کرد: حضرت لوط(ع) ایمان آورد، معناش این نیست که لوط(ع) نعوذ بالله سابقه عدم ایمان داشت و حالا ایمان آورد، این آیات بینه که حضرت ابراهیم(ع) ارائه کرد، حضرت لوط به او ایمان آورد.
 
استاد عالی درس خارج حوزه علمیه قم با بیان آیه «وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُم مِّن دُونِ اللَّـهِ أَوْثَانًا مَّوَدَّةَ بَیْنِکُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا» ادامه داد: تعبیر لطیف قرآن کریم این است که نمی‌فرماید آنان در دنیا و آخرت پیوند یافتند، بلکه فقط دنیا را فرمود، خیال نکنیم که ما معدوم می‌شویم، ما مرگ را می‌میرانیم نه مرگ ما را، ما همچنان هستیم، می‌رویم برزخ و بعد می‌رویم قیامت و بعد می‌رویم بهشت، در قرآن نفرمود «کل نفس یذوقه الموت» مرگ ذائق نیست، ‌مذوق است،‌ هر ذائق مذوق را حذف می‌کند، اگر کسی یک لیوان آب یا شربت را چشید این ذائق مذوق را حذف می‌کند، بین اول و دوم اگر عدم فاصله باشد نه دومی دومی است نه اولی اولی است، این‌که خداوند به آخرت یاد کرد فرمود «ثُمَّ اللَّـهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ» یعنی این که این دنیا اول است و او آخر یعنی در این میان چیزی از میان نمی‌رود./914/پ201/ج
 
ارسال نظرات