۱۵ مهر ۱۳۹۱ - ۱۶:۳۲
کد خبر: ۱۴۱۴۲۰
تحلیلی بر فیلم موهن به پیامبر اعظم؛

مفهوم رسانه در غرب

خبرگزاری رسا ـ تولید فیلم اهانت به پیامبر اسلام نشان دهنده آن است که رسانه‌های غربی با تولید فیلم‌های معناگرا به دنبال از بین بردن ادیان توحیدی هستند که مانعی برای منافع و مطامع آنها ‌است.
حجت‌الاسلام حمزه شريفي دوست مديرگروه عرفان‏هاي نوظهور نهاد رهبري در دانشگاه‏ها

بسیاری از مخاطبان عادی از رسانه‌های غربی، برداشت غیر رسانه‌ای دارند؛ مراد این است که آن چه را از رسانه انتظار نمی‌رود، پذیرفته‌اند و چیزی از آن انتظار دارند که شأنش آن را بر نمی‌تابد و با آن بیگانه است. به عبارت دقیق‌تر، این افراد مأموریت رسانه را فراموش کرده‌اند. زیرا چنان که از نامش پیداست، «پیام رسان» و «رساننده» است. طبیعی است که تنها در غرب این گونه نیست؛ بلکه در همه کشورها و حتی در کشور ما هم ماهیت رسانه، در حقیقت به «رسانندگی» است و هر یک، قبل از هر چیز یک محتوای خاص و مضمونی را مد نظر دارد. از این رو باید پذیرفت که برداشت «سرگرم انگارانه» از رسانه هم غیر واقعی و هم در واقع اهانت غیر مستقیم به گردانندگان رسانه است. در هیچ کشوری «رسانۀ خنثی» وجود ندارد و هر کدام حتما به خاطر اهداف مشخصی که «مأموریت رسانه» نام دارد از ابتدا شکل گرفته و با ملاحظه همان مأموریت، اصول و ضوابطی را مراعات نموده و در نتیجه، شکل و قالب خویش را انتخاب می کند.
بنابراین، رسانه به هیچ وجه برای سرگرمی ساخته نشده تا از او انتظار رود که برای سرگرمی ایفای نقش کند پس اگر رسانه‌ای هم چون سینما به ظاهر گاردِ سرگرم کننده به خود گرفته و مخاطب را به فضای تخیل و طنز و اموری از این قبیل بکشاند چنین گاردی، چیزی جز شگردهای انتقال پیام نیست.
کم نبوده مواردی که نگارش فیلم نامه‌ای به پایان رسیده و حتی کارگردان، آن را در سکانسی جا داده و روی صحنه اجرا هم شده است، اما در نهایت اجازه پخش و اکران داده نشده و یا در هنگام اکران از محصول اصلی حذف می‌شود. بخصوص در فرایند تولید محصولات هنری در هالیوود این اتفاقات زیاد مشاهده می‌شود. در فیلمنامه اصلی فیلم "نجواگران باد"، که در سال 2002 توسط شرکت مترو گلدن مایر ساخته شد صحنه‌ای وجود داشت که طی آن یک تفنگدار نیروی دریایی، سینه خیز از میدان نبردی پر از جنازه سربازهای ژاپنی رد می‌شود و روی جنازه یک سرباز ژاپنی خم می‌شود تا دندان طلای جنازه را از دهانش خارج کند. او انبرش را می‌چرخاند و تلاش می کند قطعه طلا را از درون دندان سرباز بیرون بکشد...؛ اما کار این فیلم به این جا تمام نشد، نماینده پنتاگون اعتراض کرد و کار این فیلم در آمریکا بالا گرفت.
مخالفین این صحنه مدعی شدند چون مخاطب اصلی فیلم غیر آمریکایی‌ها هستند و قرار است در این فیلم نظامیان و تفنگ‌داران آمریکایی به عنوان منجی معرفی شوند، چنین صحنه‌ای در فیلم که نشانگر توحش نظامیان آمریکایی است با مأموریت فیلم نمی‌سازد. بالاخره بعد از مدت‌ها کشمکش قرار شد این صحنه که در فیلم‌نامه وجود داشت از فیلم حذف شود.

 

سینما در رأس رسانه
در میان رسانه‌های مشهور سینما، یکی از تأثیر گذارترین ابزارهاست. سینما در این‏باره چنان معجزه‌آسا عمل می‌کند که در «فرایندِ ارتباط»، مخاطب مسحور و مجذوب می‌شود و قدرت تشخیص پیام و تفکیک محتوا از قالب را از دست می‌دهد و در بسیاری از موارد خود را با یک اثر هنری، نه فقط همراه می‌کند که همدلانه برای خود نقش در نظر می‌گیرد و تلاش می‌کند که در اجرای نقش موفق عمل کند. به‌این‌ترتیب، محتوای ناشایست و پیام نادرست، آرام آرام خود را به ذهن و فکر مخاطب نزدیک می‌کند و بر قلب و روح او سایه می‏افکند، در نهایت جذب جان او می‌شود. از چنین نقشی با نام «دیکتاتوری سینما» یاد می‌شود؛ به این معنا که تأثیرگذاری فیلم بر مخاطب کاملا یک جانبه است. مخاطبِ فیلم با وجودی که بازیگران را می‌شناسد و حتی ممکن است گذشتۀ آنها و جزئیات زندگی آن‌ها را بداند و به خوبی می‌داند که فضای سینما کاملا تخیلی است؛ اما با شوق می‌نشیند و هم‌دلانه با شخصیت‌های فیلم همراهی کرده و حتی ممکن است تا مرز گریه و یا شادی(ابراز هیجانات به صورتی شدید) هم پیش رود.

 

نگاهی به سینماهای آمریکا
امروزه در کشور آمریکا بیش از 4000 مرکز سینمایی وجود دارد که بیش از 70 درصد آن‌ها تحت سیاست‌های کلی هالیوود اداره می‌شوند. بعد از یازده سپتامبر مسلمانان آمریکا با هزینه شخصی اقدام به تولید فیلمی درباره پیامبر اسلام نمودند که اجازه پخش به ایشان داده نشد و بعد از کارشکنی‌های زیاد تنها 5 درصد از سینماها اقدام به پخش این فیلم کردند؛ چرا که آن زمان اکران این فیلم به معنای توقف در روند اسلام ستیزی به شمار می‌رفت. این در حالی بود که در همان وقت،90 درصد سینماهای آمریکا فیلم‌های ضد ایرانی و ضد اسلامی را پشتیبانی و حمایت می‌کردند.
هالیوود سالیانه بیش از 600 حلقه فیلم جدید تولید می‌کند که به اذعان متولیان آن بیش از یک سوم این فیلم ها معناگراست. فراموش نشود که معناگرایی در هالیوود به معنای پرداختن به امور نامحسوس نیست، بلکه معادل معنویت گرایی است؛ یعنی پراختن به آموزه های معنوی برای اقناع حس معنویت خواهی بشر مدرن.
آن چه هم اکنون در هالیوود به عنوان سیاست کلی در عرصه معناگرایی دنبال می‌شود قبل از هرچیز ناظر به ادیان الهی، بریدن از وحی و هم‌سویی با آن نوع از باطن گرایی است که نظام سلطه، خواهان آن است.

 

چنین طرحی چهار مرحله دارد
درگام نخست، معرفی و عرضه یک رقیب برای ادیان الهی، آن‌گاه جای‌گزین نمودن و در گام سوم به حاشیه راندن و درنهایت از بین بردن ادیان توحیدی خواهد بود.
امروزه در سینماهای غرب طیفی از معنویت‌های غیر الهی تبلیغ و ترویج می‌شود. اگر عرفان "شمن‌ها" که مهم‌ترین خصیصه آن تقدس بخشی به جادوگری است و عرفان "دالایی‌لاما" که به بودیسم جادویی مشهور است در سینماهای غربی ترویج می‌شوند همه در راستای ستیزه با ادیان توحیدی و معرفی نسخه بدلی از «معنویت دینی» ارزیابی می‌شود. دالایی‏لاما از طرف جامعه غربی بسیار مورد توجه قرار گرفته؛ به‏گونه‏ای که حتی بزرگترین مدال غیرنظامی آمریکا که به خادمان فرهنگ آمریکایی داده‏ می‌شود، از طرف کنگره امریکا به وی اهداء گردید. در دانشگاه‏های اروپایی و آمریکایی از او به عنوان منجی و احیاگر معنویت تبلیغ فراوان شده و بیش از چند ده مدرک افتخاری به وی داده‏ می‌شود؛ تا جایی که شخص او و هم مکتبی که عرضه‏کرده، دستاویز دسته‏ای از آثار هنری در سینماهای غرب و هالیوود ـ هم چون مجموعه‏های بودای کوچک، 2012 و آخرین کنترل‏کننده باد، لبه تیغ و ای‏کیوسان و ده‏ها محصول دیگر ـ قرار گرفته‏ است.
از اغراض سیاسی غربی‏ها که صرف‏نظر‏کنیم، ریشه این توجه را باید در آموزه‏های معنوی و عرفانی دین بودا جستجو‏کرد؛ چرا که این آیین الحادی نه فقط موضع منفی نسبت به تمدن جدید غرب ندارد، بلکه با ارائه دسته‏ای از دستورات مدارامحور و آشتی‏جویانه، می‏تواند انرژی‏هایی را که ممکن‏است برای تغییر تمدن غرب به‏کار ‏بیفتد، به تغییر در درون انسان‏ها به کار‏اندازد و حتی قدمی فراتر گذاشته و از طالبان معنویت و عرفان، انسان‏هایی سر به‏ راه و صلح‏طلب بسازد و به استقرار پایه‏های نظام سرمایه‏داری کمک‏کند.
دالایی لاما از آن رو که هم رقیب خوبی برای ادیان الهی است و هم از آن رو که پایبند به ارزشهای حاکم بر نظام سرمایه داری است امروزه در عرصه هنر مورد حمایت غربیان است. اما دینی هم چون اسلام که اساسا ضد ظلم و استکبار ستیز بوده و هدایت انسان ها را تنها از کانال وحی، ممکن می‌داند لازم است از میدان به در رود تا ارزشهای نظام سلطه رقیب و بدیلی نداشته باشد.

 

توضیحی درباره فیلم
تاکنون در غرب و بخصوص در کشورهای آمریکا و کانادا، توهین‌های آشکاری به نمادهای مقدسِ دین اسلام انجام گرفته بود، اما ابزار هنر به این صورت به خدمت گرفته نشده بود؛ آن هم ابزار نافذ و ماندگاری مانند سینما. به نظر می‌رسد که طراحان متوجه شده‌اند کارهای پیشین قبل از آن که نتیجۀ دلخواه را به دنبال بیاورد به غرب گریزی انجامیده و خویشتن را رسوا کرده‌اند. این مطلب که جبهه کارزار از فضای سخت به عرصه نرمِ هنر منتقل شده نشان از عدم توفیق نقشه‌های پیشین داشته و بالاتر این که نشان از حساسیت و اهمیت سوژه دارد؛ یعنی به هر ابزار و وسیله ای که لازم باشد برای دست یابی به آن چه از پیش ترسیم کرده‌اند متوسل می‌شوند.
داستان فیلم از این قرار بود که در سالگرد یازده سپتامبر فیلم برائت از مسلمانان که پیش از این «جنگجویان بیابان» و برائت از بن لادن، هم نامیده شده بود، در آمریکا بین جمع محدودی نمایش داده شد. پیش پرده این فیلم که به زبان عربی دوبله شد، باعث برانگیخته شدن خشم و حملاتی علیه دیپلمات‌های آمریکائی در بعضی از کشورهای مسلمان شد که یکی از این حملات در قاهره پایتخت مصر صورت گرفت و دیگری در بنغازی لیبی اتفاق افتاد که منجر به کشته شدن چهار دیپلمات آمریکائی شد. گفته می‌شود سفیر آمریکا هم جزو کشته شدگان بوده است.
در ابتدا اعلام شد این فیلم توسط شخصی به نام آلان روبرتز، تولید و کارگردانی شده است و سپس در رسانه‌ها «سام باسیل» نامیده شد که به گفته مجله وال استریت، وی که فردی 52 ساله است این فیلم را با هزینه اهدائی 5 میلیون دلاری از سوی 100 یهودی ساخته است. در ادامه سی ان ان در بیانه ای گفت 80 بازیگر و عوامل فیلم، از فیلم اعلام برائت کردند. در بخشی از بیانیه آنان آماده است: «تمام عوامل فیلم و بازیگران، به شدت ناراحت می باشند و احساس می کنند که مورد سوء استفاده تهیه کننده قرار گرفتند. ما 100 درصد در پشت این فیلم نمی‌باشیم و نسبت به محتوی و اهداف این فیلم، فریب خوردیم. فیلم‌نامه این فیلم، مجددا نوشته شده و آنها دروغ‌هائی به عوامل درگیر در این فیلم گفتند. ما عمیقا نسبت به این تراژدی‌ها ناراحت هستیم که اتفاق افتاده است.»
آن چه در محتوای این فیلم تازگی داشت تصویری دروغین از شخصیت و زندگانی پیامبر اعظم بود. در این فیلم حضرت محمد(ص) نعوذ بالله به عنوان شخصیتی شهوتران، کم تدبیر، خشن، سبک سر و نامتعادل نمایش داده می‌شود. در بخشی از این فیلم، بازیگری که نقش پیامبر را بازی می‌کند در خطاب به یک میمون می‌گوید «اولین حیوان مسلمان».
از آن جا که کارگردان فیلم قبطی مسلک معرفی شده بود، تعدادی از قبطی‌های اروپا و بعضی از افرادی که رهبر این آیین محسوب می‌شوند از محتوای فیلم بیزاری جستند و جهت گیری کارگردان را بی ارتباط با مرام و منش قبطیان دربارۀ پیامبر اسلام دانستند. در میان قبطیان، قبطی‌های مصری که شهرت بیشتری دارند و حتی در مقاطعی پیگیر استقلال از دولت مصر بودند و شورش‌های استقلال طلبانه از آن‌ها دیده شده است نسبت به شخصیت پیامبر اسلام ادای احترام کردند و موضوع را بی ارتباط با قبطیان دانستند. آنها عوامل فیلم را دیوانگانی نامیدند که جویای شهرت هستند.
در این میان 120 سازمان قبطی ساکن خارج از مصر در سراسر جهان این حرمت شکنی را محکوم کردند و سازندگان این فیلم را فاقد اخلاق و ناآشنا به آموزه‌های راستین مسیحیت دانستند.
در همین رابطه وزیر اوقاف مصر تأکید کرد: قبطی‌های مصری این حرکت را محکوم کردند، و کسانی که با این گونه اقدامات به دنبال فتنه افکنی میان برادران مصری هستند، دنباله رو حیله های رژیم صهیونیستی هستند.
تهیه این فیلم که با موضوع اسلام و مسلمانی ارتباطی نزدیک داشت، سه خصوصیت ویژه داشت؛ اول این که این اتفاق در فضای هنر بروز کرد. برخلاف دفعات پیشین که حرکت‌های اسلام ستیزانه در غرب، صبغۀ سخت افزاری داشت (مانند آتش سوزی قرآن‌ها و اهانت روشن به پیامبر اسلام در کانادا)، این بار عملیاتی نرم با استفاده از ابزار جذاب فیلم طراحی شد و عرصه سینما اجرا گردید. خصوصیت دوم این که این عمل هم‌زمان جریان یازده سپتامبر و شروع لشکر کشی آمریکا به عراق و افغانستان علنی گردید. موضوع سوم این که فیلم مربوط به بزرگترین شخصیت آخرین دین الهی بود یعنی پیامبر خاتم(ص).

 

نتیجه گیری
یادمان نمی‌رود زمانی که از تلویزیون ایران فیلم یوسف پیامبر در حال پخش بود، بعد از مدت زمانی کوتاه در ایران، ابتدا در فضاهای دانشگاهی نسخۀ آمریکایی یوسف توزیع شد و آرام آرام این فیلم در محیط‌های عمومی هم یافت شد. یوسف هالیوودی، چهره‌ای کاملا در تقابل با «یوسف پیامبر» داشت. در یوسف آمریکایی هدف ترمیم چهره یهودا بود؛ تا جایی که حتی یوسف پیامبر را نیز قربانی یهودا کردند؛ تا جایی که یوسف حاضر می‌شود به برادر مهربانش که از پیامبر الهی هم دوست داشتنی تر بود خیانت کند و قصد مرواده با همسر وی نماید.
از سوی دیگر دیده شد سرویس وابسته به گوگل یعنی یوتیوپ هیچ گاه حاضر نشد فیلمی را که موضوع هولوکاست به چالش کشیده بود نمایش دهد. الان هم مطلبی که کمترین نشانی از مخالفت با رژیم صهیونیستی داشته باشد در آن جا دیده نمی‌شود. در مورد فیلم موهن علیه خاتم پیامبران، سایت یوتیوب نیز فیلم آن را بر روی شبکه خود قرار داده است، اعلام کرد که به طور موقت، دسترسی به این ویدیو را در مصر و لیبی، محدود کرده است. البته نه به این دلیل که اعتقادات مردم این دو کشور مهم هستند و نباید به شخصیت مورد علاقشان اهانت گردد، بلکه به این دلیل که جان وابستگان به آمریکا در این دو کشور در معرض تهدید است و جان چند دیپلمات آمریکایی از تمسخر بیش از یک ملیارد مسلمان مهم تر است.

تشکیلات وابسته به صهیونیزم در غرب ، از ابتدا با "پروژه جنگ صلیبی هزاره سوم" (که در سال 2001 توسط جرج بوش پسر رسما اعلام گردید) با هدف ناکارآمد معرفی کردن دین اسلام و شخصیت اول این دین به میدان آمدند و با جسارت به قرآن و اهانت مجدد به پیامبر اعظم در جایزه ای که سال گذشته از سوی صدراعظم آلمان به طراح کاریکاتورهای موهن علیه رسول اکرم (ص) ، اعطاء گردید آن را ادامه دادند. هم‌اکنون این پروژه با هدف تخریب مهم ترین شخصیت آسمانی در دین اسلام در جریان است.
اما یک ناظر بیطرف حق دارد جواب این سوالها را بیابد که چرا نام فیلم از (Desert Warrior) (جنگجوی بیابان) به Innocence of Muslims (برائت از مسلمانان) تغییر یافت؟ چرا محتوای ضد اسلامی فیلم را حتی با بازیگران هم درمیان نگذاشتند، به گونه ای که بازیگران این فیلم در بیانه‌ای با ناراحتی عنوان کردند که مورد سوء استفاده کارگردان قرار گرفته‌اند؟ چرا فیلم قبل از این که رسما اکران شود و مجوز نمایش عمومی بگیرد سر از یوتیوپ درآورد؟ چرا بعد از آن که در یوتیوپ نمایش داده شد تنها در کشورهای مصر و لیبی نمایش آن محدود شد؟ چرا یوتیوپ سایه فیلمهای ضد اسرائیلی را با تیر می‌زند ولی فیلمی که با مقدسات میلونها مسلمان ضدیت نشان داده با قوانین یوتیوپ می‌سازد و باید نمایش داده شود؟ براستی وسواسی که در تأیید فیلمنامه‌ها در سینماهای غربی و در حذف صحنه توهین آمیز به نظامیان آمریکایی در نجواگران باد در هالیوود وجود داشت چرا در این فیلم ناگهان ناپدید شد؟
البته آن چه باعث شد که این حرکت حساب شده‌تر از گذشته دیده شود موضع گیری کشیش اسلام ستیز آمریکایی بود. تری جون( Terry Jones) کشیش کلیسای کوچکی در ایالت فلوریدا و با حدود 50 عضو می‌باشد که ناگهان در آمریکا تبدیل به یک چهره بین المللی شد ناگهان وارد ماجرا شده و خواستار پخش گسترده تر فیلم شد. تری جون را همگان بخاطر عنادش با اسلام و پیش قدم شدنش در آتش سوزی قرآن می‌شناختند.
چندی پیش رهبر فرزانه انقلاب در اجلاس سران غیر متعهدها فرمود که جان بشر در غرب و آمریکا از آسیا گران‌تر است. این گفته را این گونه باید تکمیل کرد که تولید فیلم موهن به پیامبر اسلام نشان داد که رضایت خاطر چند سرمایه دارِ صهیونیست از اعتقادات 1.5 ملیارد مسلمان مهم تر است و آنچه اساسا کمترین توجهی به آن در غرب نمی‌شود، شعار حقوق بشر و احترام به عقاید و افکار دیگران است.

 

حجت الاسلام حمزه شریفی دوست، پژوهشگر عرصه عرفانهای نوظهور/925/م8/ر

ارسال نظرات