ایمان ابوطالب به روایت وهابیت
به گزارش سرویس مانیتورینگ خبرگزاری رسا، منصور حسینی کارشناس وهابی شبکه نور در برنامه «آیات روشنگر» گفت: حضرت ابوطالب تا آخرین لحظات عمرش به حضرت پیامبر(ص) ایمان نیاورد، این کارشناس در حالی این ادعا را کرد که در منابع اهل سنت نکات بسیاری در تضاد با گفته های وی به چشم می خورد.
ابن ابی الحدید عالم سنی معتزلی در «شرح نهج البلاغهج3 ص311 » از امام باقر(ع) نقل می کند: اگر ایمان ابوطالب را در کفه ای از ترازو گذارند و ایمان سایر مردم را در کفه دیگر ایمان ابوطالب برتری دارد.
ابن هشام در «سیره ابن هشام ج1 ص265و266» می گوید: کلام ابوطالب پس از پیشنهاد مالی وسوسه انگیز مشرکان قریش به پیامبر(ص) برای دست برداشتن از دعوت الهی شان دلیل دیگری بر این مدعاست .ایشان به رسول خدا(ص) عرض کردند : به خدا سوگند دست از حمایت تو برنمی دارم تا مأموریت خود را به پایان برسانم.
در «سیره حلبی ج3 ص205 » امام باقر(ع) ایمان ابوطالب را از ایمان بسیاری از مردم برتر می داند و نقل می کند که علی(ع) دستور داد به نیابت وی حج به جا آورند.
ابن ابی الحدید در «شرح نهج البلاغه ج13 ، ص 272 » می نویسد: ابوطالب کسى بود که همسرش فاطمه بنت اسد را به اسلام دعوت کرد.
هم چنین در «سیره حلبى ج1 ، ص 433» و «اسد الغابه ج1 ، ص 387 » آمده است: ابوطالب وقتى فرزندش على(ع) را دید که سمت راست پیامبر(ص) و همراه وى به نماز ایستاده نه تنها او را منع نکرد، بلکه او را به همراهى با پیامبر(ص) فرمان داد ، به فرزند دیگرش جعفر نیز گفت: کنار رسول خدا(ص) و در طرف چپ او نماز بگزار.
در «تاریخ یعقوبى ج2 ، ص 25 و 31» نیز میخوانیم : ابوطالب از سپردن پیامبر(ص) به قریش که با بالا گرفتن دعوت اسلام به اندیشه قتل وى افتاده بودند خوددارى کرد.
ابن هشام در «سیره ابن هشام ج2 ، ص 30» می نویسد: ابوطالب در محاصره اقتصادى و اجتماعى مسلمین ، همراه مسلمانان به شعب ابوطالب رفت و در آنجا متحمل درد و رنج فراوان گشت.
ابن ابی الحدید در «شرح نهج البلاغه ج14 ص78 » دیوان اشعار ابوطالب را که دال بر ایمان ابوطالب و شهادت و اعتراف او به نبوت رسول خدا(ص) است متواتر می داند .
شهرستانی در «ملل و نحل ج2 ، ص 221 » می نویسد: ابوطالب در وصف پیامبر(ص) در ضمن قصیده لامیّه اش که شهرت بسیار دارد مى گوید:وابیض یُستسقى الغمام بوجهه *** ثِمال الیتـامى عصمـةٌ للأرامل، یطیف به الهلاک من آل هاشم *** فهم عنـده فی نعمة وفواضل، سپید چهره اى که از ابرها به آبروى او باران طلب شود و پناه یتیمان و نگهدار بیوه زنان باشد، هاشمیان فقیر و رو به زوال بدو پناه آرند و به نزد او در رحمت و فراوانى ها به سر برند.
در «الخرائج والجرائح ج1 ، ص 58ـ 59 » آمده است: وقتى پیامبر در قحطى مدینه به قصد استسقاء بر منبر رفت و دعا کرد و باران آمد این اشعار را بیاد آورد و فرمود: خداوند ابوطالب را جزاى خیر دهد ، اگر زنده بود چشمانش نورانى مى شد.
وقتى در محضر امام صادق(ع) گفته مى شود مردم مى گویند ابوطالب کافر بوده است، امام در ردّ آن به این شعر ابوطالب استناد مى کند: «آیا نمى دانید که ما محمد(ص) را همچون موسى پیامبر مى دانیم که در کتاب هاى پیشین معرفى شده است»
ابن ابی الحدید در «شرح نهج البلاغه ج14 ، ص 78» اشعار ذیل را نقل مى کند: «به راستى که خداوند پیامبر (محمد) را گرامى داشت پس گرامى ترین آفریدگان خداوند در میان مردم ، احمد است براى بزرگداشت او ، نامش را از نام خود گرفت زیرا که خداوندِ صاحب عرش ، محمود است و این محمد، فرستاده پروردگار را یارى کردم با شمشیرى چون صاعقه، از رسول خدا پشتیبانى مى کنم همانند پشتیبانى که برایش دل مى سوزاند».
و در جای دیگری ابن ابی الحدید در «شرح نهج البلاغه ص 78 »این بیت را از ابوطالب نقل می کند که شاید از همه صریح تر این بیت باشد: «یا شاهِـدَ اللّه عَلَىَّ فَاشْهَـد إنّى عَلى دِین النَّبىّ أحمد، خدایا شاهد باش که من بر دین پیامبر یعنى احمد مى باشم».
همچنین در «شرح نهج البلاغه ج14 ، ص 76» آمده است :پیامبر(ص) در فوت ابوطالب سخت گریست و از خداوند براى او طلب مغفرت کرد.
در «سیره ابن هشام ج2 ، ص 30» نیز میخوانیم : ایشان فرمود«در اذیت و رنج ، آنچه قریش بر سرم آوردند کمتر از مصیبت ابوطالب بود و در جریان دعوتم بازو و نگهدار من بود و تا زمانى که ابوطالب زنده بود قریشیان نمى توانستند مرا اذیت کنند».
در «تاریخ یعقوبى ج2 ، ص 350 » آمده است: پیامبر خدا(ص) هنگام دفن وى فرمود : اى عمو مرا در کودکى پرورش دادى ، در یتیمى کفالت کردى و در بزرگى یارى کردی، پس خداوند جزاى خیرت دهد.
همچنین در «تاریخ یعقوبىج2 ، ص 35 » میخوانیم: پیامبر(ص) در تشییع جنازه او شرکت کرد و وعده کرد که روز قیامت براى پسر و مادر و عمویش ابوطالب شفاعت کند، با آن که تشییع جنازه کافر و شفاعت وى صحیح نیست.
در «کمال الدین ج1 ، ص 175 » نقل شده است: على(ع) سوگند یاد مى کند که ابوطالب ، عبدالمطلب ، هاشم و عبدمناف هرگز بتى را نپرستیدند بلکه به سوى کعبه و به آیین ابراهیم(ع) نماز مى گزاردند.
در « شرح نهج البلاغه ج14 ، ص 68 » امام سجّاد(ع) در پاسخ کسى که از ایمان ابوطالب سؤال مى کرد، فرمود: چقدر جاى تعجب است خداوند رسولش را نهى کرده که زن مسلمانى در نکاح کافرى باشد، فاطمه بنت اسد از زنانى است که در اسلام بر دیگران سبقت گرفته است در حالى که تا آخر عمر ابوطالب، همسر او بود.