۰۴ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۲:۳۹
کد خبر: ۱۲۹۲۹۳
به مناسبت سالروز آزاد سازی جنوب لبنان؛

بررسی تاریخچه و عملکرد حزب الله لبنان

خبرگزاری رسا ـ جنبش انقلابی حزب الله لبنان، یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین گروه‏های اسلام‏گرا است که در اینجا به شرح مختصری از تاریخچه پیدایش و عملکرد این جریان انقلابی خواهیم پرداخت.
پرچم حزب الله لبنان


به گزارش خبرگزاری رسا، جنبش انقلابی حزب الله لبنان، یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین گروه‏های اسلام‏گرا، در دهه هشتاد میلادی در جهان عرب ظهور یافت. در شرایطی که لبنان در آتش جنگ داخلی می‏سوخت، ارتش اسرائیل در ژوئن 1982، تهاجم گسترده‏ای را به لبنان آغاز کرده و نیمی از خاک این کشور را به اشغال خود در آورد. در واقع شکست گروه‏های فلسطینی و احزاب چپ لبنان در مقابله با این تهاجم، شکست نظریه‏های ملی گرایی عربی و ایدئولوژی‏های چپ (کمونیسم، بعث، ناصریسم و...) را در پی داشت و زمینه را برای ظهور حزب الله لبنان به عنوان تنها گزینه، برای مقابله با این تجاوزات فراهم ساخت.

شرایط پیدایش حزب

با شروع فعالیت‏های بعضی روحانیون بازگشته از حوزه علمی دینی نجف اشرف به لبنان، نقطه‏های آغازین حرکت فعال علمای دینی در دهه 1960 شکل گرفت. برگزاری جلسات درس و سخنرانی، گفت و شنودهای فرهنگی، پرسش‏ها و... توجه مردم را به برداشت و درک تازه‏ای از نقش اسلام در زندگی بر انگیخت. در آغاز راه، این فعالیت‏ها گسترده نبود و شیوه امامت جماعت در مساجد و ارائه دروس دینی را در روستاها و محیط پیرامون آنها برگزیده بود. به تدریج برگزاری فعالیت‏های فرهنگی در سراسر خاک لبنان و البته در دایره‏ای محدود مد نظر قرار گرفت. گروهی از جوانان در چارچوب ضرورت توجه جدی به شناخت اسلام، به این علمای دینی روی آوردند و عامه مردم نیز به آنان پیوستند. حضور جوانان دانشگاهی و زنان نیز اندک بود. این مرحله نشانگر حیات جنینی جریان اسلام گرا و بر داشتن گام‏های نخستین در تحقق حرکتی محدود و جدید بود.

با گذشت زمان، همه نگاه‏ها به سه تن از عالمان پر تلاش که دارای بینش فکری تکامل یافته و توان فرهنگی درخور توجه بودند و شیوه‏های خاصی در عرصه تحرکات اسلامی داشتند، معطوف شد. این عالمان عبارت بودند از امام‏موسی صدر که در قم هم تحصیل کرده بود. وی فعالیت‏هایی در شهر صور در چارچوب جمعیت احسان و نیکی آغاز کرد، وی شخصیتی جذاب داشت که قادر به جلب افکار عمومی بود و منطق استوارش او را از دیگران متمایز می‏ساخت. زود هنگام به حرکت سیاسی و اجتماعی اهتمام ورزید و تماس‏های زیادی بر قرار کرد که این اقدامات در سال 1967 به ایجاد مجلس اعلای شیعیان، به عنوان نهادی دینی رسمی انجامید، پس از آن، وی جنبش محرومان را به صورت جنبشی سیاسی و اجتماعی بنیاد نهاد. و گردانهای مقاومت لبنان یا امل را به عنوان بازوی نظامی جنبش، با هدف مقاومت علیه اشغالگری اسرائیل تأسیس کرد.

آیت الله شیخ محمد مهدی شمس الدین نیز از جمله شخصیت‏های مذهبی بود که با شروع فعالیت خود در منطقه شرقی بیروت، دردکوانه و پس از انتقال به منطقه شیاح در حومه جنوبی بیروت، ریاست جمعیت خیریه فرهنگی را بر عهده گرفت و پس از آن، به عنوان نایب رئیس مجلس اسلامی اعلای شیعیان انتخاب شد. دیدگاه شمس الدین در دعوت به نبرد با اسرائیل و آزاد سازی سرزمین‏های اشغال شده، بسیار روشن و صریح بود.

از شخصیت‏های مذهبی دیگر که در برپایی و ایجاد زمینه‏های تشکیل حزب الله لبنان نقش مؤثر و مثبتی داشت، آیت الله سید محمد حسین فضل الله بود که فعالیتش را در نبعه در منطقه شرقی بیروت آغاز و جمعیت خانواده برادری را تأسیس کرد. فعالیت‏های سیاسی وی پس از تجاوز اسرائیل به خاک لبنان در اظهارات و خطبه هایش تجلی یافت و مورد توجه جدی قرار گرفت.

در نخستین سال‏های تأسیس حزب الله، نام آیت الله سید محمد حسین فضل الله ارتباطی عمیق با نام حزب یافت. در هنگام تأسیس حزب، کسانی که از گروه‏های اسلامی مختلف به آن ملحق شدند، علامه فضل الله را الگویی می‏شمردند که تجلی بخش باورهای آنان است و او را دارای دیدگاه اسلامی آگاهانه و پویا، به ویژه در جانبداری از رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران امام خمینی (قدس سره) می‏دانستند. ایشان رویکردهای حزب را که با دیدگاهش هماهنگی داشت، مورد حمایت و تأیید قرار می‏داد. در اوج تحولات مستمر آن روز، رسانه‏های بیگانه و داخلی و اغلب نیروهای سیاسی، علامه فضل الله را هدایت گر گروه‏های اسلامی فعال در صحنه، و رهبر معنوی حزب الله معرفی می‏کردند.

اسلام گرایان لبنان، میان جنبش امل، کمیته‏های اسلامی، حزب دعوت و افراد مستقل تقسیم شده بودند و منابع فرهنگی آنان، از عالمان سه گانه یاد شده، یا برخی آنان و نیز عموم فعالیت‏های روحانیون و علمای دینی متأثر بود. از آنجا که فعالیت سیاسی در انحصار جنبش امل بود، بعضی افراد یا از سر اعتقاد کامل به آن، با عنوان گذر از یک مرحله و انتظار مرحله‏ای دیگر، فعالیت در آن جنبش را برگزیدند. گروهی دیگر در کمیته‏های اسلامی شرکت جستند که به صورت کمیته‏های محلی جوانان ایجاد شده بودند و اتحادیه دانشجویان مسلمان لبنان که به موضوعات دانشجویی، برگزاری سخنرانی‏ها و دوره‏های فرهنگی برای جوانان اقدام می‏کرد، همگام و همنوا با کمیته‏های اسلامی فعالیت می‏کرد.

در چنین فضایی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (قدس سره) در سال 1979 به پیروزی رسید و همه مؤمنان به اسلام را به خود جذب کرد. کسانی که بعدها به نام کمیته‏های حامی انقلاب اسلامی ایران، تظاهراتِ حمایت و تأیید راه انداخته، همیاری خود را نسبت به انقلاب ابراز داشتند و تلاش آنان به ارتباط با ارکان دولت نوپای اسلامی ایران و در رأس آن ولی فقیه و امام خمینی (ره) انجامید. عطش همگامی با انقلاب اسلامی، همه نیازهای ابتدایی و اساسی حرکت و پویایی سیاسی کشوری مانند لبنان را تحت الشعاع قرار داد، چرا که فعالیت‏های اسلامی جاری، به شیوه‏ای که پیش از انقلاب اسلامی ایران جریان داشت، دیگر پاسخ‏گو نبود. هم زمان با این اقدامات بود که تجاوز رژیم اشغالگر به لبنان آغاز شد و از آنجا که هیچ تشکیلات حزبی اسلامی، برای رویارویی با متجاوزان اسرائیلی وجود نداشت، توجه به ضرورت ایجاد تشکیلات اسلامی واحد، قوت یافت تا سه هدف اصلی را محور کار خود قرار دهد:

1. اسلام به عنوان شیوه کامل، فراگیر و شایسته برای زندگی بهتر و پایه فکری، عقیدتی، ایمانی و عملی که تشکیلات مورد نظر بر اساس آن ایجاد شود.

2. مقاومت در برابر اشغالگری اسرائیل، به عنوان خطرجاری و آینده که به دلیل آثاری که بر لبنان و منطقه می‏گذارد، باید در اولویت‏های رویارویی قرار گیرد و نیازمند ایجاد ساختار جهادی ـ مبارزاتی و به کارگیری همه امکانات لازم برای انجام مأموریت و وظایف آن است.

3. رهبری شرعی ولی فقیه، به عنوان جانشین پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) که خطوط کلی فعالیت‏ها را برای امت ترسیم می‏کند و امر و نهی او نافذ و حاکم است.

برای تحقق چنین اهدافی، نمایندگان گروه‏های اصلی اسلامی، مطالعه دیدگاه‏های مختلفی را در زمینه ارزیابی و نگرش خود نسبت به نحوه فعالیت‏های اسلامی در لبنان پیگیری کردند و پس از تدوین طرح نهایی، نه نفر را نمایندگان خود برگزیدند. تجمع علمای بقاع، کمیته‏های اسلامی و جنبش امل اسلامی هر یک سه نماینده در این جمع داشتند. این گروه طرح نهایی خود را که به «سند9» معروف شد و متضمن اهداف یاد شده بود، به امام خمینی (رحمة الله علیه) تقدیم کردند که مورد موافقت ایشان قرار گرفت و در نتیجه با نظر موافق ولی فقیه، مشروعیت یافت.

پس از آن، گروه‏های اسلامی موافق سند یاد شده، تصمیم به انحلال ساختارهای تشکیلاتی موجود خود گرفتند و تشکل واحد و جدید را ایجاد کردند که بعدها حزب الله نام گرفت. پس از انجام مشورت‏هایی کادر رهبری مؤسس حزب انتخاب و گام‏های نخستین برای استفاده از توان‏های شخصی ـ و نه تشکیلاتی ـ افراد مختلف آغاز شد. نظامنامه و مقررات داخلی مربوط به عضویت تدوین شد و تلاش فعالانه‏ای از طریق علمای دینی، برای بسیج مردم و فراخوان آنان به سوی آموزش نظامی و مقاومت در برابر اشغالگری رژیم اسرائیل، در چارچوب یک برنامه اسلامی مرتبط با رهبری ولی فقیه صورت گرفت.

این رویداد با همبستگی ایران اسلامی با لبنان و سوریه هم زمان شد. امام خمینی (رحمة الله علیه) به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دستور داد که در رویارویی با اسرائیل غاصب، از راه آموزش نظامی و فراهم آوردن زمینه‏های لازم به حمایت حزب الله بشتابد.

تشکیلات حزب الله و فعالیت‏های عمومی آن

الف. تشکل حزب الله یا امت حزب الله

بحث و بررسی درباره چارچوب عملی تحقق اهدافی که کمیته نه نفره بنیانگذاران ارائه دادند و امام خمینی (رحمة الله علیه) آن را تأیید کرد، آغاز شد. بحث‏های گسترده‏ای در حوزه‏های رهبری حزب، ساختار تشکیلاتی و شکل سازماندهی که می‏تواند اهداف را به گونه‏ای بهتر تحقق بخشد، صورت گرفت. این بحث‏ها در مورد شکلی که حزب باید داشته باشد و اینکه چگونه میان مزایای تحزب و فعالیت توده‏ای و مردمی می‏توان تلفیقی کرد، متمرکز شد. سرانجام، این گفت و گوها با انتخاب یک گزینه به پایان رسید و تشکیلات هرمی شکل به عنوان الگوی حزب قرار گرفت و ضابطه‏ها و مقرراتی منظور شد که نکات منفی هر دو طرح را در برنداشته باشد و در نتیجه الگوی زیر حاصل شد:

1. هر کس بطور کامل موافق اهداف حزب باشد، پایبندی به تصمیمات تشکیلاتی آن را بپذیرد، زمان لازم را برای انجام وظایف خود در اختیار حزب بگذارد، از عهده انجام وظایف خود برآید و مؤمن باشد، می‏تواند عضویت حزب را در جایگاه‏های مختلف و در چارچوب تشکیلات مستقیم آن بپذیرد.

2. مراعات وظایف حزبی مورد نظر و در رأس آن فعالیت‏های مقاومت و ایجاد تشکیلات مناسب که شرح وظایف و حدود مسئولیت‏ها و اختیارات را برای انجام فعالانه وظایف لحاظ و هماهنگی بین واحدهای حزب را تسهیل می‏کند.

3. ایجاد بسیج عمومی برای علاقمندان خواهان پیوستن به حزب.

4. ایجاد جمعیت‏های زنان با انجام فعالیت‏های متنوع فرهنگی، اجتماعی و سیاسی.

5. ایجاد مؤسسات و جمعیت پیشاهنگان امام مهدی (عج).

6. مشارکت در بر پایی تجمعات و هیأت‏های مختلف.

7. همکاری با عالمان، جمعیت‏ها و مؤسساتی که از لحاظ تأسیس و آیین نامه‏های داخلی، اگر چه دارای استقلال خاص خود هستند؛ اما در چارچوب‏های کلی با اهداف حزب الله هماهنگی دارند.

8. تلقی همه شرکت کنندگان و حاضران در فعالیت‏ها و مسایل مورد توجه حزب الله و نیز تأکید کنندگان اندیشه‏های آن، به عنوان هواداران حزب الله.

این شیوه تشکیلاتی موجب جذب اقشار مختلف معتقدان به اهداف حزب شد و به لحاظ تفاوت‏های غیر مضر در ویژگی‏های خاص هر قشر، از غلتیدن در آفت ایجاد تشکیلات بسته و منع دیگران از تعامل با حزب جلوگیری شد. با این همه حزب الله همچنان نیازمند ادامه جست و جو و بررسی هر روشی است که دایره استفاده از دوستداران و تأیید کنندگان حزب و نیز حوزه جذب و فراگیری مردمی و استفاده همه نیروها را گسترش دهد و از سوی دیگر تعصبات حزبی که نتیجه طبیعی یک تشکل است، از بین برود.

بر این اساس، دیگر مشکلی در زمینه نام گذاری باقی نماند، چرا که نام تشکل تغییر در واقعیت عملی آن ایجاد نمی‏کرد؛ لذا تصمیم به انتخاب نام حزب الله گرفته شد، حزبی که می‏کوشد، همه اقشار امت را بر اساس جزئیات یاد شده، به سوی خود جذب کند و همواره این آمادگی را برای انجام اصلاحات و تعدیل تشکیلاتی درون سازمانی، همگام با مسائل نوین و نیازهای حزب در توسعه جایگاه و وظایف خود داشته باشد.

الف ـ 1. شورا و ساختار تشکیلاتی حزب الله

الگوی رهبری جمعی به جای رهبری فردی، برای حزب انتخاب شد. کادر رهبری شورا نام گرفت و تعداد اعضای آن که انتخاب آنها پس از مشورت با فعالان اصلی حزب صورت می‏گیرد، در دوره‏های مختلف متفاوت بود. با پیشرفت فعالیت‏ها، نیاز به اصلاح ساختار تشکیلاتی شورا و روش انتخاب اعضای آن احساس شد؛ از این رو در آیین نامه داخلی که بعدها تصویب شد، تعداد اعضای شورا نه نفر تعیین شد که برای یکسال، از سوی کادرهای اصلی که در جایگاه مسئول بخش یا بالاتر از آن هستند، انتخاب می‏شوند. شورا نیز دبیرکل را از میان اعضای خود انتخاب می‏کند و سایر وظایف در بقیه اعضا، بر اساس اختیارات ذکر شده در آیین نامه داخلی تقسیم می‏شود. نخستین شورای منتخب که به لحاظ ترتیب زمانی، چهارمین شورای حزب بود، شیخ صبحی طفیلی را در پنجم نوامبر 1989 به عنوان دبیر کل برگزید و در پایان دوره، به دلیل عدم امکان تشکیل کنگره انتخاباتی که ناشی از محاصره اقلیم التفاح، در جریان حوادث درگیری‏های امل و حزب الله بود، به مدت شش ماه دیگر تمدید شد.

پس از آن، اجرای پاره‏ای اصلاحات تشکیلاتی تصویب شد. تعداد اعضای شورا به هفت نفر تقلیل یافت تا با توزیع وظایف مشخص شده، هماهنگ باشد و مدت ماموریت شورا به دو سال افزایش یافت و سمت جانشین دبیرکل نیز ایجاد شد. در مه 1991، شورا شهید سید عباس موسوی را دبیر کل معرفی کرد که او نیز در 16 فوریه 1992 به فیض شهادت نایل آمد و پس از آن سید حسن نصر الله در نیمه مه 1991 به سمت دبیر کلی حزب الله لبنان انتخاب شد و در دوره‏های پیاپی پس از آن تا دوره انتخابی هفتم (دوره جاری)دبیرکلی او تجدید شد. در این مدت، دو اصلاح در نظام شورا صورت گرفت. مأموریت شورا به سه سال افزایش یافت و انحصار انتخاب دبیر کل به دو دوره متوالی برداشته شد و به دبیر کل حق نامزدی و انتخاب شدن برای دوره‏های متوالی داده شد.

از نظر ساختار تشکیلاتی عمومی نیز، اصلاحات متعددی صورت گرفت تا هماهنگ با نیازهای حزب الله باشد. در نتیجه این تعدیل‏ها، پنج شورای جهادی، سیاسی، اجرایی، فعالیت‏های پارلمانی و قضایی به وجود آمده که ریاست هر یک را یکی از اعضای شورا بر عهده دارد و هر شورا دارای وظایف خاص خود است.

ب. مقاومت اسلامی

تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک لبنان در سال 1982، به منزله جنگ ششم عرب‏ها و اسرائیل بود که در واقع آغاز مقاومت اسلامی از سوی حزب الله بود، زیرا علاوه بر لبنان در جنگ‏های قبلی سرزمین‏های عربی از جمله فلسطین اشغال شده بود و وظیفه اسلامی برای آزاد سازی آنها مطرح بود و حضرت امام خمینی (قدس سره) هم با بیان اینکه «اسرائیل یک غده سرطانی است»، دستور لازم را داده بود. حزب الله این مهم را بر عهده گرفت و عملیات مقاومت اسلامی را بر ضد اسرائیل با امکانات بسیار اندکی که فراهم بود و نیروهای انسانی کم آغاز کرد تا گامی باشد، در راه پایه گذاری همه جانبه یک پروژه مقاومت کامل که هدف از آن، رد هر گونه امتیاز دهی ارضی و عدم پذیرش سوء استفاده دشمن از ضعف و ناتوانی واقعی فلسطینیان و عرب‏ها و در نتیجه جلوگیری از تحقق اهداف آن بود؛ از این رو بر اولویت مقاومت تأکید شد که این مسئله به کارگیری همه امکانات و نیروها را نیاز داشت. تجربیات نظامی نیروهای مقاومت تحت حمایت و زیر نظر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران سریع رشد کرد؛ اگر چه همه امکانات لازم برای مقاومت فراهم شد، اما همواره تلاش بر این بود تا از آنچه فراهم آمده است، به صورت کامل استفاده شود و کوشش‏های مستمری برای جبران کاستی‏ها صورت گیرد.

مقاومت اسلامی همراه ماهیت و عملیات جهادی خود را اقدامی برای آزاد سازی و نه یک فرایند سیاسی اعلام کرده است. کارایی مقاومت، نتیجه انباشت تلاش‏ها و فعالیت‏هایی است که نتایج آن، با یک یا چند حمله تحقق نمی‏یابد و دستیابی به نتایج مورد نظر در آینده، در گرو استمرار و تداوم آنهاست.

پ. عملیات و شیوه‏های نبرد

مخفی کاری در عمل جهادی، اساس موفقیت در میدان محسوب می‏شود. عمل غافلگیری، بیشترین اهداف را با کمترین خسارت‏ها به بار می‏آورد. دشمن با انجام عملیات شناسایی و فعالیت‏های اطلاعاتی، در پی کشف موقعیت‏هایی است که احتمالا از سوی آنها مورد هدف قرار خواهد گرفت و شناسایی کسانی که عملیاتی علیه آن انجام خواهد داد و در این زمینه از شناسایی هوایی، ابزارهای مختلف کنترل نظامی، برای دریافت نشانه هایی که نشان آمادگی برای حملات است، استفاده می‏کند. بنابراین، مخفی کاری به منظور شکست اقدامات اطلاعاتی و شناسایی‏های میدانی دشمن، نه تنها ضروری، بلکه واجب است.

همچنین حزب الله، ابزارهای جنگی را طوری انتخاب کرده و می‏کند که سهولت حمل و نقل و اخفای آنها تأمین شود؛ از این رو، هیچگاه نیازی به تانک یا جنگ افزارهای سنگین و ثابت نبوده است، چرا که این ابزارها در معرض بمباران هوایی قرار می‏گیرد و در نتیجه با آمادگی تسلیحاتی مقاومت سازگاری لازم را ندارد. حزب الله تدابیر عملی خود را برای پایه ریزی مقاومت، به گونه‏ای متفاوت با ارتش‏های منظم اتخاذ کرد.

مقاومت اسلامی از طریق گروه‏های مخفی در میدان نبرد عمل می‏کند و این موجب انعطاف‏پذیر در تحرک می‏شود و امکان می‏دهد که افراد ضمن زندگی طبیعی خود در روستاها و شهرهای دور و نزدیک، به سادگی بتوانند به میدان نبرد باز گردند؛ بی آنکه نیازی به حضور آشکار نظامی باشد. همچنین انجام عملیات پیاپی، کیفی بودن و تداوم آنها، تحقق اهداف دیگری را تسهیل کرد که عبارت است از:

ـ رعب افکنی در صفوف دشمن و قرار دادن آن در حالت آماده باش دایم که به فرسایش توان نظامی دشمن منجر شده است.

ـ ترساندن سربازان دشمن از مرگ که با انجام عملیات احتمالی مقاومت، همواره در کمین آنهاست و این موجب تزلزل روحیه و کاهش کارایی عملی آنها شده است.

ـ آزاد سازی سرزمین، به عنوان هدف اصلی و نهایی که بارها در عقب نشینی اجباری دشمن صورت گرفته است.

ـ باز داشتن رژیم اشغالگر صهیونیستی از تحقق اهداف توسعه طلبانه بیشتر، همانطوری که در درگیری اخیر میان رژیم صهیونیستی و حزب الله لبنان شاهد آن بودیم.

ت. مواضع سیاسی حزب الله در دهه هشتاد و نود میلادی

مواضع سیاسی حزب الله در دهه هشتاد میلادی، به علت خشونت بیش از حد اسرائیل و حمایت صریح قدرت‏های خارجی از آن، ابعاد بسیج مردمی و نظامی را در بر می‏گرفت، روش‏های قهرآمیز را شامل می‏شد، به طوری که هر گونه شکلی از اشکال رفتار سیاسی مستقل از جنگ با اسرائیل را مردود می‏دانست. به همین دلیل علیرغم تغییرات متعددی که این جنگ به خود دید و منجر به منحصر شدن اشغال لبنان (در سال 1985) به منطقه کوچکی در مناطق مرزی جنوب این کشور شد، حزب الله همچنان روش‏های مبارزه جویانه خود را دنبال می‏کرد. با توجه به استراتژی توسعه طلبانه اسرائیل غاصب، حزب الله تنها هدفی را که دنبال می‏کرد، به اوج رساندن حالت بسیج مردمی و باقی ماندن در موضع استقامت و مقابله با متجاوز بود؛ تا بدین وسیله، کلیه بازیگران سیاسی در قبال طرح‏های سیاسی داخلی یا در خصوص جنوب لبنان، احساس آسودگی خاطر یا بی‏تفاوتی نکنند.

مواضع حزب الله در دهه هشتاد، از منطق «بر خورد و غلبه» اشباع شده بود و تصور شکست یا ضرر، برای هر یک از اعضای حزب بسیار مشکل بود، زیرا در آن دوران، راه حلی برای مقابله با رژیم اسرائیل متصور نبود و کلیه تلاش‏های صلح‏آمیز، به نوعی از سوی رژیم صهیونیستی به شکست انجامیده بود، به همین دلیل، جنبه نظامی با استناد به دیدگاه عقیدتی و ایمانی به جهاد و شهادت، بر سایر جنبه‏ها غلبه یافت و حزب الله به موفقیت‏آمیز بودن راه حل‏های «میانه» و «دیپلماسی»، با توجه به ماهیت رژیم صهیونیستی و معادلات قدرت در سطح جهانی، هیچ اعتمادی نداشت. بنابراین، مجموعه‏های نظامی حزب، در موقع درگیری‏های مسلحانه بسیار سریع تصمیم‏گیری می‏کرد و هیچ نوع مصالحه‏ای را نمی‏پذیرفت. در این مرحله، عنوان «تکلیف شرعی» بر کلیه فعالیت‏ها و تصمیم‏گیری‏های حزب الله حاکم بود.

با توجه به غلبه مفاهیم و روحیات بیان شده بر مواضع حزب الله لبنان در دهه هشتاد، اتخاذ مواضع رادیکال نسبت به مسائل داخلی، منطقه‏ای و بین المللی، پی آمد طبیعی آن به شمار می‏آمد؛ اما در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود میلادی، تحولات بین المللی و منطقه‏ای مهمی در جهان رخ داد؛ تحولاتی که با تحولات مهم داخلی در کشور لبنان همزمان بود. مهم‏ترین این تحولات عبارت است از:

1.پایان جنگ ایران و عراق در تیرماه 1367.

2.رحلت امام خمینی (ه) در خرداد1368.

3.امضای پیمان طائف (منشورآشتی ملی لبنان) در آبان 1368.

4.تجاور نظامی عراق به کویت در مرداد 1369.

5. احیای مذاکرات اعراب و اسرائیل در کنفرانس مادرید در آبان 1370.

6. فروپاشی شوروی در سال 1370.

مجموعه تحولات مذکور، چهره خاورمیانه را که لبنان نیز بخشی از آن است، دستخوش تغییرات بسیار گسترده‏ای کرد. جنبش حزب الله لبنان، به عنوان یکی از مهم‏ترین گروه‏های شبه نظامی این کشور تحت تأثیر این تحولات قرار گرفت. بدین ترتیب در عملکردها و مواضع این حزب، در دهه نود میلادی، تغییرات گسترده‏ای حادث شد. به گونه‏ای که حزب الله لبنان در پایان دهه نود میلادی و شروع هزاره جدید، چهره‏ای متفاوت از دهه هشتاد یافت.

حزب الله لبنان که از ابتدای تأسیس خود نظام سیاسی لبنان را نظامی غیر مشروع و غیر اسلامی می‏دانست و خواستار براندازی آن بود، در تابستان 1371 تصمیم مهم و تاریخی خود را در خصوص مشارکت در نظام سیاسی، از طریق شرکت در انتخابات پارلمانی، به اطلاع عموم رساند؛ به گونه‏ای که این تصمیم از سوی پژوهشگران سیاسی لبنان، اوج بصیرت سیاسی حزب الله، در ارزیابی از واقعیت‏های اوضاع لبنان، سوریه و منطقه معرفی شد و آن را نشانه دستیابی حزب الله به نوعی عمل گرایی سیاسی و واقع بینی ارزیابی می‏کردند. در پی این تصمیم، حزب الله لبنان که تا پیش از پیمان طائف، رابطه خصمانه‏ای با سایر گروه‏ها و احزاب لبنانی داشت، در جریان مبارزات انتخاباتی سال 1992، با توجه به شرایط جدید و نیازهای حیاتی لبنان، با برخی این گروه‏ها ائتلاف کرد؛ به طوری که نامزدهای انتخاباتی حزب الله، با نامزدهای جنبش امل، حزب کمونیست، حزب قومی سوری و حزب بعث، در یک فهرست ائتلافی، در کنار یکدیگر قرار گرفتند. نتیجه تصمیم حضور فعالانه حزب الله لبنان در انتخابات پارلمانی 1992، پیروزی چشمگیر این حزب در انتخابات مذکور و حضور هشت نماینده شیعه و چهار نماینده از سایر طوایف مذهبی لبنان بود که هم پیمان حزب الله بودند. حزب الله همچنین موفقیت‏های خود را در انتخابات 1996 نیز تکرار کرد و پس از عقب نشینی اسرائیل از خاک لبنان در خرداد سال 1379، به صورت قدرت اول شیعه، در مبارزات انتخاباتی سال 2000 شرکت کرد.

ورود حزب الله به نظام سیاسی لبنان و موضوع رعایت قواعد سیاسی، تأثیرات متقابلی بر حزب الله و دولت وقت، به نخست وزیری رفیق حریری داشت. مشارکت حزب الله در مبارزات پارلمانی به پیدایش پدیده نامتعارفی در درون بازی سیاسی منجر شد. حزب الله که برای اولین بار وارد پارلمان شده بود، ناچار بود که برای به رسمیت شناخته شدن از سوی جامعه سیاسی لبنان، مشروعیت بازی سیاسی لبنان را بپذیرد و قواعد آن را رعایت کند. حزب الله خود به این موضوع این گونه اعتراف می‏کند که «صحنه مبارزه در حال تغییر از یک صحنه نظامی به صحنه‏های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است. همچنین اختلاف بین این صحنه‏ها و قواعد بازی در آنها بسیار زیاد است».

پس از آن، حزب الله با مشارکت در انتخابات شوراهای شهر و روستا در لبنان، در سال 1998 و پیروزی در آن، موفق شد که به قوه مجریه نیز راه یابد، زیرا شهرداری‏های لبنان تحت اشراف دولت هستند و بخش عمده بودجه آنها از طریق دولت تأمین می‏گردد. بدین ترتیب دریچه مهمی برای ایجاد رابطه میان حزب الله و دولت ایجاد شد و رهبران حزب، به خوبی این راه قانونی برای کسب قدرت را آزمودند.

انقلاب اسلامی ایران و حزب الله لبنان

پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (قدس سره) در 11 فوریه 1979م، زلزله‏ای در منطقه پدید آورد و بر آرایش پیمان‏های موجود در آن و نیز میزان نفوذ استکبار در آن و منافع آن از طریق این پیمان‏ها تأثیر فراوانی گذارد. از نخستین روزهای پیروزی، سفارت اسرائیل در ایران تعطیل و به جای آن سفارت فلسطین ایجادشد. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، سفارت امریکا را اشغال و برنامه‏ها و نقشه‏های جاسوسی آن را افشا کردند. ایران درهای خود را به روی سازمان‏ها، احزاب، کشورها و نیروهای مختلف در جهان، برای همکاری در چارچوب سیاست دولت نوپای اسلامی گشود و کنفرانس‏های متعددی را برای وحدت اسلامی، مسئله فلسطین و... برگزار کرد.

روحانیون و گروه‏های اسلامی در لبنان، این دولت اسلامی را مایه امید و پشتوانه‏ای برای خود یافتند. حزب الله نیز هنگام تأسیس، تحقق آرمان‏ها و اهداف خود را از طریق حمایت و تأیید جمهوری اسلامی ایران ممکن یافت و اعزام نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پس از تجاوز اسرائیل غاصب، به منظور آموزش جوانان لبنانی علاقمند به نبرد با اسرائیل، کمک‏های ارائه شده به لبنان برای حمایت از مقاومت این کشور و مشارکت در تأمین نیازهای اجتماعی موجود، نمونه‏هایی از این حمایت است.

رابطه میان حزب الله و ایران، از هنگام تلاش حزب برای استفاده از این تجربه نوین در منطقه و یافتن حامی و یاوری در رویارویی با اشغالگران شکل گرفت. این رابطه با سرعت و اطمینان رشد کرد و ابعاد مثبت و فراوان آن از لحظه نخست مشخص شد.

بخشی از مهم‏ترین دلایل فراوان بدین شرح است:

1. ایمان حزب الله و ایران، به نظریه ولایت فقیه و اینکه امام خمینی (قدس سره) ولی و رهبری است که در عصر کنونی، تجلی بخش این نظریه است، تجلی بخش این نظریه است. چنین دیدگاهی به اتفاق نظر در چارچوب رهبری شرعی واحد جهانی انجامیده است.

2. انتخاب نظام جمهوری اسلامی، به عنوان شیوه حکومت در ایران که هماهنگ با اصول اسلامی مورد اعتقاد حزب الله است؛ چنین هماهنگی و اتفاق نظری، در عرصه نظری و خطوط کلی وجود دارد و طبیعی است که جزئیات اجرائی تابع ویژگی‏های موجود در هر یک از دو کشور ایران و لبنان است.

3. انسجام و هماهنگی سیاسی ناشی از دستاوردهای ایران در مخالفت با سلطه استکبار و تأکید بر استقلاب و حمایت از جنبش‏های آزادیبخش، به ویژه در مقاومت علیه اشغالگری اسرائیل غاصب که این همان دیدگاهی است که حزب الله در طرح اولویت مبارزه علیه اشغالگران اسرائیلی و الزمات آن، از قبیل عدم پذیرش نقشه‏های استکباری بدان معقتد است.

ایران مظهر زنده‏ای از اجرای اسلام به شمار می‏آید و هر مسلمان متعهد به اسلام، به پیگیری و تأمل در این تجربه می‏پردازد. ایران چهره موجود و رایج از اسلام را که ناشی از خطابه‏های ناآگاهان و توطئه‏های دشمنان بود، تصحیح کرد و الگویی از انتخاب و گزینش مردمی را به منصه ظهور رساند.

حزب الله نیز تجربه‏ای برجسته را در مقاومت عرضه کرده و مایه اعجاب و تحسین دولت و ملت ایران قرار گرفته است و این بخشی از آرزوهایی است که ملت‏های مستضعف، در رویارویی با چالش‏های بزرگ و مستمر، نسبت به هم دارند.

بدیهی است که در چنین روابطی، علاوه بر دیدگاه‏ها، اشتراک منافع هم، چه در روابط میان دو کشور یا یک کشور و یک حزب وجود دارد که هر یک از طرفین، در پی تحقق اهداف خود در چارچوب این رابطه خواهند بود و چنانچه این روابط، بر اصل استقلال و پذیرش مسئولیت خود در عرصه عمل هر یک از دو طرف استوار باشد، تضادی به وجود نخواهد آمد.

حال با ذکر این مسائل و مطالب سؤالی که مطرح می‏باشد آن است که حزب الله لبنان چگونه و تا چه حد از نظام ارزشی و عقیدتی انقلاب اسلامی ایران تأثیر پذیرفت و آموزه‏های این انقلاب، چه تأثیری بر گرایش حزب الله به مبارزه و مقاومت داشته است؟

پس از تجاوز نظامی اسرائیل در خرداد ماه 1361 و بطلان تمامی طرح‏های مسالمت جویانه در برخورد با اسرائیل یا همکاری با امریکا، اصل تأیید شده توسط انقلاب اسلامی ایران، یعنی مقاومت و ایستادگی در برابر ظالم، از مقبولیت و اعتبار خاصی برخوردار شد؛ در نتیجه زمینه برای ادغام مجموعه‏های کوچک اسلام گرای شیعه و تأسیس یک تشکیلات واحد به نام حزب الله لبنان فراهم شد. این تشکیلات اسلام گرای جدید، بیشترین آمادگی را برای پذیرش آموزه‏ها و ارزش‏های انقلاب اسلامی از خود نشان داد.

حزب الله حامل همان ایدئوژی بود که انقلاب اسلامی ایران پیام آور آن است؛ یعنی اتکا به توان خود برای سرکوب دشمن. به همین دلیل ایران، حزب الله لبنان را نوک پیکان مبارزه علیه اسرائیل به حساب آورده و حمایت معنوی از آن را در سرلوحه سیاست‏های خود (بر اساس اصل حمایت از مظلوم) قرار داد. افزون بر این فضای ویژه لبنان و حضور قدرت‏های مختلف، دولت جمهوری اسلامی ایران را واداشت تا برای حمایت مؤثر از مظلومیت مسلمانان، در عرصه مبارزه لبنان نیز حاضر شود و در امر مهم برخورد با رژیم صهیونیستی، حضوری مؤثر داشته باشد.

جمهوری اسلامی ایران در خصوص حضور خود در لبنان (در سال 1361)، معتقد بود که این حضور نخستین نقطه تماس مستقیم میان انقلاب اسلامی ایران و یک طایفه بزرگ شیعی مذهب در جهان عرب ـ که پس از عراق، به عنوان بزرگ‏ترین طایفه شیعه در میان کشورهای عربی به شمار می‏رود ـ خواهد بود. بدین ترتیب از این پس، ایران یک بازیگر رهبر گونه در اداره امور این طایفه خواهد بود و شیعیان لبنان را به عنوان پایگاه و دریچه‏ای مناسب، در جهت توسعه نفوذ خود در قلب چالش عرب‏ها و اسرائیل تبدیل خواهد کرد.

ایران با حضور در لبنان، می‏توانست زمینه گسترش مرزهای تنگ ژئوپلتیک جنگ با عراق را گسترش دهد و نیز با اثرگذاری بر گروه‏های بیشتری در جهان عرب، امیدوارانه‏تر قدم بردارد.

رهبران و اعضای حزب الله، به این تأثیر انقلاب اسلامی ایران برصحنه سیاسی لبنان، به خصوص بر شیعیان این کشور اذعان دارند و با افتخار از آن یاد می‏کنند. سید ابراهیم الامین، سخنگوی حزب الله در دهه هشتاد می‏گوید: «صدور انقلاب به معنای تسلط نظام ایران بر ملت‏های منطقه خاورمیانه نیست، بلکه به معنای تجدید حیات اسلامی منطقه است، تا آنچه بر این ملت‏ها مسلط می‏شود، اسلام باشد».

تأثیر پذیری ظاهری و باطنی حزب الله از ایران، موجب گردید تا در محافل داخلی لبنان و نیز در منطقه و جهان، به این حزب به عنوان یک حزب ایرانی نگریسته شود و همواره این اتهام به حزب الله لبنان وارد گردد که ساخته دست ایرانیان و آلت دست آنان است؛ اما پژوهشگران و تحلیل گران آگاه، ضمن قبول تأثیر پذیری حزب الله از ایران، اتهام فوق رارد می‏کنند؛ برای مثال ریچارد نورتون، در این خصوص که زمینه بسیج سیاسی شیعیان لبنان، حتی پیش از ورود ایران نیز مهیا شده بود، چنین می‏گوید: «این گمان که حضور شیعیان لبنان در صحنه سیاسی لبنان، تنها به واسطه یک ابتکار عمل ایرانی در سال 1982 محقق گردیده، گمان نادرستی است».

تأثیر پذیری حزب الله از آموزه‏های انقلاب اسلامی، در واقع از جمله عوامل مؤثر در گرایش این حزب به استفاده از الگوی مقاومت و کار برد روش‏های قهرآمیز بر ضد اسرائیل است، زیرا مهم‏ترین مسئله در کاربرد این روش‏ها آن است که استدلال‏های قوی ایدئولوژیک و عقیدتی، بتواند این گونه اعمال را توجیه کند و وجدان فرد عمل کننده را راضی سازد.

مؤلفه‏های تأثیر پذیری حزب الله از انقلاب ایران

1. ولایت فقیه و رهبری امام خمینی

اصلی‏ترین ویژگی حزب الله در مقایسه با گروه‏های اسلام گرا در جهان عرب، پذیرش کامل نظریه ولایت فقیه و رهبری امام خمینی(ره) است. این ویژگی، بر کلیه ارکان تشکیلاتی و همچنین دیدگاه‏های حزب الله سیطره داشته و در واقع یکی از دو علت اصلی ادغام مجموعه‏های کوچک اسلام گرا در لبنان (در سال 1982) و تشکیل حزب الله است. سید حسن نصر الله در خصوص پیروی حزب الله از رهبری امام خمینی (ره) می‏گوید: از نظر ما، امام خمینی مرجع دینی، امام و رهبر به تمام معنای کلمه است.همان گونه که هر رهبر بزرگ دینی در هر کیشی در جهان این گونه است؛ اما امام برای ما بیش از این است، ایشان سمبل و نماد انقلاب علیه طاغوت‏ها، مستکبران و نظام‏های استبدادی است...، بدین ترتیب امام خمینی (ره) برای ما بیش از یک سمبل دینی مطرح است، این رابطه روحی و معنوی بین ما و امام، حتی قبل از تجاوز نظامی اسرائیل در سال 1982 نیز وجود داشت.

بدین ترتیب، امام خمینی به یگانه مصدر حاکمیت قانونی در حزب الله لبنان تبدیل گردید. به گونه‏ای که این حزب، کلام امام خمینی را می‏پذیرفت و به آن عمل می‏کرد. این گفته حسین موسوی (ابوهشام)، هنگامی که می‏گوید: «ما در سطح سیاسی، عقیدتی و مذهبی تابع عقاید و نظرات امام خمینی هستیم»، مؤید این مطلب است. به همین دلیل، حزب الله مهم‏ترین ویژگی خود را در پیوند دادن مردم با ولی فقیه می‏داند؛ ولی فقیهی که نباید ضرورتا لبنانی باشد، زیرا این جغرافیای اسلام است؛ نه جغرافیای لبنان که مرز و عرصه فعالیت‏های حزب الله را مشخص می‏سازد.

2. محوریت روحانیت در عمل سیاسی

نقشی که روحانیون در ارکان مختلف حزب الله دارند، در هیچ یک از احزاب و سازمان‏های لبنانی سابقه ندارد. از ابتدای تأسیس حزب الله تا کنون، همواره اکثریت اعضای شورای حزب الله را روحانیون تشکیل می‏داده‏اند. سخن گو، دبیر کل و معاون دبیر کل حزب الله، همیشه از روحانیون انتخاب شده‏اند. اکثر این روحانیون شیعه لبنان که تحصیلات خود را در حوزه علمیه نجف گذرانیده بودند، از روحانیان و علمای ایرانی متأثر شده، با آنان روابط صمیمی داشتند و از این طریق، دو پایه اساسی ایدئولوژی و ساختار تشکیلاتی حزب الله لبنان را به وجود آوردند. اکثرا از شاگردان آیت الله سید محمد باقر صدر و با دیدگاه‏های سیاسی امام خمینی (ره) آشنا شده بودند. این روحانیون جوان برای طی مدارج عالی علمی به حوزه علمیه نجف رفته بودند؛ اما در پایان دهه هفتاد، مقامات عراقی از بیم تأثیر پذیری شیعیان عراق از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، طلبه‏های غیر عراقی را از این کشور اخراج کردند. بنابراین، این طلبه‏های جوان لبنانی به کشورشان بازگشتند و آموزه‏های اسلام سیاسی و انقلابی را با خود به لبنان بردند.

پس از تشکیل نخستین شورای رهبری حزب الله در سال 1361، اعضای این شورا به ایران آمده و با امام خمینی(ره) دیدار کردند و بدین ترتیب، ارتباط رسمی و تشکیلاتی مبتنی بر پیروی از ولایت فقیه، میان حزب الله و ایران برقرار شد.

3. ادبیات سیاسی و روش‏های تبلیغاتی

ادبیات سیاسی حزب الله، نشانگر تأثیر پذیری این حزب از انقلاب اسلامی ایران است واژه‏ها و اصطلاحاتی که در آثار و بیانیه‏های حزب الله یا شخصیت‏های این حزب در دهه هشتاد به کار برده می‏شد، برگرفته از واژه‏ها و اصطلاحاتی است که انقلاب اسلامی ایران رواج داده است. همچنین، روش‏ها و ابزارهای تبلیغاتی حزب الله در دهه مذکور، با ابزارهای تبلیغاتی در جامعه ایران مشابهت دارد.

فرهنگ شعارهای حزب الله، عاریت گرفته شده از قاموس انقلاب اسلامی ایران است. انتخاب عنوان «حزب الله»، در عین حال که بر گرفته از آیه 22 و 56 سوره مائده (و من یتولی الله و رسوله و الذین آمنوا فان حزب الله هم الغالبون)؛ (... اولئک حزب الله الا ان حزب الله هم الغالبون)است، از فرهنگ سیاسی ایران پس از انقلاب نیز نشأت گرفته است.

در گفتمان حزب الله، مسائلی از قبیل مسلمانان و ملل ضعیف جهان، تحت عنوان مستضعفان، امریکا و شوروی (سابق) به عنوان استکبار جهانی، اسرائیل غاصب به عنوان غده سرطانی، موضوع وحدت اسلامی برای مقابله با دشمنان خدا و اسلام، آزادی قدس و اینکه راه قدس از کربلا می‏گذرد، از فرهنگ انقلاب اسلامی و سخنان امام خمینی(ره)به عاریت گرفته شده بود.

حتی در دهه هشتاد، نود و آغاز هزارده سوم میلادی، حزب الله در اتخاذ روش‏ها و ابزارهای تبلیغاتی، به شدت تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران عمل کرده و می‏کند. نمونه آن را می‏توان به برگزرای مراسم روز عاشورا و راهپیمایی روز قدس که در حال حاضر جهانی شده، تشییع پیکر شهدا، راهپیمایی‏ها و سخنرانی‏ها و استفاده از امکانات ویدئوئی از سوی این حزب، همانند کاربرد نوار کاست در دوران انقلاب اسلامی ایران جهت انتقال پیام‏ها اشاره کرد.

4. نمادگرایی شیعه

بهره‏برداری حزب الله از نماد و سمبل‏های مذهبی شیعه، برای انتقال پیام‏های انقلابی و رادیکال، جلوه دیگری از تأثیر پذیری این حزب از انقلاب اسلامی ایران ـ علیرغم تفاوت زبانی و فرهنگی جامعه ایران و لبنان ـ است. استفاده از نمادهایی چون «مسئله عاشورا»، «شهادت امام حسین‏علیه السلام» و جنگ‏های پیامبر(ص) و علی(ع) و...، حزب البه را در انتقال پیام‏های مربوط به جهاد، شهادت، استقامت و تحمل مشکلات و مصائب، توانمندتر می‏سازد. نمادگرایی و استفاده حزب الله از سمبل‏های مذهب شیعه، باعث گردید که افراد با پیوست به این حزب، از لبنانی بودن یا عضو یک طایفه محروم بودن در کشوری که از طریق جنگ میان طوایف مختلف و متعدد پاره پاره شده بود، دست بردارند.

بدین ترتیب، یک روستایی یا یک جوان فقیر شیعه ساکن حومه جنوبی بیروت، از طریق حزب الله به یک مسلمان انقلابی تبدیل می‏شد که عضو یک جامعه «دینی ـ سیاسی» گسترده، در پنج قاره جهان و سربازی در یک جنبش جهانی به رهبری امام خمینی(ره) به شمار می‏آمد.

نتایج روابط ایران و حزب الله لبنان، به بخش سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مربوط می‏شود که در اصول کلی خود، دارای اثبات بوده و با تغییر رؤسای جمهوری اسلامی در ایران تغییری نکرده است.

فرجام سخن

در این موضع شکی نیست که تجاوز گسترده نظامی رژیم صهیونیستی به لبنان در ژوئن سال 1982 میلادی، علت العلل به وجد آمدن جنبش حزب الله لبنان است؛ به گونه‏ای که همه تحلیل گران مسائل لبنان و حزب الله، به این موضوع اعتراف دارند؛ اما در ورای این مسئله، موضوعات و مسائلی از قبیل روحانیون لبنانی تحصیلکرده نجف، متأثر از افکار و آرا حضرت امام خمینی، به عنوان رهبر یک جنبش انقلابی انقلاب اسلامی ایران و تحولات مربوط به لبنان، خصوصا بی ثباتی سیاسی در لبنان، در اثر جنگ داخلی، ناکارآیی نخبگان در مدیریت بحران و گسترش روز افزون شکاف طبقاتی، عوامل دیگر تولد حزب الله لبنان به صورت فعلی هستند.

حزب الله پس ایجاد رسمی و برای استمرار فعالیت خود، به تعدیل مواضع، پذیرش تکثر گرایی و رعایت قواعد بازی دموکراتیک به عنوان اصولی تازه، در چارچوب اهدافی کلان برای آینده لبنان شود و این حاکی از آن است که تجربه حزب الله لبنان ثابت می‏کند که جنبش‏های اسلام گرا ضمن آن که تحت تأثیر ارزش‏های ایدئولوژیک رفتار می‏کنند، از خصوصیات و شرایط جامعه خود نیز تأثیر می‏پذیرند.

در عین حال حزب الله لبنان ضمن جلب نظر افکار عمومی به سوی خود، توانست وجهه خود را به عنوان یک جنبش اسلامی فارغ از اختلافات طبقه‏ای و شیعه و سنی آشکار سازد؛ از این رو حزب الله یک جریان فکری برای اقناع دیگران نبود، بلکه به واقعیتی ریشه دوانده در موجودیت امت تبدیل شد.

حزب الله پیشرفتی را در نوع نگاه دیگران به خود حاصل کرد، روابط منطقه‏ای و بین المللی آن گسترش یافت و اصلاح نسبی در روش برخورد غرب با این حزب رخ داد. همه اینها حاکی و ناشی از عملکرد اظهارات و روابط حکیمانه حزب الله بود و توانسته آن چهره منفی را که در آغاز پیدایش خود ترویج یافته بود، دگرگون سازد./902/د101/ک

منبع: هفته نامه پگاه حوزه

ارسال نظرات