قبسی از خورشید هشتم
هادی الیاسی
زندگی پیشوایان تشیع از بهترین سرمشق های هدایت و روشنترین روزهای ایمان و عبادت است. حیاتی آمیخته از اخلاق، عدالت طلبی، آخرت جویی، فداکاری و مقاومتی همراه با معرفت و بصیرت را در عصر زندگی بابرکت هر هم میتوان در صفحات تاریخ نگریست.
آنجا که انسان هایی ملکوتی قدم بر خاک میسایند تا برداشتن گام هایی استورا برای حیات، گسستن آدمی از تعلقات دنیا را خلق کنند، عقل ها و قلم ها کوچک تر اند از آنکه از این ارزش های اخلاقی و کرامت های انسانی چیزی را بفهمند و بنویسند. کسانی که با حیات خود به اسلام ناب محمّدی حیات بخشیدند و به تربیت انفاس انسانی پرداختند تا کمال انسانی را در خشنودی خدا و آزادی انسان نشان دهند.
اگر چه میراث عظیم پیامبر (صلی الله علیه وآله) در مواجهه با حوادث روزگار گاهی زخم برداشت و گاهی کامی از زهر. گاهی به زندان و گاهی محصور و جدا از مردم شد. اما در همان کمترین بهارهای عمر خود، توانست چراغ راه خداجویان واقعی و سالکان طریق هدایت باشد.
عصاره خوبیها
هشتمین پیشوای شیعیان، فصلی از این میراث خاتم پیامبران (صلی الله علیه وآله) بود که در زندگی شریف خود علاوه بر ترسیم راهکارها و منش سیاسی اهل بیت (علیهم السلام) نمونهای کامل از کمال اخلاق نبوی به شمار میرفت. امام رضا (علیه السلام) جامع تمام فضیلتها و خوبی ها بود. خداوند او را همانند پدران خود، آراسته به خصلت های والای انسانی از شرف و بزرگواری گرفته تا آزادگی و ایثار و وارث مکارم الاخلاق جدش رسول خدا (صلی الله علیه وآله) قرار داده بود. «ابراهیم بن عباس» درباره اخلاق و رفتار امام رضا (علیه السلام) نقل کرده است:
«هرگز ندیدم و نشنیدم که کسی از ابوالحسن رضا (علیه السلام) برتر باشد. ندیدم با سخن خود کسى را برنجاند و یا سخن کسى را قطع کند تا او صحبت خود را تمام میکرد و هرگز محتاجى را رد نکرد به قدرى که قدرت داشت. هرگز پاهاى خود را مقابل کسى که نشسته بود دراز نمیکرد و نه تکیه میکرد در مقابل کسى که نشسته بود و هرگز غلامان خود را ناسزا نمیگفت و ندیدم که آب دهان به زمین بیاندازد و نه هرگز در موقع خنده قهقهه نمیزد، خنده آن جناب تبسم بود. در خلوت سفرهاش را پهن میکردند؛ غلامان خود را بر سفره خویش مینشاند، حتى دربانها و مهتر چهارپایان را، شبها کم میخوابید و بسیار بیدار بود، بیشتر شبها از ابتداى شب تا صبح شب زندهدار بود. خیلى روزه میگرفت روزه سه روز در ماه از او فوت نمیشد، میفرمود: این سه روز روزه تمام عمر است. خیلى کمک میکرد و صدقه میداد در پنهانى، بیشتر در شبهاى تاریک چنین کارى را میکرد هر کس بگوید چون او در مقام و شخصیت دیده است باور نکنید».[1]
فروتنی و تواضع در رفتار
از نظر ظاهری داشتن مقام ولایتعهدی در میان مردم، منصبی مهم به شمار میرفت. اما امام رضا (علیه السلام) علیرغم داشتن این منصب هیچ گونه توجهی به ظواهر آن نمیکرد. کارهای شخصی و فردیاش را به هیچیک از خادمان خود نمیسپرد و خود به انجام آنها میپرداخت. در ایام ولیعهدی امام رضا (علیه السلام) نقل شده است: «...از آنجا که امام مایل نبود به کسی فرمان دهد تا حمام را برایش آماده کند، برای استحمام به حمام شهر رفت... یکی از لشکریان که در حمام در حال شتشوی خود بود، از امام خواست تا بر سرش آب بریزد. او امام را نمیشناخت. امام نیز بدون تکدّر خاطر و با کمال سادگی پذیرفت. شخصی وارد حمام شد و امام را شناخت. بلافاصله آمد و بر سر آن سرباز فریاد بلند کرد که هلاک و بیچاره شدی! آیا فرزند پیامبر را به کار میگیری؟ سرباز وحشت زده بر پای امام افتاد... امام لبخندی زده و با مهربانی فرمود: این (کار موجب رسیدن به) پاداش است، من هم نخواستم از کاری که پاداش الهی برایم دارد، دست بکشم».[2]
زهد و پارسایی
رویگردانی از دنیا و دشمن پنداری حقیقی آن برای کمال آدمی از جمله ویژگیهای امام هشتم بوده است. امام آنچنان نسبت به لشکر دنیا بیرغبت بود که بعد از انتصاب به ولایتعهدی از مظاهر قدرت کناره میگرفت و آن را هم پشیزی به حساب نمیآورد. به هیچ اجتماعی رسمی تمایل نشان نمیداد و حتی از تجلیل مردم نسبت به پادشاهان و حاکمان بیزاری میجست و آن را ناپسند میشمرد. امام را در حالى که دست مبارک خود را به طرف آسمان برافراشته بود مشاهده کردند که میفرمود: «پروردگارا تو میدانى که مرا به اکراه وادار به پذیرفتن این امر کردند، خداوندا مرا مورد مؤاخذه قرار مده؛ همانطور که بنده و پیغمبر خود یوسف صدیق را در پذیرفتن ولایت مصر مؤاخذه نفرمودى».[3]
سخاوت و بخشندگی
از روایات و نقلهای فراوانی که وجود دارد میتوان دریافت که احسان به مردم و نیکی در حق مستمدان از محبوبترین کارها نزد امام رضا (علیه السلام) بوده است. آن حضرت در روز عرفه در زمان حضور خود در خراسان، هر چه داشت را به بینوایان بخشید. فضل بن سهل به این کار امام خرده گرفت و گفت: این کار شما خسارت و زیان است. امام فرمود: «نه! بلکه این سود است. مبادا کاری را که به منظور نیل به پاداش الهی انجام دادهای زیان و خسارت بدانی».[4] امام با این کلام به او فهماند که انفاق در راه خدا با هدف جلب خشنودی او، ارزشمند است و هر چه که در این راه صرف شود، سود صد در صد. از طرفی آنچه که در راه باطل باشد، مثل بذل و بخششهای پادشاهان در حق دشمنان و کمک برای ظلم، بیهوده میباشد و زیان محض.
سخاوتهای فراوان و بخششهای بسیار امام در کتابهای تاریخی و حدیثی دلها را میلرزاند و فکرها را به اندیشه فرو میبرد. گذشته از آن بذل و بخششهای سخاوتمندانه امام، آن حضرت از هر لحظه برای اظهار این خصلت ارزشمند بهره میبرد، به طوری که هر گاه سینی غذا برای امام حاضر میکردند، بهترین و گواراترین آن غذا را در همان سینی میگذاشت تا برای مستمندان ببرند و سپس این آیه را میخواند: فلا اقْتَحَمَ العَقبَة؛ نخواست از گردنه بالا رود.[5] باز میفرمود: خدا میدانست که هر کس توان آزاد کردن بندهای را ندارد، از این رو سیرد کردن گرسنه را وسیله او برای رفتن به بهشت قرار داد».[6]
عبادت و پرهیزکاری
دل را محل نزول محبت خدا قرار دادن، فقط از اولیای او ساخته است. دل را به دیگری ندادن، خالی از غیر او کردن و از رنگ و بوی خدا پر ساختن از ویژگیهای بندگان محبوب خداست؛ «یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَه؛ خداوند آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند».[7] بخش اعظمی از ساعتهای شبانه روز امام را نور عبادت میپوشاند. این سخنی است که «ابراهیم بن عباس» در ضمن حدیثی بیان کرده است: «امام (علیه السلام) کم میخوابید و بسیار شبزندهداری میکرد، بیشتر شبها را از آغاز تا صبح بیدار میماند و بسیار روزه میگرفت و روزة سه روزه از هر ماه را از دست نمیداد».[8]
ونیز دربارة سیرة عبادی امام گفتهاند: «او همواره با وضو و مشغول نماز بود. او همه شب وضو میساخت، نماز میگذارد و اندکی میخفت و به همین منوا شب را به صبح میرساند».[9] به راستی همین است که اگر حب الهی در دلی جا بگیرد، دل در تپش اوست و زندگی او خدایی خواهد شد.
مسلح به سلاح دعا
از دیگر برجستگی های اخلاقی و معنوی امام رضا (علیه السلام) دعا به آستان الهی بود. لذت مناجات و گفتگو با معبود، توصیف ناپذیر است و از لسان پیشوایان دینی برای ما رسیده است که صد البته برای ما مثل ثناخوانی طفل است. در این مجال فقط به ذکر یک دعا از آن حضرت پرداخته میشود. دعایی که در عین اختصار و کوتاهی، بیانگر جلوههایی از توحید است. دعایی که هادی حقیقی را خدا و هدایت حقیقی را از آن او میداند: «یَا مَنْ دَلَّنِی عَلَى نَفْسِهِ وَذَلَّلَ قَلْبِی بِتَصْدِیقِهِ أَسْأَلُکَ الْأَمْنَ وَالإِیمَانَ فِی الدُّنْیَا وَ الآخِرَة؛ ای که مرا به سوی خود راهنمایی نمودهای و قلب مرا را م تصدیق خود کردهای، امان و ایمان دنیا و آخرت را از تو میخواهم».[10]
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. بحار الانوار، ج 49، ص 90.
[2]. نور الابصار، ص 138.
[3]. اخبار و آثار امام رضا (علیه السلام)، ص 70.
[4]. عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ص 178.
[5]. بلد: 11.
[6]. محاسن، ج 2، ص 146؛ بحار الانوار، 49، ص 101.
[7]. مائده: 54.
[8]. عیون، ج 2، ص 182.
[9]. الاتحاف بحب الاشراف، 59.
[10]. الکافی، ج 2، ص 579.
ی/701/ح
ارسال نظرات