توهم داناییِ سلبریتیهایی که ژست روشنفکری میگیرند
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در سالهای اخیر، نقشآفرینی سلبریتیها در فضای رسانهای و اجتماعی کشور به یکی از چالشبرانگیزترین موضوعات تبدیل شده است. اظهارنظرهای غیرتخصصی، انتشار اخبار جعلی، دامن زدن به ناامیدی اجتماعی، ورود بیضابطه به مسائل سیاسی و حتی امنیتی و در مقابل، ظرفیت کمنظیرآنان در ایجاد امید، همبستگی اجتماعی و کمکرسانی در بحرانها، موجب شده است که مسئله «ساماندهی و قانونمند کردن حوزه سلبریتیها» به یکی از ضرورتهای جدی جامعه امروز ایران تبدیل شود.
سلبریتیها بدون آنکه بسیاری از مهارتها و مسئولیتهای رسانهای را آموخته باشند، با برخورداری از شهرت، مخاطب میلیونی و امکان اثرگذاری مستقیم بر افکار عمومی، میتوانند هم به فرصتهای بزرگ اجتماعی تبدیل شوند و هم به تهدیدهایی گسترده در حوزه امنیت روانی، اجتماعی و حتی امنیت ملی. این وضعیت، نیاز به آموزش، قانونمند شدن و ارتباط سازمانیافته میان نهادهای رسمی و سلبریتیها را بیش از پیش مطرح کرده است.
در همین رابطه، به سراغ اکبر نصراللهی، دکترای مدیریت رسانه و رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و رسانه، رفتیم و با او درباره نسبت شهرت و مسئولیت اجتماعی، آسیبهای کنشگری بیضابطه، راهکارهای قانونمند شدن فعالیت سلبریتیها و مدل مطلوب سلبریتی به گفتوگو نشستیم.

توهم دانایی؛ از ژست روشنفکری تا مداخلههای خسارتزا
هر از چندگاهی برخی سلبریتیها درباره موضوعاتی اظهار نظر میکنند که هیچ ارتباطی با حوزه تخصصی آنان ندارد؛ مثلاً درباره تغییرات آبوهوا، آلودگی هوا، کمبود آب، یا حتی درباره مسائل حقوقی مانند قانون مهریه. چرا برخی سلبریتیها تصور میکنند لازم است درباره هر موضوع اجتماعی، سیاسی یا حتی پزشکی نظر بدهند؟ ریشه این رفتار چیست؟
نصراللهی: اجازه دهید ابتدا درباره ظرفیت سلبریتیها نکاتی را بیان کنم و سپس توضیح دهم که چرا این ظرفیت به درستی بهکار گرفته نمیشود. سلبریتیها ظرفیت قابل توجهی هستند که کشور حتماً به آن نیاز دارد. دلیلش این است که آنان قدرت بسیجکنندگی دارند، میتوانند در کمپینسازیها بسیار اثرگذار باشند، موج مثبت یا منفی ایجاد کنند، به آگاهیبخشی کمک کنند، الگو بسازند و سرمایههای اجتماعی را تقویت کنند.
همچنین میتوانند امیدآفرینی کنند، در بحرانزدایی نقش ایفا کنند، هم در طرح مسائل و مشکلات و هم در کمک به حل آنها مؤثر باشند و در نهایت میتوان گفت که در ایجاد نشاط و امید اجتماعی و حتی تحقق اهداف ملی نقشآفرین هستند. این ظرفیتها قابل استمرار است و میتواند کارکردهای گستردهتری نیز داشته باشد.
در مقابل، همین ظرفیتها میتواند به نقشهای منفی هم تبدیل شود. به این معنا که سلبریتیها به دلیل شهرتشان، و فارغ از اینکه این توجه منطقی باشد یا غیرمنطقی، مورد توجه بخش قابلتوجهی از مردم قرار میگیرند و تودهها رفتار آنان را مبنا قرار میدهند. اگر این افراد از ظرفیتهای مثبت خود استفاده نکنند و بدون تقوای حرفهای، بدون مسئولیت اجتماعی، بدون توجه به مردم، فرهنگ و ملاحظات دینی، اجتماعی و انسانی فعالیت کنند، تمام ظرفیتهای ذکرشده میتواند به ضد خودش تبدیل شود.
در این صورت، به جای بسیج اجتماعی برای تحولات مثبت، آنان میتوانند در جهت موضوعات منفی ظرفیت بسیجکنندگی داشته باشند؛ موجب گمراهی مردم شوند، در تولید و انتشار اخبار جعلی و فیکنیوز نقش ایفا کنند، باعث ناامیدی مردم شوند، بحرانسازی و بحرانافزایی کنند، به افسردگی اجتماعی و حس بنبست دامن بزنند، کمپینها و الگوهای منفی ایجاد کنند و بهجای تقویت، باعث تضعیف سرمایه اجتماعی شوند.
در یک جمله میتوان گفت: سلبریتیها نقشهای دوگانه دارند؛ هم میتوانند امیدزا باشند و هم امیدزدا، میتوانند بحرانزا باشند و هم بحرانزدا، میتوانند موجب تحرک مثبت اجتماعی شوند و یا بالعکس، باعث سکون و ناامیدی اجتماعی شوند. چه ما بخواهیم و چه نخواهیم، آنها تأثیرگذار هستند و بخش زیادی از مردم رفتار و گفتار آنان را مبنای تصمیمگیریهای خود قرار میدهند؛ هرچند این امر در بسیاری موارد اشتباه است.
به دلیل اینکه سلبریتیها تنها در یک حوزه تخصص دارند، در سایر حوزهها متخصص محسوب نمیشوند. اما افکار عمومی به دلیل سواد رسانهای ناکافی، تصور میکند چون این افراد مشهور و شناختهشده هستند، در همه زمینهها نیز حق اظهار نظر دارند. مردم به دلیل همین کمبود سواد رسانهای، از آنان تأثیر میپذیرند و این بازخوردها باعث میشود سلبریتیها از موقعیت خود سوءاستفاده کنند و به خود اجازه دهند در تمام موضوعات و در همه شرایط کشور – چه حساس و چه عادی – اظهار نظر کنند.
بنابراین، این وضعیت از یکسو ناشی از شناخت نادرست سلبریتیها از جایگاه خود و از سوی دیگر ناشی از نبود سواد رسانهای یا ضعف جدی سواد رسانهای و فضای مجازی در میان مردم است. افزون بر این، اقبال اثباتی، غیرمنطقی و نادرست مردم نسبت به سلبریتیها، باعث ایجاد چالشهایی شده است؛ چالشهایی که هم برای خود آنان وجود دارد و هم برای جامعه.
برای نمونه، برخی از این چالشها «خودبرتربینی»، «توهم دانایی» و «محور دانستن خود در همه مسائل» است. این توهم موجب میشود به جای توجه به تحولات مثبت اجتماعی و به جای واقعگرایی و انتشار اخبار واقعی، بیشتر به حاشیهها بپردازند، انتظارات غیرواقعی ایجاد کنند و جامعه را دچار چالش سازند.

سلبریتیهایی که دچار بیثباتی کلامی و رفتاری هستند
آیا محبوبیت میتواند به خودی خود مرجعیت فکری ایجاد کند؟ چه زمانی این مرجعیت خطرآفرین میشود؟
نصراللهی: خیر. برخی سلبریتیها به جای آنکه از شهرت خود در جهت کمک به کشور و مردم، برای رسیدن به قلههای پیشرفت، اثرگذاری مثبت، امیدآفرینی، نشاط اجتماعی و کمک به عبور از بحرانها و مشکلات استفاده کنند، شهرت خود را برای رسیدن به مقاصد سیاسی و اقتصادی شخصی به کار میگیرند. در بسیاری موارد، ناخواسته تبدیل به ابزار کنشگران سیاسی و اقتصادی میشوند و حتی در زمین کنشگران معاند خارجی و سرویسهای اطلاعاتی بازی میکنند؛ بدون آنکه خود بدانند.
در سالهای اخیر، این وضعیت به صورت فراگیر مشاهده شده است. یکی از نمودهای این مسئله «بیثباتی کلامی و رفتاری» سلبریتیهاست. بسیاری از افراد مشهور، یک روز نظری بیان میکنند و پس از مدت کوتاهی همان گفته را نقض میکنند. دقیقتر میتوان گفت که آنان دچار بیثباتی کلامی و رفتاری هستند؛ کاری انجام میدهند و پس از مدتی رفتاری خلاف آن از خود نشان میدهند. از آنجا که بخش زیادی از مردم دنبالهرو آنان هستند و رفتار و گفتارشان را مبنای تصمیمگیری قرار میدهند، این بیثباتی به جامعه نیز سرایت کرده و باعث تنش و بحران میشود.
این مسئله را بهویژه در سالهای بحرانی ۱۳۹۶.۱۳۹۸، ۱۴۰۱، دوران کرونا و حتی اکنون که کشور با بحرانهای اقتصادی و اجتماعی درگیر است، بهوفور مشاهده میکنیم. به دلیل توهم خودبرتربینی، توهم دانایی، بیثباتی رفتاری و کلامی، فقدان عمق تخصصی، سطحینگری و کمبود دانش، سلبریتیها سخنانی بیان میکنند و رفتارهایی انجام میدهند که هم برای خودشان تبعات قضایی، حقوقی و امنیتی ایجاد میکند و هم برای کشور بحرانآفرین و بحران افزا بوده و موجب آسیب به نشاط و امید اجتماعی شده است.
بنابراین میتوان گفت شرط عقل و شرط فرصتسازی اقتضا میکند که با توجه به ظرفیتهای مثبت سلبریتیها – همان ظرفیتهایی که پیشتر اشاره شد، مانند قدرت بسیج گسترده اجتماعی، توانایی آگاهیبخشی، نقش در کمپینسازی، الگوسازی و تقویت سرمایه اجتماعی – مدیران، حاکمان و دولتمردان باید به این جمعبندی برسند که حتماً از ظرفیت سلبریتیها بهره ببرند. این ویژگیها در اختیار هر فرد یا هر بخش جامعه نیست؛ بنابراین، در شرایطی که کشور نیازمند ایجاد نشاط و امید اجتماعی و نیازمند وحدت و امیدآفرینی است، باید از این ظرفیتها به صورت درست و هدفمند استفاده کرد.

محبوبیت کافی نیست؛ سلبریتیِ تأثیرگذار نیازمند صلاحیت
سلبریتیِ تراز از نگاه رسانهای چه ویژگیهایی دارد؟ آیا فقط محبوبیت کافی است یا باید صلاحیتهای دیگری هم داشته باشد؟
نصراللهی: سلبریتیها میتوانند کمپینهای مثبت در حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایجاد کنند؛ بنابراین، عقل اقتضا میکند که با وجود برخی مشکلاتی که در حوزه سلبریتیها وجود دارد، دولتمردان به این حوزه توجه کنند. توجه به سلبریتیها به معنای به رسمیت شناختن آنها، شناخت ظرفیتهایشان و پذیرش این ظرفیتهاست. بر همین اساس، لازم است دولت با تکیه بر ظرفیتهایی که سلبریتیها دارند، تلاش کند مشکلات این حوزه را از طریق آموزش، توانمندسازی، برقراری ارتباط مستمر با آنان، و ارائه آموزشهای تخصصی مرتفع سازد.
همچنین باید با ایجاد ارتباط میان سلبریتیها و بخشهای تخصصی مرتبط، از طریق قانونگذاری، تدوین آییننامه و تصویب قوانین لازم در این عرصه، زمینه قانونمند شدن این حوزه را فراهم کرد. در صورت قانونمند شدن و استفاده صحیح از ظرفیت آنان، سلبریتیها میتوانند در انتخابات، در بحرانهایی نظیر سیل و زلزله، و در شرایط سختی که مردم نیازمند نشاط هستند، به کشور کمک کنند.
اما متأسفانه تاکنون مشاهده شده است که مسئولان توجه کافی به حوزه سلبریتیها نداشتهاند، ظرفیتهای آنان را به درستی نشناخته و فعال نکردهاند، و در این حوزه قانون و چارچوب مشخصی وضع نشده است. این در حالی است که سلبریتیها میتوانند در صورت ساماندهی و هدایت صحیح، به شکلی مؤثر برای کمک به کشور و جامعه نقشآفرینی کنند.
مسئولان نه آموزشهای لازم را ارائه میدهند و نه به سراغ سلبریتیها میروند و از سوی دیگر، خود سلبریتیها نیز به دلیل جذابیت کاری و اقبال فراوان مردم نسبت به آنان، خود را بینیاز از آموزش میدانند. به همین دلیل، در حوزه سلبریتیها با بحران مواجه هستیم. در حالی که از ظرفیت آنها میتوان در کمکرسانی در سیل و زلزله، آگاهسازی، کمپینسازی، تقویت سرمایههای اجتماعی و حتی مقابله با تحریمهای ظالمانه استفاده کرد.
یکی از روشهای مقابله با تحریمها این است که احساس و روحیه مردم تضعیف نشود. اما اکنون سلبریتیها با اظهارنظرهای نسنجیده، ورود بیضابطه به همه موضوعات و بیان سخنان نادرست، حال مردم را بدتر میکنند و این حس را منتقل میکنند که هیچ راهکاری وجود ندارد، کشور در بنبست است و به نقطه سقوط رسیده است. این احساس، نتیجه مستقیم اظهارات و اقدامات برخی سلبریتیهاست. در حالی که پیشتر نمونههای مثبت نیز داشتهایم.
تأثیر مخاطبان؛ چرا اشتباهات سلبریتیها اثرگذاری بیشتری دارد؟
یکی از نمونههای موفق از سلبریتی رو نام ببرید که توانست در زمان بحرانی به کمک مردم بیاید؟
نصراللهی: برای مثال، غلامرضا تختی یک سلبریتی و یک فرد اثرگذار و مشهور بود. زلزله بوئینزهرا که رخ داد، او از شهرت و ظرفیت خود برای کمک به زلزلهزدگان استفاده کرد. در زلزله ازگله نیز برخی سلبریتیها حضور مؤثر داشتند و کمکهای قابل توجهی جذب کردند؛ بهگونهای که حجم کمکهای آنان حتی از کمکهای جمعآوریشده توسط نهادهایی مانند کمیته امداد، هلالاحمر و سایر بخشهای رسمی بیشتر بود.
اما به جای آنکه ظرفیت سلبریتیها در بحرانها جدی گرفته شود و مسئولان از خود بپرسند که چرا سلبریتیها در جذب کمک موفقتر عمل کردهاند، به جای پذیرش و رفع ایرادات، مسیر را برای آنان محدود کردند و فعالیتشان را بستند. در حالی که میشد با هماهنگی میان سلبریتیها و نهادهایی مانند دانشگاهها، چارچوبها و قوانین مشخصی وضع شود تا کمکهای مردمی که توسط سلبریتیها جمعآوری میشود، زیر نظر دولت و بخشهای مرتبط هزینه شود.
بنابراین، لازم است مجلس، دولت و بخشهای تخصصی حتماً حوزه سلبریتیها را قانونمند کنند، برای آن چارچوب تعیین کنند، از نظرات خود سلبریتیها استفاده کنند و این وضعیت بیقانونی، بیثباتی، بیمسئولیتی و رهاشدگی را سامان دهند. این مسئله واقعاً مهم است.
اکنون بسیاری از مشکلات و چالشهایی که در حوزه امنیت روحی و روانی و حتی امنیت ملی در کشور وجود دارد، ناشی از کنشگری غیرمسئولانه، نادرست، غلط و رهاشده در حوزه سلبریتیهاست. چهبسا اگر در این حوزه ساماندهی صورت گیرد و سلبریتیها چارچوبهای فعالیت رسانهای و مجازی خود را بدانند و توجیه شوند، میتوان از بروز بسیاری از آسیبها جلوگیری کرد.
هدف، رویکرد سلبی و برخوردی صرف نیست، بلکه باید از طریق گفتوگو و تعامل، به آنان تفهیم شود که زمانی که در همه حوزهها تخصص ندارند، اگر سخنی نادرست بیان کنند، باید مسئولیت مادی و اجتماعی آن را بپذیرند. باید توضیح داده شود که جرم تولید و انتشار خبر بد چیست و با توجه به اینکه سلبریتیها مخاطبان و دنبالکنندگان زیادی دارند، اگر سخنی غلط یا خبری دروغ یا شایعهای نادرست را منتشر کنند، اثر آن به تعداد دنبالکنندگان آنها ضریب میخورد و این موضوع با فردی عادی که مخاطبان کمتری دارد، متفاوت است.

سلبریتی مسئول؛ نقش آگاهی و سواد رسانهای در اثرگذاری مثبت
برخی از هنرمندان و ورزشکاران میگویند «اگر سلبریتیها حرف نزنند، در حق مردم خیانت کرده» تحلیلتان در این مورد چیست؟
نصراللهی: اگر این افراد سواد رسانهای و مجازی داشته باشند، اگر تقوای مجازی داشته باشند و هر مطلبی را بدون بررسی منتشر یا وایرال نکنند، اگر به مسئولیتهای ملی و اجتماعی خود متعهد باشند، اگر آگاهی و دانش لازم را به دست آورند و اظهاراتشان مرتبط با حوزه تخصصیشان باشد، اگر صداقت داشته باشند، تحولات مثبت را تشویق کنند، به حوزههای غیرتخصصی ورود نکنند و در کنار طرح مشکلات، با ارتباطگیری با متخصصان، راهحلها را نیز در صفحات خود به اشتراک بگذارند، قطعاً اثرگذاری مثبت خواهند داشت. در این حالت، هم خود آنان منتفع میشوند و هم مردم و کشور در شرایط سخت از ظرفیت آنان بهرهمند خواهد شد.
اما همانطور که اشاره شد، به دلیل نگاههای موجود، نه مسئولان بهطور جدی وارد این حوزه شدهاند تا سلبریتیها را آموزش، توانمندسازی و مسئولیتپذیری کنند، تبعات کنشگری در فضای مجازی را به آنان گوشزد کنند و از نظرات خود سلبریتیها برای رسیدن به یک جمعبندی و مدل تعامل سازنده میان سلبریتیها و دولتمردان بهره ببرند، و نه سازوکاری برای استفاده از ظرفیت آنها در جهت ایجاد نشاط و امید اجتماعی، کمک در بحرانها و دستیابی به اهداف ملی فراهم شده است.