۲۵ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۳
کد خبر: ۷۹۷۶۷۱

روایت همسر شهید سیدعباس موسوی از مهمانی معنوی امیرالمؤمنین

روایت همسر شهید سیدعباس موسوی از مهمانی معنوی امیرالمؤمنین
در اوج تنگدستی و مشکلات معیشتی شهید سیدعباس موسوی و همسرش با توکل به خدا و توسل به امام علی(ع) روزی‌شان را مدیریت کردند؛ روایتی از صدقه و مهمانی غیرمنتظره‌ای که دل‌ها را به یاد بزرگواری و رحمت الهی گره زد.

به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا،  در شب‌های دشوار زندگی و وقتی که شرایط معیشتی بسیار سخت بود، سیدعباس موسوی، شهید عزیز و همسرش لحظه‌ای از توکل بر خدا و تبرک به نام امیرالمؤمنین(ع) غفلت نکردند. همسر شهید در کتاب «هم قسم» روایت ناب و تأثیرگذاری از یکی از آن شب‌ها را بازگو می‌کند که نشان از ایمان راسخ و کرامت معنوی این بزرگواران دارد.

او می‌گوید: سیدعباس وقتی دستش تنگ می‌شد باقیمانده پولش را به من می‌داد تا بتوانم زندگی را تا پایان ماه مدیریت کنم. یک روز نزدیک غروب، ته مانده پول را به او دادم تا سبزی، سیب‌زمینی و نان برای افطار تهیه کند. اما وقتی سید برگشت، دستانش خالی بود.»

با تعجب پرسیدم: «بازار بسته بود؟» و سید ابروانش را به نشانه نه بالا برد. پرسیدم: «افطار جایی دعوتیم؟» باز هم جواب منفی بود. سپس گفتم: «پس پول‌ها را گم کردی؟» که سید پاسخ داد: «نه، آنها را تبدیل به ده برابر کردم.» و منظورش صدقه‌ای بود که داده بود.

همسر شهید ادامه می‌دهد: «در خانه هیچ چیز جز تکه‌ای نان خشک نداشتیم که باید با آن فتوش درست می‌کردم. سید خندید و گفت: ‘امیرالمؤمنین ما را با فتوش و آویشن و آب مهمان کرده است. نظرت چیست؟ نمی‌خواهی امشب مهمان امیرالمؤمنین علی(ع) باشیم؟’»

در حال آماده کردن غذا و مشغول دعا بودیم که ناگهان در زدند. سید رفت در را باز کند و دیدیم دو سینی بزرگ پر از غذا و میوه رنگارنگ و لذیذ پیش روی ما گذاشتند. سید گفت: «امیرالمؤمنین نپسندید که ما را به کمتر از این‌ها مهمان کند.»

این خاطره، تصویری زنده و عمیق از ایثار، توکل و ایمان خانواده شهید سیدعباس موسوی است که در کتاب «هم قسم» صفحه ۱۵۱ ثبت شده و دل هر مخاطبی را به شور می‌آورد.

ارسال نظرات