تنویر افکار عمومی به سبک رهبر انقلاب

پس از مدتها سخن گفتن از سایه جنگ و تله تنش سرانجام در سال 1404 تنش همیشگی آمریکا و اسرائیل با ایران به مرحله جنگ رسید و غیرقانونی ترین حالت شروع جنگ در بامداد جمعهای خردادی رقم خورد. پیش از شروع جنگ قطعنامهای از سوی آژانس بین المللی انرژی هسته ای به شورای حکام ارائه شد که برنامه هسته ای ایران را غیرصلحآمیز عنوان کرد و با تصویب آن اولین قدم مشروعیت بخشی به حمله ایران آغاز شد. رژیم صهیونیستی و آمریکا برای اعمال جنایتکارانه و سلطهطلبانه خود به دنبال علم کردن اسباب مشروعیت هستند تا بگویند حمله ما کار درستی بود از این رو از اهرم سازمان های بین المللی استفاده می کنند.
حدود سه ماه از قطع حملات و آغاز آتش بس بدون توافق گذشته است. دو طرف سلاح های خود را غلاف کردند بدون اینکه متنی و توافقی بر آن باشد و اگر در طول این مدت اقدام مجددی صورت نگرفته به علت اثبات توان آفندی ایران و ضعف پدافندی رژیم صهیونیستی است. این وضعیت شکننده که اذهان بسیاری از دلسوزان کشور را درگیر کرده و نگرانی از حمله مجدد رژیم صهیونیستی را پیش آورده است؛ در طول این مدت ایده هایی از سر نگرانی برای پیشگیری از جنگ مطرح شد.
تنوع ایده ها و نگاه ها در دوران پس از جنگ 12 روزه در تابستان 1403 قابل توجه بود اما دو ایده از همه بیشتر مطرح شد: ساخت بمب اتم برای بازدارندگی؛ مذاکره برای توافق
سال 1381 ایالات متحده آمریکا در دهمین سال تک قطبی شدن تصمیم گرفت خرده دولت های مخالف و یا حتی مزاحم خود را هم با حمله نظامی از بین ببرد از این رو طبق اعلام وسلی کلارک ژنرال بازنشسته آمریکایی عراق، سوریه، لبنان، لیبی، سومالی، سودان و ایران به صف شدند تا به ترتیب، ترتیبشان داده شود. از همان زمان در این کشورها ایده هایی برای مقابله با این تهدید وجودی مطرح شد: افزایش قدرت نظامی یا مذاکره و توافق.
ایالات متحده آمریکا با استفاده از قدرت نرم خود یعنی رسانه افکار عمومی جهان را برای اقدامات خود آماده کرد. دروغ انباشت سلاح های کشتار جمعی توسط صدام آنقدر تکرار شد که خیلی ها متقاعد شدند آمریکا باید به عراق حمله کند. آمریکا به همراه متحدین خود وارد عراق شد و هنگام رسیدن به بغداد چند روز آن را مورد هجمه حملات توپخانه ای قرار داد تا رعب را به جان هر شهروند عراقی بیاندازد. همان زمان پرونده هسته ای ایران نیز به عنوان یکی از عوامل خطر برای صلح جهانی مطرح شد تا به همان ترتیبی که دروازه های عراق را برای سربازان آمریکایی گشودند، دروازه های ایران را نیز باز کنند. با اقدامات نظامی و بعضا دیپلماتیک جنگ علیه ایران به تعویق افتاد اما تاریخ نشان داد هیچگاه منتفی نشد و در 2025 به کار گرفته شد.
دستیابی به سلاح هسته ای پس از جنگ جهانی دوم توسط کشورهای چین، هند، پاکستان و کره شمالی به جد دنبال شد تا بتوانند خطر جنگ را از خود دور کنند. چین آمریکا را خطر خود می دید و لازم داشت قدرتی برای مقابله با قدرت اول نظامی دنیا داشته باشد؛ هندوستان نیز پس از مسلح شدن همسایه شمالی اش به سلاح هسته ای احساس خطر کرد و سریعا به سلاح هسته ای دست یافت. پاکستان که در جنگ با هندوستان خاک از دست داده بود نیز تلاش خود را برای دستیابی به سلاح هسته ای آغاز کرد و به نتیجه رسید. تحلیلگران آمریکا در دولت کلینتون پیش بینی می کردند که دومینوی هسته ای شدن کشورهای آسیایی به ایران هم برسد. پس از تسلط این کشورها به بمب اتم جنگ در نگرفت و برای بسیاری این باور را ایجاد کرد که سلاح هسته ای می تواند به شدت بازدارنده باشد. ظهور قدرت هسته ای کره شمالی مؤید محکمی شد بر ادعای حامیان بمب اتم. کشوری که زمانی بیشترین تحریم را از سوی آمریکا داشت اما با دستیابی به بمب اتم توانست با بمب اتم تهدیدهای آمرکیا از روی خود بردارد.
پس از جنگ 12 روزه و حمله به تأسیسات هسته ای و حفظ ذخائر اورانیوم 60 درصد در کشور عده زیادی در فضای مجازی و حتی فضای حقیقی و صحن مجلس خواستار دستیابی به سلاح هسته ای شدند. آستانه هسته ای شدن کشور به شدت پایین آمده و در مدت زمان کمی ایران می تواند به بمب اتم دست یابد. این ایده در سطح افکار عمومی گسترش یافت و حتی نظرسنجی از سوی صداوسیما در میان مردم انجام شد که سؤال اصلی اش ساخت بمب اتم بود و بیش از 80 درصد مردم خواهان ساخت بودند.
از سویی دیگر در آستانه سفر پزشکیان به سازمان ملل متحد برخی در تریبون های خود خواستار ملاقات رئیس جمهور با ترامپ شدند تا با یک توافق بتواند سایه جنگ را از کشور دور کند. ایده مذاکره به جای تثبیت قدرت از آن ایده های بی ریشه اما نمردنی است که از سر عطوفت انسانی نشئت گرفته و با واقعیت های روابط بین الملل بیگانه است.
با این حال هر دوی این تفکرات در این روزهای افکار عمومی جریان داشت و رهبر معظم انقلاب در مسائل کلان همواره توجیه و تبیین افکار عمومی را سرلوحه سخنان خود قرار می دهند. ایشان در ابتدا از فواید صنعت هسته ای گفتند تا برای اذهان مردم روشن کنند برای رفاه خودشان و پیشرفت کشور به چنین صنعتی نیاز دارند و نباید اجازه داد آمریکا برای داشتن آن تکلیف ما را تعیین کند. ایشان فرمودند: «یکی از ده کشور دنیا هستیم که این توانایی را داریم... البتّه آن نُه کشور دیگر بمب هستهای هم دارند، ما هستیم که بمب هستهای نداریم و نخواهیم داشت و بنا نداریم که از سلاح هستهای استفاده کنیم امّا غنیسازی را داریم.» البته رهبری انقلاب دلایل عدم ساخت سلاح هسته ای را چندین بار در سال های پیش گفته اند گرچه فتوای خود را تکرار نکردند اما حرف همچنان همان است.
در خصوص مذاکره نیز بارها نشانه ها و مبانی بی فایده بودن مذاکره با آمریکا توسط ایشان در سخنرانی های عمومی مطرح شده است اما باز نیاز به تکرار این ها است. رهبری به طور مفصل به بی فایده بودن مذاکره می پردازند و بخشی از رایزنی های مربوط به برجام در سال 94 را افشا می کنند: «ده سال قبل از این، ما یک قراردادی با ... بنا شد که ما در مورد هستهای این کارها را انجام بدهیم ــ آن مرکز تولید را مسدود کنیم؛ آن محصول سه و نیم درصدی را که آن وقت تولید میکردیم، بدهیم برود به خارج یا رقیق کنیم یعنی از بین برود، غنیسازیاش را از بین ببریم؛ و چیزهای دیگر ــ آنها هم در مقابل تحریمها را بردارند و بعد از ده سال، پروندهی ایران در آژانس هستهای بینالمللی به شکل عادّی دربیاید. [البتّه] آن وقت، وقتی مسئولین کشور آمدند پیش ما گفتند «ده سال»، من گفتم «ده سال» یک عمر است، چرا «ده سال» را شما قبول میکنید؛ گفتند چنین، چنان، بنا شد «ده سال» را هم قبول نکنند، امّا به هر حال قبول کردند.»
آن هایی که پیشنهاد توافق را می دهند، خودشان هم می دانند که به نزدیکی برجام هم نمی توانند برسند و آمریکا تسلیم بی قید و شرط را خواستار هست اما رهبری معظم بار دیگر خود را مکلف کردند که برای بیداری اذهان دلایل خود را در خصوص منع مذاکره مطرح کنند.
این حجم از اهمیت بخشی به افکار عمومی واقعا ستودنی است و در کمتر سیاستمداری در کشور وجود دارد. امیدوار هستیم که مسئولین نظام با دیده منت رهنمودهای رهبری را دنبال کنند و دغدغه مندان و دلسوزان کشور نیز همگان را به تبعیت از ایشان تشویق کنند.