جزئیات بیشتر از پرونده بابک شهبازی جاسوس موساد + فیلم

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، بابک شهبازی، فعال در حوزه نصب دستگاههای خنککننده دیتا سنترهای بزرگ، تصمیم گرفت به سودای کسب درآمد کلان، راه صد ساله را یک شبه طی کند. او که در میان سازمانها و مراکز حساس معرفی کرده بود، توانست به بسیاری از مراکز داده مهم و حیاتی دسترسی پیدا کند. مشتریان این صنعت عموماً سازمانها و نهادهایی با دیتاسنترهای بزرگ و سرورهای متعدد بودند که اطلاعات ارزشمندشان در خطر جدی قرار گرفت.
شهبازی برای برقراری ارتباط با سازمان جاسوسی موساد ارتباط مستقیم با این نهاد را به دلیل نگرانی از نفوذ دستگاههای اطلاعاتی ایران نامناسب میدید؛ بنابراین از دوست و همکارش، اسماعیل فکری، به عنوان واسطه استفاده کرد تا ایمیلها و پیامهای بین خود و موساد از طریق او رد و بدل شود. اولین ارتباط با موساد طبق طراحی بابک، توسط ایمیل اسماعیل برقرار شد. افسر موساد به نام سامی بارها بر امن بودن این کانالها تاکید کرد و اطمینان داد که دستگاههای امنیتی ایران قادر به نفوذ به آن نیستند.
در ارزیابی اولیه، سامی توصیه کرد هر دو نفر از تماس مستقیم با هم پرهیز کنند و به طرف مقابل ادعا کنند که هیچ ارتباطی با موساد ندارند تا ردیابی و شناسایی آنها سختتر شود. بعدها سامی این دو را به افسر دیگری به نام بنیامین معرفی کرد که تا زمان دستگیری کنترل و هدایت ارتباطات اطلاعاتی آنها را بر عهده داشت.
بابک و اسماعیل با ارسال گزارشهای دقیق و مستند، اطلاعاتی حیاتی به موساد ارائه کردند که شامل موارد زیر بود:
* تعداد و مدل سرورها و سیستمهای خنککننده نصب شده در سازمانهای مختلف
* آدرسهای دقیق هر مرکز یا شرکت همراه با نوع فعالیتهای آن
* جزئیات مکانهای دیتاسنتر از جمله تعداد پلهها، ستونها و ارتفاع دیوارها
* تعداد و مشخصات پرسنل هر پروژه، بهویژه مسئولین مانیتورینگ اتاق دیتا سنتر، نحوه ورود و خروج و ساعتهای کاری آنها
* مشخصات فردی افراد شامل آدرس منزل، شماره تلفن، تخصص و وظایفشان
* شرکتهای دخیل در پروژه، نوع قرارداد و نحوه اتصال آنها به سیستم کلی
این اطلاعات در کنار هم، پازل کاملی فراهم آورد که بر اساس آن رژیم صهیونیستی توانست در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه برخی مراکز حساس ایران را هدف حمله قرار دهد.
بابک در گفتگوهای خود اعلام کرد که هدفش کسب پول بوده و حاضر نبوده به خطر بیفتد مگر اینکه مبلغی هنگفت بگیرد. تراکنشها و تبادلات اطلاعاتی بر اساس دستورالعملهای موساد همراه با حفظ امنیت بالا انجام میشد، اما نهادهای امنیتی کشور موفق شدند مسیر آنان را شناسایی کنند.
پس از دستگیری اسماعیل، بابک نقشه فرار طراحی کرد که شامل روشن گذاشتن گوشی در منزل، عدم جلب توجه و رسیدن سریع به مکانهای مشخص برای انتقال به ویلایی در کردان و سپس خارج شدن با کمک افراد از طریق مرزهای آذربایجان و رفتن به باکو و نهایتاً خارج از کشور بود. با این حال، این نقشهها به موفقیت نرسید و هر دو توسط سربازان گمنام امام زمان در وزارت اطلاعات و سازمان حفاظت اطلاعات سپاه دستگیر شدند.
بابک به اسماعیل توصیه کرد تبلتی که برای ارتباط استفاده میکردند را به دقت مخفی کند و از آن برای امور شخصی استفاده نکند. پس از اطمینان از لو نرفتن کار، تبلت را به رودخانه کرج در جاده چالوس پرتاب کرد تا دسترسی به آن غیرممکن شود.
این پرونده نمونه بارزی از نفوذ و خیانت داخلی است که به همت دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی ایران خنثی شد. طمع و بلندپروازیهای نابجا باعث شد دست این دو عامل به خون فرزندان این مرز و بوم آغشته شود و آنها به مهرههای پیاده موساد تبدیل شوند که بعد از رسیدن به پایان بازی، دور انداخته شدند.