دین؛ حقیقتی فراتر از نظم اجتماعی

به گزارش خبرنگار گروه فرق و ادیان خبرگزاری رسا، دین واژهای است آشنا، اما در عین حال مفهومی پیچیده، چندلایه و تا حدی ناشناخته. بسیاری از افراد در زندگی روزمره خود با دین سر و کار دارند و آن را بهعنوان یک حقیقت بدیهی میشناسند، با این حال وقتی از آنان پرسیده میشود «دین چیست؟»، در تعریف آن درمانده میشوند. این ناتوانی از تعریف دقیق، ناشی از ماهیت گسترده و چندبعدی دین است؛ چرا که دین نه تنها با باورها و عقاید فردی مرتبط است، بلکه در لایههای اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و حتی سیاسی نیز حضور دارد.
با وجود این ابهام، متفکران بسیاری از جمله فیلسوفان، الهیدانان و جامعهشناسان تلاش کردهاند تا معنایی روشنتر از دین ارائه دهند و حد و مرزی برای آن مشخص کنند. در سنت دینی، بزرگان دین، دین را راه هدایت انسان، پیوند با امر قدسی و مسیر سعادت معرفی کردهاند. از سوی دیگر، جامعهشناسان کوشیدهاند دین را از منظر علمی و اجتماعی تبیین کنند. برخی همچون دورکیم دین را نظامی از باورها و آیینهای مرتبط با امر مقدس دانستهاند که انسجام اجتماعی ایجاد میکند. وبر دین را پاسخی به پرسشهای بنیادین زندگی و معنای رستگاری میبیند. در حالی که جامعهشناسان کارکردگرا، دین را نهادی میدانند که کارکرد اصلیاش ایجاد معنا، نظم و آرامش در زندگی فردی و جمعی انسانهاست.
از این رو، دین مفهومی است که اگرچه برای عموم مردم آشناست، اما در عرصه نظری همچنان نیازمند تعریف و تبیین دقیق است. تلاشهای فیلسوفان، عالمان دینی و جامعهشناسان، همگی نشان میدهد که دین را باید در ابعاد گوناگون بررسی کرد: هم بهعنوان حقیقتی قدسی و الهی، و هم بهعنوان پدیدهای اجتماعی و فرهنگی که نقش بنیادینی در شکلدهی به هویتها، ارزشها و رفتارهای انسانی ایفا میکند.
لکن مسأله اصلی در اینجا آن است که بسیاری از اندیشمندان، چه در سنت جامعهشناسی و چه در حوزه فلسفه دین، کوشیدهاند «دین» را بر اساس کارکردها و آثارش تعریف کنند. به بیان دیگر، به جای آنکه به حقیقت و جوهره دین بپردازند، این پرسش را مطرح کردهاند که دین چه نقشی در زندگی فردی و اجتماعی انسان ایفا میکند. از همینجا بحثی بنیادین شکل میگیرد: چرا انسان قرن بیستویکم، با وجود همه پیشرفتهای علمی، حقوقی و اجتماعی، همچنان نیازمند دین است؟
انسان امروز دارای نهادهای حقوقی و مدنی پیشرفته، نظامهای آموزشی و فرهنگی پیچیده و مجموعهای از قوانین اجتماعی است که ظاهراً میتواند بسیاری از کارکردهایی را که در گذشته از دین انتظار میرفت، تأمین کند. اگر دین صرفاً بهعنوان نهادی برای انسجام اجتماعی یا ابزاری برای تنظیم روابط میان افراد تعریف شود، این پرسش بهطور جدی مطرح میشود که چه نیازی است در عصر مدرن، همچنان از دین سخن بگوییم؟
اما واقعیت آن است که تعریف دین صرفاً بر مبنای کارکرد اجتماعیاش، تصویری ناقص از این پدیده عظیم به دست میدهد. دین تنها مجموعهای از قوانین برای نظم اجتماعی نیست؛ بلکه ناظر به معنا، غایت و حقیقت زندگی انسان است. همانگونه که آیتالله مصباح یزدی دین اسلام اینگونه تعریف کردند:
دین حقیقت و سعادت انسان تبیین میکند.
از دیدگاه ایشان، علمْ کشف واقع است و دین الهی حق، منحصراً دین اسلام است؛ دینی که راه سعادت و شقاوت انسانها را در حوزه باورها و ارزشها مشخص میسازد. در این نگاه، دین تنها یک نظام اعتقادی یا نهادی اجتماعی نیست، بلکه حقیقتی الهی است که رسالت آن هدایت انسان و تضمین کمال و رستگاری او در دنیا و آخرت است.
شاید نهادهای اجتماعی مدرن بتوانند امنیت، نظم یا رفاه نسبی ایجاد کنند، اما قادر نیستند به پرسشهای بنیادینی همچون «هدف از آفرینش چیست؟»، «مرگ و حیات چه معنایی دارد؟» یا «رستگاری انسان در کجا و چگونه تحقق مییابد؟» پاسخ دهند.
از این رو، ضرورت دارد در تعریف دین نهایت دقت و تأمل بهکار گرفته شود؛ زیرا هرگونه برداشت سطحی یا ناقص میتواند به ایجاد شبهه و انحراف در فهم حقیقت دین بینجامد. دین، مفهومی چندلایه و بنیادین است که اگر به درستی تبیین نشود، نه تنها کارکرد واقعی خود را از دست میدهد بلکه ممکن است جایگاه آن در زندگی فردی و اجتماعی انسان نیز دچار تزلزل شود.
در عین حال، برخلاف تصور رایج مبنی بر کمرنگ شدن نقش دین در عصر مدرن، نیاز به دین در قرن بیستویکم نه تنها کاهش نیافته بلکه پررنگتر و محسوستر از گذشته است. انسان امروز، هرچند از فناوریهای پیشرفته، قوانین مدنی کارآمد و دستاوردهای علمی گسترده برخوردار است، اما همچنان در برابر پرسشهای بنیادین وجودی بیپاسخ مانده است. پرسشهایی از قبیل: «هدف از آفرینش چیست؟»، «مرگ و حیات چه معنایی دارد؟» و «راه حقیقی سعادت و رستگاری کدام است؟»
این خلأ را نه علم و تکنولوژی، و نه نظامهای اجتماعی و سیاسی قادر به پر کردن نیستند؛ چرا که آنچه انسان را در مسیر حقیقت و آرامش درونی رهنمون میسازد، چیزی جز دین در معنای اصیل و الهی آن نیست. تنها دین است که میتواند ضمن تأمین نیازهای روحی و معنوی انسان، او را به سوی کمال نهایی و رستگاری جاودان هدایت کند.