نقش انگلستان در فرقهسازیهای معاصر ایران

انگلستان برای تضعیف وحدت ملی و منحرف کردن افکار عمومی در ایران، به ایجاد فرقههای ساختگی مانند طلوعیان دست زد. این فرقهها با ظاهر مذهبی و حمایت استعمارگران، بهویژه در دورههای حساس مانند ملی شدن نفت، فعال شدند.
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در طول تاریخ معاصر، ایران همواره عرصه رقابت و دخالت قدرتهای خارجی، به ویژه انگلستان بوده است. موقعیت استراتژیک کشور و منابع کلان نفتی باعث شده منافع حیاتی انگلستان با تحولات ایران گره بخورد. انگلیسیها از اواخر قاجار تا پایان پهلوی دوم همواره در پی یافتن راههایی برای حفظ جایگاه و منافعشان بودهاند. یکی از مهمترین روشهایی که برای کنترل اوضاع داخلی ایران در پیش گرفته شد، ایجاد فرقهها و گروههای مذهبی-سیاسی با هدف تفرقه افکنی، تضعیف همبستگی ملی و انحراف افکار عمومی از موضوعات کلیدی بود.
پس از پایان دیکتاتوری رضاشاه و آغاز دوران بحران و ناامنی سیاسی در دهه بیست، زمینه برای نفوذ بیشتر انگلیس فراهم شد. با افزایش میل مردم به استقلال و رشد جنبشهایی مثل ملی_شدن_نفت، انگلیسیها استفاده از حربههای قدیمی استعمار را در دستور کار قرار دادند. یکی از برجستهترین این حربهها، سیاست «فرقهسازی» بود، به گونهای که با پرورش رهبران مذهبی یا به ظاهر مذهبی و حمایت از آنها، گروههایی در مناطق حساس کشور ایجاد شد تا مردم را مشغول مسائل حاشیهای و درونی کنند و بدین طریق از نهضتهای_ملی غافل شوند.
نمونه بارز این سیاست، ایجاد فرقه «طلوعیان» در مناطق لرنشین جنوب غرب ایران بود. این فرقه با چهرهای مذهبی و مناسکی عجیب، به رهبری شخصی به نام مستر جیکاک، افسر اطلاعاتی شرکت نفت انگلیس، پایهگذاری شد. او با تسلط به فرهنگ و باورهای محلی و جا زدن خود به عنوان یک زاهد و عارف، به مرور اعتماد مردم را جلب کرد. جیکاک با راه اندازی فرقهی طلوعیان، تلاش کرد تا مقاومت و اعتراض مردم نسبت به امتیازهای نفتی انگلستان و ملی شدن نفت را تضعیف کند. مناسک خاص، ترویج خرافات، محدودکردن روابط اجتماعی و القای تقدیرگرایی، از شیوههای او برای کنترل فکری و اجتماعی پیروان فرقه بود.
فرقه طلوعیان با حمایت ضمنی دستگاههای اداری و امنیتی انگلیس و بهرهگیری از فضای ناامن دوران قاجار و اوایل پهلوی، توانست دامنه نفوذ خود را در مناطق بختیاری و بین عشایر گسترش دهد. فعالیت این گروه باعث شد بخش بزرگی از پویایی اجتماعی و همبستگی مردم این مناطق، در مسیر اهداف استعماری هدایت شود و انرژی اعتراض به چالشهای درونی و مذهبی معطوف گردد. همزمان با این فرایند، موقعیت شغلی و منافع اقتصادی افراد وابسته به فرقه تقویت شد؛ اما در عمل محرومیت ملی و منطقهای را تعمیق بخشید.
سیاستهای فرقهسازی انگلستان صرفاً به گروه طلوعیان محدود نبود، بلکه نمونههای مشابهی در دیگر نقاط کشور نیز دیده میشود. هدف نهایی این اقدامات، جلوگیری از انسجام_ملی و شکلگیری جنبشهای مردمی مستقل بود. استعمارگران با پرداختن به شکافهای قومی، منطقهای و مذهبی و برجستهکردن اختلافات، همواره سعی کردهاند تا ایران را کشوری تکهتکه و بیثبات نگه دارند.
این روایت تاریخی بار دیگر نشان میدهد که توجه و آگاهی جامعه نسبت به سیاستهای تفرقهانگیز و فرقهساز، همچنان یک ضرورت پیش روی جامعه ایران است. شناخت تجربههای گذشته، بالا بردن آگاهی و حساسیت فرهنگی و تاریخی، ابزار مهمی برای ناکام گذاشتن برنامههای مشابه در عصر امروز محسوب میشود. مردمی که سرگذشت خویش را بدانند، بهتر میتوانند در مقابل تکرار چنین سناریوهایی مقاومت کنند و به سوی همبستگی و پیشرفت گام بردارند.
ارسال نظرات