۲۷ اسفند ۱۳۸۸ - ۱۵:۳۶
کد خبر: ۷۸۲۱۷
نظریه پرداز نظریه چیستی فلسفه دین و مسائل آن:

فلسفه دین، پژوهشی عقلانی در جهت معقولیت و توجیه دین است

خبرگزاری رسا ـ نظریه چیستی فلسفه دین و مسائل آن با ارائه دکتر محمد محمد رضایی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به مقام نوآوری دست یافت.
دكتر محمد محمد رضايي، عضو هيأت علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي


به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نظریه چیستی فلسفه دین و مسائل آن از سوی هیأت حمایت از کرسی‌های نظریه‌پردازی، نقد و مناظره به مقام نوآوری دست یافت، از این رو دکتر محمد محمد رضایی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و عضو دپارتمان فلسفه دین دانشگاه تهران در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری رسا به بررسی این نظریه پرداخته است؛

رسا ـ تعریف فلسفه دین چیست؟ تعاریفی که از آن شده است چه مشکلی دارد؟
تعریفی که از فلسفه دین رایج است به معنای تفکر فلسفی در باب دین است. این تعریف مربوط به «جان هیک» یکی از فیلسوفان دین معاصر است. بسیاری از فیلسوفان دین همچون «آندرو اشلمان» و «پل کوپان» از تعریف ایشان تبعیت کرده و در کتاب های خود که با نام فلسفه دین نگاشته اند، شبیه به این تعریف را ذکر کرده اند و «آلوین پلاتینگا» از فیلسوفان دین معاصر نیز فلسفه دین را با عنوان اندیشه فلسفی در باب موضوعات اصلی دین معنا کرده است.

«جان هیک» برای این تعریف سه ویژگی بیان کرده است؛
1ـ فلسفه دین وسیله ای برای آموزش دین نیست؛ لا ادریون و افراد متدین به یکسان می توانند به تفکر فلسفی در باب دین بپردازند؛
2ـ فلسفه دین شاخه ای از الهیات نیست بلکه شعبه ای از فلسفه است؛
3ـ فلسفه دین دانش ثانوی یا مع الواسطه است و از موضوع تحقیق خود استقلال دارد. یعنی خود فلسفه دین جزئی از قلمرو موضوعات دینی نیست.

تعریف ارائه شده از فلسفه دین در بستر تاریخی و بستر خاصی شکل نگرفته و به همان معنا در جامعه به کار برده می شود، از این رو تعریف فلسفه دین، معضل و مشکلی است که تا کنون پاسخ روشنی به آن داده نشده است و هیچ قاعده و قانونی برای سرفصل‌هایی که وزارت علوم تهیه کرده، ذکر نشده است و محققان نیز در این زمینه تحقیق مناسبی انجام نداده‌اند.

رسا ـ هدف فلسفه دین چیست؟ دنبال اثبات یا نفی چه موضوعاتی است؟
فلسفه دین عبارت است از پژوهشی عقلانی در جهت معقولیت و توجیه دین و آموزه های اساسی آن و سازگاری آنها با یکدیگر یا در جهت عدم معقولیت و توجیه و سازگاری آنها. پس اگر بخواهم براساس این تعریف غایتی را ذکر کنیم، اثبات معقولیت و توجیه آموزه های اصلی دین یا خود دین به عنوان یک مجموعه است و یا این‌که عدم توجیه و معقولیت. یعنی هم می توان با فلسفه های الحادی به دین نگاه کرد و آموزه ها را مورد انکار قرار داد و هم با تفکر عقل گرایانه به این آموزه ها نگریست و آنها را اثبات کرد.

رسا ـ آیا فلسفه دین از فلسفه های مضاف است؟ توضیح دهید.
فلسفه دین از جمله فلسفه های مضاف است، فلسفه ای است که به دین اضافه شده و آموزه های اصلی آن دین است، اما یک سری خصوصیاتی برای فلسفه های مضاف برشمرده شده است که اثبات کرده ایم درباره فلسفه دین صادق نیست. امروزه فلسفه فیزیک، سینما، هنر و علم وجود دارد. جنس این موضوع ها با فلسفه فرق می کند، فلسفه پردازی راجع به موضوعی انجام شده است که در واقع این فلسفه جزو موضوع نیست. شبیه سازی که توسط برخی متفکران انجام شده مبنی بر این‌که فلسفه دین این‌گونه است و حتی «جان هیک» هم این اشکال را متذکر شده و گفته «فلسفه دین از سنخ موضوع آن نیست» که ما این را قبول نداریم و معتقدیم فلسفه دین با آن که مضاف است اما ویژگی های سایر فلسفه های مضاف را ندارد.

رسا ـ ادعای اصلی شما در ارائه نظریه فلسفه دین چیست؟
چند سالی است فلسفه دین در جامعه مطرح شده و در دانشگاه‌ها نیز رشته‌ای با نام فلسفه دین تأسیس و مجلاتی با این نام منتشر می‌شود، اما هنوز تعریف روشنی از فلسفه دین ارائه نشده است. قلمرو مسائل آن مشخص نشده و نمی دانیم چه موضوعاتی جزو فلسفه دین است. تعاریفی که ارائه شده تعاریف ناقصی است و به طبع قلمرو و مسائل آن نیز با مشکل مواجه بوده است، از این رو براساس تعریف جدیدی که ارائه شده، سعی کرده ایم حیطه علم را از قلمرو دیگر متمایز کرده و روشن و شفاف ارائه دهیم.

رسا ـ در نظریه‌تان چقدر از منابع اسلامی و غربی استفاده شده است؟
در نظریه چیستی فلسفه دین و مسائل آن براساس آشنایی که با تفکر غربی داشتم، هم از تفکر غربی و هم از تفکرات اسلامی استفاده کرده ام. در واقع نقادی این فلسفه براساس فلسفه اسلامی بوده است.

رسا ـ تمایز فلسفه دین در غرب و عدم مطابقت آن با فلسفه دین در شرق چیست؟
در یونان باستان وجه قالب در فلسفه بود و متفکران بزرگ فیلسوف بودند نه بنیانگذار دین، اما در شرق این‌گونه نیست و دین‌های بزرگ همواره وظیفه فلسفه را انجام می‌دادند. با مقایسه فلسفه یونانی با دین یونانی خواهیم دید که دین یونانی به سؤالات اساسی انسان پاسخ نمی داد و فلسفه‌های یونانی وظیفه دین را به عهده می‌گرفتند و تلاش می‌کردند که از طریق ذهن جهان را بفهمند و به سؤالات اساسی پاسخ دهند که این جدایی بین فلسفه و دین از یونان به غرب نیز گسترش یافت. دین و فلسفه در روش شرق نیز از هم جدا نبوده و روش غرب سبب جدایی فلسفه از دین شد به طوری که اکنون این فلسفه از دین جداست و فیلسوفان بزرگ مغرب زمین یا مخالف دینند و یا معارض دین.

رسا ـ با توجه به این‌که شما معتقدید فلسفه دین در شرق و غرب متفاوت است، منابع شما برای ارائه این نظریه بیشتر مبتنی بر کدام یک از این دو دسته منبع بوده است؟
فلسفه دین در کشورهای غربی مبتنی بر بستر تاریخ و فرهنگی بوده که در غرب شکل گرفته، از این رو تعریف آن به همان شکل در کشور ما وجود ندارد و در اصل ارائه تعریفی از فلسفه دین و به کار بردن آن در جامعه به راحتی امکان پذیر نیست، چرا که پیاده شدن علمی که در یک کشور بیگانه شکل گرفته در کشور ایران صحیح نیست و نمی توان آن را به همان صورت، تعریف کرد.

در تفکر مسیحیت، اصل و اصول اساسی مسیحیت رازوار است، با تعقل نمی توان آنها را مورد مداقّه قرار داد، باید ایمان آورد تا فهمید و نمی توان براساس فکر آن را پذیرفت. تثلیث، گناه ذاتی بشر، الوهیت عیسی مسیح، عشاء ربانی و تمام مسائلی که مطرح است باید به عنوان راز به آن ایمان آورد و نمی توان تأمل فلسفی کرد. برخی از سخن های حواریون مسیح، مخالفت با تفکر عقلی و فلسفی را بیان می کند. مسیحیت اعتقاد دارد حضرت آدم و حوا وقتی در بهشت بودند خداوند به آنها امر کرد که از این درخت منهیه نخورید، این درخت نهی شده درخت معرفت بود یعنی اگر آنها با معرفت بشوند جای آنها دیگر در بهشت نیست. یعنی این تفکر و تلقی در ذهن متفکران به وجود آمد که آموزه های دینی با معرفت جمع نمی شود و باید یکی را پذیرفت، لذا پس از رنسانس یکی از اینها را پذیرفتند و گفتند تأمل و تفکر را می پذیریم و دین را کنار می گذاریم. همچنین خود فلسفه هایی که در دو سه قرن اخیر در اروپا شکل گرفته، ضدیتی با دین دارند و معتقدند گزاره های دینی مورد ارزیابی عقلانی واقع نمی شود. کانت معتقد است در حوزه عقل نظری راجع به آموزه های دینی اثباتاً و نفیاً نمی توان اظهار نظر کرد. در مکتب هایی که بعدها به وجود آمد تماماً یک سر ناسازگاری با آموزه های دین داشتند و حتی برخی از موحدین فلسفه هایی را مانند «اگزیستانس» پذیرفتند که معتقد است هرچه جاهل تر شوی ایمانت قوی تر است. براساس این تفکر فلسفی و دین مسیحیت، فلسفه دینی شکل گرفته که این فلسفه دین هیچ همخوانی با فلسفه دینی که در اسلام مطرح شده همخوانی ندارد.

رسا ـ روش شناسی شما در ارائه این نظریه تاریخی است یا منطقی؟
روش شناسی در ارائه نظریه چیستی فلسفه دین منطقی و تاریخی بوده است. تعاریفی که درباره فلسفه دین پذیرفته شده مورد تحلیل قرار گرفته، کاستی های آن مشخص شده و براساس این کاستی ها سعی کردیم به آنچه مطلوب است و عاری از اشکالات است برسیم.

رسا ـ این نظریه چه مشکلاتی از جامعه علمی حل می کند و از منظر کاربردی چه مزایایی دارد؟
امروزه در دانشگاه ها رشته فلسفه دین تشکیل شده و عناوین درسی دارد و کتاب هایی نگاشته می شود. در محافل علمی بحث است که آیا این موضوع جزو قلمرو فلسفه دین است یا در قلمرو فلسفه دین نیست. مشخص کردن حیطه و قلمرو یک دین سبب مشخص شدن بسیاری از مسائل می شود. در علوم انسانی اگر بتوان همانطور که غربی ها دیدگاه هایی را مطرح می کنند، دانشمندان مسلمان نیز نظریاتی را مطرح کنند که بهتر از نظریات آنان باشد، این تولید علم است. همان موردی که رهبر معظم انقلاب از آن به نهضت نرم افزاری و تولید علم یاد می کنند این است که اندیشمندان و متفکران داخلی به خود باوری برسند و احساس کنند که می توانند به نظریاتی برسند. نظریات علوم انسانی می تواند مشکلات متناسب با خود را حل کند. به عنوان نمونه فیلسوفان اسلامی اصالت وجود را مطرح کردند که خیلی از معضلات فکری و عقیدتی را حل می کند، از این رو وقتی در مسائل علوم انسانی نظریاتی داده می شود، ممکن است مسیر یک علم تغییر کند.

رسا ـ آیا تاکنون به این موضوع به صورت مفصل پرداخته شده است؟
برخی متفکران داخل کشور، تعاریفی را ارائه داده اند اما به این صورت که نقد کنند و این‌گونه دقیق وارد این مسأله شوند، ندیده ام. البته تعاریفی را که این متفکران مطرح کرده اند نیز مورد نقد قرار گرفته است. از بزرگان دین نیز مسائلی را مطرح کردند که سعی کردیم نظریه ای را ارائه دهیم که اشکالات نظریه های فوق را برطرف کند.

رسا ـ نظریه چیستی فلسفه دین و مسائل آن چه مراحلی طی کرد تا به مرحله نوآوری رسید؟
کتابی راجع به فلسفه دین حدود بیست سال پیش ترجمه کردم، از همان روز به این فکر بودم که این موضوع را مورد بررسی قرار دهم. چند سال پیش که رشته فلسفه دین دائر شد، دقیق تر وارد این بحث شده و با نوشتن مقاله ای، تعریف جدیدی را از فلسفه دین ارائه و در قالب نظریه ای مطرح کردم. در طی سه سال با نقد و بررسی صاحب نظران، این نظریه کامل تر شده و به صورت کنونی تبدیل شد. نظریه چیستی فلسفه دین و مسائل آن در سه کرسی نظریه پردازی مطرح شد تا این‌که به مقام نوآوری دست یافت.

رسا ـ‌ از این‌که وقت گرانقدر خود را در اختیار خبرگزاری رسا گذاشتید، تشکر می کنم. /920/گ402/ع

ارسال نظرات