فهم صحیح انتظارات مردم از روحانیت با استناد به سخنان رهبر معظم انقلاب

به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، حجتالاسلام محمدجواد علی نژاد پژوهشگر مدیریت راهبردی فرهنگ در نشست «بررسی تلقی روحانیت از انتظارات مردم از نهاد روحانیت» در خبرگزاری رسا و در چارچوب سلسله نشستهای علمی هویت طلبگی برگزار شد، تأکید کرد: اگر بتوانیم بیانات مقام معظم رهبری را بهدرستی درک کنیم، میتوان به برداشت صحیح روحانیت از انتظارات مردم دست یافت.
وی تصریح کرد: رسانهها به عنوان ابزارهای ارتباطی نهتنها میتوانند صدای جامعه را به روحانیت برسانند، بلکه قادرند گفتمانسازیهای نوین ایجاد کنند، متأسفانه عدم بهرهبرداری کافی حوزه علمیه از ظرفیتهای رسانهای یکی از نقاط ضعف جدی است که رهبر معظم انقلاب نیز در گذشته درباره آن هشدار دادند، مسئله اینجاست که اگر طلبهها و نهادهای علمی و دینی خود را فقط به ابزارهای سنتی محدود کنند فاصله میان آنها و نسل جوان بیشتر خواهد شد.
پژوهشگر مدیریت راهبردی فرهنگ در ادامه به اهمیت نقش رسانهها پرداخت و اظهار داشت: کنشگری رسانهای، چه از سوی طلبهها و چه از سوی مردم میتواند در انعکاس صحیح تصویر روحانیت و حوزه علمیه تأثیر بسزایی داشته باشد، خبرگزاری ها و رسانهها باید در نحوه نمایش روحانیت دقت بیشتری داشته باشند، زیرا این رسانهها تصویری را به مخاطب منتقل میکنند که میتواند بر توقعات و نگاه عمومی به روحانیت اثرگذار باشد.
حجت الاسلام علی نژاد همچنین به تناقضهایی که در برخی فیلمها مشاهده میشود اشاره کرد و گفت: جایی که تصویری نادرست یا تحریفشده از روحانیت ارائه شده است، این موضوع واکنش علماء و شورای مذهبی را نیز برانگیخته است و ضرورت نظارت بر محتوای رسانهای مربوط به روحانیت بیشتر احساس میشود.
وی در بخش دیگری از سخنانش به فعالیت رسانههای تخصصی حوزوی مانند "رسا" و "خبرگزاری حوزه" اشاره کرد که وظیفه گفتمانسازی در بین آحاد طلاب را بر عهده دارند و بیان کرد: بسیاری از طلاب جوان با اثرگذاری فعالیت های رسانه ای این دو خبرگزاری به سمت فعالیتهای رسانهای و فضای مجازی گرایش پیدا کردهاند. برخی از طلاب با بهرهگیری از ابزارهای نوین، سعی دارند مفاهیم دینی را به شیوههای نوین مطرح کنند؛ برای مثال طلابی که هوش مصنوعی و برنامهنویسی را ابزاری برای ارائه دیدگاه توحیدی اسلام قرار دادهاند.
پژوهشگر مدیریت راهبردی فرهنگ تأکید کرد: طلاب و روحانیت باید نگاه تازهای به رسانهها داشته باشند و با استفاده از فناوریهای روز و ابزارهای ارتباطی جدید، مخاطبان خود را بهتر جذب و به نیازهای آنها پاسخ دهند.
حجتالاسلام علینژاد تاکید کرد: هویت طلبگی میراثی است که سالها از سوی عالمان دینی شکل گرفته و نسل به نسل منتقل شده است، در این میان یکی از چالشهای محوری این است که آیا این هویت اصیل با وجود تغییرات سریع اجتماعی و فرهنگی قابل حفظ است؟ و اگر بله چه روشهایی برای تضمین این حفظ هویت باید پیش گرفت؟
این فعال فرهنگی افزود: بُعد دیگری که باید به آن توجه کرد تخصصگرایی است، امروزه دیگر یک نفر نمیتواند در تمامی حوزهها اعلام نظر کند؛ چراکه هر زمینهای نیازمند دانش عمیق و تجربه عملی خاص خود است، این تخصصگرایی میتواند در سازماندهی بهتر مباحث روحانیت نیز مؤثر باشد، برای مثال کسی که تجربه کار با نوجوانان در فضای تکنولوژی دارد بهتر میتواند نیازها و مسائل آنان را تحلیل و پاسخ دهد درحالیکه ورود همان فرد به حوزههایی که هیچ تجربهای ندارد تنها باعث سردرگمی و ایجاد فاصله مردم و روحانیت میشود.
پژوهشگر مدیریت راهبردی فرهنگ تاکید کرد: نکته دیگری که بیان شد اهمیت فهم درست روحانیت از انتظارات مردم و جامعه است، طلبهها نباید صرفاً به پیشفرضهای خود از جامعه اتکا کنند و گمان کنند که خواسته مردم همان چیزی است که تصور میکنند؛ نیاز به تحقیق و شناخت عمیق وجود دارد تا انتظارات واقعی مردم شناسایی شده و براساس آن در خصوص بازنگری رابطه روحانیت و مردم برنامهریزی شود.
حجتالاسلام علینژاد گفت: لازم است درباره ساختارهای حاکمیتی در خصوص روابط مردم و روحانیت نیز بازنگری جدی صورت گیرد، اگر این ساختارها انعطافپذیری لازم برای مواجهه با مسائل جدید را نداشته باشد، اصلاحات و بازسازی گفتمان دینی سختتر خواهد شد؛ طلبهها نه فقط به عنوان مشاور مردم بلکه به عنوان گوش شنوای مشکلات اجتماعی باید عمل کنند، معنای این گفتمانسازی تنها طرح مباحث نظری نیست، بلکه ایجاد ارتباط واقعی با مردم برای درک عمیقتر شرایط آنان است.
پژوهشگر مدیریت راهبردی فرهنگ اظهار کرد: دورهای که یک طلبه بتواند بدون همراهی با رسانهها، بیتوجه به تغییرات اجتماعی یا بدون توجه به تخصصگرایی پیش رود مدتهاست که گذشته است، حوزههای علمیه اگر خواهان حفظ جایگاه اثرگذار خود در جامعه هستند باید با رویکردی نوین همپای جامعه حرکت کرده و نقش فعالانهتری در جریان تحول فرهنگی ایفا کنند.
وی افزود: ضوابط ساختارهای حاکمیتی یک مسئله کلیدی است که نیازمند بررسی دقیق است؛ بهویژه بخشهایی که به نوعی افراد طلبه را محدود میکند یا به نظر میرسد در گفتمانسازی حوزه مسدود شدهاند، برخی معتقدند که در حوزه نظریات کافی وجود ندارد و نیاز به نظریهپردازی احساس میشود، البته این به معنای توقف کرسیهای نظریهپردازی نیست بلکه تاکید بر تداوم این فعالیتهاست با این حال بسیاری از نظریات ارزشمند توسط علمای حوزه ارائه شده یا ریشه در تعالیم اسلام دارند، برای نمونه از صدر اسلام مسجد محل تعلیم و تربیت بوده است، اما امروزه این کارکرد دگرگون شده و با چالشهای ساختاری روبهرو شدهایم.
حجتالاسلام علینژاد بیان کرد: با وجود اهمیت موضوع آموزش و تربیت مسجد محور گفتمان مربوط به آن هنوز به شکل مؤثر ترویج نیافته است؛ در این راستا تلاشهای صورت گرفته برای همگامسازی این نوع موضوعات با ساختارهایی چون آموزشوپرورش ولی همچنان هنوز نتوانستهاند به شکل قابل قبولی فراگیر شوند. به عنوان نمونه نظریاتی مانند موضوع کافهها و قهوه خانه ها که توسط افرادی مثل هابرماس مطرح شدهاند توانستهاند گفتمان سازی شده و نفوذ گستردهای پیدا کنند، در حالی که به دلیل عدم گفتمان سازی کارکردهای مسجد جایگاه محوری مساجد در تعلیم و تربیت و دیگر فعالیت ها در حال کمرنگ شدن است.
وی افزود: تبدیل برخی مکان های اجتماعی عمومی یا خصوصی به پایگاهی برای تجمعات یا تحرکات اجتماعی در جریان ناآرامیها و اغتشاشات اخیر نشان از تغییر کارکرد این فضاها دارد، این موضوع مانند اتفاقاتی که در برخی مناطق و نهادها مشاهده میشود از دلایل نیاز به پژوهش عمیقتر درباره نحوه گفتمانسازی و مقابله با این چالشهاست.
پژوهشگر مدیریت راهبردی فرهنگ در ادامه بحث تلقی روحانیت از انتظارات مردم تصریح کرد: باید تفاوتهای اجتماعی را در نظر گرفت. مثلاً روحانیت وقتی در مناطق مرفه تبلیغ میکند، برداشت متفاوتی نسبت به عملکرد آنها در مناطق محروم وجود دارد، برای مثال، بردن یک تبلت برای دانشآموزان مناطق مرفه به عنوان یک اقدام شیک و جذاب تلقی میشود، اما همین اقدام تبلیغی ممکن است در مناطق محروم جامعه به اشرافیگری تعبیر شود، نگرش مردم نسبت به روحانیت در گروههای مختلف نوجوانان، جوانان، دانشجویان و اقشار اجتماعی بسیار متنوع است و نمیتوان نسخهای یکسان برای همه ارائه کرد.
حجتالاسلام علینژاد در پایان ارائه مباحث خود افزود: حتی در فضاهای دانشگاهی نیز این تفاوتها مشهود هستند، انتظارات از یک استاد دانشگاه انقلابی مانند دانشگاه جامع انقلاب اسلامی با انتظارات از اساتید مستقل یا با تفکرات غربی در دانشگاههایی مثل دانشگاه آزاد کاملاً متفاوت است، این گوناگونی انتظارات و دیدگاهها ضرورت پرداختن جدیتر به پژوهشهای راهبردی و کاربردی را دوچندان میکند و پرداختن به جزئیات یکی از الزامات پیش روی چنین پژوهشهای کلانی است.