۱۹ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۵
کد خبر: ۷۷۶۶۰۶
یادداشت؛

حاکمیت مطلق خداوند تنها راه نجات از ظلم و بی‌عدالتی در پرتو قرآن

حاکمیت مطلق خداوند تنها راه نجات از ظلم و بی‌عدالتی در پرتو قرآن
حاکمیت مطلق خداوند یکی از اصول بنیادین در نظام حکومتی اسلام است. این مفهوم به این معناست که تنها خداوند است که حق قانونگذاری و تشریع دارد و هیچ فرد یا نهادی نمی تواند به طور مستقل و بدون توجه به قوانین الهی، حکومت کند.

به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، حاکمیت الهی به معنای این است که تنها خداوند است که حق قانونگذاری و تشریع دارد. این حاکمیت، مطلق و غیرقابل انتقال است و انسانها به عنوان جانشینان خدا (خلیفه الله) موظف به اجرای قوانین الهی هستند.

حضرت امام(س) در کتاب البیع می‌فرمایند: «الإسلام‏ هو الحکومة بشؤونها، و الأحکام قوانین الإسلام، و هی شأن من شؤونها، بل الأحکام مطلوبات بالعرض، و أُمور آلیّة لإجرائها و بسط العدالة». (کتاب البیع، ج2، ص633) احکام هم قوانین این حکومت است. ایشان‌ می‌فرماید که هرآنچه به‌عنوان احکام دین و تشریع است، مطلوب ثانوی هستند و مطلوب اولی، مسئله حکومت است و اسلام را اصلا به معنای حکومت‌ می‌گیرند.

 آیه ۴۰ سوره یوسف: «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ...» (حکم و فرمان تنها از آنِ خداست...). این آیه به صراحت بیان میکند که حاکمیت نهایی و قانونگذاری تنها در اختیار خداوند است.

مراد از حكم در جمله « ان الحكم الا لله » حكم تكوينى است ، و اين جمله علت نفيى را كه در جمله «ما عندى ما تستعجلون به» بود، ذكر مى كند. و معناى آن به طورى كه از سياق كلام استفاده مى شود اين است كه : حكم تنها براى خدا است و بس . و مرا نمى رسد كه در بين خودم و شما حكم نموده و تقاضاى بيجاى شما را عملى نمايم و آيه و معجزه اى به غير قرآن برايتان بياورم.(ترجمه تفسير الميزان، ج۷، ص ۱۶۷ ) 

1. حاکمیت الهی در مقابل حاکمیت بشری

حاکمیت الهی با حاکمیت بشری تفاوت‌های بنیادین دارد. حاکمیت بشری معمولاً بر اساس خواسته‌ها و منافع گروه‌های خاص شکل می‌گیرد، اما حاکمیت الهی بر پایه عدالت و قوانین الهی استوار است. در قرآن کریم آیه ۵۰ سوره مائده خداوند متعال می فرماید : «أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ» (آیا آنها حکم جاهلیت را میخواهند؟ و چه کسی بهتر از خدا حکم میکند برای مردمی که یقین دارند؟). 

حكم الجاهلية: حكم جاهليت همان است كه به موجب جهل حكم شود نه به موجب علم. اگر مراد از آن حكم بت پرستان باشد، باز همين مراد است.(تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی) در این آیه به عنوان استفهام انکاری می فرماید: آیا اینها که مدعی پیروی از کتب آسمانی هستند «انتظار دارند با احکام جاهلی و قضاوتهای آمیخته با انواع تبعیضات در میان آنها داوری کنی» (أَ فَحُکمَ الجاهِلِیةِ یبغُونَ). «در حالی که هیچ داوری برای قومی که اهل یقین هستند، بالاتر و بهتر از حکم خدا نیست» (وَ مَن أَحسَنُ مِنَ اللّهِ حُکماً لِقَومٍ یوقِنُونَ) (تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر, جلد 4, صفحه 406)

در كتاب كافى از امير مؤمنان على ع نقل شده كه فرمود: (الحكم حكمان حكم اللّٰه و حكم الجاهلية فمن اخطا حكم اللّٰه حكم بحكم الجاهلية: "حكم دو گونه بيشتر نيست يا حكم خدا است يا حكم جاهليت و هر كس حكم خدا را رها كند به حكم جاهليت تن در داده است" . و از اينجا روشن ميشود، مسلمانانى كه با داشتن احكام آسمانى به دنبال قوانين ساختگى ملل ديگرى افتاده‌اند، در حقيقت در مسير جاهليت گام نهاده‌اند.

  این آیه به روشنی تفاوت بین حکومت الهی و حکومت‌های جاهلی را نشان می‌دهد. 

2. ابعاد حاکمیت الهی

حاکمیت الهی دارای ابعاد مختلفی است که شامل قانونگذاری، اجرا و قضاوت می‌شود. هر یک از این ابعاد در آیات قرآن به وضوح بیان شده است. 

قانونگذاری

مهم‌ترین دیدگاه پیرامون اعتبار و مشروعیت قانون، وضع آن ازسوی مقام ذی‌صلاحی است که همه شرایط لازم قانون‌گذاری را داشته باشد؛ شرایطی از قبیل شناخت کامل انسان و آگاه به مصالح و مفاسد او، پیراستگی بودن از هر نوع سودجویی، منفعت‌طلبی و خودخواهی. از دیدگاه قرآن تنها کسی که شرایط و صلاحیت لازم قانون‌گذاری را داراست، تنها خداوند حکیم و علیم است؛ از این‌رو، منشأ و اعتبار قانون نیز تنها اوست.

  آیه ۱ سوره حدید آمده‌: «سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» (هر چه در آسمانها و زمین است، تسبیح خدا میگویند و اوست شکست‌ناپذیر حکیم). این آیه نشان میدهد که همه چیز در آسمانها و زمین تحت حاکمیت خداوند است و قانون گذاری نیز باید توسط خداوند متعال انجام پذیرد.

اجرا

در اسلام حق حاکمیت و ولایت اولاً و بالذات از آن خداست و ثانیاّ و بالعرض حق کسانی است که خداوند آنان را برگزیده و پیروی از ایشان را واجب کرده است؛ در نتیجه، قرآن و سنت پیامبر اعظم(ص) و اهل بیت او: کتاب زندگی و قانون اساسی بشر برای رسیدن به سعادت می باشد.

خداوند متعال در آیه ۵۹ سوره نساء در باری مجریان قانون می نویسد. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ...» (ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا و از پیامبر و از صاحبان امر خود اطاعت کنید...). این آیه تأکید میکند که اجرای قوانین الهی باید تحت نظارت اولی الامر صورت گیرد.

قضاوت

قضا، یکی از مهمترین ارکان حکومت اسلامی است و شاید با جرات بتوان گفت که اساسی ترین وظیفه هر حکومت ، فصل خصومت و رفع ماده نزاع بین شهروندان و تحقق عدالت در عرصه های گوناگون اجتماعی است. در نگاه اسلام همان اندازه که نظم وعدل جایگاه ویژه ای دارد مجریان عدالت نیز باید ازشایسته ترین افرادبرگزیده شوند. مبنا ومنشأ انتخاب قاضی مع الواسطه از جانب خداوند است، چون خداوند بهترین عادل است لذا مجریان عدالت نیزباید منصوب او باشند. در نتیجه ولی فقیه که خود جانشین معصوم بوده ومقامی الهی دارد قاضی القضات را نصب میکند واذن نصب قضات دیگر را به او می دهد.

در آیه ۴۴ سوره مائده بیان شده:  «وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ» (و هر کس به آنچه خدا نازل کرده حکم نکند، پس آنان کافرند). این آیه نشان میدهد که قضاوت نیز باید بر اساس قوانین الهی صورت گیرد و کسانی که بر طبق حکم خدا حکم نکنند طبق بیات قرآن فاسق و گنه کار می باشند.

نتیجه گیری

حاکمیت مطلق خداوند یکی از اصول بنیادین در نظام حکومتی اسلام است. این حاکمیت، مطلق و غیرقابل انتقال است و انسانها به عنوان جانشینان خدا موظف به اجرای قوانین الهی هستند. ابعاد یک حکومت اسلامی قانون گذاری، اجرا و قضاوت است که در جلسات آینده، به بررسی جزئیات بیشتر درباره اصول و ارکان حکومت اسلامی خواهیم پرداخت.

حامد میرزاخان
محقق و پژوهشگر، عضو مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم

ارسال نظرات