نخستین کسی که برای سید مصطفی خمینی مراسم ختم برگزار کرد
مرحوم آیت الله مجتبی شهید کلهری معروف به تهرانی (متولد 15 فروردین 1312 - 13 دی 1391) استاد اخلاق، مدرس حوزه و از مبارزان اولیه انقلاب و شاگردان امام خمینی (ره) بود. مرحوم تهرانی اولین کسی بود که در تهران با وجود حساسیت حکومت پهلوی برای سید مصطفی خمینی مراسم ختم برگزار کرد و بعدها به درخواست امام مجموعهای از فتاوی و کتب مهم ایشان را تنظیم و منتشر کرد.
ملاقات با شهید رجایی
دکتر علیاکبر اشعری (مشاور فرهنگی محمود احمدینژاد در دولت نهم و رئیس اسبق سازمان اسناد و کتابخانه ملی) به نقل از مرحوم تهرانی روایتی از ملاقات ایشان با شهید رجایی دو هفته قبل از شهادتش نقل کرده که در ادامه میآید:
خدا رحمت کند شهیدان رجایی و باهنر را. آن دو نیز از همین سلسله بودند. یک روز غروب به اتفاق دونفر از دوستان خدمت شهید رجایی رسیدیم. در خلال صحبت من به ضعف حفاظت ساختمان نخستوزیری اشاره کردم و از ایشان خواستم چارهای بیندیشند. ایشان فرمودند: «ای بابا! ما که تا دوهفته دیگر بیشتر زنده نیستیم.» البته ما در آن زمان سخن ایشان را جدی نگرفتیم اما دقیقا دو هفته بعد آن حادثه دلخراش رخ داد. همچنین در دوران کوتاه نخستوزیری شهید باهنر نیز عموما ظهرها درخدمت ایشان بودم.
بنیانگذار موسسه نشر آثار امام خمینی(ره)
حجهالاسلام شیخ حسین تهرانی فرزند مرحوم مجتبی تهرانی از علاقه و ارادت ویژه پدرش به امام خمینی روایتهای جالبی را بیان کرده است. ایشان میگوید:
امام از لحاظ علمی اعتماد خیلی خاصی به حاج آقا مجتبی داشتند. یک از نکاتی که شاید کمتر کسی اطلاع داشته باشد این است که حاج آقا مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام را بنا نمودند. بعد از پیروزی انقلاب حاج آقا میروند جماران خدمت حضرت امام و به امام میگویند که «چرا نمیگذارید آثارتان چاپ شود؟» امام ابتدا مخالفت میکنند و بعد از اصرارهای حاج آقا میفرمایند: «اگر خودت مسئولیت این کار را قبول میکنی تدوین و منتشر نمایید.» این آثار یک سری دستنوشته بود باید تصحیح و دستهبندی میشد و فقط کسی میتوانست این کار را انجام دهد که با مبانی امام آشنا باشد و مباحث علمی ایشان را بداند. امام بدین خاطر این کار را به حاجآقا مجتبی سپردند. حاج آقا بعد از پاسخ امام به صورت اجمالی میگویند: «چشم شما اجازه را صادر کنید.» حاج آقا میفرمود: امام همانجا یا یک روز دیگر مرحوم سیداحمد خمینی و یا شیخ حسن صانعی را صدا کرد و گفت : «این جزوات و دستنوشتههای من را بدهید به حاج آقا مجتبی تا تصحیح و دستهبندی کنند و بعد منتشر شود.» از همان جا مؤسسه نشر آثار امام شکل گرفت.
کرامات خاص مرحوم تهرانی
سردار سید محمد باقرزاده از قدیمیترین شاگردان حاج آقا مجتبی روایاتی شنیدنی از کرامات ایشان دارد:
من در حوزه کرامات ایشان چند خاطرهای میگویم و زیاد در این بخش ورود نمیکنم. اول از همه باید بگویم که ایشان استخارههای عجیبی داشتند و تا کوچکترین مورد را دقیق میگفتند. در زمان صدام به همراه یکی از برادران وزارت خارجه به منظور مذاکره به عراق سفر داشتیم. با این برادرمان در حین سفر رفیق شدیم. این برادرمان از اعضای جلسه بود و من هم او را در جلسه میدیدم و معمولاً هم جلوی جلسه در مقابل حاج آقا مینشست. ایشان میگفت: «بعد از جنگ و در سال 67 من در جلسه شرکت کرده بودم. حاج آقا داشتند مباحث اخلاقی خود را ادامه میدادند. من در آن زمان 400 هزار تومان بدهی داشتم. رقم سنگینی بود. من ذهنم درگیر بدهکاریام بود. بحث حاج آقا هم در مورد سیر و سلوک بود. در خلال بحث حاج آقا نگاهش به من افتاد و من هم داشتم حاج آقا را نگاه میکردم. یکمرتبه حاج آقا به من نگاه کرد و بالای منبر در قالب سخنرانی گفت: «تویی که چهارصد هزار تومان بدهی حالت را دگرگون کرده تو از سیر و سلوک چه میفهمی؟» من با شرمندگی سرم را انداختم پایین. بیان حاج آقا به گونهای بود که افراد حاضر در جلسه اصلاً متوجه نشدند که منظور حاج آقا با من است و فکر میکردند که این جمله بخشی از درس حاج آقاست. ایشان هم درسشان را ادامه دادند و هم با بیان رقم دقیق بدهی من به من تذکر شخصی دادند.
حاج آقا مجتبی در جریان جنگ سیوسهروزه توصیهای را در دیدار با تعدادی از جوانان حزبالله لبنان فرمودند: «علیکم بسلاح الانبیاء الدعا، الدعا»
جلسات شبهای احیاء ایشان در مسجد جامع بازار بدون اینکه تبلیغاتی داشته باشد بیش از 50هزار نفر شرکتکننده داشت. به غیر از شبهای احیا ایشان سالیان طولانی چهارشنبه شبها به طور مرتب درس اخلاق داشتند. جمعهها هم ایشان درس تفسیر قرآن داشتند که بعد از مدتی جلسات تفسیر متوقف شد. ایشان در زمینه تفسیر بسیار متخصص بودند. حتی خاطرم هست در بعضی از نکات ایشان به علامه طباطبایی هم اشکال میکردند. این نکته را مجدد متذکر میشوم حاج آقا مجتبی خودشان شاگرد علامه بودند اما در بعضی از جاها به «تفسیر المیزان» با استدلال اشکال میگرفتند.