۱۰ اسفند ۱۳۸۸ - ۲۲:۱۳
کد خبر: ۷۶۸۷۵
منتقد برجسته سینما:

فیلم طلا و مس به دور از هرگونه شعارزدگی الگوی مناسبی به جامعه ارائه می‌دهد

خبرگزاری رسا ـ منتقد برجسته سینما گفت: باید بپذیریم که ساحت مذهب در قالب سینما می تواند برای آسیب شناسی به موقع و عبور از بحران یک عامل تعیین کننده باشد.
فیلم طلا و مس به دور از هرگونه شعارزدگی الگوی مناسبی به جامعه ارائه می‌دهد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، نخستین جلسه از همایش راهبردی «سینمای آرمان گرا در آغاز دهه چهارم انقلاب» ششم اسفندماه از سوی دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی در مشهد برگزار شد.

در این نشست با موضوع «جستجوی مؤلفه‌های دینی در سینمای انقلاب اسلامی»، فیلم«عصر روز دهم» با حضور مجتبی راعی کارگردان، منوچهر محمدی تهیه کننده و جواد طوسی منتقد سینما، اکران و نقد شد.

جواد طوسی منتقد سینما در این نشست اظهار داشت: اگر بخواهیم یک خروجی مناسب از این دو جلسه سینمایی داشته باشیم نسب اقتضا می کند که همین دو فیلم قبل از نمایش واسطه ای باشد برای مقایسه سینمای آرمانی و مطلوب و ایده آل و سینمایی که از آن دور افتاده ایم.

وی گفت: نظامی که مراحل تکوینی خود را مبتنی بر یک سری ارزش های عقیدتی و مذهبی طی کرده است قاعدتا بعد از 31 سال باید در یک شرایط تثبیت شده قرار گرفته و سینمایی داشته باشد که بتواند مبانی ارزشی آن را پوشش مناسب دهد و اگر این اتفاق نبفتاده باید ببینیم به چه عواملی برمی گردد.

طوسی ادامه داد: یک نگاه شتابزده از چرخه تولیدی که در نمایش عمومی سینماها با آن مواجه می شویم پاسخ را به طور ضمنی روشن می کند البته این گفته من به این معنا نیبست که سینما آن وجه سرگرم کننده خود را فاقد شود ولی سرگرمی باید یک تعریفی داشته باشد که به مسیر انحرافی سوق پیدا نکند، حجم انبوه آثار تولیدشده در طول سال اکثرا یک سینمای سهل پسندانه ظریف متوسط هستند، این نوع سینما در دراز مدت به جای اینکه مخاطب را ارتقاء ببخشد و به یک سینمای قاعده مند و متنی بر یک نگاه جدی که هم ساختار داشته و هم موضوع در یک روایت پردازی درست به تصویر در آمده باشد، او را به ابتذال سوق می دهد.

این منتقد برجسته سینما افزود: حتی اگر بپذیریم که شرایط مخاطب شناسی زمانه ما اقتضا می کند که سینمای طنزپرداز در وجوه سرگرم کننده از سطح تولید بیشتری برخوردار باشد، این ها در چرخه تولید سالانه یک تعداد مشخصی را می طلبد و اگر این اتفاق بیفتد ساخت به کم مایه ترین شکل صورت می گیرد یعنی به جای اینکه در آن ژانر به یک نقش جریان ساز تبدیل شود کاملا نسخه های سریال های تلویزیونی هستند و آن مضامینی که باید از اولویت بیشتری برخوردار باشد کاملا در سایه و حاشیه قرار می گیرد.

طوسی ابراز داشت: سؤال اینجاست که چرا آن سینمای جدی که می خواهد هم برای مخاطب خود ارزش قائل باشد و هم در در بلندمدت یک آسیب شناسی اجتماعی داشته باشد، نتواسته در این پروسه تولید و ساخت ولو در یک طیف محدود به جریان سازی متحول تبدیل شود و ما اگر یک بررسی کنیم به تعداد انگشتان دستمان هم نتوانسته ایم در این نوع سینما برسیم لذا اگر بگوییم که در مخاطب شناسی این نوع سینما نمی تواند جذابیت داشته و طیف های مختلف جامعه را ارضا کند، این سوال کاملا جوابش را گرفته است در حالی که این طور نیست و فیلم های جدی ما حتی زمانی که از یک نمایش عمومی مناسب هم برخوردار نبوده، توانسته است رفته رفته شناسایی لازم را داشته و حتی در تغییر ذائقه و سلیقه تماشاچی و نگاه کلیشه ای مؤثر بوده است.

وی گفت: در سینمای پیش از انقلاب تعداد فیلم های مذهبی به دوسه فیلم خلاصه می شود در سینمای ابتدای انقلاب هم فیلم هایی که ساخته می شود از یک سری مضامینی تبعیت می کند که در ساخت و تولید اصلا نمی تواند سنگ بنای سینمای متفاوت مذهبی این دوران قرار گیرد، جنگ تحمیلی محفل مناسبی برای این نوع اتفاق است زیرا از طریق این رخداد متوجه اسطوره های مذهبی خودمان شدیم و شمایل نگاری معاصر رزمندگان، به نوعی اسطوره های مذهبی ما را پوشش داده است و شخصیت ها در عین حال که یک رخداد تاریخی معاصر را زنده می کنند ولی در وجوه دوگانه خود قرار است یک شمایل نگاری کاملا اصولی را داشته باشند مانند از کرخه تا راین که تمام اِلمان ها در خدمت این بار موضوعی است.

طوسی ادامه داد: چندی بعد، نقطه مستقیم دوربین فیلمسازان ما همچون رضامیرکریمی و مجید مجیدی با یک ارتباط تنگاتنگ روبرو می شود که از جنبه های مختلف قابل بحث و دفاع است مانند بچه های آسمان، رنگ خدا، خیلی دور خیلی نزدیک و زیرنور ماه . مجتبی راعی نیز بر اساس دغدغه های درونی و معنوی خود سعی کرده است همواره یک نگاه جستجوگری را در آثارش دنبال کند یعنی صرفا با موقعیت فردی روبرو نمی شود مانند« تولد یک پروانه» که علیرغم تمام نقدهای مثبتی که نسبت به ان شد در یک نمایش عمومی برای اینگونه آثار ارزشی قائل نبودیم و نتوانست با تکثرگرایی مخاطب مواجه شود، همچنین سفر به هیدالو که به خاطر یک بازیگر (در حالی که مشکل این بازیگر پس از بازی در فیلم آقای راعی ایجاد شده) زمینه نمایش عمومی آن منتفی شد.

وی ابراز امیدواری کرد: رایزنی که در این نشست ها صورت می گیرد به رفع اینگونه سوء تفاهمات منتهی شود.

این منتقد سینما با بیان اینکه بسیاری فیلم ها که فاقد جنبه های ارزشی است به ساده ترین شکل ساخته شده و به نمایش عمومی در می آید ولی فیلمی مثل سفر به هیدالو که یک آسب شناسی به موقع اجتماعی است با مشکل مواجه می شود، تصریح کرد: این فیلم داستان عدم تفاهم بین زن و شوهری فرهیخته است که در آن مرد به سادگی بیشتر کشیده می شود و به موقعیتی که معنویتش بیشتر از و همه تکلفات رخت بربسته به یک ساده زیستی می رسد؛ درست همان نگاهی منوچهر محمدی در فیلم طلا و مس که از بهترین فیلم های سال های اخیر به شمار می رود دنبال کرده است.

وی فیلم طلاومس را نقطه انتهایی مناسب و ادامه منطقی فیلم های «مارمولک» و «زیرنور ماه» برشمرد و گفت: فیلم مارمولک که بستر و راه رسیدن به معبود را به استناد نهج البلاغه نشان می دهد در زمان خودش در یک موقیعت دافعه آمیز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و عوامل آن از سوی حوزه علمیه بازخواست شدند، اما در شرایطی به این تضارب آرا رسیدیم که برخی در کسوت روحانیت موافق ادامه نمایش این فیلم بودید.
 
طوسی اظهار داشت: در یک محیط آمیخته با بحث و جدل منطقی طبعا باید از این تضارب آرا استقبال کنیم و این وقتی می تواند به یک نتیجه منطقی برسد که به یک سیر متقاعدکننده تبدیل شود در حالی که به جای این شرایط متقاعدکننده کماکان داریم بر مسیر مبتنی بر سوء تفاهم حرکت می کنیم و امیدوارم این نشست های صمیمانه عاملی باشد که بدون تحمیل هر یک از طرفین، از یک استبداد درونی به یک نگاه تعادل یافته متمایل شده و بپذیریم که ساحت مذهب می تواند برای آسیب شناسی به موقع و عبور از بحران یک عامل تعیین کننده، متحول و تأثیرگذار داشته باشد.

وی افزود: همین چرخه جامعه در حال گذار موقعیت نسل های مختلف را در نظر بگیرید؛ سینما در آن نقطه دید آرمانی قطعا باید برای نسل سوم یک دورنمایی در جهت اقتدا کردن به این مضامین و دستمایه ها ارائه دهد ولی چرا در یک آنارشیسم عنان گسیخته داریم این نسل را رصد می کنیم، یعنی اگر گفته من در رئالیسم اجتماعی زمانه، مصداق دارد بایستی ستاد بحران برایش در نظر بگیریم واگر ندارد دلیلش چیست که پس از 31 سال ما نتوانسته ایم در یک نظم پویا و با انگیزه اینچنین نقطه اتکاهایی ایجاد کنیم که هر وقت جوان و مخاطب ما احساس تهی بودن کرد بدان پناه بیاورد.

طوسی تأکید کرد: وقتی کسی(هنرمندی) یک مضمون و درون مایه مذهبی و معنوی را برای کار انتخاب می کند مسؤولیتش سخت تر می شود، این نوع سینما شوخی بردار نیست و یک فیلمنامه نویس و کارگردان و تهیه کننده حرفه ای کارآمد را طلب می کند که هم جامعه شناسی، هم مخاطب شناسی درستی داشته باشد و هم بتواند اثری را خلق کند که اگر نمی تواند کاملا ارتباط لازم را با مخاطب برقرار کند لااقل بتواند تلنگری بزند.

وی ادامه داد: اگر بخواهیم یک مضمون و دست مایه کاملا قاعده مند را در یک ساختار ضعیف ارائه دهیم، لطمه اساسی به آن متن اولیه زده ایم، با اینکه فیلمنامه از ارکان اصلی تولید یک فیلم است ولی در عین حال باید یک سرفصل و جایگاهی برای استفاده درست از تصویر و کارگردان و ... قائل شویم.

طوسی با اشاره به فیلم «طلاومس» تصریح کرد: در این فیلم از طریق یک زن و شوهر هم روزمرگی را می بینید هم یک سینمای ملودرام و هم یک آسیب شناسی اجتماعی به موقع و پیشنهادی که نهایتا کارگردان می دهد( اگر آویزه گوش قرار گیرد) و فیلم با یک پایان خوش هم تمام نمی شود؛ در واقع یک عاشقانگی در کنار آن ساحت مذهبی شکل می گیرد و این طلبه با زبان بی زبانی عاشقانه های خود را متوجه همسرش می کند که حتی به خطوط قرمز هم نزدیک می شود ولی اصلا نمی تواند بهانه ای دست کسی بدهد.

وی افزود: در این فیلم، طلبه هم با مشکل بیماری همسرش درگیر است که از پسش برمی آید و هم (می رود در کنار حجره ای که اگر با این مشکل مواجه نبود مثل سایر طلبه ها سیکل آموزشی را در آن جا طی می کرد و به یک تکامل تئوریک می رسید) در عمل گرایی خودش در همسایگی این موقعیت تئوریک، در کنار آن حجره کفش های طلبه ها را جفت می کند، این فیلم بدون هیچ شعاری یک الگوی مناسب برای جامعه ای است که از اصل خود دورافتاده است چنانکه اصولا سینما همین است که به ساده ترین شکل و به دور از شعارزدگی و به ظریفترین شکل بتوانیم پیام را منتقل کرده و جامعه را آسب شناسی کنیم.

طوسی گفت: این طلبه، ادامه منطقی طلبه ایست که در زیرنورماه در انتهای فیلم در حالی که انگشتر عقیق به دست دارد، میله مدرنیته را گرفته و عملا نشان می دهد که این طلبه با اینکه از مدرنیته دور نیست، شخصیت مستقل خودش را هم حفط کرده و از آن نقطه تردیدآمیز به یک نقطه یقین رسیده و لباس طلبگی برتن کرده است.

وی ابراز داشت: «عصر روز دهم» از یک منظر دیگر این رفتارشناسی را نشان می دهد و با توجه به سبقه آثار آقای راعی در این شرایطی بی رحمانه ای که با آن مواجه هستیم به عقیده من اقتضا می کرد که وی این چنین سینمایی را هم تجربه کند، سینمایی که به مخاطب شناسی متجددانه پرداخته ولی در عین حال از اصول و قوای خودش یعنی ذهن و نگاه جستجوگر هم دور نیفتاده و آنچه در آثار قبلی مثل «سفربه هیدالو» و «تولد یک پروانه» با آن مواجه بودیم در «عصر روز دهم» به طریق دیگری دیده می شود.

طوسی با بیان اینکه در این فیلم، نوعی سینمای ملودرام متفاوت را شاهد هستیم، بیان داشت: عصر روز دهم، سینمایی است که هم در یک بیان مستندگونه جاری می شود و هم از اصول و قواعد حرفه ای برخوردار است و در ان لوکیشن و بازیگری و تمام عوامل و اجزایی که نقطه مکمل یک کارگردان هستند اهمیت دارد و در واقع یک بار ترکیبی از مستند و سینمای داستان پرداز محسوب می شود.

وی ادامه داد: اگر قرار است سینما به نقش جریان ساز در جهت ساخت و تولید انبوه اینگونه فیلم ها برسد، اشکالی ندارد که به برخی ژانرهای کم کار شده سینمایی مانند ملودرام نزدیک شویم همانطور که آقای راعی در این فیلم توانسته در کنار یک رابطه مادر و فرزندی نهایتا این جابه جایی و تأثیرپذیری و بار عاطفی را در قالب بندی روایت پردازی کاملا به یک ذهن و بیان و تأثیرپذیری متقاعدکننده منتهی کند./930/پ201/ص
ارسال نظرات