به پرورش مسلمان بینالمللی بیندیشیم
بررسی ابعاد وحدت بین مذاهب اسلامی موضوع مقالهای از حجت الاسلام محمدرضا زائری است که در شماره جدید نشریه پنجره به چاپ رسیده است.
یکــــی از مهمترین وجوه اشتراک همه مصلحان بزرگ مسلمان از سید جمالالـــــدین اسدآبادی تا امام خمینی، اهتمام آنها به اتحاد اسلامی و پرهیز از تمرکز بر موضوعات اختلافی بوده است.
شاید اکنون رویکرد وحدتگرای امام خمینی و تلاش بیوقفه ایشان برای سامان بخشی به یک امت بزرگ اسلامی، بیش از گذشته به چشم بیاید و با افزایش توطئهها و فتنههای بیگانگان، اهمیت و ضرورت این موضوع، بیشتر خود را نشان دهد.
مقام معظم رهبری در ایران و حضرت آیتالله سیستانی در عراق، بر همین اساس و با هوشیاری و درایت عمیق خود، توانستهاند بسیاری از توطئههای غربی برای تفرقهافکنی میان شیعیان و اهل سنت را خنثی کنند.
آیتالله العظمی سیستانی در سالهای اخیر چنان بر این موضوع اصرار ورزیدهاند که از یاران خویش میخواهند که: «نگویید برادران اهل سنت (اخواننا)، بگویید خودمان (انفسنا)» و شهید عظیم سید محمد باقر صدر را در آخرین روزهای حبس دردمندانه و مظلوم خانگی و پیش از شهادت یادآور میشوند که در پیام حماسی خود خطاب به مردم عراق با تعبیر «یا أبناء علی و عمر» آنان را از این نوع اختلافات بر حذر میداشت.
در میان عالمان آگاه و بیدار اهل سنت نیز کمابیش هستند فرزانگانی که دور از تعصب کور سیاسی برای حفظ وحدت میکوشند و علیرغم تهدیدها و خطرات (نمونهاش شهادت چندین تن از آنان در کردستان خودمان) بر مبادی اساسی و مشترک اسلامی تأکید میکنند.
یکی از این عالمان آگاه که اکنون وجودش نعمتی برای جامعه اسلامی و خاری در چشم دشمنان اسلام بهشمار میرود، شیخ احمد حسّون مفتی سوریه است. او جدا از موقعیت رسمی خود (بالاترین مقام دینی در سوریه)، روحانی مطلع و فاضل، سخنوری توانا و کمنظیر و نیز بسیار شجاع و صریحاللهجه است.
شاید بسیاری از خوانندگان این نوشتار گفتاری کوتاه از او در باره موضوع عاشورا دیده و شنیده باشند. این گفتار مختصر که در اینترنت و سپس توسط بلوتوث موبایل بهسرعت منتشر شد، از یک سو تعجب و تحسین بسیاری را برانگیخت (از این جهت که او سلفی است) و از سوی دیگر شتاب دشمنی و عناد با او را تشدید کرد و اینک بسیاری از رسانههای افراطی خصوصا سایتهای اینترنتی موجی از حمله و ناسزاگویی بر علیه او به راه انداختهاند.
او هر سال در روز عاشورا به سخنرانی در جمع مشترکی از شیعیان و اهل سنت میپردازد و خوشبختانه فضای سیاسی (رویکرد حاکمیت فعلی) و اعتقادی (غالبیت علوی) سوریه امکان موضعگیری صریح را برای او فراهم کرده است.
در اینجا با مروری گذرا به سخنرانی عاشورای امسال او که از تلویزیون المنار لبنان پخش شد و بازتاب گستردهای پیدا کرد، به یکی از ضرورتهای حرکت بهسوی وحدت در جهان اسلام اشاره خواهیم کرد.
او در آغاز ضمن قرائت حدیث ثقلین به مجالس عاشورایی و عزاداری حسینی اشاره میکند و از محبت اهلبیت میگوید و اظهار میدارد: «من ریشههای سلفی دارم و پیشوایان سنی، اما در انسانیت جهانی و در ولایت شیعهام.»
ادبیات او در این گفتار بسیار متفاوت از ادبیات سلفی رایج است. از امیر مؤمنان بهعنوان قرآن ناطق یاد میکند و بروحی أفدیه (جانم به قربانش) میگوید. مخاطبان اهل سنت را به قرائت نهجالبلاغه فرا میخواند و چندین بار بهشدت کانالهای تلویزیونی ضدشیعی را مورد حمله قرار میدهد.
وی میگوید هر چهار امام مذاهب فقهی اهل سنت شاگردان مکتب اهلبیت هستند و به این اعتراف میکنند و بعد از ذکر شعر شافعی و مشی احمد بن حنبل و روایت مالک بن أنس و ماجرای ابوحنیفه در ارادت و احترام نسبت به اهلبیت میپرسد: «پس چه شده است که امروز به این اختلافات مذهبی رسیدهایم؟»
همچنین با یاد کردن از امام خمینی و تجلیل از دینداری و صلابت ایشان به پیشرفتهای علمی جمهوری اسلامی اشاره میکند و آن را سرمایه همه مسلمانان جهان بهشمار میآورد. و آنگاه ضمن بیان دردها و مصیبتهای جهان اسلام از فلسطین و عراق تا افغانستان و یمن به آینده روشن و امیدبخش نوید میدهد و ضمن تحسین تربیتشدگان مکتب حسینی در غزه و جنوب لبنان، میگوید: «سوریه در مسجد جامع خود از مهدی علیهالسلام استقبال خواهد کرد و پرچمهای سیاه خراسان از دمشق بهسوی قدس روانه خواهند شد.»
وی اندیشمندان و بزرگان جهان اسلام را مورد خطاب قرار میدهد و میگوید: «بیایید مسلمان بینالمللی بسازیم. ما باید در نسبت خود با اسلام تجدیدنظر کنیم. او اضافه میکند جریانهای تبلیغی تفرقهگرای سیاسی است که برایش پولهای هنگفت هزینه میشود و از اسلامهای ساختگی حرف میزند نه از اسلام محمدی.»
وی در پایان سخنرانی بهسوی حاضران میرود و دست چند نفر روحانی شیعه و سنی حاضر را میگیرد و با آنان به روی صحنه برمیگردد و دستها را در هم گره کرده به نشانه وحدت بالا میبرند.
حقیقت این است که جریان والای اهلبیت در میان اهل سنت بسیار فعال و گسترده است و برخلاف تصور رایج، خوشبختانه وهابیت و حرکتهای ناصبی در اقلیت قرار دارند. لیکن جریان وهابی به مدد ثروت و امکانات مادی و قدرت سیاسی و فرصتهای تبلیغاتی و رسانهای این اقلیت را اکثریت میکند.
اگر حتی از زمینههای علوی در سوریه و ریشههای فاطمی در مصر و گرایشهای صوفی در تونس و مغرب عربی بگذریم، حتی جمعیت عمومی اهل سنت در کشورهای مختلف رویکرد وهابی ندارند و علیرغم تلاشها و هزینهها و فعالیتهای گسترده و عجیب عربستان در مناطق مختلف جهان نه تنها دارای تعصب و عناد نیستند، بلکه گرایشها و زمینههای مثبت به تبعیت از اهلبیت و وحدت اسلامی دارند.
تنها محاسبه جمعیت مسلمانان اندونزی یا چین یا هندوستان میتواند بزرگی و اهمیت این فرصت را نشان دهد و حجم غفلت و کوتاهی ما در بهرهبرداری از این موقعیت ارزشمند را بازگو کند (تازه این جدا از تازه مسلمانان اروپایی و آمریکایی است که خود داستان مستقلی دارند).
مسلمانان اهل سنت در جهان بسیار بسیار بزرگتر و گستردهتر از جمعیت اندکشمار وهابی و متعصب هستند و این حقیقتی است که باید آشکار شود و در معرض چشم و گوش جهان اسلام قرار گیرد.
رویکرد و دیدگاهی که امام بزرگوار و بنیانگذار جمهوری اسلامی تأسیس کرد و مقام معظم رهبری با درایت و حکمت بر آن پای فشرد و بزرگانی چون حضرت آیتالله سیستانی (علیرغم همه ناسپاسیهای برخی افراد نادان و کوتهبین در میان شیعه و حتی برخی بزرگان حوزوی در قم و مشهد و نجف و کربلا) بدان پایبند هستند باید عملیاتی شود و به شکل نظاممند و استراتژیک در حوزههای گوناگون به تدوین سیاستهای روشن و طراحی برنامههای اجرایی مشخص بینجامد.
اینک دشمنی آمریکا و اسراییل با مسلمین و عملکرد صریح آنان برای نابود ساختن اسلام زمینه بیداری و آگاهی نوینی در نسل جوان مسلمان به وجود آورده است. باید از این فرصت و موقعیت برای رسیدن به یک جامعه اسلامی قدرتمند و آگاه و متحد استفاده کرد. نباید فرصتسوزی کرد (نظیر آنچه ایران در مغرب بدان دچار شد) و نباید در این شرایط حساس بهانه به دست کسی داد (مشابه آنچه در رابطه با مصر اتفاق افتاد).
بدون تردید در دنیای امروز و شرایط جدید، مواجهه میان غرب و جهان اسلام مهمترین عرصه تهاجم فرهنگی و جنگ نرم است و با توجه به گسترش رسانههای ارتباط جمعی و توسعه روابط و اطلاعات، مهمترین ابزار برای ترویج اسلام ناب محمدی و جلوگیری از فتنهانگیزی دشمن، رسانههای نوین مخصوصا تلویزیونهای ماهوارهای هستند.
مهمترین نقص نهادهایی مبارک و ارزشمند چون «مجمع جهانی اهلبیت» و «مجمع تقریببین مذاهب اسلامی» و «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی» و... در دو زمینه متمرکز است. نخست ذهنیت ایرانی و دولتی و داخلی و مأموریت جهانی و مردمی و خارجی و دیگر فضای خسته و بیمارگونه و سنتی.
این دو عامل سبب میشوند تا گاه برخی از تلاشهای فراوان موجود چنانکه باید نتیجه ندهد و بهره لازم از آنها بهدست نیاید. گاه افراد تکراری در سمینارهای کماثر گرد هم آیند و گاه نشریات و کتابهایی چاپ و منتشر شود، اما به دست مخاطبان موردنظر نرسد و برعکس گاه برخی فعالیتهای پراکنده و متواضع و ناچیز فردی در جهان اسلام بیشتر ثمر و حاصل داشته باشد.
مهمترین وسیلهای که میتواند در شرایط فعلی اهداف چنین نهادهایی را متحقق سازد و تلاشهای آنان را در زمانی کوتاه به نتیجه برساند، برخورداری از ابزار رسانه است. امروزه هزاران شبکه ماهوارهای عمومی و غیر خبری به شکل غیرمستقیم و هزاران شبکه سیاسی و خبری به شکل مستقیم در حال سمپاشی بر ذهن و جان مخاطبان مسلمان منطقه هستند. در این میان، صدها شبکه تلویزیونی مذهبی به شکل مشخص گرایشهای خطرناک افراطی را ترویج میکنند و با تزریق مداوم سرمایههای جریانهای حامی این رویکرد، روز به روز و قارچگونه گسترش و توسعه بیشتری پیدا میکنند.
چنین شبکه تلویزیونی اگر شرایط واقعی مخاطبان گسترده در جهان اسلام را هدف قرار دهد و از افق باز و وسیع جهانی به مخاطب بنگرد و محدود به وابستگیهای دولتی و اداری نباشد و خود را از حساسیتهای سیاسی و خبری آزاد کند، میتواند با رویکردی آموزشی و ترویجی به معرفی چهره تابناک اسلام ناب محمدی بپردازد و اکثریت مطلق مسلمانان را با خود همراه کند. چنین شبکه تلویزیونی شاید مصداق بارز روزآمدی در عمل به امر «و أعدوا لهم ما استطعتم من قوه» باشد و به اشارت روحانی «رحمالله من أحیا أمرنا» و «علموا الناس محاسن کلامنا» مورد عنایت و لطف رسول گرامی اسلام و اهلبیت او قرار گیرد و وجدان و فطرت و عقل و منطق مخاطبان را با زبانی نرم و دقیق مورد خطاب قرار دهد.
گفتهاند که «لا ینتشر الهدی إلا من حیث انتشر الضلال» یعنی هدایت از همان مسیری گسترش مییابد که گمراهی انتشار یافته است و امروزه – چه بخواهیم و بپذیریم و چه نه – گمراهی از طریق همین شبکههای تلویزیونی منتشر میشود./916/د103/ع