شب دراز است و قلندر بیدار!
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، حمایت عجیب حجت الاسلام شیخ مرتضی جوادی آملی از گزینه وزارت علوم و تحقیقات و فناوری و سخنان عوامفریبانه وی در تفسیر قانون اساسی، این شائبه را به وجود آورده که چه عامل و سببی پشت این احساس تکلیف نهفته و در آینده چه رازهایی برملا خواهد شد. آیا این حمایت خاص تا آخر ادامه خواهد داشت؟
حسین سیمایی صراف، با 221 رای موافق از 288 نماینده حاضر در مجلس، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری شد. او تنها نبود بلکه همه وزرای پیشنهادی تقریبا با رای بالا مورد اعتماد مجلس قرار گرفتند. چیزی که تا حدی قابل پیشبینی بود و نهایتا ممکن بود دو سه وزیر رای نیاورند که آنها هم بلافاصله جایگزین میشدند. این یعنی حمایت کامل قوه مقننه و نمایندگان ملت که در رأس امور هستند با قوه مجریه که به گفته رئیسش درپی ایجاد وفاق ملی است و به گفته رئیس مجلس، دومین گام هم در این راستا هم برداشته شد.
اما در این میان دفاع ناشیانهای از سوی حجت الاسلام مرتضی جوادی آملی صورت گرفت که مطالب بسیار عوامانهای در آن مطرح شد و شائبههایی را برانگیخت. این که ایشان ناگهان احساس تکلیف کرده که از جناب سیمایی صراف، حمایت کند و مثلا افکار عمومی و مجلسیان را تحت فشار قرار دهد، چیزی است که علت آن را باید در آینده نزدیک دریافت! و به قولی دید که چقدر رضای خدا در این حمایتگری نهفته است.
به هرحال مجموعه معظم «بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء» که جناب ایشان در حال مدیریت آن هستند، هزینه بسیاری دارد، حتی اگر خروجی مشخصی نداشته باشد؛ ولی از جمله عمارتهای مجلل پرخرجی که معمولاً در داد و بیدادهای رسانهای در فصل بودجه کسی به آن نمیپردازد، بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء است که سوگمندانه باید گفت نه تنها کافی و وافی در راستای ترویج اندیشههای استاد فرزانه و حکیم متأله علامه آیت الله جوادی آملی نیست که گاه به سانسور و تحدید هم میپردازد که مبادا به پر قبای برخی طیفهای سیاسی از جمله اصلاحطلبان بر بخورد! نمونه این حذفیات را میتوان در وبگاه این مجموعه جستجو کرد و نیافت!
اما پرسش این است که اصلاً چه مرجعیت سیاسی برای حجت الاسلام مرتضی جوادی آملی متصور است که در چنین جایگاهی خواسته رزم نمایانی و حتی در برابر قانون اساسی هم رجزخوانی کند؟
آقا مرتضی البته در این مصاف انگار از شِگردهای اصلاحطلبان هم بیبهره نبوده؛ آن جا که ابتدا به سیاهنمایی ذهنی و خیالی ضد رقیب پرداخته سپس به همان مفروضات خویشفرما تاخته است! مثلاً گفته است: «شخصیتهای بسیار ممتاز علمی، دانشگاهی و اساتیدی داشتیم که هر یک وزنههای علمی ایران اسلامی بودند که می توانستند قدر و منزلت یک کشور را ارتقا ببخشند، اما متأسفانه امروز این افراد منزوی و خانه نشین هستند یا از دانشگاه ها اخراج شدند و به رغم اینکه حوزه علمی و مسایل فنی و تخصصی آنها تأمین است، با اظهار نگرانی یا همدردی با کسی که مورد آسیب علمی و اجتماعی قرار گرفته کنار زده شدند.»
خب بد نیست به جای تکرار مطالبی که لابد از جایی شنیده است، تحقیقی میکرد که بداند ماجرا ساختگی است یا حقیقت دارد تا به جای مبهمگویی دقیقاً نام ببرد و مانند جناب سیمایی صراف پشتش بایستد نه آن که از پاسخگویی فراری باشد. جالب این که داستان اخراج این استادان بسیار ممتاز علمی را به حمایت معنوی از دانشجویان ستارهدار مرتبط دانسته که آن هم خودش داستانسرایی دیگری است؛ ولی به هر حال مایه شگفتی است که ایشان چنین آزاداندیشی را در مورد سایت و بیانات حضرت استاد ندارد و اگر مطلبی را صلاح نداند به تیغ سانسور حذف میکند. برای نمونه بگردید دنبال متن خبر دیدار جناب عارف با حضرت آیت الله جوادی آملی حفظهالله با کلید واژه دیاثت سیاسی!
طرفه این که در ادامه اذعان میکند: «ما نیازمندیم به شخصیتهایی که جهان را از بُعد علمی بشناسند و رصد کنند و تکنولوژیهای پیشرفته در ساحتهای مختلف علوم را برای کشور بیاورند، تعامل و ارتباط وسیعی با دانشگاهها و مراکز علمی جهان فراهم کنند و مسایل سیاسی را از مسایل علمی جدا کنند و ارتباط علمی با فلان کشور که موضع سیاسی خاصی دارد را قطع نکنند. هستند افرادی که بتوانند این مسایل را به درستی رصد کنند و مانع شوند که تحمیلی از نظر سیاسی بر کشور نشود و ما به جهت اینکه هراس از یک تحمیل سیاسی داشته باشیم بخواهیم قدر و منزلت اساتید و جایگاه آنها را در کشور ضعیف کنیم، این امر در نهایت موجب خسارت و ضرری است که به کشور وارد می شود.» احسنت! آفرین! به قول شاعر: واعظان کین جلوه بر محراب و منبر میکنند .... بماند!
اما ماجرا به این طنز و مطایبههای سیاسی و فکاهیات جناحی ختم نمیشود و کاسههای زیر نیم کاسه یکی یکی پدیدار میگردد تا کار به عوامفریبی هم میرسد! آنجا که حجت الاسلام مرتضی جوادی ناگهان تفسیر شگرفی از قانون اساسی ارائه میکند که ای کاش سخن نگفته بود تا عیبش نهفتهتر میماند! وی چنان از استقلال قوا سخن گفته که بعید است هیچ حقوقدانی در دنیا چنین برداشت شاذی از قانون کرده باشد. تو گویی سه قوه قضاییه و مقننه و مجریه باید استقلال مطلق داشته باشند و هیچ ربطی میان آنان نیست. از آن عوامانهتر، انکار جایگاه شورای نگهبان است. واقعاً چرا آقای مرتضی جوادی چنین دور از آبادی سخن گفته است؟ نخبگانی از حوزه و دانشگاه، یکی از مبناییترین و مترقیترین قانونهای اساسی را در کشور ما منطبق بر اسلام و جمهوریت حاکمیت نگاشتهاند تا ضمن تضمین اجرای مفاد اسلامی، مبانی دموکراسی نیز در آن رعایت شود و هیچ شخص و شخصیتی دچار دیکتاتوری و استبداد نگردد و چنان قوا و نهادها را در کنار هم چیده که هیچکدام نتوانند یک جانبه و خودکامانه کشور را به قهقهرا بکشانند آن وقت شخصی که به بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء منتسب است چنین پیاده درباره قانون اساسی سخن بگوید!
به نظر میرسد در کنار پدیده ژن خوب در عالم سیاست و ثروت و قدرت باید پدیده آقازادگی را هم به آسیبهای علمی و فرهنگی کشورمان بیافزاییم. افرادی چون علی مطهری، مرتضی جوادی، سید حسن خمینی و دیگر همقطارانشان که از کودکی بیش از سعه وجودی خودشان و بضاعت علمی شان، گرفتار توجه جامعه به بزرگان خاندانشان شدهاند و چه بسا فرصت یا ضرورت ارتقای علمی و اخلاقی و بصیرتی و توسعه ظرفیت وجودی را درنیافته و نیافتهاند.
به هرحال فارغ از انتسابی که خود البته مایه افتخار میتواند باشد، اما تفکیک این اقشار نوپدید از جایگاه خاندانی میتواند به تحلیل شخصیتی و وزن و اعتبار علمی و اجتماعی این جماعت کمک کند و از تعجبها و ضریبدادنهای کاذب بکاهد. هرچند دیر یا زود مردمان هم متوجه تفاوت فضل پدر و حاصل پسر خواهند شد.
حامد عبدالهی