۲۸ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۳:۴۵
کد خبر: ۷۶۳۸۱۵

جنایت وحشتناک ضدانقلاب در بیمارستان پاوه/ شهید فلاحی این خلبان را ناجی پاوه می‌دانست

جنایت وحشتناک ضدانقلاب در بیمارستان پاوه/ شهید فلاحی این خلبان را ناجی پاوه می‌دانست
آشوب‌طلبی و غائله‌آفرینی ضدانقلاب در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی بحران‌های متعددی را برای کشور به وجود آورد. غائله‌ی پاوه در مرداد ۱۳۵۸ یکی از آن وقایعی است که با پیام تاریخی امام خمینی و همدلی ارتش، سپاه و نیروهای مردمی خاتمه یافت.

آشوب‌طلبی و غائله‌آفرینی ضدانقلاب در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی بحران‌های متعددی را برای کشور به وجود آورد. غائله‌ی پاوه در مرداد ۱۳۵۸ یکی از آن وقایعی است که با پیام تاریخی امام خمینی و همدلی ارتش، سپاه و نیروهای مردمی خاتمه یافت.

در همین راستا، در سالروز آن رخداد تاریخی طی گفت‌وگویی با سرهنگ محسن قرهی از فرماندهان ارتش که در این سال‌ها به تحقیق و پژوهش پیرامون تاریخ جنگ می‌پردازد؛ به واکاوی غائله پاوه پرداخته‌ایم که مشروح آن در ادامه از نظر می‌گذرد.

عرض سلام، ادب و احترام. خیلی ممنون از وقتی که در اختیار مرکز اسناد انقلاب اسلامی قراردادید و دعوت ما را پذیرفتید. لطفاً خودتون را به صورت کامل معرفی بفرمایید.

بسم الله الرحمن الرحیم. بابت تشریف فرمایی شما تشکر می‌کنم. ما همیشه از افرادی که بدنبال ثبت وقایع، تاریخ و رویدادهای کشور برای آیندگان هستند سپاسگزاریم. چرا که با اقدام ارزشمند خود کمک شایانی به حفظ یادبود روزهای سپری شده، و ماندگاری شخصیت‌های تاریخ‌ساز کشور می‌کنند. محسن قرهی هستم و به مدت ۳۵ سال از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۹۵ در ارتش خدمت کردم. و در سال ۱۳۹۵ به درخواست شخصی خود بازنشست شدم. مراحل مختلف خدمت را پس از طی دوره‌ی دانشگاه افسری و دوره‌ی مقدماتی رسته‌ی پیاده گذراندم و به جبهه منتقل شدم. به مدت ۴۳ ماه قبل از آتش‌بس فرمانده گروهان در یگان‌های رزمی لشکر ۷۷ خراسان بودم و بعد از آتش‌بس هم با توجه به شرایط کشور و حضور واحدها در منطقه، من نیز به مدت سی و پنج ماه در منطقه حاضر بودم. بعد از آن با امریه نیروی زمینی ارتش به دانشگاه افسری منتقل شدم و در آنجا فرماندهی گردان دانشجویان را به عهده گرفتم. و بعد از طی دوره‌ی دانشکده فرماندهی و ستاد مجدداً با درخواست دانشگاه افسری امام علی(ع) به دانشگاه برگشتم و با سمت جانشین فرماندهی تیپ دانشجویان خدمت کردم تا سال ۸۵ که به ستاد ارتش منتقل شدم و به مدت ۴ سال رئیس گزینش ارتش بودم. بعد جانشین اداره‌ی نیروی انسانی در ستاد مشترک شدم و در همین دوران برای گذراندن دوره‌ی دانشگاه عالی دفاع ملی به همان دانشگاه رفتم. بعد از طی دوره‌ی دانشگاه عالی دفاع ملی، به مرکز مطالعات راهبردی ارتش منتقل شدم و در آن‌جا در سال ۹۵ با توجه به شرایط جسمانی که جانباز جنگ تحمیلی هستم بازنشسته شدم. به طور جدی فعالیت پژوهشی خود را در حوزه‌ی تاریخ جنگ شروع و در این زمینه تألیف کتاب و مقالات در حوزه‌ی جنگ را آغاز کردم.

با توجه به فعالیت سه گروه تجزیه‌طلب دموکرات، کومله و چریک‌های فدایی خلق ایران از اولین روزهای پیروزی انقلاب در کردستان، شما شرایط کردستان و مخصوصاً پاوه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

وقایع کردستان و پاوه را برای قضاوت درست و با دیدگاه صحیح ابتداء باید در ظرف زمان خودش بررسی کنیم و باید برگردیم به سال ۵۸. باتوجه به وقوع انقلاب و بلافاصله شروع درگیری‌ها در گنبد، سیستان و بلوچستان و کردستان و بعد جنگ تحمیلی می‌بینیم سرعت رویدادها و اتفاقات کلیدی به قدری سریع بود که یا در زمان خودش به درستی تحلیل نمی‌شد و یا به طور منطقی بدلیل برخی از مصالح کشور مانع ارائه‌ی ارزیابی درست می‌شد. اما امروزه با گذشت زمان می‌توان تصویری درست و منطقی از رویدادهای گذشته ارائه داد. واقع‌بینانه‌ترین مطلب در این زمینه به نظر من نقل قول از زبان امیر سرتیپ بختیاری است. وی از شخصیت‌های نزدیک شهید سرلشکر فلاحی بود. به نظر من در نقل ختم غائله‌ی پاوه به شخصیت و تاثیرگذاری شهید سرلشکر فلاحی بی‌توجهی شده است. وی نقش بی‌بدیلی در ختم این رویداد مهم داشته است. شهید چمران در آن زمان معاون نخست وزیری بود و به همراه شهید سرلشکر فلاحی به پاوه رفتند. شهید چمران با قصد و نیت حل مسئله‌ی پاوه از طریق سیاسی وارد این منطقه شد تا با سران جریان‌های مخالف مانند دموکرات‌ها و... که در نقاط مختلف سنگربندی کرده بودند از طریق مذاکره، راه حل مناسبی برای ختم بحران پیدا کنند. اما شهید چمران با دیدن وضع متشنج پاوه که کاملاً فضایی جنگی بر آن حاکم بود، و تانک‌ها در کوچه پس کوچه‌های پاوه مانور می‌دادند، به نوعی پرونده‌ی پاوه را به شهید فلاحی ارجاع داد. زیرا، راه‌‌حل سیاسی را امکان‌پذیر نمی‌دید. از سویی دیگر، جریان‌های تجزیه طلب برای ایجاد رعب و وحشت در بین مردم از هیچ جنایتی کوتاهی نمی‌کردند. به عنوان مثال: بعد از حمله به تنها بیمارستان پاوه، بعد از شهید کردن بیماران که عمدتاً پاسداران مجروح بودند سر آن‌ها را از بدن جدا کرده و برای ایجاد ترس در بین مردم که با آن‌ها همکاری نمی‌کردند سر پاسداران را در کوچه و خیابان می‌چرخاندند.

جنایت وحشتناک ضدانقلاب در بیمارستان پاوه/ شهید فلاحی این خلبان را ناجی پاوه می‌دانست

با توجه به حضور سه جریان سیاسی مخالف نظام یعنی دموکرات، کومله و چریک‌های فدایی خلق از یک طرف؛ و حضور پیشمرگان کُرد در بین طرفداران حکومت از طرف دیگر، برتری نفرات با کدام گروه‌ها بود؟

 ۳۰۰ نفر ترکیب پیشمرگه‌های کُرد، پاسدار و نیروهای ژاندارمری بودند. اما، مهم‌تر از تعداد نفرات جو و فضای حاکم بر کردستان بود. شهید فلاحی از زمان انتصاب بر فرماندهی نیروی زمینی بیشتر اوقات به دلیل موقعیت خاص کردستان از نظر مرزی و وجود چشم‌داشت بیگانگان و معاندین بر این منطقه در کردستان بود و به نوعی تنش و رخ‌داد در کردستان و پاوه را به دلیل اشراف بر جو سیاسی منطقه، پیش‌بینی می‌کرد. از طرف دیگر، عبدالرحمن قاسملو رهبر دموکرات‌های کردستان نیز شخصی تحصیل‌کرده و سیاسی بود. وی قبل از وقوع غائله پاوه به دولت موقت نامه داده بود که پای ارتش به پاوه نرسد. و برای مخالفت با حضور ارتش در پاوه در قوری قلعه متحصن شده بودند. یعنی با نامه‌نگاری رسمی با دولت موقت، جوی متشنج را علیه ارتش به وجود آورده بودند. و از سویی دیگر، از لحاظ روانی روی ارتش کار کرده بودند که دولت شما را تشویق به برادرکشی می‌کند. بنابراین چنین فضای سنگینی هم در ارتش شش ماه بعد از انقلاب وجود داشت. یعنی اگر به ارتشیان دستور می‌دادند بروید به سمت پاوه برای تقابل با جریان‌های تجزیه طلب، ارتشی‌ها دچار تردید و دودلی می‌شدند که برویم برادر کشی؟

چرا چنین فضایی در ارتش حاکم بود؟

ارتش در پاوه یگان نظامی نداشت. واحدهای نظامی در کرمانشاه، اسلام آباد و سرپل ذهاب مستقر بودند و نه در پاوه. فقط در پاوه یک گروهان ژاندارمری در پاسگاه سنگی وجود داشت که تا آخر هم مقاومت کرد. شهید چمران و شهید فلاحی هم که به پاوه رفتند شب اول را در همین پاسگاه سنگی گذراندند. ۵ ماه از انقلاب گذشته بود. دادگاه‌های انقلاب، افرادی که در جریان انقلاب بر مردم تیراندازی کرده بودند را دادگاهی می‌کردند. و ارتشیان می‌ترسیدند اگر در جریان پاوه شرکت کنند چون ضد انقلاب در بین مردم نفوذ کرده و رویارویی نظامی را به‌وجود آورده، ارتشیان هم دست به اسلحه ببرند عاقبتی همانند کسانی که در روزهای منتهی به انقلاب بر روی مردم آتش در خیابان‌ها گشوده و برادرکشی کرده بودند، داشته باشند. این تردید از ترس محاکمه در درون آن‌ها رخنه کرده بود. کی این قضیه حل شد؟ وقتی که حضرت امام در ۲۷ مرداد پیام داد که ارتش، ژاندارمری، سپاه، تمام نیروهای مسلح و مردم به پاوه بروید زیرا جریان‌های مخالف نقشه‌های شومی برای کشور دارند، آن زمان این جو شکسته شد و تردید و دودلی برطرف شد.

جنایت وحشتناک ضدانقلاب در بیمارستان پاوه/ شهید فلاحی این خلبان را ناجی پاوه می‌دانست

به نقش‌آفرینی شهید فلاحی اشاره کردید، لطفاً در این خصوص بیشتر توضیح دهید.

تیمسار بختیاری در مورد شهید فلاحی می‌‌گوید که وی بی‌نظیرترین فرمانده در صد سال اخیر است. خدمات بسیار شایانی را انجام داد و خیلی زود هم از میان ما رفت. شهید فلاحی جزو شخصیت‌های کم نظیر ارتش، بسیار با دانش و با اخلاق بود. حدود ۱۲ سال پیش پرونده‌ی انفرادی ایشان را مطالعه کرده‌ام. در پرونده‌ی ایشان از سال ۵۴، یادداشت‌هایی از نهج‌البلاغه وجود داشت. چند خط اول یادداشت‌های خودشان را با نهج‌البلاغه آغاز می‌کردند. از نظر دانش‌نظامی فوق العاده با دانش بود و ناظر صلح سازمان ملل در جنگ ویتنام از طرف ایران به عنوان فرمانده ارشد نیروهای ایرانی و خارجی بود. و جالب آن‌که افرادی که با وی بودند از پایبندی وی به فرائض دینی می‌گفتند. بعد از انقلاب اولین کسی بود که به عنوان فرمانده نیروی زمینی معرفی شد. شهید فلاحی دانش منحصر به فردی داشت. اگر شهید فلاحی زنده بود شاید جریان جنگ تحمیلی به شکل دیگری رقم می‌خورد. به شکل دیگری جنگ ادامه پیدا می‌کرد و به شکل دیگری تمام می‌شد. بعد از برکناری بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا، امام تفویض اختیار کرد و شهید فلاحی که ژنرال قبل از انقلاب بود، با تمام اختیارات فرمانده کل قوا شد. طی همان مدت فرمانده بود تا شهید شد. یعنی از خرداد ۶۰ تا مهر ۶۰، طرح ریزی عملیات‌های بزرگ را برعهده داشت. در جریان پاوه، فلاحی به چمران پیشنهاد می‌کند من در پاوه می‌مانم و شما بروید. شهید چمران می‌گوید: من نیرویی ندارم و معاون نخست‌وزیری هستم. شهید فلاحی در خاطرات خودش مطلب را این‌طور ذکر می‌کند: شهید چمران در پاوه ماند. ساعت ۴ و ۵ بعد از ظهر بود که ما رسیدیم کرمانشاه و من به اتاق عملیات لشکر ۸۱ کرمانشاه رفتم. پایگاه هوانیروز هم آن‌جا بود. افراد هوانیروز هم آمدند. من برای آن‎‌ها صحبت کردم و گفتم که الان نزدیک است که چمران در پاوه اسیر شود. جریان‌های مخالف حکومت مخصوصاً دموکرات، آماده است تا چمران را اسیر کند و آبروی سیستم و نظام را ببرد. الان ما نیاز داریم که یک ‌نفر خلبان داوطلب شود و برود ارتفاعاتی را که کومله، دموکرات و چریک‌های فدایی‌خلق مستقر هستند را بزند و یک مقدار هم آذوقه و مهمات هم برای آن‌هایی که در پاسگاه و در مقر سپاه هستند برساند. در این بین شهید کشوری داوطلب شد. شهید فلاحی در مورد شهید کشوری می‌گوید که درست است که ما نجات پاوه را مرهون منت خدا و پیام امام و پایداری مردم پاوه و پاسداران و نیروی انتظامی می‌دانیم ولی من در پیشگاه خدا و وجدان خودم و در بارگاه احدیت نجات پاوه را مرهون احمد کشوری می‌دانم که آن شب رفت و چند ساعت بعد فشار را از روی پاوه برداشت و برگشت. و به حدود ۲۰ هزار نفر مردمی که در محاصره‌ی مزدوران بودند امکانات رساند تا فردا که امکانات نظامی دیگر برسد فرصت مقاومت داشته باشند. فردا صبح هم بار دیگر خودش به عنوان رهبر گروه به سمت شهرستان پاوه پرواز کرد. فلاحی می‌گوید: من کشوری را نمی‌شناختم فقط گفتم یک داوطلب می‌خواهم. یک جوانی بلند شد و گفت من آماده‌ام و با اینکه هلی‌کوپتر در شب اجازه‌ی پرواز ندارد و نمی‌تواند پرواز کند، و شب هم شده بود، کشوری پرواز کرد. ما می‌گوییم که شهید فلاحی و چمران و وصالی در ختم غائله‌ی پاوه جانفشانی کردند، ولی شهید فلاحی می‌گوید همه‌ی این‌ها درست ولی نقش اصلی را شهید کشوری ایفاء کرد.

ارسال نظرات