از «شعار مرگ بر شاه» تا «نذری زنان با حجاب و بیحجاب»
شب عاشورا، شهر تهران در تاریکی مطلق فرو رفته بود و از بام خانهها فریاد «الله اکبر» و «لا اله الا الله» برمیخاست. گاهی به طعنه شعاری نیز به بعضی خانوادههایی که به پشتبام نیامده بودند و یا به گونهای از همراهی خودداری میکردند، داده میشد: « سکوت هر مسلمان، خیانت است به قرآن». شماری از جوانان و نوجوانان بیتوجه به حکومت نظامی و مقررات منع رفتوآمد، در کوچه و خیابان به شعاردادن مشغول بودند. مردم خطاب به سربازان شعار میدادند: « توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد، حتی اگر شب و روز برما گلوله بارد»، «ارتشی ارتشی، تا کی برادر کشی؟» بدین ترتیب مردم تهران شب عاشورای ۵۷ را تا دیروقت در پشتبامها گذراندند.
تظاهرات روز عاشورا، همانند روز قبل و حتی کمی تندتر و شدیدتر از آن بود. مردم تهران به همان سیاق قبل در دستههای عزاداری از محلهها و خیابانهای مختلف شهر به طرف مسیر میدان فوزیه (امام حسین) – میدان شهیاد (آزادی) به راه افتادند و در حدود ساعت ۱۱ صبح میدان مملو از جمعیت شد. جمعیت با شعار «لااله الا الله» وارد میدان آزادی شدند. امتداد جمعیت نیز به سمت خیابان آیزنهاور (خیابان آزادی) و میدان ۲۴ اسفند (انقلاب اسلامی) رسیده بود. مردم در این تظاهرات پارچهنوشتههایی علیه امریکا و انگلیس در دست داشتند و در طول مسیر، سخنرانان با توقف دستهها برای آنان سخنرانی میکردند، چنانچه چند بار نیز مردم بر روی زمین نشستند و به سخنرانی سخنرانان گوش دادند. سیل خروشانِ جمعیت در طول این مسیر و شعارهای کوبندهی آنان، پاسخی شد برای سردمداران رژیم که باید بروند.
علیاکبر ناطق نوری، که خود در این تظاهرات عظیم شرکت داشت، دراینباره میگوید: «من روی مینیبوسی بودم که بلندگوها در آن بود و مرتب شعار میدادم. بعضی جاها که شعارها خیلی شل میشد، میرفتم و بلندگو را میگرفتم و شعارها را تند میکردم. به میدان آزادی که رسیدیم، جمعیت موج میزد ولی شعارهای بیروحی سر داده میشد. بلندگو را از دست فردی که شعار میداد گرفتم و یک مرتبه گفتم: بگو مرگ بر شاه، موج بگو مرگ بر شاه، تمام میدان و خیابانهای اطراف را گرفت و احساسات مردم حسابی تحریک شده بود؛ بهطوری که مینیبوسی که روی آن قرار داشتم این طرف و آن طرف خم میشد.» حاج حسین انصاریان نیز از دیگر شرکتکنندگان در این تظاهرات بوده و دربارهی تظاهرات روز عاشورا می گوید: «برای برگزاری هرچه باشکوهتر این تظاهرات برنامهریزی و هماهنگی شد. ابتدا گروهی برای کمکرسانی زخمیان احتمالی در نظر گرفته شد. شعارها و شعاردهندگان مشخص بودند و پلاکاردهای بسیاری نوشته شد. در این میان شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» شعار جا افتاده و مورد پسند همه بود. من یکی از شعاردهندگان بودم از ابتدای مسیر، که از منطقهی خودمان شروع شد، بالای مینیبوس رفته شعارها را پشت بلندگو اعلام میکردم. در روز عاشورا، تعدادی از افراد نیروی هوایی با لباس فرم در تظاهرات شرکت کرده بودند. در مسیر راهپیمایی، در منازل افراد بر روی مردم باز بود. یک نفر از اهل خانه، مرد یا زن، باحجاب و یا بیحجاب ایستاده بود و به مردم آب، شربت و غذای نذری میداد. هیئتها نیز غذای نذری خود را در بین جمعیت تظاهرکننده تقسیم میکردند.
مهدی عراقی از پاریس آمده بود تا راهپیمایی تاسوعا و عاشورا را راه بیاندازد. با نظر مهدی عراقی کابل برق از پمپ بنزین میدان آزادی آوردیم، چون برقها را خاموش میکردند. ما کارمان برق بود. بلندگو را آنجا روشن میکردیم و یکمرتبه برقـها قطع میشدند، برای همین سیم را از یک جای دیگر آورده بودیم. کابل برق را آورده بودیم، باتری گذاشته بودیم که سخنرانیها قطع نشود. اساساً معمار، کار راهانداز و کار درستکن شهید عراقی بود. چون همهی گروهها ایشان را قبول داشتند.
منبع: فولادی پناه اعظم و مهشید کبیری ( ۱۳۹۸) نهضت عاشوراء، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسامی ایران