۰۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۸:۰۶
کد خبر: ۷۵۵۵۷۱
انقلاب فرهنگی از دیدگاه شخصیت‌های سیاسی، فرهنگی و دانشگاهی در اردیبهشت ۱۳۵۹

از باستانی پاریزی تا زهرا رهنورد و هاشمی رفسنجانی

از باستانی پاریزی تا زهرا رهنورد و هاشمی رفسنجانی
طی بهار ۱۳۵۹ سلسله رویداد‌هایی مقدمات انقلاب فرهنگی را فراهم کرد؛ انقلابی که به تعطیلی دانشگاه‌ها از ۱۵ خرداد همان سال تا پاییز ۱۳۶۱ و تغییر محتوای برنامه و دروس دانشگاهی، تصفیه دانشجویان و کادر دانشگاهی و حذف گروه‌های سیاسی مخالف از صحنۀ دانشگاه‌ها انجامید.

طی بهار 1359 سلسله رویدادهایی مقدمات انقلاب فرهنگی را فراهم کرد؛ انقلابی که به تعطیلی دانشگاهها از 15 خرداد همان سال تا پاییز 1361 و تغییر محتوای برنامه و دروس دانشگاهی، تصفیه دانشجویان و کادر دانشگاهی و حذف گروههای سیاسی مخالف از صحنۀ دانشگاهها انجامید. به این مناسبت نگاهی به رویدادها و درگیریهای منجر به انقلاب فرهنگی داشته، دیدگاه تنی چند از صاحب‌نظران را در اردیبهشت ماه 1359 در کوران آن درگیریها مورد بررسی قرار داده‌ایم.

 

انقلاب فرهنگی

در یکم فروردین 1359 امام خمینی در پیام خود به مناسبت سال نو تصریح کرد: «بايد انقلابى اساسى در تمام دانشگاههاى سراسر ايران بوجود آيد تا اساتيدى كه در ارتباط با شرق و يا غربند تصفيه گردند و دانشگاه محيط سالمى شود براى تدريس علوم عالى اسلامى»[1].

ایراد چنین سخنانی در شرایطی که گروههای مختلف سیاسی بویژه چپ‌گرایان در دانشگاه حضور پررنگی داشته، هر یک دارای دفتری بودند و نیروهای اسلامگرا گرد آمده در انجمنهای اسلامی از ناحیۀ آنان احساس خطر می‌کردند[2]، سبب شد پس از مدتی بعضی از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه‌ها در تهران گردهم آمده، با آمدن شماری از اعضای انجمن از شهرستان‌ها به تبادل نظر در این باره بپردازند و تدابیر لازم جهت عملی کردن آن رهنمود را تدارک ببینند[3].

در این هنگام در پی درگیری میان گروه‌های دانشجویی در دانشگاه تبریز در پایان سخنرانی حجت‌الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی در 26 فروردین، جریانی که خود را سازمان دانشجویان مسلمان دانشگاه تبریز[4] یا دانشجویان مسلمان پیرو خط امام می‌خواند، با بیرون کردن مسئولان و کارکنان دانشگاه، ساختمان مرکزی آن را تصرف کرده، اعلام کرد که «تا تکمیل انقلاب فرهنگی و پاکسازی در سطوح دانشجویی و هیات علمی و کارکنان، این مرکز را ترک نخواهند کرد»[5].

این اقدام زمینه‌ساز درگیری‌هایی میان گروههای مختلف برای تصرف دانشگاهها گردید. روز 29 فروردین برغم اعلامیه شورای انقلاب که خواستار باز بودن دانشگاهها تا 14 خرداد و نیز خروج «ستادهای عملیاتی گروههای گوناگون» مستقر در دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها و موسسات آموزش عالی تا روز دوشنبه یکم اردیبهشت از این مراکز شده بود[6]، دانشگاه‌های پلی تکنیک، ملی، تربیت معلم، شیراز، مشهد، کرمان، دانشکده علم و صنعت صحنۀ درگیری میان انجمنهای اسلامی و سازمان دانشجویان مسلمان از یک سو و دانشجویان هوادار چریکهای فدایی خلق، پیکار، جنبش ملی مجاهدین و جنبش مسلمانان مبارز[7] برای تصرف دانشگاهها شد[8].

گرچه انجمنهای اسلامی و سازمانهای دانشجویان مسلمان برغم این اعلامیه، در دو بیانیه اعلام کردند که «همچنان با تمام نیرو و مصرانه در جهت تحقق پیام امام و انقلاب فرهنگی اسلامی در دانشگاه‌ها گام برداشته و در این راه با توکل بر خدا و دلگرمی به حمایت مردم تهران و مسلمانان از هیچگونه تلاش مبتذل و هوچیگری مضحک ذره‌ای ترس و شک به دل راه نمی‌دهیم»[9]، از صبح روز 31 فروردین شروع به تخلیه این مراکز کردند[10]. گرچه در مواردی از جمله دانشگاه تبریز، «دانشجویان مسلمان» تا آخر خرداد دانشگاه را در تصرف خود نگاه داشتند[11]. به هر رو طی چند روز با کشته شدن ده‌ها نفر و مجروح شدن صدها نفر[12] دفاتر گروه‌های سیاسی برچیده شد.

روز یکم اردیبهشت ماه امام خمینی در دیدار با دانشجويان عضو انجمن اسلامى دانشگاه‌ها با تاکید بر اینکه «دانشگاه‌ها بايد تغيير بنيانى كند و بايد از نو ساخته بشود كه جوانان ما را تربيت كنند به تربيت‌هاى اسلامى. اگر تحصيل علم مى‏كنند، در كنار آن تربيت اسلامى باشد، نه آنكه اين‌ها را تربيت كنند به تربيت‌هاى غربى‏»[13] راه را برای آغاز انقلاب فرهنگی در پایان همان سال تحصیلی هموار کرد. ایشان در 23 خرداد فرمان تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی را «برای برنامه‌ریزیِ رشته‌های مختلف و خط مشی‌ فرهنگی آینده دانشگاه‌ها، بر اساس فرهنگ اسلامی و انتخاب و آماده‌سازی اساتید شایسته متعهد و آگاه و دیگر امور مربوط به انقلاب آموزشی اسلامی» صادر کرد[14].

 

تغییر نظام آموزشی از دیدگاه شخصیت‌ها

روشن نبودن مفهوم انقلاب فرهنگی که رفته‌رفته رایج شد از سویی و همزمانی آن با درگیری بر سر تصرف دانشگاه‌ها و برچیدن دفاتر گروه‌های سیاسی دانشجویی در دانشگاه‌ها از دیگر سو، سبب شد در این شرایط در روز دوشنبه اول اردیبهشت ماه روزنامه اطلاعات[15] در گفتگوهایی با عنوان «تغییر نظام آموزشی از دیدگاه شخصیت‌ها» نظرات تنی چند از سیاستمداران، فعالان فرهنگی و استادان دانشگاه را بازتاب دهد. این افراد عبارت بودند از: زهرا رهنورد، سردبیر هفته‌نامۀ اطلاعات بانوان؛ حجت‌الاسلام سید هادی خسروشاهی، «نمایندۀ امام در وزارت ارشاد ملی»؛ آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی، سرپرست وزارت کشور و عضو شورای انقلاب؛ حجت‌الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی، عضو شورای انقلاب؛ دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی، استاد تاریخ دانشگاه تهران؛ مهندس علی‌اکبر معین­فر، عضو نهضت آزادی ایران و وزیر نفت؛ رضا اصفهانی، معاون سابق وزارت کشاورزی؛ حسن تواناییان‌فرد، اقتصاددان و استاد دانشگاه؛ دکتر محمد جواد باهنر، عضو شورای انقلاب؛ احمد شاملو، شاعر و سردبیر هفته‌نامۀ کتاب جمعه؛ سعید فاطمی، عضو جبهه ملی ایران؛ کریم سنجابی، از رهبران جبهه ملی ایران و وزیر اسبق امور خارجه؛ محمد مهدی جعفری، عضو نهضت آزادی ایران و معاون پژوهشی وزارت فرهنگ و آموزش عالی، و «استاد علی تهرانی»، نویسنده و خطیب.

گفتگوکننده در مقدمۀ خود بر این گفتگوها آورد: «حوادث اخیر دانشگاه‌های کشور، مسئله تغییر در نظام آموزشی را مطرح کرده ‌است. چگونه می‌توان نظام آموزشی را دگرگون ساخت و مفهوم اسلامی شدن دانشگاه‌ها به چه معنا است؟ این سوالی است که در شرایط کنونی اذهان عمومی را بخود مشغول کرده ‌است. بسیاری از آن بیم دارند که نکند تغییر نظام آموزشی بهانه‌یی باشد برای هدف‌های دیگر و در مقابل، بسیاری نیز هستند که انقلاب فرهنگی را سخت باور دارند و برخوردهای دانشگاهی را مقدمه‌ی چنین امری می‌دانند. بهر حال آنچه مسلم است نظام آموزشی ما باید دگرگون شود، اما چطور و به چه طریق؟ این سوالی است که ما با چند تن از شخصیت‌های مملکت مطرح کرده‌ایم که پاسخ آنها را باهم می‌خوانیم».

در زیر دیدگاه تنی چند از مصاحبه‌شوندگان را به شکل کامل یا گزیدۀ آورده‌ایم.

از باستانی پاریزی تا زهرا رهنورد و هاشمی رفسنجانی

دکتر سعید فاطمی: ما باید از تکنولوژی و اندیشه‌های همه ملت‌های جهان استفاده کنیم

«در بعضی موارد که مربوط به قسمت‌های علمی دانشگاه است، کاری جز آنچه همه ملل متمدن دنیا کرده‌اند و همه ملل مسلمان عالم کرده‌اند ما نمی‌توانیم انجام بدهیم. ما باید همگام تکنولوژی دنیا جلو برویم و فراموش نکنیم که در همسایگی ما ملتی فقیر، اما واقع‌بین و مصمم مانند هند امروز نیروی اتمی را در اختیار دارد و در مورد علوم انسانی باید با نظر متخصصان مسئول و استادان باتجربه آنچه را که «فرهنگ ایرانی-اسلامی» را در مسیر اصلی خود منحرف کرده ‌است تجدید نظر کنیم و تا حد مقدور در مسیر آنچه که مورد نیاز ملت ایران است قرار دهیم و به عنوان مثال ما می‌توانیم در رشته فلسفه بیشتر به فلسفه اسلامی توجه کنیم و تاثیری که اندیشه‌های فلاسفه مشرق زمین در اندیشه فلاسفه غرب گذاشته و یا در مورد زبان و ادبیات فارسی یا خارجی باید متناسب کشورهای مترقی عمل کنیم.

بنظر من تعصب در محدود کردن و استفاده از منابع مفید علمی و ادبی مغرب زمین بهیچوجه صحیح نیست و بقول مولوی: سختگیری و تعصب خامی است- تاچنین کار خون آشامی است.

ما باید از تکنولوژی و اندیشه‌های همه ملت‌های جهان استفاده کنیم و اندیشه‌های ایرانی- اسلامی خود را به تمام عرضه نمائیم. هیچ ملتی در دنیا وجود ندارد که خود را از تکنولوژی دنیای قرن بیستم بی‌نیاز بداند لیکن باید روش استفاده از تکنولوژی را با تمام قدرت خلاقه ایرانی درهم بیامیزیم و پیرو حرف نباشیم».

از باستانی پاریزی تا زهرا رهنورد و هاشمی رفسنجانی

دکتر محمد جواد باهنر: مقصود از انقلاب فرهنگی، یک نوع تنگ نظری و انحصارگرائی نیست

«... از نظر ایدئولوژیک انقلاب ما محتوائی دارد و ما باید جو اسلامی بوجود آوریم. یعنی انقلاب فرهنگی این نیست که تمام دروس صرفا از علوم اسلامی باشند، بلکه مقصود از آن، بینش و حوزه اندیشه اسلامی و آن سیستم آموزشی است که بتواند در مسیر این هویت باشد. گسترش علوم و فنون تحقیق بارور شدن اندیشه‌ها اینها خود یکنوع آرمان اسلامی است که شکوفائی اسلامی در همه ابعادش، از آرمانهای انقلاب اسلامی است. بنابراین باید حوزه اندیشه‌ها را بارور کنیم و جوان‌ها را به تحقیق و به ژرف‌نگری و گسترش اندیشه سوق دهیم. در آن صورت در طریق انقلاب اسلامی قدرم برداشته‌ایم. همچنین در ابعاد معنوی-اخلاقی اگر ترتیبی در حوزه دانشگاه بوجود آوردیم که فارغ‌التحصیلان مومن بکار باشند و به‌جامعه ایمان داشته و با صداقت انجام وظیفه کنند و تلاش و روح سازندگی و پویایی و تحرک را در آن‌ها بوجود آوریم و اگر بتوانیم انسان‌هایی دارای آرمان‌های بین‌المللی که خود را در برابر جهان مسئول بدانند و در برابر مستضعفان جهان و نهضت‌های رهایی‌بخش مسئول بدانند و از پوسته خود بدر آیند و بتوانند بدیگران هم بیاندیشند و حوزه مسئولیت اجتماعی خود را تقویت کنند و انسان‌های مادی‌گرا نباشند با خدا و حقایق عالم وجود آشنا گردند و راه تکامل بسوی الله را در همه تلاش‌های زندگی بپویند ما تحقق این امر را انقلاب فرهنگی-اسلامی می‌نامیم. بنابراین انقلاب فرهنگی، اسلامی سعی به شکوفائی همه‌جانبه یک انسان در طریق ساختن یک جامعه آگاه، عادل، پرتلاش و پرطپش در یک حوزه با اندیشه پویا و پربار دارد. به عبارت دیگر نباید تصور کرد که مقصود از این انقلاب، یک نوع تنگ نظری و انحصارگرائی است».

باهنر دربارۀ «برنامه انقلاب فرهنگی» گفت:

«تدوین برنامه لازم برای این هدف و ایجاد رشته‌های مناسب و سیستم مناسب و تربیت کادر استاد و ایجاد آزمایشگاه‌ها و کتابخانه‌ها و مراکز تحقیق لازم مبتنی به بررسی‌های فراوان اجتماعی و اقتصادی، سیاسی لازم است مثلا در این زمینه که ما چه تعداد مهندس برای خودکفاشدن در صنعت و... لازم داریم احتیاج به آمارگیری‌ها و بررسیهای اقتصادی، صنعتی داریم ولی نظر این نیست که یک‌شبه همه این دگرگونی‌ها را بدست آوریم. تغییر سیستم آموزشی در طی 14 ماه گذشته پیوسته مطرح بوده ولی تاکنون امکان‌پذیر نشده بود».

وی درباره «توجیه تعطیل دانشگاهها» گفت:

«تعطیل دانشگاهها دقیقا دو نوع توجیه دارد:

1- با تعطیل کردن دانشگاه‌ها بسیج بیشتر نیروها برای تغییر بنیادی امکان‌پذیر خواهد شد.

2- این تعطیل هوشیاری شدیدی است برای مسئولان امر که باید این دگرگونی را در اولویت قرار دهند، برخلاف ادامه وضع کنونی دانشگاه‌ها که اداره روزانه دانشگاهی مسئولان را سرگرم خواهد کرد و آن‌ها قادر نخواهند بود به برنامه‌ریزی بنیادی بپردازند، بنابراین این عمل اقدامی است ضروری و شروع را باید خیلی سریع انجام داد و وارد کار شد».

از باستانی پاریزی تا زهرا رهنورد و هاشمی رفسنجانی

زهرا رهنورد: نباید هدف اساسی انقلاب فرهنگی به برچیده شدن ستادهای سیاسی منحرف شود

«در آغاز باید گفت که هدف اساسی انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها را نباید به هدف فرعی برچیده شدن ستادهای سیاسی (هرچند که مفید و لازم است که برچیده شوند) متوجه نمود، زیرا این یک نوع جهت‌گیری انحرافی است. برای اینکه بدانیم که در نظام طاغوتی وابسته به غرب، از دانشگاهها چه می‌خواستند و آن را چگونه سازماندهی کرده بودند از سوئی پرورش متخصصین و بقول دکتر شریعتی تصدیق‌دارها و روشنفکرانی که بحفظ نظام وابسته در زمینه اداری، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اشتغال داشتند و از سوی دیگر خویشتن‌زدائی و هویت‌زدائی که در کشور ما عمدتا اسلامی بوده، از اولی‌ترین اهداف این دانشگاه‌ها بوده، هر چند که بافت فرهنگی-اسلامی ملت ما و خصلت عدالت‌طلبی روحیه جوانان در طول حضور دانشگاه‌ها در ایران نگذاشت این هدف‌ها بطور کامل محقق شود و دیدیم که هر جا دانشگاهی تاسیس شد، در کنار پرورش انسانهای نگهبان رژیم، انسان‌های معترض برژیم نیز شکفتند و دانشگاه در عین اشاعه غرب‌زدگی، در شکل جهان سرمایه‌داری و جهان کمونیسم و فرهنگ استعماری، در عین حال سنگر مبارزان حق‌طلب نیز بوده ‌است.

به بیان کلی باید استراتژی دانشگاه که پرورش انسان بیگانه با خویشتن خویش و خدمتگزار قلدران و سرمایه‌داران بویژه غرب بوده ‌است تغییر کند به استراتژی پرورش انسان‌های آزادی که بخویشتن انسانی خویش که در واپسین پژوهش، قدر مشترکی دارند با تمامی انسان‌ها و پیوندی با خالق و هستی‌بخش جهان تغییر یابد، این استراتژی بزبان ملموس‌تر چنین است که دانشگاه‌های ما باید روشی را در پیش گیرند که بعد ماورائی انسان یعنی خداجوئی او پرورش یابد و در عین حال علم-فن، تکنیک را بصورت ابزاری جهت دستکاری بهره‌وری و آسایش همه انسانها بجریان اندازند».

از باستانی پاریزی تا زهرا رهنورد و هاشمی رفسنجانی

دکتر کریم سنجابی: معلوم نیست مقصود از اسلامی کردن نظام آموزشی چیست

«بطور خلاصه باید بگویم که معلوم نیست مقصود از اسلامی کردن نظام آموزشی در دانشگاهها چیست، دانشگاهها وظیفه‌دار تعلیم و پیشبرد علوم هستند و علوم طبیعی مانند فیزیک، شیمی، زیست‌شناسی، ریاضیات و حتی علوم انسانی و اجتماعی مانند علم‌الاجتماع، روان شناسی و اقتصاد، اسلامی و غیره اسلامی ندارد، دانشگاه وقتی می‌تواند بدانش و بحقیقت خدمت کند که فارغ از وابستگی‌های سیاسی و عقیدتی و فارغ از عقده‌های شرقی و غربی باشد».

از باستانی پاریزی تا زهرا رهنورد و هاشمی رفسنجانی

علی اکبر معین‌فر: نظام جدید آموزشی کشور باید در خدمت انقلاب اسلامی ایران و جامعه‌ باشد

«با یک انقلاب بنیادی که تمام ارزشها و ضوابط غلط موجود را بهم بریزد.

روش‌هایی که بیشتر متکی به مدرک‌گرائی، پرمدعا تربیت‌کنی، ریشخند زدن به تمام ارزش‌ها و معنویات قومی و دست کم گرفتن تمام سنت‌های ارزنده و فرهنگ غنی ما است.

باید تمام این ضوابط را بهم بریزد. دانشگاه نمی‌تواند و نباید و نخواهد توانست مرکزی برای مقابله با خواست‌های عمومی مردم و معارضه با فرهنگ یک ملت باشد.

دانشگاه ناگزیر است خود را با فرهنگ انقلاب اسلامی وفق بدهد و نظام جدید آموزشی کشور باید در خدمت انقلاب اسلامی ایران و جامعه‌ای که این انقلاب بوجود می‌آورد باشد. ما دارای مکتب هستیم و تمام ارکان اجتماع ما از جمله دانشگاهها باید متاثر از این مکتب و در خدمت این مکتب باشند.

این مکتب به هیچوجه آزادی فکر را منع نمی‌کند. این مکتب بحث و مناظره و گفتگو و برخورد آراء و عقاید مختلف را نفی نمی‌کند لکن آنقدر هم مردم ایران ساده‌لوح نیستند که به صرف آزادی بحث و گفتگو خود را در دام توطئه‌های مخربی بیاندازند که اساس انقلاب آنها را تهدید می‌کند».

معین‌فر در پاسخ به این پرسش که چگونه می‌توانیم به نظام دلخواه آموزشی دست یابیم؟ گفت: «با کمک کلیه متفکران و دلسوختگان ملت، معتقدان به مکتب و ایدئولوژی اسلامی و خصوصا با همت استادان، فرهنگیان و دانشجویان متهد و مسئول و به امید خدا و با استعانت از درگاه بی‌زوالش».

از باستانی پاریزی تا زهرا رهنورد و هاشمی رفسنجانی

استاد علی تهرانی: انقلاب فرهنگی نباید وسیله و بهانه جلوگیری از فعالیت‌های سیاسی مخالفان شود

«... یکی از وظایف حکومت در این نظام تعمیم فرهنگ و دانش در سطح ابتدایی برای همگان است و نیز از وظایف این مقام است که در سطح‌های بالاتر و رشته‌های تخصصی مورد احتیاج جامعه زمینه و امکانات تحصیل را برای آنها که دارای شرایط لازمند فراهم نماید و دقیقا در این کار، نظارت داشته باشد تا در هر رشته‌ی تخصصی به اندازه‌ی لازم افراد اشتغال داشته باشند و در بعضی از رشته‌ها کمتر و در بعضی از رشته‌ها بیشتر از اندازه لازم شرکت نکنند. این نظریه اسلام است، در گزینش علوم و دانش‌ها. و بدیهی است که در صورتیکه دست‌اندرکاران بخواهند به این هدف اساسی و اسلامی برسند باید بدانند که تهیه برنامه صحیحی برای آن از عهده گروهی که تنها متخصص در علوم قدیمه اسلامی هستند ساخته نیست، بلکه در این کار باید دانشمندان متخصص در تمام رشته‌های علوم فلسفی، طبیعی، و ریاضی و انسانی که در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها شرکت نمایند و نیز با اوضاع فعلی کشور در کوتاه‌مدت امکان ندارد و تعطیل دانشگاه‌ها و حوزه‌ها به بیکاری‌ها و تشنجات و هرج و مرج کمک می‌کند و قهرا باید در دراز مدت، با تشکیل لَجنه‌هایی از اساتید دانشگاه‌ها و حوزه‌ها در هر رشته‌‌ای و کمک گرفتن آنان از تجربیات گذشته خود و بلکه کمک گرفتنشان از اساتید دانشگاه‌های پیشرفته عالم و تجربه‌های گذشته آنان بتدریج بر انجام آن اقدام نمایند ولی در صورتیکه تنها بخواهند با روشهای پیش‌ساخته و دلبخواه خود با این وسیله و بهانه از فعالیت‌های سیاسی مخالفان خود جلوگیری کنند و خود، فعال مایشاء گردند باید بدانند که دانشگاه‌های کشور را به پوچی و بی‌محتوایی می‌کشانند و اساتید و دانشجویان را دلسرد میکنند اکثرا با آنها همکاری نمیشود و روز به روز احتیاجشان به استخدام متخصصان خارجی و وابستگی‌شان در فرهنگ و اقتصاد و در نتیجه در همه شئون به اجانب، بیشتر میشود و در هیچ زمینه‌‌ای به استقلال نمی‌رسند و بعلاوه احتمال عصیان قاطع علیه آنان زیاد است. خدا انشاءالله ما را از تمام مفاسدی که بنظر ما در پیش است، حفظ کند و انشاءالله نظام اسلامی ما را از شکست با درست اندیشیدن دست‌اندرکاران نجات دهد».

از باستانی پاریزی تا زهرا رهنورد و هاشمی رفسنجانی

آیت‌الله مهدوی کنی: نظام آموزشی باید از ایدئولوژی اسلامی در تمام زمینه‌ها الهام بگیرد

«تغییر نظام آموزشی به این معنی است که نظام آموزشی با فرهنگ انقلاب و نیازهایی که منبعث از انقلاب اسلامی است منطبق گردد و نظام استعماری که بر پایه مدرک‌گرایی و وقت‌گذرانی و ضدیت با اصول اسلامی و استقلال کشور تنظیم شده دگرگون شود.

بدیهی است چنین نظامی باید از ایدئولوژی اسلامی در تمام زمینه‌ها الهام بگیرد و با آن در تضاد نباشد و این بدان معنی نیست که حوزه علمیه قم به دانشگاه‌ها منتقل شوند و مثلا در دانشکده پزشکی فقه و اصول و صرف و نحو تدریس شود. آنچه مورد نظر است که اصول علمی و اخلاقی اسلام راستین ترسیم می کند بطوریکه علم و فرهنگ در خدمت انقلاب و در نتیجه در خدمت مردم و به صلاح ملت و در مسیر تعالی مادی و معنوی و استقلال گام بردارد».

از باستانی پاریزی تا زهرا رهنورد و هاشمی رفسنجانی

احمد شاملو: دانش، غربی و شرقی و شمالی و جنوبی ندارد

«انقلاب فرهنگی و تغییر بنیادی نظام آموزشی، امری است لازم. فقط شرطش اینست که بدانیم چه میگوئیم و چه میخواهیم. حکمت بالغه دانشگاه‌ها ساختن فردا و آینده است نه مکاشفه در اعماق قرون گذشته. دانش، غربی و شرقی و شمالی و جنوبی ندارد. پزشکی و فیزیک و شیمی و اقتصاد و ریاضیات دستاورد عالم بشریت است. میراثی است که قابل اعراض نیست. ما باید حساب لجبازی و دهن‌کجی را از منطق و حرف حساب جدا کنیم. صفت «اسلامی» نباید بهانه‌ای بشود تا ما به همه چیز پشت کنیم و منکر بده‌بستان فرهنگی در سطح جهان بشویم...

هجوم به دانشگاه‌ها کاملا انتظارش میرفت و برای من به هیچوجه شگفت‌آور نبود. منطق و تعصب راهی برای آشتی و تفاهم ندارد و در این مورد هم نفس قضیه بقدر کافی گویا هست. جوان دانشگاهی که مجبور باشد زیر ضربه تُخماق برای خود «جهت» اتخاد کند دیگر اهل علم نیست، آدم کوکی است.

من فکر نمی کنم آقای بنی‌صدر متذکر این مسئله باشد اما کسانی هستند که الزاما روی خط معتقدات و آگاهی‌های خود حرکت نمی‌کنند. ما به این کسان میگوئیم سیاست‌پیشه».

از باستانی پاریزی تا زهرا رهنورد و هاشمی رفسنجانی

سید هادی خسروشاهی: بستن ستادهای سیاسی همزمان با اعلام انقلاب فرهنگی، صحیح نبود

«... در لزوم دگرگونی بنیادی نظام آموزشی موجود، فکر نمی‌کنیم هیچیک از گروه‌های اسلامی یا ملی اصیل تردید به خود راه دهد. ولی در کیفیت آن باید از عناصر آگاه و متخصص نظرخواهی نمود و یک برنامه جامع و کامل تهیه و اجرا کرد.

و مفهوم اسلامی شدن دانشگاه‌ها را هم دقیقا از همین جا میتوان بدست آورد. اسلامی شدن دانشگاه‌ها نباید به مفهوم برچیدن ستاد گروههای مخالف تلقی کرد. این امر بنوبه خود البته ضرورت داشت چرا که به نظر من معقول و منطقی نبود که هر سازمان یا انجمن اسلامی یا گروه سیاسی با اشغال قسمتی از دانشگاهها و مدارس عالی برای تشکیلات و سازمان خود ستاد عملیاتی درست کند. بلکه این کار را برادران یا رفقا اگر حسن نیتی دارند می‌توانند در خارج از مراکز آموزشی و ساختمانهای متعلق به مردم انجام دهند. ولی آنچه موجب تاسف است تقارن این دو موضوع است یعنی بستن ستادهای سیاسی و اعلام آغاز انقلاب فرهنگی و اسلامی کردن دانشگاه‌ها بهمان مفهوم تغییر دادن نهادهای فرهنگی انسانی، اسلامی مطابق با خواستها و نیازهای توده‌های محذوم جامعه ما...

بستن ستادهای سیاسی همزمان با اعلام انقلاب فرهنگی یک جریان صحیحی نبود، گرچه در اصل یک کار منطقی بود.

در اسلامی شدن دانشگاه‌ها به نظر من باید همان مفهوم دگرگونی بنیادی کل سیستم موجود و طرد هرگونه طرح و برنامه ضد انقلابی در دانشگاه‌ها و جایگزین ساختن برنامه‌های واقعا مفید و ارزنده با استفاده از تجربیات دیگران باشد».

از باستانی پاریزی تا زهرا رهنورد و هاشمی رفسنجانی

حسن توانائیان فرد: تغییر نظام آموزشی بدین‌صورت به نتیجه مطلوب نخواهد رسید

«... متاسفانه حکومت اسلامی بجای تغییر نظام آموزشی ابتدا تعطیل دفاتر و کتابخانه‌های گروههای سیاسی و ایدولوژیکی را پیش گرفته است. مسلما تغییر نظام آموزشی و تغییر محتوای دروس دانشگاهی هیچ نیازی به لشکرکشی به دانشگاهها و اشغال دانشکده‌ها و برخوردهای خشن و غیراسلامی با نیروهای مترقی ندارد. اگر حکومت اسلامی تغییر محتوای دروس و نظام آموزشی را در نظر دارد باید همزمان با آن محو مالکیت خصوصی بر سرمایه و تعطیل صنایع مونتاژ و برپاکردن شهرک‌های کشاورزی را نیز اعلام نماید تا طبقه استثمار شده و تحت ستم مطمئن شود که این اقدام اخیر حکومت نیز مانند اقدامات سال گذشته آن در راه ابقای سیستم سرمایه‌داری نبوده کارگران و دانشجویان با اطمینان کامل و با شوق انقلابی جذب شهرک‌های کشاورزی و صنایع درون‌زا گردند.

در هر حال چه از نظر تئوری و چه از نظر عملی تغییر نظام آموزشی بدین‌صورت به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. بعلاوه در شرایطی که تمام کوشش کلیه نیروهای مبارز باید متوجه مبارزه با امپریالیسم گردد و گفته می‌شود که گویا امریکا علیه ایران اقدام نظامی نیز خواهد کرد و خظر عراق به عنوان آلت دست آمریکا از غرب نیز وجود دارد و گفته می‌شود که نقل و انتقالات نظامی در شمال ایران انجام گرفته است کدام عقل سلیم می‌پذیرد که در چنین شرایطی حکومتی که با مشکلات عظیم اقتصادی، چون بیکاری و تورم روبرو می‌باشد با نیروهای مبارز درون کشور به مبارزه رو در رو برخیزد. آن هم به بهانه پاکسازی دانشگاهها. این طرز کار آیا این توهم را بوجود نخواهد آورد که حکومت خیالش از امپریالیستها آسوده است؟...».

از باستانی پاریزی تا زهرا رهنورد و هاشمی رفسنجانی

حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی: از متخصصان باید کمک گرفته شود

«برای تغییر نظام آموزشی باید از متخصصین کمک گرفته شود یعنی افراد متخصص با تجربه جمع شوند و طرح بدهند و طرح‌ها مورد مطالعه مقامات مسئول قرار بگیرد. در درجه اول باید محتوی تعلیمات مناسب با نیازهای انقلاب تنظیم شود و محتوایی درخورد انقلاب تهیه شود و مطالب زائد حذف شود و مطالبی در ارتباط با نیاز جامعه اضافه شود. از نظر وسائل تعلیم و تربیت، باید اساتیدی در دانشگاه بخدمت گرفته شوند که فکرشان، مغزشان، تجربیاتشان با این محتوای جدید سازگار باشد.

از نظر زمان بعضی مواد هست که باید سریعتر برنامه‌های خاصی به مواد درسی دانشگاه اضافه شوند تا دانشجویان طی دوره‌های کوتاهی این مواد را بگذرانند. بعضی از برنامه‌ها باید طولانی‌تر باشد و محقق بسازد. از نظر پذیرش دانشجو باید معیارهای جدیدی تنظیم شود تا دانشجویان بتوانند در همان رشته‌‌ای که می‌توانند مثمرثمر باشند قبول شوند تا استعدادهای آنها مجال رشد پیدا کند و اما در مورد امکاناتی که این چند ماهه در اختیار گروههای بزرگ و کوچک قرار گرفته باید این امکانات از آنها گرفته شود چرا که این امکانات متعلق به همه مردم است نه متعلق به گروه‌های خاص».

از باستانی پاریزی تا زهرا رهنورد و هاشمی رفسنجانی

دکتر ابراهیم باستانی پاریزی: تغییر برنامه‌های دانشگاهی باید همگام با پیشرفت‌های علوم و فنون باشد

«سوالی که مطرح کردید در واقع دو سوال جدا از یکدیگر و کاملا مستقل و شاید هم بدون ارتباط باشد. تغییر برنامه‌های دانشگاهی به امر امام باید با موازین عقل و با مشورت استادان و کارشناسان باتجربه و بموقع احتیاج و ضرورت صورت گیرد. البته این تغییرات طبعا باید با پیشرفت‌های علوم و فنون همراه و همگام باشد.

در مورد سوال دوم: اشکال مطلب در این است که بدون توجه به سوابق امر نهاد دانشگاه به موازات سایر سازمان‌های مملکت ارزیابی میشود. و حال آنکه از روز تاسیس یا لااقل استقلال دانشگاه‌ها هیچ سال تحصیل نبوده که موسسات دانشگاهی به علت مخالفت با حکومت وقت مورد هجوم و ضرب و شتم و تغییر و تبدیل قرار نگیرد. و در این ده پانزده سال اخیر تقریبا هر سال بطور مرتب یک تعطیلات اجباری زمستانی قهرآلود گاه خونین چند ماهه نیز دانشگاه داشته است.

بنابراین موسسه‌ای را که تقریبا هر سال در جهت انقلاب ایران فعال بوده و استاد و دانشجویانش در معرض هزاران گرفتاری بوده‌اند و غلیان انقلاب بزرگ ایران در واقع از زمین چمن دانشگاه جوشیده است بنده نمی‌دانم چنین موسسه‌ای را دیگر در کدام جهت انقلاب میتوان وارد کرد؟ مگر اینکه تصور شود یک سپاه غازی به ثغر کفار چهار دیواری دانشگاه دست یافته است. و چنان مینماید که به مصداق قول شاعر عارف:

تو آمده‌ای که کافری را بکشی

غازی که تو ای رواست کافر بودن».

 

منابع:

[1] خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج12، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص207.

[2] روشن نهاد، ناهید، انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص81.

[3] اطلاعات، ش16120، پنجشنبه 28 فروردین 1359، ص2.

[4] انقلاب اسلامی، ش234، پنجشنبه 28 فروردین 1359، ص11.

[5] اطلاعات، ش16119، چهارشنبه 27 فروردین 1359، ص12.

[6] اطلاعات، ش16121، شنبه 30 فروردین 1359، صص1و2.

[7] اطلاعات، ش16122، یکشنبه 31 فروردین 1359، ص2.

[8] اطلاعات، ش16121، شنبه 30 فروردین 1359، ص2.

[9] همانجا.

[10] اطلاعات، ش16122، یکشنبه 31 فروردین 1359، ص2.

[11] اطلاعات، ش16170، شنبه 31 خرداد 1359، ص3.

[12] اطلاعات، ش16121، شنبه 30 فروردین 1359، ص1؛ اطلاعات، ش16124، سه شنبه 2 اردیبهشت 1359، ص2؛ اطلاعات، ش16125، چهارشنبه 3 اردیبهشت 1359، صص1،2؛ انقلاب اسلامی، ش235، شنبه 30 فروردین 1359، ص1؛ انقلاب اسلامی، ش237، دوشنبه 1 اردیبهشت 1359، صص2،14.

[13] امام خمینی، ج12، ص250.

[14] همان، صص431-432.

[15] اطلاعات، ش16123، دوشنبه اول اردیبهشت 1359، صص4،9.

ارسال نظرات