استفاده از گزارههای دینی در روانشناسی اسلامی
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، «پنل تخصصی کاربست مدلهای مشاوره اسلامی» ذیل «همایش ملّی پایداری و کارآمدی خانواده مبتنی بر الگوی اسلامی ایرانی» با موضوع «رواندرمانی توحیدی» به همت اداره امور پژوهشی معاونت پژوهش دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان در محل این دفتر و به صورت حضوری و برخط برگزار شد.
مسعود جانبزرگی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در این نشست گفت: روانشناسی اصیل و اسلامی، آرام آرام قدمهایی در ایران و جهان برداشته و موفقیتهای خوبی نیز در پی داشته است. من، مشاوره یا رواندرمانگری اسلامی را فرایند تعامل عقلانی و مبتنی بر معنویت توحیدی بین درمانگر و مراجع میدانم؛ به این صورت که مراجع، سؤال یا مسئلهای را که به لحاظ روانشناختی تجربه میکند، برای درمانگر مطرح کرده و درمانگر آن را در یک حوزه ادراکی جامع که شامل بعد معنوی انسان نیز میشود، پردازش کرده و با توافق مراجع برای حل آن برنامه ریزی می کنند. مشاور یا درمانگر نباید خود آن مسئله و مشکل را در هنگام درمان داشته باشد. ملاک درمان توحیدیافتگی شخصیت است و این بدون توجه به عامل وحدت بخش وجود انسان(خداوند متعال) امکانپذیر نیست.
اعتبار روشها و منابع مورد استفاده در مشاوره اسلامی
وی مطرح کرد: برای تبیین پدیدههای روانشناختی باید بدانیم در چه زمینهای آن را تبیین میکنیم. آنچه روانشناسی اسلامی را متمایز میکند آن است که ما گزارهها و تبیینهایمان را از منابع معتبر دینی و اسلامی اتخاذ میکنیم. به عبارت دیگر آنچه بر ذهن یک روانشناس اسلامی حاکم است، گزارههای سکولاریستی و ماده گرایانه غربی نیست.
جانبزرگی افزود: روشها و فنونی که در مشاوره اسلامی استفاده میشود باید از اعتبار کافی تجربی و بالینی نیز برخوردار باشند. مهمترین و اصلیترین منبع، قرآن است؛ زیرا نوع تفکر و نگاه را مشخص میکند.
همسانی پدیدههای روانشناختی
وی تأکید کرد: نشانهها یا پدیدههای روانشناختی در انسانها و در بسیاری از نقاط دنیا یکسان است؛ مثلا علائم پدیده افسردگی در یک شخص مسلمان یا غیر مسلمان اغلب مشابه است. اما آنچه تمایز ایجاد می کند تبیین این پدیده است. در این صورت است که مداخله درمانی بدون توجه به بعد معنوی از کارکرد مطلوبی برخوردار نیست.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ادامه داد: همسانی پدیدههای روانشناختی، از یک سو محل اتصال ما با تبیینهای اصیل دینی و وحیانی و از سوی دیگر باعث جهانشمولی یافتههای علمی و اتصال ما به علم جهانی است. اگر انسانها مخلوق خدا و از یک نفس واحده هستند؛ قوانین حاکم بر نفس انسانها مشترک است. این موضوع امید ما را به اکتشاف قوانین روان انسان به نحوی که برای همه بشریت قابل استفاده باشد، فراهم می کند
شکست روانشناسی در شناخت انسان
وی بیان کرد: ضروری است برای مشاوره و درمان که حدی از شأن هدایتگری را برعهده دارند، بتواند با ذات انسان سالم، ارتباط برقرار کند. اگر ادراک واقعی از انسان وجود داشته باشد، نجات او کار سختی نخواهد بود. آنچه روانشناسی در آن شکست خورده، شناخت انسان است. چرا که تاکنون تلاش کرده است انسان را در حد بعد طبیعی تعریف کند. در حالی که اصالت انسان به بعد معنوی و آنهم معنویتی خداسو است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه یادآور شد: اگر خداوند از دایره معرفتی و وجودیِ انسان حذف شود، هیچ پدیدهای در عالم (از جمله خود انسان) به طور کامل قابل شناسایی واقعی نیست. حذف خیالی خداوند یا انکار و تکذیبگری حقیقت وجود او، به خطاهای ادراکی و پردازشی جدی منجر شده و به طور مثال مهمترین منبع معنادهی به زندگی و مفاهیم مربوط به آن از جمله معاد نیز حذف می شود.
معاد، قابل تجربه است
وی تبیین کرد: مسئله بشر امروزی، تنهایی و جدایی وجودی نیست بلکه خطای ادراکی، تکذیبگری، و به دنبال آن سردرگمی در هویت معنوی است. وقتی انسان خدای واقعی را کنار گذاشت، خدایان متعدد ذهن او را از چهارسو محاصره می کنند، حالا مبدأ وجودی و عمل او چندگانه و با معاد عمل بیگانه شده و مسؤولیت عمل و اثر عمل خود را نمی پذیرد و این آغاز مسئله اوست و حالا سر از دوگانگی وجودی، چندگانگی، و درنهایت بیگانگی و گسست شخصیتی در میآورد. روانشناسی متخد از قرآن به ما میگوید معاد صرفا مربوط به دنیایی دیگر نیست، روانشناسی امروز به درستی تجربه معاد را در زندگی روانشناختی و معنوی انسان در همین زندگی دنیوی اثبات کرده است. معاد، قابل تجربه میباشد. معاد به این معنا یعنی بازگشت و ذخیره عمل در باطن انسان و اثرگذاری و پویش آن در دنیای باطن تا ابد. به طور مثال ما خطایی در دنیای طبیعی خود انجام میدهیم که ممکن است از عدد 10 ثانیه هم تجاوز نکند، اما اثر آن در باطن و دنیای درونی ما هیچگاه از بین نرفته و همواره به فرد احساس گناه و شرم می دهد. و این هیجان منفی در رفتار غیر کلامی ما ظاهر می شود. این یعنی روزی که دهنها بسته می شود و جوارح سخن می گویند(بنا بر تعبیر قرآن کریم الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَىٰ أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ). روانشناسان از ظاهر و رفتار غیر کلامی پی به مشکلات روانی می برند. پس معاد عمل را در این جهان نیز قابل تجربه است. معاد، با قانونمندی باطن ما اثبات می شود. هرچندآن مبدأ توحیدی که کامل، نزدیک، بیهزینه و مهربان است، راه بازگشت را به ما نشان میدهد؛ یعنی هم معاد عمل خود و هم بازگشت و پاک شدن را میتوانیم تجربه کنیم. این یعنی درمان واقعی.
جانبزرگی، معنویت را سازماندهنده هویت انسان دانست و افزود: مسئله ذهنی انسان در هر دورهای، مبدأ خلقت است. مبدأ خلقت مبدأ واقعی عمل ما نیز هست و عمل هویت اصیل انسان را می سازد و اگر چنین است هویت معنوی پایه اصلی هویت ماست. و خدای واقعی در باطن و ظاهر و در اول و آخر عمل ما هویدا است. و این خداوند در فطرت ما قابل شناخت است. پس تا زمانی که بخواهیم خدا را از زبان دیگران یاد بگیریم، دچار اشتباهیم. خدا وقتی خدای واقعی نیست، من هم انسان واقعی نیستم و دنیا هم دنیای واقعی نیست. آشفتگی و شرک از اینجا ناشی میشود.
عقل خداسو
وی گفت: عقل، نوری است که در درون ما نهاده شده تا ابعاد وجودی انسان را وحدت ببخشد و ارتباط او را با پروردگار یگانه برقرار سازد. از همین رو بعد از اینکه یک قدم در درمان به پیش رفتیم، دیگر عقل را طبیعی نمیدانیم و به آن عقل خداسو میگوییم. یعنی عقلی که به خداوند متعال، به عنوان یک منبع و حماینگر معتبر متصل شد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه اظهار کرد: انبیاء برای آنکه به ما بگویند خدا هست، مبعوث نشدهاند، چرا که انسان با عقل فطری هستی او را درک می کند بلکه میخواستند به ما بیاموزند که خدا کیست و خدایان نامعتبر را از خدای یگانه و یگانه بخش مجزا کنند. کارکرد این بعثت تزکیه و تعلیم عاقلانه و حکیمانه است و این بسیار فراتر از رواندرمانگری است.
ما به واکسیناسیون معنوی نیاز داریم
وی یادآور شد: ما به واکسیناسیون معنوی نیاز داریم. آنچه جامعه را از بین میبرد، ویروسهای خطرناکی است که از طرق مختلف از جمله شبکههای اجتماعی و مانند آنها، ذهن فرزندان ما را پس از اغوا و قطع رابطه با خدای واقعی و با یادگیری غلط و هیجان محوری مهندسی کرده و در تسلط خود در میآورد. در این صورت به جای تکیه بر عقل آنها بر منابع مدیریت شده این شبکه ها تکیه می کنند. شبکههای اجتماعی به طور خاموش، فرزندان ما را از زندگیمان دزدیده و تربیتشان را برعهده گرفتند. واکسیناسیون معنوی یعنی ما عقل درونی و اعتقادات اصولی را با حمله های قابل دفاع تقویت کنیم، به نحوی که با نقادی بتوانند حق را حتی از دل باطل و باطل را از دل حق بیرون بکشد.این لازمه اش یادگیری ها و محیط معتبر است نه محیط و فضای مسموم.
در درمان چند بعدی معنوی، عود بیماری بسیار اندک است
جانبزرگی با اشاره به اینکه امروزه درمان چند بعدی معنوی، سابقهای در حدود 25 یا 26 ساله دارد ادامه داد: امروزه رواندرمانگرها به سمت درمانهای فراتشخیص جلو میروند و یکی از الگوهایی فراتشخیص، همان درمانهای معنوی میباشند؛ زیرا با هستههای اصلی انسان ارتباط دارد. من با بقیه درمانها بیگانه نیستم اما در درمان معنوی، عود بیماری را تجربه نمی کنیم یا بسیار اندک است ؛ برای مثال خیلی کم پیدا میشود بعد از درمان وسواس، دوباره بازگردد.
وی ضمن معرفی چندین کتاب در پایان سخنان خود اظهار کرد: جدیدترین کتابهای در حال تدوین ما در این حوزه در باب کودک و نوجوان است؛ اما دوستان میتوانند کتاب «اصول رواندرمانگری و مشاوره با رویکرد اسلامی»، «درمان چند بعدی معنوی: یک رویکرد خداسو برای مشاوره و درمانگری، «خانواده درمانگری معنوی خداسو» و کتاب «روانشناسی شخصیت» که فصلهایی از آن به شخصیت اسلامی میپردازد را مطالعه کنند و منتظر چاپ کتابهایی همچون «درمان شناختی رفتاری معنوی»، «مداخلات معنوی در روانشناسی بالینی»، «درمانهای موج چهارم شناختی رفتاری» و «آسیب شناسی روانی با ملاحظه آسیب شناسی معنوی» باشند.