«آقا رسول» روایتی داستانی از زندگی شهید رسول کشاورز نورمحمدی جانشین فرمانده گردان امام سجاد (ع) است. آقا رسول که سالهای سخت کودکی را در یکی از روستاهای اطراف قزوین سپری کرد، با شروع جنگ تحمیلی و برای نبرد با دشمن از پشت نیمکت مدرسه راهی جبهه میشود و عملیات به عملیات با افزایش تجربه، سلوک معنوی خود را نیز پله پله طی میکند و سرانجام در عملیات کربلای 5 به جمع دوستان شهیدش ملحق میشود.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
«لحظه پرواز که فرا برسد، زمان، مکان، اسباب، شرایط، همه و همه مهیا میشوند تا پرنده اوج بگیرد؛
بعضیها یکدفعه پرواز میکنند؛ بعضیها در چند مرحله میروند و برمیگردند، بال میزنند و دوباره فرود میآیند.
آنقدری که اشتیاقشان به آسمان بیشتر و بیشتر میشود، تشنهتر و تشنهتر، بی تاب و بی تاب تر میشوند.
پرنده که از قفس...از ماوای همیشگی، پرنده که از عادت به قفس بکند...دیگر کنده است!
سبک میشود.... سبک و سبکبال...
بعضیها با بال زخمی میپرند و بعضیها بدون بال!»