آن روی سکه «مادرشدن»
مواجهه آقایان با پدرشدن
در کشورمان برای مسئله افزایش جمعیت و باروری و بهویژه مادرشدن کارهای خوبی بالاخص در سالهای اخیر انجام شده است و مخصوصاً برای بالا رفتن مهارت و دانش خانمها گامهای مفیدی برداشته شده است. اما مشکلی که در این برهه سر راه مادر شدن بسیاری از خانمها قرار گرفته است - چه خانمهای خانهدار و چه شاغل- این است که در این مسیر به جز زن، مرد هم باید آمادگیهایی کسب کند. در جامعه اکنون چند نوع برخورد با ورود فرزند به زندگی از سمت آقایان دیده میشود:
گروه اول آن دسته از آقایانند که فرزندآوری را قبول داشته و گام به گام با همسرشان در مسیر همراه هستند.
گروه دوم آقایانی هستند که بسیار مهربان هستند و با دیدن مصائب فیزیکی و روانی به دنیا آمدن بچه، دوست دارند در کارها کمک همسرشان کنند اما نه بهدلیل آن وظیفهشناسی بلکه از روی عذاب وجدان. که اغلب بهدلیل مشغلههای کاری این کمکها زیاد انجام نمیشود چون با وجود شخص جدید (فرزند خانه)، مرد باید بیشتر کار کند تا درآمد بیشتری داشته باشد پس حضورش در منزل کمتر شده است.
گروه سوم آقایانی هستند که از ابتدا زیر بار فرزندآوری نرفتهاند و به خواست همسر در این شرایط قرار گرفتهاند و اکنون در مواجهه با مسائل مربوطه، تنها یک کلام را میگویند: «خودت خواستی، من که نمیخواستم!»
گروه چهارم آقایانی هستند که در هیچکدام از موارد بالا جای نمیگیرند. افرادی که این حرفها را نمیزنند اما در پذیرش اصل وظایف پدری توجیه نیستند. او هنوز توجیه نیست که با حضور فرزند در زندگی جایگاهها تغییر کرده و باید شرایط را درک کند.
هنوز آرامش را از نوع ابتدای ازدواج درخواست میکند. هنوز همسر را مانند زن قبل از مادرشدن میخواهد. مرتب بودن خانه، شادابی خانم، سکوت محیط زندگی، آماده بودن وعدههای غذایی و… مطالباتی است که اکنون برآورده نمیشود یا دیرتر و یا با شکل متفاوتی برآورده میشود. برای اینها از خانم طلبکار است.
در اغلب موارد بالا، مادر است که توبیخ میشود و محکوم به بیخیالی و کمکاری و بیمسئولیتی میشود. مادر بعد از این همه هجمه، حس ناکارآمدی و مفید نبودن دارد و به فرزندان خود توصیههایی میکند که از عمق جانِ خودش برمیآید اما نتایج اجتماعی نامطلوبی دارد. از جمله: «مادرجان به این زودیها بچهدار نشویها! بگذار ۱۵-۱۰ سال از زندگی خود لذت ببری و دنیا را بفهمی، بعد به بچه فکر کن.» ازدواج دیر، فرزندآوری در سنین بالا، تغییرات اقلیمی انتخاب شغل برای بانوان و… آسیبهای ناشی از این رویداد است. این نخستین گام عقب کشیدن از انتخاب مادری است.
امان از عرف
شاید بهترین سؤال این باشد: «دیدگاه ما به مادر بودن و مادری کردن چیست؟» «من اگر بچه نداشتم به جایش تا الان فلان کارها را کرده بودم و اکنون وضعم چنین بود و چنان بود.»
جملات معروفی که برخی مادرها تکرار میکنند. آنها میگویند: چون فراغت ندارند و بهخاطر گذراندن وقتشان با کودک ورزش نمیکنند! بهخاطر گذراندن وقتشان با بچه درسشان را ادامه ندادهاند! بهخاطر حضور در کنار بچه شغلشان را از دست دادهاند! بسیاری از مهمانیهایی که دوست داشتهاند را نرفتهاند! و بسیاری از ای کاشهای دیگر!
از دو جهت به این موضوع میپردازیم. اول نگاه معرفتی که در دین ما روی آن تأکید شده است و دوم نگاه جامعهشناختی که راهحل اجرایی است؛ از نگاه دینی و معرفتی باید بگوییم مادری که به چندین جایگاه دیگر میتوانسته دست یابد، این ایمان را در خود بپروراند که با تربیت فرزندش و گذراندن اوقات خود با او، به جایگاهی میرسد که از نظر معرفتی با تلاش مشابهش میتوانسته برسد.
از نگاهی دیگر باید مسائل مهمی را دید. اینکه جامعه ما باید جامعهای دوستدار کودک باشد. چقدر برخورد ریشسفیدهای مساجد را با کودکان برای ساکت کردنشان دیدهاید؟ در هیئتها چقدر کودکان از خاموش بودن چراغها اذیت شدند و برگزارکنندگان بیشتر به عمق عزاداری و برپاشدن روضه فکر کردند، تا اینکه به ترس کودکان از تاریکی بیندیشند؟ بخش مهمی از مسائل هم همین تفکر شخص است. مادر باید بپذیرد که برای بهتر مادری کردن باید مراحلی را طی کند و خود را از زیر فشار کاذب مادری رها کند.