مجروحان عملیات خیبر: نمردیم و سوار لودر هم شدیم!
رزمندگان دفاع مقدس با وجود سختیهای بسیار، روحیه خود را حفظ کرده و به هر بهانهای حواس خود را از اینکه در میدان جنگ حضور دارند پرت میکردند.
روایتی که میخوانید خاطرهای از سیداسداالله محلاتیان است که در کتاب «خاکریز و خاطره» آمده:
«سال ۱۳۶۲ از طریق جهاد به اهواز رفتم و اولین عملیاتی که در آن شرکت کردم، عملیات خیبر بود. در آن عملیات آقای پایدار فرمانده گردان بود که به شهادت رسید و پس از او آقای سنجری که سمت معاونت را به عهده داشت هم زخمی شد.
با این حال بچهها روحیهشان را از دست نداده و به پیشروی ادامه دادند. حین پیشروی پایم ترکش خورد. تنها لودرمان هم در اثر ترکش پنچر شده بود.
با این حال راننده کم نیاورد و سریع بیل را روی زمین گذاشت. سپس مجروحان را داخل بیل قرار داد و بعد از پنچرگیری به عقب برگشت.
رزمندگانی که زخمهای چندان عمیقی برنداشته بودند، از سوار شدن در قسمت بیل لودر هیجانزده شده و میگفتند: نمردیم و بیلسواری هم کردیم!
آنها اسم گروه را گروهِ «سواران بیل» گذاشته و با اینکه درد داشتند و جراحت و از دست دادن خون ضعیفشان کرده بود، مرتب سر به سر یکدیگر میگذاشتند.
با دیدن خندههای پرنشاط بچهها، هیچ غمی در دلمان نمیماند و همه با هم در هر شرایطی خوش میگذراندیم. »