ابعاد انتخاب هوشمندانه آیت الله خامنهای بهعنوان رهبر انقلاب
اشاره: روز ارتحال امام خمینی(ره) برای فقهایی که در شورای خبرگان رهبری بودند، روز سختی بود. آنها از سویی با غم از دست دادن ولی فقیه شیعه روبرو بودند و از طرفی باید در میان غبارآلودگیهای انتخاب ولی فقیه جدید به دنبال فردی اصلح میگشتند. بماند که برخی ناجوانمردانه تلاش داشتند تا اسم خودشان را بهعنوان عضو تأثیر گذار در شورای رهبری مطرح کنند؛ چرا که هیچ امیدی به انتخاب شدن بهعنوان تنها ولی فقیه نداشتند. حضرت آیت الله خامنهای نیز از همان ابتدا تلاش میکردند خودشان را از بار سنگین این مسؤولیت خطیر و گرانسنگ کنار بکشند. وقتی هم که شورای خبرگان رهبری تنها ایشان را برای این منصب صلاح دیدند، ایشان برای انتخاب شدن خودشان اشک ریختند و اتمام حجت کردند.
بهحق اگر کسی بخواهد بدور از شانتاژهای رسانههای غربی و معاند نگاه کند، چنین صحنهای را در پذیرش چنین مسؤولیتی خالصانه مییابد. از این رو خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا به سراغ حجتالاسلام محمدعلی لیالی استاد حوزه و دانشگاه رفت تا به بررسی ابعاد انتخاب حضرت آیت الله العظمی امام خامنهای بهعنوان دومین ولی فقیه در انقلاب اسلامی بپردازد.
رسا ـ ویژگیهای شخصیتی رهبر معظم انقلاب که موجب انتخاب ایشان شد را توصیف کنید؟
ارتحال امام حادثه سنگینی بود. به همین جهت نیز بحث جایگزینی و رهبری انقلاب اسلامی کار سختی بهشمار میرفت. چند مشکل در متن قانون اساسی پیرامون بحث جانشینی رهبری به عنوان مرجعیت دیده شد. پیشتر از ارتحال، امام احساس کرده بود که رهبری آینده نظام با این قانون اساسی با چالش و مشکل برخورد خواهد کرد. از این رو بحث تغییر قانون اساسی و اصلاح بند مربوط به رهبری که اجتهاد کفایت میکند در دستور کار قرار گرفت.
از طرف دیگر امام در محافل خصوصی و در جمعهای مختلفی، بحث جایگزینی آینده رهبری را مطرح کرده بودند و به هر حال به آیت الله خامنهای اشاره داشتند. این دو علامت وجود داشت. مجلس خبرگان رهبری جلساتی که برای تعیین رهبری نظام برگزار کرد و در نهایت به انتخاب شخصیت حضرت آیت الله خامنهای رسیدند.
حدود 80 فقیه و مجتهد در مجلس خبرگان رهبری آیت الله خامنهای را انتخاب کردند. حضرت امام تعابیری را نسبت به آیت الله خامنهای داشتند که آنها را در احکام و سخنرانیهای مختلف مطرح کرده بودند. نگاه حضرت امام برای آینده نظام و رهبری معطوف به حضرت آیت الله خامنهای بود.
امام بارها عباراتی همچون مجتهد، سیاستمدار، کاردان، خطیب، آشنای مسائل روز و مانند اینها را بارها مطرح کرده بودند. کسی در میان شاگردان به جامعیت رهبر معظم انقلاب وجود نداشت. شخصیتهایی مانند شهید بهشتی، شهید باهنر و شهید مطهری دیگر نبودند. تنها سه نفر یعنی مرحوم موسوی اردبیلی، هاشمی رفسنجانی و آیت الله خامنهای افرادی بودند که در رأس قرار داشتند و از امور اجرایی کشور اطلاع داشتند.
تفاوت شخصیتی بسیاری میان آیت الله موسوی اردبیلی و هاشمی رفسنجانی با حضرت آیت الله خامنهای وجود داشت. جامعیتی که آیت الله خامنهای نسبت به آن دو نفر داشت باعث میشد تا آنها قابل قیاس با حضرت آقا نباشند. حضور آیت الله خامنهای در جنگ، تسلط ایشان بر خطابه، مبارزههای پیش از انقلاب، همراهی با نظام اسلامی، همراهی با اقشار مختلف، تسلط عمیق بر فقه و مباحث مرتبط با علوم اسلامی نشان میداد که تنها و بهترین گزینه جایگزینی حضرت امام، حضرت آیت الله العظمی خامنهای بودند.
رسا ـ یکی از بارزترین سیره زندگی امام خامنهای چه پیش از انقلاب که مسئولیتی نداشتند و چه پس از انقلاب در مقامهای مختلفی که داشتند تا امروز که رهبری انقلاب را برعهده دارند، ساده زیستی و زهد ایشان بوده که قابل استفاده و الگویی برای مسئولین است، این سیره را توضیح میدهید؟
ساده زیستی، اصل اساسی در حاکمیت نظام اسلامی و امامت و رهبری جامعه اسلامی است. هر کسی که میخواهد حاکم اسلامی باشد باید سبک و سیره امیر مومنان را در پیش بگیرد. زندگی شخصی و سیره فردی حاکم اسلامی باید مثل امیر المومنین مبتنی بر ساده زیستی باشد. سفارشهای متون دینی و روایی مبنی بر این است که حاکم و فردی که میخواهد جمعی را مدیریت کند، باید زندگی سادهای داشته باشد، طعم فقر را چشیده باشد و به محرومین و مستمندان نیازمند توجه کند.
امام خمینی چه قبل از انقلاب در نجف و حوادث نهضت و چه پس از انقلاب سیره فردی خودشان را بر ساده زیستی و زهد تنظیم کرده بودند. رهبر معظم انقلاب و نائب خلف ایشان نیز سیره امام خمینی را در زندگی ادامه دادند. ایشان هم خودشان ساده زیستی را مراعات میفرمودند و هم مرتب به مسؤولان کشور سفارش میکردند که باید زهد و ساده زیستی را در زندگی فردیشان مراعات کنند؛ چرا که اگر مسؤولی گرفتار رفاه زدگی، اشرافیت و تجمل گرایی بشود، به تبع آسیبها و آفتهایی را دارد که باعث میشود جامعه گرفتار اسراف و تبذیر گردد. پلشتیها و زشتیهایی از این زندگیهای اشرافی دامنگیر مردم مستضعف جامعه خواهد شد.
حضرت امام و رهبر معظم انقلاب نیز به همین جهت تلاش میکردند زهد فردی و ساده زیستی را در زندگیشان داشته باشند. آنها مسؤولان را نیز به ساده زیستی سفارش میکردند تا زندگیشان همانند زندگی افراد متوسط به پایین جامعه باشد. وقتی چنین سیره اخلاقی در میان مسؤولان رایج گردد، توجه به فقرا، محرومین و مستضعفان بیشتر خواهد شد.
امام خمینی در عبارتی فرمودند که تنها کسانی تا پایان راه استوار خواهند ماند که طعم تلخ فقر را چشیده باشند. اگر مسؤول یا کارگزاری طعم فقر را نچشیده باشد یا توجهی به زندگی فقرا و مستضعفان یا به تعبیر امام خمینی کوخ نشینان نداشته باشد، نمیتواند در عرصه مدیریت نظام، با مردم و بهخصوص فقرا و محرومین همراهی کند.
رسا ـ از وقتی که اسم امام خامنهای بهعنوان گزینهای برای ولی فقیه مطرح میشد عدهای تلاش میکردند تا دور بودن ایشان از درس را در طول مدت شکل گیری انقلاب، دستاویزی برای نشان دادن عدم فقاهت نشان بدهند، پاسخی که به این شبهات میتوان داد، چیست؟
کسی در اجتهاد رهبر معظم انقلاب شبههای نداشت و ندارد. حضرت آیت الله خامنهای، پیش از شکل گیری انقلاب، در حوزههای علمیه مشهد مشغول درس و بحث بودند. ایشان به قول ما طلبهها دروس سطح عالی مانند رسائل، مکاسب و کفایه را تدریس میکردند. طبیعی است که کسی در اجتهاد رهبر معظم انقلاب هیچ تردیدی نمیتواند داشته باشد.
بحث اصلی که در آن زمان مطرح بود پیرامون مرجعیت و فقاهت رهبر معظم انقلاب بود. چرا که از شروط انتصاب بهعنوان ولی فقیه، شرط مرجعیت مانع انتخاب ایشان میشد که امام خمینی قبل از ارتحال بارها اشاره کرده بودند که این اصل باید مورد بازنگری قرار بگیرد. هنگامی که بازنگری قانون اساسی انجام شد، این شبهه دیگر موضوعیت پیدا نمیکرد.
بر اساس قانون جدید که با رأی مردم به تصویب رسید شرط اجتهاد مصطلح برای انتخاب ولی فقیه کفایت میکرد. حضرت آیت الله خامنهای نیز از این ویژگی بسیار مهم برخودار بود؛ چرا که ایشان در حوزههای علمیه شهر مشهد مجتهد مشهوری بود.
نکته قابل توجه این است که آیت الله خامنهای هیچگاه مباحث فقهی خود را ترک نکرد. چه در دوران ریاست جمهوری ایشان و چه در دوران ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام در زمانهایی که مباحث سختی وجود داشت که نیاز به بحثهای کارشناسی فقهی بود، خود ایشان حضور داشتند و باعث حل مشکلات میشدند.
حضرت آیت الله خامنهای بعد از ارتحال امام خمینی و انتصاب بهعنوان رهبر معظم انقلاب اسلامی، مباحثات خودشان را قطع نکردند. ایشان شورای فقهی قوی را تشکیل داده بودند و بزرگانی مانند مرحوم آیت الله مؤمن در خدمت ایشان بودند. بلافاصله از همان زمان نیز بحثهای خارج فقه را شروع کردند. ما توفیق داشتیم که در برخی از درسهای خارج فقه ایشان شرکت داشته باشیم. بیگمان اگر نگویم که درس ایشان از جهاتی برتر از سایر دروس مراجع دیگر تقلید بود، کمتر نبود.
نزدیک به 30 سال از زعامت ایشان بهعنوان ولی فقیه میگذرد و در طول این مدت نظرات فقهی و سیاسی ایشان همیشه کارگشا بوده است. همیشه شاهد بودهایم که نظام در هیچ یک از چالشهای سیاسی متوقف نشد. اگر بخواهیم اشکال داشته باشیم که رهبر معظم انقلاب اعلمیت نسبت به دیگران نیز ندارد، این شبهه نیز از اساس غلط خواهد بود.
رسا ـ ادامه دغدغه تحقق تمدن نوین اسلامی امام خمینی توسط امام خامنهای را چگونه ارزیابی میکنید؟
ابتدا باید بدانیم که آیا امام دغدغه تحقق تمدن نوین اسلامی را به صراحت مطرح کرد یا خیر؟ امام بهعنوان معمار انقلاب اسلامی به دنبال تأسیس نظام اسلامی بود. امام بعد از تأسیس نظام اسلامی نیز گرفتار حوادث و چالشهایی مانند جنگ تحمیلی و خیانت برخی از گروههای داخلی شدند. به همین جهت شاید نتوانیم چندان در آثار امام احیا یا بازتأسیس تمدن نوین اسلامی را مشاهده کنیم.
فرصت تحقق و شکل دهی به نظم نوین اسلامی برای حضرت آیت الله خامنهای پیش آمد. ما در اینجا دیگر با فرآیند تأسیس و تثبیت نظام اسلامی روبرو نیستیم. چرا که نظام اسلامی جنگ را پشت سر گذاشته و از چالشها عبور کرده بود. فضایی که در اختیار حضرت آیت الله خامنهای بود برای احیا یا بازتأسیس تمدن نوین اسلامی آماده شده بود.
ما به مرور زمان در بیانات و اندیشههای رهبر معظم انقلاب نظریه احیای تمدن اسلامی را مشاهده میکنیم. بهخصوص که در بیانیه گام دوم انقلاب، حال به جرقه تنومندی تبدیل شده بود.
نظام اسلامی چهار دهه را پشت سر گذاشته بود. حالا باید برای احیای تمدن نوین اسلامی حرکت میکرد. بیانیه گام دوم پس از تثبیت انقلاب، نظام اسلامی و حکومت اسلامی باید به دنبال تأسیس یا بازتأسیس تمدن نوین اسلامی بر اساس هویت اسلامی و معارف شیعی مبتنی بر دستاوردهای انقلاب اسلامی آماده میشد.
حضرت آقا مدلهای مختلفی را برای احیای تمدن اسلامی مطرح کردند. ایشان از الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نام بردند که گروهها و کارگروههای مختلفی پیرامون این مسأله بحثهایی را داشتند. اساتید حوزه علمیه، دانشگاه، محققان و پژوهشگران در عرصه فرهنگ، تمدن اسلامی و علوم اسلامی کوشیدند تا جایگاه خودشان را در عرصه رقابت فرهنگی و تمدنی نشان بدهند. آنها تلاش کردند تا با احیای رقابت فرهنگی و تمدنی دوباره در عرصه تولید علم و دانش جایگاه رفیع جامعه و نظام اسلامی را احیا کنند.
رسا ـ از فرصتی که در اختیار خبرگزاری رسا قرار دادید تشکر میکنم.