تحلیل هفته
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، در هفته گذشته خبر از روی پرده رفتن فیلمی جان مردم مسلمان را آزرد و بیش از او، همراهی برخی از داخلیها و به اصطلاح سلبریتیها با نقش اول آن فیلم بود. عنکبوت مقدس با هدف اسلام و ایران هراسی و در راستای تخریب چهره مردان ایرانی در رفتار با زنان ساخته شده بود؛ گفتنی است این فیلم بر پایه داستان واقعی سعید حنایی، قاتل زنجیرهای معروف به قاتل عنکبوتی که گفته میشود زنان فاحشه را هدف قرار می داد و ۱۶ زن را از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۰ در مشهد به قتل رساند ساخته شده و لوکیشن آن کشور اردن بوده است. زهرا امیرابراهیمی، مهدی بجستانی، فروزان جمشیدنژاد، آرش آشتیانی، سینا پروانه، نیما اکبرپور و سارا فضیلت از جمله بازیگران این فیلم هستند.
این دوره از جشنواره کن نیز مانند دورههای اخیر آن، بیش از هنر و سینما به سمت تبلیغ سیاسی و ایدئولوژیک رفت؛ آنچنانکه مراسم افتتاحیه این جشنواره با پخش پیام تصویری زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین برگزار شد. عنکبوت مقدس نیز نمرهای متوسط و رو به پایین از منتقدان دریافت کرد اما چون تبلیغاتی علیه ایران و اسلام بود، به زن نقش اول فیلم جایزه داده شد؛ هرچند که اگر این فیلم قویتر ساخته میشد، به علت خرجهایی که آژانس تامین مالی فیلم آلمان، مدینبورد برلین-براندنبورگ، یورایمجرز، صندوق تأمین مالی فیلم هامبورگ شلسویگ-هولشتاین و صندوق فیلم آلمان روی این فیلم داشتند احتمالش بالا بود که به عنوان بهترین فیلم معرفی شود.
واکنشهای خوبی در فضای مجازی از سوی مردم و چهرههای مشهور داده شد اما همه احساسی بود و سلبی. راه مقابله با این نوع فعالیتها، مقابله به مثل است که یعنی ساخت فیلمی برای نشان دادن جایگاه زن در اسلام و در ایران البته بسیار قوی که در دنیا دیده شود. از طرفی لازم است برای رهایی از این وضعیت و نجات یافتن این کشور از دست سلبریتیهای خائن و ضد اسلام، یکی از مؤلفههای جایزه دادن به اشخاص و فیلمها در جشنوارههای داخلی به خصوص فجر، بر روی این مبنا باشد.
حضور جمعی از طلاب عضو خانه طلاب جوان در آبادان و دیدار با امام جمعه شهر برای فعالیت رسانهای و جهادی
روایتگری به سبک آوینی
امروز رسانهها به جای من و تو فکر میکنند، میبینند، حرف میزنند و باور میکنند؛ حال مسأله این است که آیا روا است دریچههای عقل و قلب خود را به روی هرچیزی بگشاییم؟ اگر کسی قبول ندارد که رسانهها ورودیهای مغز و قلب انسان امروز هستند، به مسأله آبادان در رسانهها نگاهی بیندازند. کدام را باور کنیم؟ این که مسئولان بیتوجه اند، اینکه مردم زیر آوار اند و کسی به فکرشان نیست، اینکه صدای اعتراضات علیه انقلاب در همه جای این شهر شنیده میشود یا اینکه علیرغم همه مشکلات و سختیها و انتقادات، مردم آبادان ایستادهاند و با همدلی و همیاری و پای کار بودن مسئولان، مشکلات را برطرف میکنند؟
این نظریه چند وقت است که درباره رسانهها مطرح شده که آیا رسانهها روایت گر هستند یا روایت ساز و قطعا باید گفت رسانهها روایت ساز اند. علت بد بینی مردم نسبت به بسیاری از مسائل نیز از همینجا سرچشمه میگیرد که رسانهها آنچه را خودشان میخواهند بازنمایی میکنند. سیاه نمایی و بازنمایی سیاهیها کاری است که دشمن در برهههای حساس دنبال میکند به خصوص در رابطه با مکانهایی که به علت بیتوجهی مسئولان، از سایر نقاط کشور کم برخوردارتر است؛ مانند آبادان. اکنون برخی از طلاب و اساتید سفری به آبادان داشته اند که اتفاقا قصدشان روایت گری است نه روایت سازی برای بازنمایی خوبیها و نشان دادن همدلیهای مردم و مسئولان.
این کار بسیار پسندیده است و رایج شدن این شیوه، یعنی روایتگری به سبک آوینی قطعا میتواند جایگزین مدلهای موجود شود. این که حال و هوا، روحیه و حرف دل مردم را بازگو کنی و اصلا اجازه بدهی خود مردم از احوالات درونی و اندیشههایشان سخن بگویند، درمان مشکل روایت سازی است؛ البته باید این تذکر را داد که مردم هیچ گاه حرف دلشان را به یک غریبه که دوربینی در دست دارد نخواهند گفت. پس باید با آنها زندگی کنی، نفس بکشی و همپا و همراهشان باشی تا حاضر شوند با تو و دوربینت حرف دلی بزنند و اگر کسی مانند آوینی هم قدم با بسیجیان نبود، قطعا نمیتوانست چنین روایت ماندگاری از فتوح باقی بگذارد.
شناخت خمینی، عامل پیروزی
چالش اصلی همه تحولات بزرگ اجتماعی از جمله انقلابها، صیانت از جهتگیریهای اصلی این انقلاب یا تحول است. این را میتوان در تاریخ انقلابهای گوناگون دید که عامل اصلی نابودیشان بازگشت از اهداف و آرمانهایشان بود. رمان قلعه حیوانات به قلم جرج اورول روایت گر این مسأله است. سؤال این است که شاخص در انقلاب ما چیست؟ به نظر میرسد بهترین شاخصها، شخص امام و خط امام است که باید با آن تحلیل ارائه داد و مسئولان را با این مبانی روی ترازوی نقد گذاشت. این مسأله را نیز باید یادآوری کرد که امام منهای خط امام، امام بیهویت است و راهگشا که نیست هیچ، بلکه عامل انحراف نیز میشود.
امام یک اصول و مبانی داشت و این مبانی در طول ده سال دوران حاکمیّت اسلامی و پیش از آن در طول پانزده سال دوران نهضت، در بیانات گوناگون او بیان شده است و در دسترس عموم نیز قرار میگیرد. اصول امام را در این بیانات باید جست و جو کرد و خط ربط بین سخنان ایشان را یافته و سخنان ایشان را کنار هم بگذاریم، یک شاکلهای از امام به دست ما خواهد رسید. ابعاد حقیقى شخصیت ایشان، افکارشان و بخشهایى از وصیّتنامه سیاسی الهی امام خمینی همان محکمات و مسلمات ایشان است که باید مستمسک مردم انقلابی و فعال قرار گیرد.
در مهم بودن اشراف به مبانی و سخنان امام راحل کسی نباید تردیدی کند زیرا ایشان حکیمی الهی بود و سخنانشان نیز حکیمانه. رهبر معظم انقلاب در چهارده خرداد سال 89 فرمودند: «خوب است برادران، جوانان، اهل فکر و تحقیق، طلاب، دانشجویان، روی مبانی [امام] فکر کنند، روی اینها کار کنند. فقط متن باقی نمانَد؛ این متنها درست توضیح داده شود، تبیین شود». چقدر خوب است اگر در حوزههای علمیه و دانشگاهها، چه بسا در مدارس ما ساعاتی در طول سال به تبیین اندیشه و خط امام اختصاص داده شود؛ البته توسط اشخاصی که مبانی امام را به خوبی فهم کرده باشند و صرفا اینکه توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام تأیید شده باشند، نباید کفایت کرد.