۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۷
کد خبر: ۷۰۹۴۶۱

شماره 91 نشریه متن پژوهی ادبی منتشر شد

شماره 91 نشریه متن پژوهی ادبی منتشر شد
نود و یکمین شماره نشریه متن پژوهی ادبی با 12مقاله منتشر شد.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، نود و یکمین نشریه متن پژوهی ادبی به صاحب امتیازی دانشگاه علامه طباطبایی با مدیر مسؤولی و سردبیری عباسعلی وفایی منتشر شد.

این فصلنامه در 12 مقاله و 348 صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است

چند نوع التزام در منظومه‌های عطار
نگین مژگانی؛ علیرضا حاجیان نژاد

چکیده: با وجود دسترسی به تصحیح‌ انتقادی آثار عطار، همچنان نقاط مبهم و مشکوکی در آثار او به چشم می‌خورند که حتی با داده‌های نسخه‌شناسی موجود قابل رفع نیستند. برای رفع چنین ابهام‌هایی، لازم است هر یک از جنبه‌های مختلف سبک عطار که بر پایة آثار مسلم او تعیین شده‌ است به دقت مورد واکاوی قرار گیرد تا در نهایت الگوی جامعی از سبک او به دست آید. در این پژوهش، انواعی از التزام مورد بررسی قرار می‌گیرند که در سراسر آثار منظوم عطار از خردترین واحد؛ یعنی بیت تا کلان‌ترین واحد؛ یعنی منظومه تکرار شده‌اند. برای طرح الگویی منظم، انواع التزام در چهار گروه اصلی شامل التزام به تکرار، تقارن، تناسب و نوعی اسلوب ویژه طبقه‌بندی می‌شوند. بررسی انواع التزام در کنار سایر داده‌های سبک‌شناسی و نسخه‌شناسی می‌توانند در سنجش صحت ابیات مبهم و مشکوک در آثار عطار مفید و راهگشا باشند.

 
 واکاوی خوانش تصویری آفتاب از گزارۀ انسان کامل در مثنوی مولانا و داستان‌های سهروردی
مریم حق شناس؛ داوود اسپرهم
چکیده: مهم‌ترین مضامین آثار عرفانی، تصاویر معرفتی است که از آبشخور اسطوره و فلسفه نشأت گرفته‌اند. تصویرها به دلیل پیوند ذاتی که با مفاهیم دارند، نقش حیات معنوی عارف را ایفا می‌کنند. یکی از این تصاویر «آفتاب» است که به عنوان یک کلان استعاره در مثنوی و یک اسلوب فکری در آثار سهروردی مطرح است. در حقیقت این جستار با دو عامل سروکار خواهد داشت؛ ابتدا، رمزگشایی از اندیشۀ حاکمی است که پشتوانۀ آفرینش تصویر «آفتاب » برای مفهوم «انسان کامل» به شمار می‌رود و دیگری، بررسی چگونگی خلق تصاویر واحد برای معانی متعدد یا مفاهیم واحدی که در هیأت تصاویر گوناگون ظهور می‌یابند. یکی از پاسخ‌های احتمالی بدان، متأثر بودن «فهم» از «حالات و موقعیت‌»های گوناگونی است که انسان با قرار گرفتن در آن‌ها به ادراک متفاوتی نائل می‌آید و در نتیجه، این فهم‌های متفاوت در شکل تصاویر متنوع، ممثل می‌شوند.
 
نقد مأخذشناسانه و سبک‌شناسانۀ قطعه‌ای منسوب به رودکی
مهدی نیک منش؛ اشرف سراج
چکیده: رودکی از شاعرانی است که تاکنون دیوان او یافته نشده و مجموعه­اشعاری که امروزه از وی در دست است از تذکره­ها، فرهنگ­های لغت، کتاب­های بلاغی و کتاب­های تاریخی جمع­آوری شده است. مجموعه اشعاری که نفیسی از منابع بیان اشاره فراهم کرده، مبنای بسیاری از پژوهش­هایی قرار گرفته که بعدها دربارۀ اشعار رودکی انجام شده است. هرچند وی کوشیده است اشعار منسوب به رودکی و دیگر شاعران را از هم جدا کند، هنوز ابیاتی در دیوان رودکی وجود دارد که از لحاظ سبکی به دوره­های بعدی شعر فارسی و شعر دیگر شاعران مانندتر است. در این پژوهش با بررسی تاریخی و سبک‌شناسی دربارۀ رد انتساب قطعه­ای از رودکی با مطلع زیر بحث می‌شود:
 مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب              چه آب جویم از جوی خشک یونانی
قطعه­ای که در دیوان و مجموعه شعرهای رودکی به کوشش نفیسی (1341)، دانش‌پژوه (1374)، احمدنژاد (1375)، قادر رستم (1391) و دهقانی (1394) جزء اشعار رودکی و در مجموعه‌های امامی (1387) و شعار (1389) جزء اشعار منسوب به رودکی ذکر شده است. نخجوانی (1333) آن را در «دیوان قطران» آورده و رواقی (1399) نیز شاعرآن را قطران نوشته است. براساس نتایج پژوهش، قدیمی­ترین منابعی که این قطعه در آن‌ها به رودکی و قطران نسبت داده شده، مربوط به پس از قرن یازدهم است. از لحاظ سبکی استفادۀ زیاد از واژه­های عربی، فراوانی واژه­ها و تصاویر انتزاعی، وجود عبارت‌های دینی، شرع­گرایی و فلسفه­ستیزی و تفاخر، انتساب آن را به رودکی و قطران رد می­کند. این ویژگی­ها نشانگر سبک شعر در قرن ششم است.
 
ساختمان واژه‌‌عطف و تشخیص آن از گروه نحوی همپایه با تکیه بر چند متن ادبی
هوشنگ مرادی؛ مصطفی گرجی؛ عباسعلی وفایی؛ فاطمه کوپا
چکیده: مقالۀ حاضر با رویکرد زبانی به متون ادب فارسی و با هدف بازشناسی کلمۀ مرکب عطفی از گروه همپایگی حرف عطف و بازنمایی ساختمانِ آن سامان یافته است. در روند تحقیق واژه­های دو سوی حرف «و» بررسی شد و کلماتی که به عنوان اجزای یک واحد واژگانی از نشانه­های مرکب به­ویژه از استقلال نحوی برخوردار بودند، همراه با نمونه­هایی گردآوری شد. سپس با بررسی ساختمان داده­ها، ساختار واژگانیِ مرکب عطفی، مرکب اتباعی و نام­آوای مرکب، زیرعنوان واژه‌عطف ترسیم شد و نمونه­هایی از دشوارترین شواهدی که در آن‌ها واژه‌­عطف، آوا و صورتی همسان با ساخت نحوی­اش داشت، ارائه شد تا نشان داده شود که از نشانه­های چندگانۀ مرکب، «استقلال نحوی» در شناسایی مرکب عطفی از گروه نحوی به­ویژه در صورت­های همسان، کاراتر است؛ واژه‌عطف در متن ادبی به­تمامی از قاعدۀ بازگشت­ناپذیری مرکب پیروی نمی­کند و نسبت به زبان معیار از تنوع ساختاری بیشتری بهره­مند است.
 
بررسی ضرباهنگ زمان داستان در روایت «سال‌های ابری» از علی‌اشرف درویشیان
مرتضی حیدری
چکیده: رمان سال­های ابری از علی­اشرف درویشیان در چهار­ جلد و 1622­ صفحه نوشته ­شده و رویداد­های آن به­تقریب 33­ سال از زندگی راوی- قهرمان رمان را در­بر ­می­گیرد. در این­مقاله سرعت گذار رویداد­های داستان در روایت نویسندۀ این­رمان بر ­پایۀ آرای ژرار ژنت سنجیده­ می­شود. ژنت مقوله­های نظم و ترتیب، تداوم و بسامد را برای سنجش شتاب یک ­روایت به­کار ­می­گیرد. مطالعه و بررسی نمونه­های موجود در کل رمان نشان­ می­دهد که چینش رویداد­های داستان در روایت، بیشتر خطی است؛ گر­چه گذشته­نگری­ها و آینده­نگری­هایی نیز در روایت دیده­ می­شود. همچنین ارزیابی تداوم داستان و روایت، گویای آن است که میانگین 42/7­ روز از داستان در هر صفحه از رمان به­نمایش ­درآمده ­است. مقایسۀ تداوم میانگین هر ­یک از جلد­های چهار­گانۀ رمان با تداوم میانگین کل رمان نوسان منفی، مثبت، مثبت و منفی را به­ترتیب در شتاب روایی هر­ جلد اثبات­ می­کند. آمار­های به­دست ­آمده از چگونگی تکرار­ شدن رویداد­های داستانی نیز شمارگان بیشتر بسامد­های مفرد را تأیید ­می­کند که نسبت معنا­داری با گذار بیشتر ­خطی روایت دارد. یافته­ها و نتیجه­گیری این­ پژوهش، ن. ک:ته­های تازه­ای را در چهارچوب نظری آن به­دست ­می­دهد.
 
تصحیح چند تصحیف و تحریف در «اغراض‌السّیاسه» با تأکید بر نسخة خطی مشکوة
مختار ابراهیمی؛ نصرالله امامی؛ قدرت قاسمی پور؛ رسول کردی
چکیده: «اغراض­السّیاسه فی اعراض­الریاسه» تألیف ظهیری سمرقندی به دلیل داشتن آموزه‌های سیاسی، اجتماعی، حکمی، تعلیمی، اخلاقی، آداب مملکت‌داری و شیوه­های حکمرانی در میان متون کهن نثر فارسی ممتاز و برجسته شده است. آموزه­های گوناگون وکاربردی این کتاب سبب شده است این اثر بارها به دست کاتبان نسخه‌نویسی شود و در نتیجة این امر تصحیفات و تحریفات بسیاری به متن آن راه پیدا کرده است. جعفرشعار با در اختیار داشتن چهار نسخة خطی از «اغراض­السّیاسه»، اما بدون استفاده از همة آن­ها (به­ویژه نسخة خطی مشکوة) به تصحیح و چاپ آن اقدام و در بسیاری از موارد اختلاف نسخه­ها را نیز ذکر کرده و مسامحه در امانت‌داری نسبت به نسخه­های خطی به­ویژه نسخة اساس، شتاب‌زدگی در تصحیح و چاپ این اثر و همچنین ضعف و سهل­انگاری در حروف‌چینی، تصحیفات، تحریفات و لغزش­های دیگری را به متن این کتاب وارد کرده است. نگارندگان در این مقاله از طریق مقابلة متن چاپ شدة اغراض‌السّیاسه با نسخة اساس و نسخة مشکوة و به مدد مقایسة جملات و عباراتی از آن با آثار دیگر ظهیری سمرقندی (سندبادنامه و به­ویژه اثر ناشناختة غرة‌الالفاظ و نزهة‌الالحاظ) وهنجارهای سبک­شناختی نویسنده به بررسی و تصحیح چند تصحیف، تحریف و لغزش در متن چاپ شدة اغراض‌السّیاسه می‌پردازند. 
 
بررسی موقعیت‌ها و سطوح روایی در قصه‌های عامیانۀ بلند با تأکید بر «ابومسلم‌نامه»
کبری بهمنی؛ ذوالفقار علامی
چکیده: نقالی در گذشته فرهنگی ایران به معنای گسترده، خواندن و بازگفتن هرگونه داستان است. قصه‌پژوهی، حضور عامل انسانی نقال در انتقال قصه را موردتوجه قرار می‌دهد، اما نشانه‌های حضور، میزان تصرف یا پایبندی وی به منابع را به شکلی روش‌مند و دقیق بررسی نمی‌کند. آشفتگی و اختلاط نقال با راوی و نویسنده نشان می‌دهد قصه‌پژوهان با وجود اذعان به اینکه قصه، نویسنده عینی ندارد، راوی جهان داستانی را گاه با نویسنده و گاه با نقال یکی دانسته‌اند. همچنین دخالت مصححِ قصه به صورت کاربرد علائم سجاوندی، پررنگ کردن و یا در میان خط تیره قرار دادن برخی جملات به منظور تمایز نقال از راوی بدون آنکه مبنای دقیق و سنجیده‌ای داشته باشد بر آشفتگی‌های موجود افزوده است. روایت‌شناسی، موقعیت‌ها و سطوح روایی را براساس تقابلِ راوی، کنش‌گر و مخاطب در اثر بررسی می‌کند. رویکرد روایت‌شناسی در شناخت قصه‌های عامیانه بلند که از طریق سنت نقالی و داستان‌گزاری بازسازی و ثبت شده‌اند، اهمیت بسزایی دارد؛ زیرا از طریق قائل شدن به تمایز در سطوح روایی، جایگاه نقال و گفتمان وی مشخص می‌شود. آیا برای نقال سطح روایی جدا از راوی، نویسنده ملموس و انتزاعی قابل دریافت است؟ نتایج این پژوهش با دیدگاه قصه‌پژوهان راجع به نقال، راوی و نویسنده مقایسه می‌شود.
 
مطالعة مؤلفه‌های مدرنیسم داستانی در سه رمان عباس معروفی «سمفونی مردگان، سال بلوا، تماماً مخصوص»
حسین پارسی فر؛ فرشته میلادی؛ ندا اسنقی
چکیده: عباس معروفی در هر یک از آثار خود با در نظر داشتن یکی از طبقات اجتماعی به ترسیم شرایط اجتماعی، سیاسی و تاریخی جامعه پرداخته و از این طریق با دیدگاهی انتقادی توأم با طنز و تعریض، اوضاع حاکم بر اجتماع را به چالش کشیده است. طبقة «روشنفکران»، «زنان قربانی و تسلیم» و «افراد تبعیدی» از جمله گروه­هایی هستند که در سه رمان «سمفونی مردگان»، «سال بلوا» و «تماماً مخصوص» به‌عنوان شخصیت­های اصلی نقش‌آفرینی می­کنند. «انسان» و «دغدغه­هایش» محور اصلی رمان­های معروفی هستند و روش اصلی وی برای پردازش شخصیت­های داستانی خود «رجوع به گذشته» و «کودکی» شخصیت­ها است تا از این طریق به بررسی مشکلات، تعارضات درونی و اختلالات آن­ها بپردازد. رمان «سمفونی مردگان» را می‌توان برداشتی جدید از داستان هابیل و قابیل با فضای سورئالیستی دانست. رمان «سال بلوا» روایت خشونت و اجباری است که در تاریخ متوجة زنان شده و «نوشا» به­عنوان شخصیتی «قربانی»، تسلیم ازدواجی اجباری می‌شود. رمان «تماماً مخصوص» نیز روایتی از زندگی روزنامه­نگاری تبعیدی است و نویسنده در این اثر ابعاد مختلفی از تجربه‌های زیستی خود را گنجانده است. این پژوهش به شیوة توصیفی- تحلیلی تلاش می­کند به این پرسش پاسخ دهد که در رمان­های «انسان‌محور» عباس معروفی، مهم­ترین مؤلفه­های نمود مدرنیسم کدام­اند؟ یافته­ها حاکی از آن است که «گرایش به جهان درون شخصیت­ها»، «جریان سیال ذهن»، «کشمکش درونی»، «رد روش روایی در رمان» و «شیوة متفاوت شخصیت­پردازی» از مهم­ترین مؤلفه­های نمود مدرنیسم در رمان­های موردبحث هستند.
 
معانی ثانوی جمله‌های پرسشی در اشعار پروین اعتصامی
جهاندوست سبزعلیپور؛ هنگامه واعظی
چکیده: جمله‌ از­ نظر صورت به شکل­های خبری، پرسشی و امری به­کارمی­رود؛ اما از­ نظر معنا، می‌توان برای هر­یک از این جمله­ها، معنایی خاص و متفاوت در­نظر­گرفت. بحث معانی ثانوی و یا معانی چندگانة یک جمله از قدیم مورد نظر علمای بلاغت به­ویژه در حوزة علم­ معانی بوده‌است. در قرون اولیة ­­اسلامی روی معانی ثانوی جملات سه‌‌گانة فوق بحث‌های فراوانی­شده‌است. در دورة جدید نیز در کاربردشناسی به این امر بسیار پرداخته‌شده­است. در این پژوهش، اشعار پروین ­اعتصامی از منظر معانی ثانوی جملات پرسشی بررسی شده‌اند. پرسش این تحقیق آنست که جملات پرسشی دیوان پروین، چه معانی ثانویه‌ای دارند، تا مشخص گردد ظرفیت جملات پرسشی در زبان فارسی و در بافت ادبی چه مقدار است. بررسی داده­ها نشان  ­می­دهد که از مجموع 639 جملة پرسشی دیوان او، 34 جمله با پرسش واقعی و بقیه در معنای ثانوی به کار رفته‌اند و جملات پرسشی با معنای ثانوی نیز، مجموعاً 29 معنی ثانوی را بیان می‌کنند که بیشترین به استفهام انکاری و کم­ترین به حسرت و شمول ­حکم اختصاص دارد؛ بیان چندین معنای ثانوی در یک جمله، بطور همزمان نیز در آثار وی بسیار یافت می‌شود. این بررسی نشان می‌دهد که با وجود متفاوت بودن دورة زمانی و زن بودن شاعر، متن ادبی بررسی شده، همانند متون ادبی دیگر بزرگان ادب فارسی، تمایل بیشتری به کاربرد جمله­های پرسشی در معنای ثانویه دارد و بافت ادبی ظرفیت استفاده از جملة پرسشی در معانی ثانوی را تشدید می‌کند.
 
تحلیل استعارۀ مفهومی ساختاری «هستی» در غزل‌های بیدل‌دهلوی
حمید خصلتی؛ مهیار علوی مقدم؛ محمود فیروزی مقدم
چکیده: شعر بیدل‌دهلوی، دیریاب و رمزآلود است و اندیشه‌های ژرف فلسفی و عرفانی و نگاه ویژه‌اش به جهان از عوامل پیچیدگی‌های معنایی شعراوست.یکی از واژه‌های پربسامد و کلیدی در شعر بیدل، مفهوم انتزاعی «هستی» است. دراین مقاله، ابتدا به تبیین استعاره‌های شناختی به عنوان یکی از رویکردهای جدید در حوزۀ تحلیل آثار ادبی پرداخته و سپس مفهوم «هستی» با استفاده از استعارۀ مفهومی ساختاری،تحلیل می‌شود. شعر بیدل از مفاهیم پیچیده و دور از ذهنی سرشار است که با استفاده از کارکرد استعارۀ مفهومی در عینیت‌‌بخشی به حوزه‌های انتزاعی، قابلیت شرح، توصیف و تحلیل پیدا خواهد کرد و دسترسی مخاطب عام برای فهم معانی به ظاهر پیچیده در شعر بیدل آسان‌تر خواهد شد. تحلیل بن‌مایة «هستی» در این مقاله بر پایة استعارۀ ساختاری انجام می‌شود. از آنجاکه در شکل‌گیری انواع دیگر استعاره‌های شناختی، یعنی استعاره‌های جهتی و هستی‌شناختی، عمدۀ استعاره‌سازی براساس شباهت میان تجربیاتی است که از اشیای فیزیکی و جسم‌مان داریم، پایه‌های تجربی حسی‌سازی و مفهومی کردن تا حدود زیادی روشن است؛ در حالی ‌که در استعاره‌های ساختاری بر پایۀ تجربیات و ادراکات فرهنگی و اجتماعی دست به مفهوم‌سازی می‌زنیم. از این ‌رو، به نظر لیکاف و جانسون، استعاره‌های ساختاری پیچیده‌ترین نوع استعارۀ مفهومی هستند و به نظر می‌رسد تحلیل استعاره‌های ساختاری بن‌مایۀ هستی، ما را به تجربه‌های فرهنگی خاصی که بیدل‌دهلوی از آن برخوردار بوده و در شعرش منعکس‌ شده است، رهنمون می‌کند.
 
نقد جایگاه اجتماعی- ‌فرهنگی زن در رمان کلیدر
مرضیه السادات فاطمی؛ محمدرضا نصراصفهانی؛ غلامحسین شریفی ولدانی
چکیده: رمان، طرحی از زندگی است که دوره‌ای از زمان و فرهنگ اجتماع را در قالب روایت می‌ریزد و با موقعیت بخشیدن به شخصیت‌ها و حوادث گذر زندگی را از پیچ و خم امواج زندگی وصف می‌کند. این وصف اما، خالی از ارائة طرح و برنام زندگی نیست. زنان به منزلة بخشی از پیکرة اجتماع، زندگی و فرهنگ همواره قسمتی از بار جلو رفتن روایت را بر دوش داشته‌اند و نمایشی که از آن‌ها ارائه شده، دیدگاه آرمانی، انتقادی و یا اصلاحی نویسنده را به نمایش گذاشته‌ است. در رمان برجستة کلیدر چند زن نقش اساسی دارند. دولت‌آبادی از تئوری نمایش اجتماع در ارائة داستان سود جسته و ابعاد انتقادی، اصلاحی و دیدگاه‌های آرمانی کمتری را به نمایش گذاشته است. این نوشتار با طرح مباحثی مانند نقد جایگاه زنان در رمان کلیدر، بیان کاستی‌ها و عدم توجه به آموزه‌های منتقدانی چون گلدمن و بارت، موقعیت الهام بخشی این رمان را با نقص جدی روبه‌رو دیده و کوشیده است تا پاره‌ای از کاستی‌های نگاه اجتماعی‌- ‌فرهنگی نویسنده را مورد تذکار قرار دهد.
 
بررسی بازنمایی استعاره های مفهومی در داستان «سیاوش» شاهنامه فردوسی: براساس رویکرد شناختی
سید فرید خلیفه لو؛ ستاره مجاهدی رضائیان
چکیده: استعاره یکی از ابزارها و عناصری است که در شاهنامه فردوسی به عنوان اثری فاخر، اسطوره ای و حماسی برای انتقال و عینی سازی مفاهیم والای انسانی مورد استفاده قرار گرفته است. برهمین اساس، ماهیت ساختاری داستان های شاهنامه فردوسی به صورت روایتی استعاری بازنمایی شده است. در شاهنامه شخصیت های گوناگونی حضور دارند که هر کدام نمادی از خصایص مختلف نوع بشر را به تصویر می کشند. در میان شخصیت های تاثیرگذار در شاهنامه فردوسی، «سیاوش» به عنوان فردی «خردمند» با رویدادهایی مواجه می گردد که می تواند استعاره و نمادی از مفاهیم زندگی انسان باشد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی بازنمایی انواع استعاره های مفهومی یعنی 1) استعاره جهتی؛ 2) استعاره های هستی شناختی شامل (2-1) استعاره مادّی؛ (2-2) استعاره ظرف؛ (2-3) استعاره تشخیص؛ و 3) استعاره ساختاری براساس الگوی لیکاف و جانسون (1980) در «داستان سیاوش» شاهنامه فردوسی است. نتایج بررسی داده ها نشان داد استعاره هستی شناختی و، به طور خاص، نوع مادّی در «داستان سیاوش» به طور معناداری (05/0>p) بیشتر از دیگر استعاره ها مورد استفاده قرار گرفته است؛ درحالی که استعاره جهتی کمترین کاربرد را در این داستان به خود اختصاص داده است.
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره نشریه متن پژوهی ادبی می توانند به نشانی تهران سعادت آباد، پل مدیریت، خیابان علامه طباطبایی جنوبی، نبش خیابان حق طلب، دانشکده ادبیات فارسی و زبان های خارجی دانشگاه علامه طباطبائی، طبقه 2، دفتر فصلنامه کد پستی: 1997967556 یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس https://ltr.atu.ac.ir/ مراجعه کنند و با شماره تلفن 88683705 تماس بگیرند.
ارسال نظرات