۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۶:۲۸
کد خبر: ۷۰۷۸۹۳

می‌خواستم مرام نوجوانان دوران جنگ را به هم‌سن و سالانم نشان دهم

می‌خواستم مرام نوجوانان دوران جنگ را به هم‌سن و سالانم نشان دهم
بازیگر نوجوان فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» می‌گوید که دوست داشته باحضور در این فیلم، حس و حال دوران دفاع مقدس را به هم‌سن‌ و سال‌های خود منتقل کند.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، نام روح‌الله زمانی بازیگر نوجوان و مستعد سینمای ایران با درخشش در فیلم سینمایی «خورشید» ساخته مجید مجیدی بر سر زبان‌ها افتاد؛ فیلمی که ازقضا نخستین نقش‌آفرینی‌ زمانی در سینمای ایران به شمار می‌آمد. او در «خورشید» نقشی را بازی کرد که پیش از آن در زندگی واقعی‌ خود آن را تجربه کرده بود؛ نقش یک کودک کار. شاید توصیف بهتر این باشد که بگوییم روح‌الله زمانی باحضور در فیلم «خورشید»، خود واقعی‌اش را به تصویر کشید و نقشی را ایفا کرد که سال‌های سال آن را زندگی کرده بود.

نوجوان سختی کشیده و در عین‌حال، از پای ننشسته سینمای ایران این روزها به‌واسطه حضور در فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» بر پرده نقره‌ای رنگ سینماهای سراسر کشور خوش می‌درخشد. به بهانه همین حضور درخشان به سراغ روح‌الله زمانی رفتیم و با او درباره تجربه متفاوت حضور در «موقعیت مهدی» به گفت‌وگو نشستیم.

آنچه در ادامه می‌آید، مشروح گپ و گفت با بازیگر نوجوان و مستعد سینمای ایران است:  

***

شاید کمتر کسی فکر می‌کرد که آغاز کار تو در سینمای ایران به‌واسطه همکاری با دو چهره مطرح و شناخته‌شده سینمایی رقم بخورد؛ مجید مجیدی و هادی حجازی‌فر. کمی درباره این دو همکاری صحبت کن.

خوشبختانه من تا به امروز این فرصت را داشته‌ام که با دو کارگردان مطرح سینمای ایران، یعنی آقایان مجیدی و حجازی‌فر کار کنم. البته ژانر فیلم‌های «خورشید» و «موقعیت مهدی» به‌کلی با یکدیگر متفاوت است اما درباره هر دو فیلم می‌توانم بگویم که گام‌های تازه‌ای در سینمای ایران محسوب می‌شوند، همانطور که تجربه حضور در این دو فیلم در زندگی من نیز گام جدیدی به شمار می‌آید.

حضور در یک فیلم جنگی با مختصات «موقعیت مهدی» که ازقضا دارای پروداکشن حجیم و شرایط فیلمبرداری دشواری هم بود، برایت سخت نبود؟

برای من به عنوان بازیگر سختی یا آسانی نقش نباید مطرح باشد. از آنجا که نقشم در «موقعیت مهدی» تجربه جدیدی برایم به شمار می‌آمد و می‌دانستم که ایفای این نقش می‌تواند در ادامه مسیر بازیگری کمک زیادی به من بکند، از ابتدای حضور در این پروژه انرژی و حس مثبتی داشتم و همین انرژی مثبت جلوی خستگی‌ام را می‌گرفت.

کمی درباره نقشی که در «موقعیت مهدی» ایفا کردی صحبت کن. چه چیزی در نقش وجود داشت که توانست توجهت را جلب کند؟

درباره نقش خودم باید بگویم که من نقش رزمنده‌ای 15 ساله را بازی کردم که درست هم‌سن خودم است. اما واقعا برایم عجیب بود که یک نوجوان 15 ساله در آن مقطع چطور اینقدر فهم و آگاهی دارد و با چنین آگاهی کاملی پا به میدان جنگ گذاشته است. این آگاهی مسئله خیلی مهمی است. اینکه این نوجوان با پای خود و عاشقانه پا به میدان جنگ گذاشته است نه به اجبار. واقعا او چه می‌بیند؟ به قول شهید باکری که پشت بی‌سیم  به یکی از همسنگرانش می‌گوید که کاش اینجا بودی و می‌دیدی! واقعا اینها چه می‌دیدند؟ این نوجوان چه چیزی را حس می‌کرد؟ چه چیزی او را به چنین میدانی کشانده بود؟

تجربه حضور در این نقش برای من واقعا چالش‌برانگیز بود. بعد از ایفای آن به خودم گفتم دم بچه‌های هم‌سن و سال من گرم که در آن سال‌ها با چنین روحیه‌ای در میدان جنگ حاضر شدند و جانشان را فدا کردند. تصور کنید یک رزمنده 15 ساله که هنوز سرد و گرم روزگار را نچشیده است، به یک‌باره جنازه صمیمی‌ترین رفیقش را مقابل چشمانش ببیند و او را در آغوش بگیرد و گریه کند، سپس جنازه رفیقش را روی دوشش بیندازد و بخواهد او را همراه خود به عقب ببرد. شاید توصیف این لحظه‌ها آسان باشد اما در واقعیت خیلی سخت است.

وقتی فیلمنامه راخواندم، لذت بردم و همان موقع از خدا خواستم که مبادا اتفاقی بیفتدکه باعث شود من نتوانم در این فیلم بازی کنم. بیشتر از همه دوست داشتم با ایفای این نقش، بتوانم چیزهایی را به هم‌سن‌ و سال‌های خودم نشان دهم و ثابت کنم. دوست داشتم مرام نوجوانان آن دوره را به هم‌سن و سال‌هایم نشان دهم.

بدون شک «موقعیت مهدی» جزء فیلم‌ها و تجربه‌های تکرارنشدنی من در سینمای ایران خواهد بود و تا همیشه هم خواهد ماند. شاید برایتان جالب باشد که من در میان دوستان و آشناهایمان کسانی را می‌شناختم که اصلا با فیلم‌های جنگی ارتباط برقرار نمی‌کردند اما وقتی «موقعیت مهدی» را دیدند، عاشق ژانر دفاع مقدس شدند و قلبشان برای این فیلم و حال و هوایی که به تصویر می‌کشد، تپید.

از سبک و سیاق کارگردانی هادی حجازی‌فر بگو. تجربه کار کردن با او چطور بود؟ 

درباره سبک کارگردانی آقای حجازی‌فر باید بگویم که او به قدری در کارش حرفه‌ای است که انگار از هزار سال پیش تا به امروز کارگردان بوده است! تجربه حضور در فیلم «موقعیت مهدی» برای من تجربه‌ای فوق‌العاده بود. آقای حجازی‌فر علاوه‌ بر اینکه کارگردان مسلطی است، بازیگر فوق‌العاده‎‌ای هم هست و همین باعث می‌شد که او بداند چگونه باید با بازیگران فیلمش ارتباط برقرار کند.

از نظر تو ساخت فیلم‌هایی مانند «موقعیت مهدی» می‌تواند بر فضای عمومی جامعه تأثیرات مثبتی بگذارد؟   

من فکر می‌کنم که ساخت فیلم‌هایی مانند «موقعیت مهدی» برای جامعه امروز ما نیازی اساسی است. به‌ویژه برای هم‌سن و سال‌های من که نمایندگان نسل جدید محسوب می‌شوند و تجربه جنگ را از نزدیک درک نکرده‌اند، ضروری است که به تماشای چنین فیلم‌هایی بنشینند؛ چراکه در این صورت متوجه خواهند شد که روزگاری هم‌سن و سالان خودشان برای حضور در جبهه چه مرام و معرفتی به خرج داده‌اند، جان خود را چگونه کف دستشان گرفته‌اند و بدون هیچ چشم‌داشتی به دفاع از خاک کشورمان شتافته‌اند. توصیف چنین موقعیتی ساده است اما درک آن واقعا سخت است. ما هرچقدر هم که فیلم جنگی بسازیم، باز هم نمی‌توانیم واقعیت فداکاری و شجاعتی که هم‌سن و سالان من در آن مقطع از خود نشان دادند را به تصویر بکشیم.

من دو ماه سر پروژه «موقعیت مهدی» حضور داشتم و در این دو ماه از حجم زیاد دود، انفجار، گرما و... کلافه شده بودم. تازه ما به لحاظ برقراری امنیت در وضعیت صد درصدی بودیم اما رزمندگان هم‌سن و سال من هرگز چنین امنیتی را نداشتند. ما می‌دانستیم که این انفجارها در نهایت به هیچ‌کداممان آسیبی نمی‌زند اما انفجارهای زمان جنگ اینگونه نبود و هر لحظه ممکن بود که جان رزمندگان به خطر بیفتد. من هرچه بخواهم درباره عظمت کار هم‌سن و سال‌هایم در دوران جنگ بگویم باز هم حق مطلب ادا نمی‌شود و همانطور که قبل‌تر هم بیان کردم، تماشای چنین فیلم‌هایی برای هم‌نسل‌های من یک احتیاج واقعی است. اینکه ما فقط در حد نامگذاری اتوبان‌ها، خیابان‌ها و کوچه‌ها با شهدایمان آشنا باشیم، بی‌انصافی است.

خیلی جالب است که بیشتر قهرمانان ما در زمان جنگ کم سن و سال و همسن و سال‌های خودم بوده‌اند. من بارها با خودم فکر کرده‌ام که شهید فهمیده چطور کاری به آن عظمت را انجام داد؟ چطور می‌شود یک نوجوان در آن سن و سال اینقدر شجاع و نترس باشد و نارنجک به کمرش ببندد و خود را زیر تانک بیندازد؟ حتی تصورش هم سخت است.

دسته‌ای که شهید حمید باکری در آن قرار دارد و سرانجام نیز در آن به شهادت می‌رسد، دسته‌ای است که 6 شبانه‌روز بیدار مانده و خواب به چشمانش نیامده است. من به‌شخصه وقتی صدای حرکت کارگردان را می‌شنیدم، پس از گذشت 20 ثانیه از ضبط، به نفس‌نفس می‌افتادم و با خود می‌گفتم که خدایا ما یک دقیقه هم ضبط نکردیم، اما تحملش برای من اینقدر سخت بود. وقتی تحمل 20 ثانیه از فضایی شبیه جنگ نه خود جنگ برای من نوجوان اینقدر سخت است، آن‌وقت حمید و رفقایش در آن عملیات چگونه 6 شبانه‌روز بیدار ماندند و خواب به چشمانشان نیامد؟ واقعا اینها چه جور آدم‌هایی بودند؟ با چه دلی این کارها را کردند؟

از نظر تو محبوب‌ترین ویژگی شخصیتی شهید باکری چیست؟ 

جذاب‌ترین ویژگی شخصیت شهید باکری برای من خالص بودنش بود، شفاف و صادق بودنش خیلی برایم جذاب بود.

درباره آینده بگو. دوست داری مسیری که در بازیگری آغاز کرده‌ای را چگونه ادامه دهی؟

دوست دارم نقش‌های متفاوتی بازی کنم، خودم را به همه ثابت کنم و نشان دهم که می‌توانم از عهده نقش‌های متفاوت برآیم.

این روزها مشغول چه کاری هستی؟

برای حضور در چند فیلم سینمایی پیشنهاد دارم که این روزها مشغول خواندن فیلمنامه‌هایشان هستم.

در پایان گفت‌وگو، نکته یا موضوعی هست که بخواهی درباره‌اش صحبت کنی؟

به سرانجام رسیدن «موقعیت مهدی» لطف خدا بود. از خدای خود ممنونم که چنین فرصتی را به من داد تا بتوانم در این فیلم حضور پیدا کنم. قدردان مادرم هستم که در این مسیر همیشه یار و همراهم بوده است. همچنین از آقای هادی حجازی‌فر که اعتماد کرد و این نقش را به من سپرد، از آقای محمد عسگری که به دعوت او به این پروژه اضافه شدم و از همه و همه تشکر می‌کنم. لیاقت فیلمی مثل «موقعیت مهدی» خیلی بیشتر از اینها است و باید بیش از این‌ها دیده شود و مردم آن را بیشتر و بیشتر ببینند. من به همه پیشنهاد می‌کنم که این فیلم را روی پرده سینما تماشا کنند.

احسان قنبری نسب
ارسال نظرات