الگوسازی را فراموش نکنیم!
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، اتفاقاتی که در فضای مجازی هر از چند گاهی رخ می دهد باز هم زنگهای خطر را برای مدیران فرهنگی به صدا در می آورد.
چهره شدن و شناخته شدن برای عده ای از نان شب هم واجب تر شده و گویی هر چه که امید و آرزو دارند باید بگذارند و توجه دیگران را به خود جلب کنند، افرادی که با کارهای عجیب و غریب و به یمن شبکه های گسترده اجتماعی می خواهند خود را به دیگران بنمایانند.
اما چرا جامعه ما به این سمت رفته است را باید از مدیران فرهنگی سئوال کنید مدیرانی که یا خواب هستند و یا خود را به خواب می زنند و در قضایا و اتفاقاتی که می افتد کسی دیگر آنها را نمی بیند.
متأسفانه باید گفت جامعه ما در مورد ارزش های ایرانی اسلامی خود دچار فراموشی شده و هر آنچکه از غرب دیکته می شود را به عینه در جامعه خود پیاده می کند، گویی که در این وسط هیچ کاری نمی شود کرد و فقط و فقط می توان نظاره گر بود، که چگونه ارزش های ما پایمال شده و به فراموشی سپرده می شود.
با دقت در وضعیت امروز جامعه می توان دید نگاه به غرب دولت ها، چگونه در جامعه خود را نشان داده و در سبک زندگی غربی مردم کاملا هویدا شده است.
فرهنگ هایی نظیر آوردن حیوانات خانگی مثل سگ و گربه و حیوانات عجیب و غریب، ترویج روابط غیر اخلاقی مثل ازدواج سفید، زور آزمایی هیکل های نخراشیده و یا هیکل های فتوشاپی و حتی خودکشی افراد مشهور، اینها فقط بخشی از فرهنگ غرب است که در زندگی ما رسوخ کرده و می بینیم فرزندانی که باید آینده سازان ما باشند چگونه در دام این تهاجم فرهنگی افتاده و هر روز توسط یک سلبرتی شکار می شود.
البته در اینجا نباید از نقش پر رنگ رسانه ها و شبکه های اجتماعی برای دامن زدن به آن غافل شد، شبکه هایی که به خاطر نبود هیچ نظارتی تمام و کمال در خدمت فرهنگ غربی بوده است.
اینجاست که شاید دغدغه کنترل فضای مجازی خود را نشان می دهد کنترلی که اگر به صورت مستمر و پایدار وجود داشت اینگونه فضای مجازی ما رها نشده بود.
باید گفت در هفته های اخیر خصوص دو اتفاق زنگ های خطر را باز با صدایی بلندتر از همیشه به صدا در آورد، اتفاق یک هالک پفکی و خودکشی بازیگری از بازیگران تلویزیون و سینما.
در خصوص اول باید گفت نبود هیچ نظارتی بر ورزشکاران و کنترلی بر چنین ورزش هایی کار را به جایی می رساند که یک هالک پفکی آبروی یک ملت را برده و در شبکه های اجتماعی ایران و ایرانی به سخره کشیده شده است.
این وضعیت به قدری زشت بود که برخی از ورزشکاران ایرانی خود پیش قدم شده و اعلام آمادگی برای مبارزه کرده اند.
در طرف دیگر خودکشی یکی دیگر از بازیگران باز هم جامعه ما را دچار تنشی جدید کرده است، بازیگری که شناخته شده و الگویی برای جامعه جوان و پیرامون خود بوده است.
اینها همه نشان دهنده این است که اگر تصمیمی برای این فضا گرفته نشود، اگر اراده برای کنترل این وضعیت صورت نپذیرد، جامعه نوجوان و جوان ما که به دنبال الگو گیری است با دیدن چنین اتفاقاتی سعی در شبیه کردن خود با الگوهای پیش رو می کند.
چه بسیار جوانان و نوجوانانی که ارزش ها را در هیکل سازی و رفتارهای عجیب و غریب دیده و خود را شبیه هالک های پفکی می کنند.
چه بسیار جوانان و نوجوانانی که با الگو گیری از رفتار بازیگرانی که خودکشی می کنند، به واسطه کوچکترین ناملایمتی خود را باخته و همه چیز را رو به پایان دیده و رفتاری از روی تقلید از این بازیگران انجام می دهند.
اینجاست که باید گفت که الگو و الگوگیری نقش بسزایی در هویت بخشی به انسان بازی می کند و اگر این کار را شما انجام ندهید دیگران به راحتی الگویی طبق رأی و نظر خود برای خانواده و فرزندان شما مشخص می کنند.
اگر درست و غلط مشخص نشود چیزی که مورد اتفاق تمام پیامبران الهی بوده زیر سئوال برده شده و حتی گفته می شود که اگر بین زن و مرد عقدی صورت نگیرد بچه آنان حلال زاده می شود، چون بین آنان عشق وجود دارد.
اگر برای جوانان و نوجوانان و نسل جدید الگویی نسازیم دیگران می سازند، چه بهتر که درست و غلط کارها بیان شود، چه بهتر که الگوهای درست برای آنان معرفی شود.
چرا باید بعد از سال ها به فکر الگوسازی بیفتیم؟ چرا باید امثال ستاری ها، باقری ها، مهدی باکری ها انقدر دیر برای جوانان و نوجوانان آینده ساز ما معرفی شوند.
این واقعیت است که هرجا را که می شود درست کرد را باید رسید و نباید چیزی که اشتباه شده را به حال خود رها کرد و به قول معروف ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است.
اینجاست که مدیران فرهنگی باید فعالیت خود را دو چندان کنند اینجاست که باید الگوهای مثبت و درست معرفی شوند، اینجاست که باید الگوهای منفی را کنار زد تا الگوهای مثبت دیده شوند، اینجاست که باید از موقعیت های پیش آمده استفاده کرد.
می شود از جنگ اوکراین ها الگویی ساخت برای عزت، عزمت، رشادت و ایثار، می شود الگویی ساخت برای کسانی که دم از بی هویتی می زنند.