آیا جشنواره فجر اصالت خود را از دست داده است؟
به گزارش خبرگزاری رسا، با نزدیک شدن به آغاز چهلمین دوره از جشنواره فیلم فجر به عنوان رویدادی مهم در سینمای ایران، حواشی و مسائل پیرامون آن پررنگتر میشود. مهمترین مسالهای که هر سال منتقدین و مخاطبان علاقهمند را به چالش و بحث دعوت میکند، داوری و نحوه انجام آن است. علیالخصوص امسال که با فهرستی که شب گذشته از اسامی داوران منتشر شد، واکنشهای متفاوتی از تحریم داوری تا انصراف از جشنواره توسط برخی هنرمندان دیده شد. در این باره با امیررضا تجویدی، منتقد وکارشناس سینما، به گفتگو نشستیم و درباره اعتبار جشنواره و وابستگی به آن به نحوه داوری آثار صحبت کردیم.
دانشجو: به نظر میرسد جشنواره فیلم فجر، به عنوان مهمترین جشنواره سینمایی کشور، چند سالی است اعتبار و اصالت خودش را به دلایل مختلف مثل نیامدن فیلمهای مهم یا کارگردانهایی که انتظار داریم در جشنواره باشند، از دست داده. این مساله را چه طور ارزیابی میکنید؟
تجویدی: یکی از مسائلی که رفتهرفته باعث کاهش اعتبار جشنواره شده، عدم ثبات در تعیین ایین نامه است. اصولا جشنوارههای سینمایی یک آیین نامه ثابت دارند که مطابق آن داوریها و انتخابها صورت میگیرد. ما هیچگاه در جشنواره فیلم فجر اییننامه ثابتی نداشتیم و ایین نامهها با توجه به اینکه چه کسی دبیر جشنواره و یا رییس سازمان سینمایی است، سال به سال مدام تغییر میکرد. این باعث شد ما در دورههای مختلف با استراتژیهای مختلفی مواجه باشیم. گاهی ۱۸۰ درجه تفاوت ماهوی بین داوری و انتخاب اثار صورت میگرفت؛ بنابراین عدم ثبات در اییننامه باعث شد اساسا سینمای ایران دچار تناقض بزرگی شود. ایا جشنواره قرار است به تعیین خط و مشی برای سینماگران برسد و به انها ادرس بدهد که چه مدلی از فیلمسازی مطلوب است یا مطابق فستیوالهای جهانی صرفا یک فستیوال برای برگزاری رقابت بین اثار ساخته و تولید شده باشد.
ما در سالهای ابتدایی دهه نود رویکرد عقیدتی غالبی در جشنواره نداشتیم. با اینکه هر ساله فیلمهای ایدئولوژیک و مهم داشتیم، اما بحث رقابت بین فیلمسازان مهم سینما پررنگتر بود. دورانهایی که فیلمسازانی مثل فرهادی، مهرجویی، توکلی و.. فیلم داشتند، ملاک ارزیابی بیشتر از آدرس دادن به فیلسازان، ارزیابی سینماشناختی و زیباشناختی اثار بود، اما رفته رفته عدم ثبات در فهم و ورود اثار، ما را با یک مدل متفاوت از جشنواره مواجه کرد که در آن ساز وکار فرمی و زیباشناختی معنایی نداشت و فیلمها مبتنی بر درونمایه و مضمون به جشنواره ورود پیدا میکردند. این باعث شد فیلمسازان فارغ از اینکه اثارشان چه کیفتی داشته باشد، روز به روز به سمت تولید اثار کمخطرتر که هم هزینه تولید را برمیگرداند و هم در جشنواره حاشیهساز نمیشود، پیش بروند. و در نهایت با جشنوارهای مواجه باشیم که جریانسازی یک فستیوال سینمایی مهم که باید برای یک سینمای جدی، مستقل و اندیشمندانه خط مشی گذاری کند را ندارد و با یک مدل محافظهکارانه و خنثی مواجهیم که ذائقه مشخصی ندارد.
ما امروز نمیتوانیم درباره این صحبت کنیم که جشنواره چه ذائقهای برای دستچین کردن فیلمها دارد. جشنوارههای کن، ونیز، برلین و.. یک ذائقه مشخص دارند. مثلا هر سال میدانیم که در کن، فیلم اکشن نداریم یا در ونیز فیلم کمدی نداریم، اما در جشنواره فیلم فجر هر ساله فیلمهایی داریم که از «خوب بد جلف» در آن دیده میشود تا فیلمهای ارزشی و جدی و پرخرج. مشخص نیست ملاک از کنار هم قرارگرفتن این فیلمها چیست و مطابق با چه نگاهی این اتفاق افتاده. همه اینها از عدم ثبات در اییننامه میاید که ترکیبی متفاوت از داوران و ارزیابی را داریم و هر کدام بیش از اینکه مبتنی بر ملاک سینمایی چه در رسانه چه در هنر باشند و فیلمها را انتخاب کنند، بر حسب سیلقه این کار را انجام میدهند.
دانشجو: هر سال بعد از اعلام نامزدها و بعدتر در اهدای جوایز، بین منتقدان و اصحاب رسانه بحثهایی شکل میگیرد مبنی بر اینکه داوریها سلیقهای انجام شده و فیلمهایی که باید، به حقشان نرسیدند. به نظر شما تاثیر این مساله بر اعتبار جشنواره چیست؟
تجویدی: اساسا همیشه بخشی از پروسه انتخاب و داوری تحت تاثیر سلیقه خواهد بود. زیر سوال رفتن جشنواره در داوری و انتخاب، به این دلیل است که همواره چینش افراد، چینش ناهمگنی است. مثلا چند سینماگر در کنار چند استراتژیست سیاسی و یا جامعه شناس، فیلمها را تماشا و بررسی میکنند. اگر با یک جشنواره میان رشتهای مواجه بودیم و فیلمها بر اساس فرا متن و موضوعات میان رشتهای اهدا میشد این مساله قابل پذیرش بود که یک جامعهشناس در ترکیب داوری فیلمها قرار بگیرد، اما وقتی قرار است جوایز مبتنی بر جوایز فنی و روایی و ساختاری باشد فهم اینکه چرا باید یک جامعه شناس در بین هیات داوران باشد، موضوعیت پیدا نمیکند و بدنه سینما نمیتواند سلیقه آن افراد را بپذیرد، چون ملاکها، فرامتنی و غیرسینمایی است.
بزرگترین مساله سیلقهای بودن و محافظهکار شدن است. فیلمسازی مثل مهدویان، جدای از توانایی تکنیکال و داستانگویی، با فیلمی که فقط ۴۰ دقیقه آن به هیات انتخاب نشان داده شده، در جشنواره حضور پیدا کرده. اگر ملاک یک فیلم بر حسب آیین نامه برای حضور در جشنواره نود دقیقهای بودن آن است، پس چطور فیلمی ۴۰ دقیقهای برای هیات انتخاب نمایش داده شده و یکی از اعضا هم در مصاحبه میگوید حدس زدیم این فیلم، فیلم خوبی خواهد شد؟ در این شرایط نه تنها تخصص سینما کنار رفته بلکه حدس وگمان جای نظرات تخصصی را میگیرند.
دانشجو: در بین صحبتها اشاره به این داشتید که فیلمسازان بزرگ در جشنواره شرکت نمیکنند و مضمون و محتوا جایگزین مباحث فنی آثار شده. این مساله را چطور ارزیابی میکنید و چرا این اتفاق افتاده است؟
تجویدی: زمانی که فیلم کاملا وابسته به فرامتن میشود و یک مضمون خارجی را روی فیلمنامه اثر سوار میکنید، این چند تکه بودن در فیلم به چشم میاید. از طرفی در زیر متن هم یک محتوای سیاسی و اجتماعی را به صورت یکپاره در زیربنای داستان به مخاطب القا میکنید. فیلمسازان سینما غالبا اثاری را تولید میکنند که مبتنی بر زیرمتن هستند و این محافظهکاری رادیکال، چندان خوشایند نمیداند که فیلمی که در زیر متن حرف میزند و مخاطب پسند هم نیست را به جریان اصلی سینما تبدیل کند.
در واقع آن بخش از جشنواره که فقط میخواهد سینما به فیلمسازان آدرس بدهد نه اینکه رقابت ایجاد کند، به دنبال سینمای فرامتنی است که بیشتر شبیه نمایش نامه رادیویی است تا فیلم سینمایی. وقتی مضمونزدگی باب طبع مخاطب روزی باشد که حوصلهای برای تفسیر زیر متن ندارد، تبدیل به جریان اصلی سینما شده و باعث شده فیلمهایی در جشنواره حضور داشته باشند که کمتر اثاری مبتنی بر زیر متن و اندیشه هستند.
دانشجو: اگر جشنواره فیلم فجر بخواهد به اصالت پیشین خودش و دورهای برگردد که فیلم سازان مهم در آن شرکت داشتند و فیلمهایشان مورد استقبال قرار میگرفت، چه سازوکاری را باید در پیش بگیرد تا شاهد جشنواره با کیفیت بالاتری باشیم؟
تجویدی: مهمترین عامل آن، تدوین و طراحی یک آییننامه ثابت است که در آن کلیات داوری و انتخاب آثار به صورت ثابت وجود داشته باشد. ملاک انتخاب شکلی و محتوایی یک فیلم مشخص بشود و این ملاک در طول دورههای مختلف ثابت باشد. به شکل ظرفی که هر مظروفی و محتوایی را بشود درآن ریخت. با تدوین آیین نامه اول شکل ساختاری جشنواره فارغ از خود فیلمها برای مخاطبان شکل میگیرد و بعد رفتهرفته شاهد این هستیم که خود فیلمسازان متوجه میشوند، سینما دغدغه و مساله جدی برای جشنواره فیلم فجر است و دوباره اعتماد میکنند و فیلمهایشان را تحویل جشنواره میدهند.