تأملی در فلسفه غدیر خم و وحی غیرقرآنی امیرالمؤمنین(ع)
به گزارش خبرگزاری رسا، حجتالاسلام محمدعلی اسدینسب،مدیر گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی نوشت:
برای اینکه فلسفه غدیر روشن شود ابتدا هشت امر اساسی را بیان میداریم:
1. جاودانگی:
آموزههای قرآنی براساس آیات قرآن از جمله: و من یبتغ غیر الإسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الآخره من الخاسرین (و کسى که غیر از اسلام آیینى دیگر براى خودانتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیانکاران است) . و نیز آیه: ما کان محمد أبا أحد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین و کان الله بکل شیء علیما. (حضرت محمد صلى الله علیه و آله و سلم پدر هیچیک از مردان شما نبود ولى رسول خدا و خاتم و آخرین پیامبر است و خداوند به هرچیز آگاه است) براین اساس ممکن نیست زمانی رسد که جمعی آیات قرآن یا بخشی از آنها را غیر لازم و ناکارآمد بداند.
2. جهانی
بر اساس آیات فراوان از جمله آیه: و ما أرسلناک إلا کافه للناس بشیرا و نذیرا و لکن أکثر الناس لا یعلمون. (و ما تو را جز براى همه مردم نفرستادیم تا (آنها را به پاداشهاى الهى) بشارت دهى و (از عذاب او) بترسانى ولى اکثر مردم نمیدانند) بنابراین هیج منطقه جغرافیائی و یا هیچ قومی ولو دانشمندان نمیتوانند بگویند آموزههای قرآنی مورد نیاز ما نیست بلکه همه بدان نیازمندند و هرکس بر سر سفره قرآن نشیند لاجرم با دست پر برخیزد چرا که برخاسته از علم مطلق و غیر متناهی الهی است.
3. جامعیت
و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء و هدى و رحمه و بشرى للمسلمین(و ما این کتاب (آسمانى) را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است و مایه هدایت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است) براساس این آیه هرآنچه انسان در مسیر هدایت و رسیدن به سعادت ابدی تا قیامت نیاز دارد در هر زمینهای باشد در قرآن موجود است.
4. ضرورت اجرای همه آموزههای قرآنی
قرآن در آیات فراوانی بیان میدارد که باید حکم خدا بر فرد و جامعه حاکم باشد در غیر این صورت انسان گرچه برخی از آموزهها را نادیده انگارد فاسق، ظالم و کافر قلمداد میشود چنانکه قرآن میفرماید:
و من لم یحکم بما أنزل الله فأولئک هم الفاسقون
و من لم یحکم بما أنزل الله فأولئک هم الظالمون
و من لم یحکم بما أنزل الله فأولئک هم الکافرون
5. کار پیامبر و نبوت با ارتحال پیامبر تمام نشدزیرا اولاً: محتوای دین اسلام در زمان پیامبر تمام نشد و بسیاری از آیات تفسیر نشد و بسیاری از احکام اسلام بیان نشد و تفاصیل کلیات در موارد فراوانی روشن نشد ثانیاً: الگوهای راهگشا که بتوانند در زمانهای مختلف و در رویدادهای مختلف برای مردم الگو و درس باشند وجود پیدا نکرد چون در زمان پیامبر تعداد اندکی توانستند او را از نزدیک ببینند و از او الگو بگیرند و از آموزههای او بهره ببرند.
6. با نصب علی (علیه السلام) در غدیر خم بود که اسلام تکمیل شد و خداوند دستور داد: یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک و إن لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس إن الله لا یهدی القوم الکافرین (اى پیامبر، آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است [درباره نصب على (ع)] به امامت و خلافت و ولى امر مسلمین و جانشین تو کاملاً [به مردم] برسان و اگر نکنى رسالت او را انجام ندادهاى و خداوند تو را از [خطرات احتمالى] مردم نگاه میدارد و خداوند گروه کافران [لجوج] را هدایت نمیکند) و بعد که امام علی را نصب کرد فرمود: الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دینا امروز کسانى که کافر شدهاند، از [کارشکنى در] دین شما نومید گردیدهاند.( پس، از ایشان مترسید و از من بترسید. امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را براى شما [به عنوان] آیینى برگزیدم.)
7. پیامبر مقامهای متعدد داشت از جمله این هشت شأن و مقام را داشت:
*دریافت وحی رسالی قرآنی
*دریافت وحی الهامی غیر قرآنی
*ابلاغ وحی
*تفسیر وحی
*ولایت تشریعی (تبین جزئیات آموزههای دینی که در قرآن ذکر نشده است)
*ولایت تکوینی
*ولایت سیاسی و حکومت بین مردم
*ولایت داوری و قضاوت میان مردم
8. محل نزاع شیعه با اهل سنت خلافت شخصی پس از پیامبر با که دارای همه شئونات و مقامات فوق غیر از مورد یکم است
از نظر شیعه اختلاف پس از پیامبر بر سر تعیین اینکه چه کسی حاکم بر مردم باشد نبود اگر چنین بود شاید حق با اهل سنت است که امام نه لازم است از طرف خدا منصوب شود و نه لازم است معصوم باشد زیرا منصبی اجرایی است که چند سالی حکومت سیاسی میکند و بعد از آن کسی دیگر جای او را میگیرد اما این مقام مورد بحث نیست بلکه حرف شیعه آن است که چه کسی بعد از پیامبر همانند پیامبر است که همه آن شئونات و اختیارات و مقامات را دارد لکن تنها به او وحی قرآنی نمیشود اما دارای وحی غیر قرآنی است و توان بیان و تکمیل کار پیامبر را دارد که اگر نبود دین اسلام ناقص تلقی میشد.
نتیجه آنکه خلیفه پیامبر اسلام باید هم معصوم باشد و هم منصوب از طرف خدا و رسول خدا باشد و چون این مقام تنها در امام علی علیه السلام منحصر بود، پیامبر او را در عید غدیر خم به امر خدا به این سمت به شکل کاملاً رسمی و همگانی و در یک فرصت طلایی منصوب کرد و اینگونه دین اسلام کامل شد.