هم افزایی استعمار و استکبار در شکل گیری بابیت و بهائیت
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا،در حوزه مهدویت از زمان ائمه علیهم السلام تا به امروز همیشه شاهد ظهور یک مهدی موعود بوده ایم، گاهی خود ادعا کرده اند همانند شُریعی در عصر غیبت صغری، نصیرالنمری که خود را از اصحاب امام عسکری می دانست و گاهی همانند پیروان اسماعیلیه، و ... که پیروانشان داعیه دار پیروی از مهدی موعود بوده اند، به مرور خصوصا در دوران غیبت کبری استعمار برای ضربه زدن به دین اسلام و مذهب شیعه اقدام به مدعیان مهدی و فرقه سازی نمودند که یکی از موارد در قرن معاصر شکل گیری بابیت و پس از بهائیت می باشد، در واقع این فرقه تکرار فرقه سازی در اعصار گذشته بود.
در عصر قاجار با کمک و هدایت استعمار انگلیس و روسیه، فرقه ای با عنوان «بابیت و بهائیت» در کشور ما شکل گرفت و طبق بررسی و پژوهش های محققان و صاحبنظران تاریخی، جهت گیری کلی بابیت و بهائیت جداسازی مردم ایران از مراجع تقلید و مشغول کردن آنها به مکتبی ساخته دست بشر بود، مکتبی که جنبه های غیر عقلانی آن بر جنبه های عقلانیش برتری داشت و به تدریج از صحنه های زندگی اجتماعی و سیاسی خارج شده و در نهایت گرایش به این ایدئولوژی موجب جدا شدن مردم از دین و دینداری می شد.
از جمله مباحثی که باعث رشد فرقه سازی و مدعیان دروغگو و شیاد در جامعه می باشد مبحث اقتصادی است در آن دوران مردم با مشکلات اقتصادی زیادی روبه رو بودند، مردم طعم تلخ ظلم ارباب رعیتی را می چشیدند، با مطالعه سفرنامه سفرنامه نویسان داخلی و خارجی عصر قاجار و مقایسه آن با دوران قبل و بعد از خود می توان پی برد که سیاه ترین دوران اقتصادی ایران این عصر می باشد، به طوری که قحطی و رکود بازار همه جا را فرا گرفته بود و از طرفی بیماری های واگیردار مانند وبا، طاعون و جنگ های داخلی و خارجی، هزاران نفر را از بین برده بود، این آفات، هم از شمار مردم می کاست و هم بنیه و روحیه بازماندگان را تضعیف می نمود، در نتیجه به اقتصاد کشور لطمه زیادی وارد شده بود، در چنین شرایط اقتصادی و با شکسته شدن روحیه مردم به علت شکست در جنگ ها...، احتمال گرایش مردم به روزنه امیدی که منجی عالم بشریت باشد و جهان را پر از عدل و داد کرده و ریشه فقر را بخشکاند افزایش می یافت به همین خاطر عده ای از مردم به امید گشایش در امور اعتقادی، سیاسی، اقتصادی به وعده های مدعیان بابیت امیدوار شدند و بعدها نیز با حمایت استعمار و تبلیغات گسترده و خرج کردن پول های فراوان عده ای به طرفداری از علی محمد باب و میرزا حسینعلی بهاء ادامه داده و در نهایت به عنوان یک بهائی از جرگه مسلمانان خارج می شدند.
و همچنین به دلیل مسائل اجتماعی نظیر ظلم و بی کفایتی پادشاهان قاجار در اداره امور کشور، نفوذ بی چون و چرای بیگانگان در ایران و فرمانبری محض قاجار در برابر سلطه انگلیس و روسیه و بازگذاشتن دست بیگانگان در امور داخلی ایران و بالاخره شکست در جنگ های ایران و روس و از طرفی مخالفت دولت با محمد علی شیرازی، او توانست در کسوت روحانیت عده ای را که به سمت خود جلب نماید، افرادی برای رهایی از ظلم و اعتقاد به منجی آخر الزمان و عده ای به دلیل ملی گرایی و برای رهایی از این فضا به دنبال سخنان آزادی خواهانه علی محمد باب راه افتادند، البته علی محمد شیرازی مدافع حقوق مظلوم نبود که بگوییم او به دفاع از ملت مخالف حکومت قاجار بود بلکه چون قاجار خصوصا امیرکبیر مخالف او بودند، خودش را ضد استبداد نشان می داد، مطمئناً اگر حکومت از او حمایت می کرد او نیز مدافع حکومت می بود، در بروز و ظهور فرقه انحرافی بابیه نقش استبداد قجری را نمی توان نادیده گرفت، حکومت قاجار در ایران از مصادیق حکومت استبدادی و در پیدایش فرقه بابیت سهیم بود و با قاطعیت با عوامل آن برخورد مناسب نکرد، تا شعلههای این آتش تمام ایران را فرا گرفت و فرقة بهائیت از آن به وجود آمد، لذا دولت استبدادی ایران در پیدایش بابیت نقش اساسی داشته است.
استیلای طولانی استبداد بر تاریخ ایران از عوامل تأثیرگذار بر ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران است. از جمله عوامل مهمی که از سیطره سایة استبداد بر تاریخ ایران تأثیر منفی به خود گرفته و غیرواقعی نمایان شده، فرهنگ است که شامل دین نیز میشود.
نقش استعمار در پیدایش بابیت
استعمارگران با وجود زمینههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، به تأسیس فرقة انحرافی دست زدند و عواملی مانند پایبندی سخت مردم به مهدویت، سادگی و محدود بودن آگاهی مردم درباره امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و ناهنجاریهای اجتماعی و طبیعی بهترین زمینه را برای ترویج خرافات و ایجاد تفرقه فراهم ساخت و سبب گردید فرقهای چون بابیت شکل بگیرد و ناهنجاریهای اجتماعی و اختلافات و خونریزیهای تفرقه افکنانهای به راه بیفتد و بحرانهای سیاسی، قومی و مذهبی به وجود آید، تا بیگانگان به خواستههای شوم خود برسند.
استعمار علی محمد شیرازی را کشف کرد و این مهره مکشوفه را پرو بال داد و بعدا از دل بابیت بهائیت را خلق کرد؛ بهره کشی استعمار از بهائیت تا به امروز ادامه دارد، فرقه بهائیت در ابتدا دست نشانده روس تزار بود، در جریان گسترش ابزار دست انگلیس قرار می گیرد و امروز هم که عروسک خیمه شب بازی آمریکا و اسرائیل است، تا انقراض دولت قاجاریه، خصوصاً محمدعلیشاه، سیاست روسها دخالت در امور داخلی ایران بود. حمایت از استبداد وابستگان روسیه در به قدرت رسیدن و صدارت آنان و برکنار شدن صدراعظمهایی چون امیرکبیر و قتل قائممقام نیز از مسائلی است که منافع روسها را حفظ میکرد، لذا دست داشتن آنها در این قضایا محتمل است. سرکوب علنی مشروطه و حمایت آشکار از آشوبهای فتنه بابیت سیاست روسها بود تا از رقیب خود سبقت بگیرند. آنها در سایة آشوب فتنة بابیت و حمایت علنی از آن، عقاید مردم را با استفاده از اوضاع نابهسامان فرهنگی و اجتماعی هدف اصلی خود قرار دادند که در رأس آن تخریب و نابودی اندیشه مهدویت در ایران بود؛ اندیشهای که به شیعه برای مقاومت، پایداری و مبارزه امید میداد و تشیع را یک مکتب زنده سازشناپذیر مطرح میکرد که با منافع استعمارگران در ستیز بود.
عملکرد استبداد قاجار، عوامل نفوذی خود فروخته و استعمار باعث ایجاد فرقه منحرفی به نام «بابیت و بهائیت» شد، مخالفت استبداد قاجار با روحانیت زمینه را برای دولت استعمار تزار روس فراهم کرد تا از فرد روحانی نما با عنوان علی محمد شیرازی حمایت، تا در آینده منافع دولت های استعماری را فراهم کنند.
امروزه رهبری بهائیت توسط یک شورای نه نفره که در همان منطقه فلسطین اشغالی تحت حکومت رژیم اشغالگر در شهر حیفا مستقر هستند و امروز تمام تصمیمات بهائیت و اتاق فکر بهائیت در اسرائیل است و ازآنجا هدایت و کنترل ذهن صورت می گیرد.