رویکرد «نه غالب نه مغلوب» بایدن در یمن
به گزارش خبرگزاری رسا، «هادی محمدی»، تحلیلگر مسائل منطقه در روزنامه جوان نوشت:
حزب دموکرات امریکا، همواره از یک ادبیات حرفهای در بیان سیاستها و دیپلماسی خود بهره گرفته، ولی آنچه در میدان عمل سیاست خارجی دنبال کردهاند، هم به لحاظ رویکرد و هم به لحاظ ابزار، فریبکارانه، زیرکانه و وارونه بوده است. اوباما وقتی در امریکا به قدرت رسید، اصلیترین شعارش «تغییر» بود که اغلب ناظران و حتی دولتها، از آن به عنوان تغییر در سیاستهای جنگطلبانه بوش پسر یاد کرده و ارزیابی نمودند. این در حالی بود که اوباما استراتژی تغییر را در محیطهای هدف و برای آن کشور دنبال میکرد و بسیاری از اهداف و رویکردهای دوره بوش را با روشهای جدید و برای شوک تغییر در طرفهای مقابل، به اجرا گذاشت.
اوباما با اینکه چندماه قبل از انتخابات ایران پیامهای عقبنشینی برای مقامات ایران ارسال کرده بود، نقش محوری را در شورش و فتنه ۸۸ در ایران اجرا کرد و در قبال روسیه با دامگذاری در حوزههای تکنولوژی پیشرفته که برای روسها وسوسهانگیز بود، هدف بلعیدن حکومت مدودوف را دنبال کرده و حوزههای جنوبی و غربی روسیه را با ابزار ناتو و انقلابهای رنگی، به سوی بیثباتی و تهدید بیشتر هدایت کرد. همین الگوی رفتاری در فلسطین و غرب آسیا در قبال چین و پرونده افغانستان نیز به اجرا درآمد.
امروز بایدن که با بحرانها وتنشها و کاستیهای متنوع در داخل و خارج امریکا روبهروست و حتی برای تهیه سند امنیت ملی خود، در بسیاری از موضوعات، در درون نخبگان و مؤسسات دخیل به اجماع نرسیده، شعار توقف جنگ و توقف حمایت و فروش تسلیحات به سعودی را مطرح کرده و حکومتهای سعودی و ترکیه را مورد سرزنش قرار داده و تهدید به اقدامات جدی کرده است.
ولی برای ترکیه با چماق عدم رضایت از اردوغان، نسخهای آماده کرده و رضایت خود را در همکاری ترکیه در شمال سوریه و ابزار تروریستی داعش جدید در دوسوی مرزهای عراق و سوریه قرار داده است و برای برون رفت از بنبست و شکستهای متوالی نظامی در یمن، بر ظرفیتهای اخوانی، تروریستهای همکار ترکیه در شمال سوریه و بخشی از توان پهپادی ترکیه قرار داده است.
بایدن با اینکه شعار توقف جنگ در یمن داده، ولی برای نجات سعودی و پروژه امریکایی- صهیونیستی در یمن و ژئوپلتیک پیرامونی در یمن و آبراههای همجوار آن، ضمن حفظ چماق ادامه حملات به یمنیها و محاصره ضدبشری و استمرار تمامی جنایتهای جنگی، هم با عربستان قرارداد فروش سلاح منعقد کرده و هم از انصارالله در مذاکرات مسقط درخواست توقف آزادسازی شهر مأرب را دارد! دولت امریکا با تکیه بر ابزار رسانهای در ادبیات هوشمند دیپلماتیک هم تلاش دارد جای متجاوز و جنگافروز و جنایتکار در جنگ شش ساله در یمن را با قربانی و مظلوم عوض کند و در جایگاه صلحخواه و مظلوم و تجاوز شده قرار گیرد.
نکته جالبتر این است که به موازات توافقات پنهان با ترکیه برای تنگناهای عملیاتی در یمن، مهمترین کارت بازی نظامی در مأرب و استان بیضاء و حتی شبوه را بهکارگیری وسیع داعش و القاعده قرارداده و برای جبران نیروهای فروپاشیده منصور هادی، تنها تکیهگاه نظامی در خطوط درگیری شهر راهبردی مأرب را به داعش و القاعده سپرده است. همانگونه که در پرونده تعامل با ایران نیز ابزار تحریمهای ترامپ را حفظ کرده و خواستههای آنان را در یک مذاکره جدید دنبال میکند، ابزار بایدن در یمن، دیپلماسی فریب، تکیه بر داعش، ادامه جنگ و حمایت از سعودی تا مرحلهای که یمنیها به شرایط نه غالب و نه مغلوب تسلیم شوند.
این سیاست و الگوی نخنما که توسط دموکراتهای کاخ سفید دنبال میشود، بنیه و پشتوانهای سست دارد واصرار بر این رویکرد و رفتار و ابزارها در یمن و یا دیگر موضوعات غرب آسیا و جهان، فقط به نقطهای پرهزینهتر برای امریکا منتهی میشود.