۲۷ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۳:۱۱
کد خبر: ۶۶۰۸۷۰
یادداشت؛

نقد طالبان، پیش از مذاکرات

نقد طالبان، پیش از مذاکرات
۴۰۰ زندانی باقیمانده طالبان که به گفته اشرف غنی، رئیس‌جمهور افغانستان، اغلب‌شان افراد «خطرناکی» هستند و برخی حتی حکم اعدام دارند، در مسیر رهایی از بند قرار گرفته‌اند تا شاید طالبان به حضور در میز مذاکره رضایت دهد.
به گزارش خبرگزاری رسا، محمد‌امین خرمی طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت؛ حدود 6‌ماه از توافق میان طالبان و آمریکا برای دستیابی به صلح در افغانستان و آغاز گفت‌وگو‌های بین‌الافغانی می‌گذرد اما هنوز هیچ‌یک محقق نشده است. با این حال، طی روزهای اخیر، گویی روند وقایع در این کشور روی دور تند قرار گرفته است؛ دلیلش هم چیزی جز نزدیک‌شدن موسم انتخابات ریاست‌جمهوری در آمریکا نیست.
400زندانی باقیمانده طالبان که به گفته اشرف غنی، رئیس‌جمهور افغانستان، اغلب‌شان افراد «خطرناکی» هستند و برخی حتی حکم اعدام دارند، در مسیر رهایی از بند قرار گرفته‌اند تا شاید طالبان به حضور در میز مذاکره رضایت دهد. فرصت پیش‌آمده برای پایان‌دادن به 2دهه جنگ و خونریزی در افغانستان یک فرصت تاریخی است و برای مردم خسته از جنگ در این کشور، امیدی تازه برای رسیدن به صلح است اما به‌نظر می‌رسد وقایع اخیر در افغانستان، بیش از آنکه براساس مصلحت ملت افغانستان پیش برود، کیلومترها آن‌طرف‌تر، براساس منافع صاحب کرسی ریاست‌جمهوری در کاخ سفید پیش می‌رود.
مقبولیت دونالد ترامپ کمتر از 80روز دیگر در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به رأی گذاشته می‌شود و او در عرصه سیاست خارجی برای یک موفقیت حداقلی به استیصال افتاده است. صلح افغانستان و خروج نیروهای آمریکایی از این کشور، ممکن‌ترین گزینه در پرونده‌هایی است که آمریکا در جهان درگیر آنهاست. شمار نیروهای مستقر در افغانستان از حدود 14هزار نیرو به 8هزار و 600نفر رسیده است. این عدد اما قبلا در دوره باراک اوباما اتفاق افتاده بود و به همین دلیل ترامپ کاهش تا مرز 4هزار نیرو را در دستور کار قرار داده است. خروج این تعداد نیرو از افغانستان، نیازمند برقراری آرامش نسبی در این کشور است؛ آرامشی که قرار است در قالب یک آتش‌بس فراگیر از دل مذاکرات بین‌الافغانی به دست‌ آید.
اگرچه گفت‌وگوها بار دیگر به تعویق افتاده، اما به‌نظر می‌رسد نمایندگان جریان‌ها و احزاب سیاسی افغانستان در چارچوب شورای‌عالی مصالحه تا چند روز دیگر با طالبان بر سر میز مذاکره بنشینند. روزنامه همشهری هفته گذشته در یک گفت‌وگوی تلفنی با «سهیل شاهین»، سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در دوحه و عضو هیأت مذاکره‌کننده این گروه، نگاه طالبان در قبال مذاکرات، نوع نظامی حکمرانی، وضعیت زنان و آینده افغانستان را به بحث گذاشت. شاهین در آن گفت‌و‌گو تأکید ‌‌کرد که توافق طالبان با آمریکا بوده و دولت افغانستان جایگاهی در این توافق ندارد. او بر همین اساس می‌گوید که آتش‌بس جزو مسائلی است که در خلال مذاکرات بین‌الافغانی به آن پرداخته خواهد شد و قبل از آن طالبان به آتش‌بس اعتقادی ندارد. سهیل شاهین همچنین می‌گوید که طالبان به‌دنبال استقرار یک نظام اسلامی در افغانستان است. او طالبان را طرف پیروز جنگ می‌داند و می‌گوید که تیم مذاکره‌کننده طالبان در مذاکرات پیش‌رو از موضع پیروز جنگ مذاکره خواهند کرد. سهیل شاهین در بخشی از گفت‌و‌گو در پاسخ به سؤالی در مورد همکاری شبکه حقانی به‌عنوان بخشی از گروه طالبان با گروه داعش، این موضوع را تکذیب می‌کند و می‌گوید که اساسا چیزی به نام شبکه حقانی وجود ندارد. آنچه از سخنان سخنگوی دفتر سیاسی طالبان بر‌می‌آید، این است که این گروه اکنون خود را هم از موضع نظامی و هم از موضع سیاسی در موقعیت برتر می‌داند و به همین دلیل به حضور در مذاکرات رضایت داده است. حتی اگر مذاکرات بین‌الافغانی به نتیجه نرسد، فرصت باقیمانده تا انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا برای طالبان فرصتی طلایی است تا رهبران این گروه به بخشی از خواسته‌های خود برسند. هرگز کسی فکرش را هم نمی‌کرد آمریکا آزادی 5هزار نیروی طالبان را به این گروه هدیه دهد.‌ 
بهرام امیر احمدیان، کارشناس اوراسیا و ‌پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل شبه‌قاره، طی یادداشت‌هایی که برای همشهری ارسال کرده‌اند، به نقد سخنان و ادعاهای مطرح‌شده از سوی سخنگوی طالبان پرداخته‌اند.

آمریکا افغانستان را به طالبان می‌سپرد
بهرام امیراحمدیان ـ کارشناس اوراسیا
ایالات متحده آمریکا پس از حضور 20ساله در افغانستان، قصد خروج از این کشور را دارد. بهانه ستیزه‌گران طالبان و القاعده (از آغاز) و داعش (در این اواخر) برای مبارزه با نیروهای خارجی، مبارزه با اشغالگران بود. درحالی‌که دولت قانونی افغانستان بعد از سال2001، ترکیبی از شهروندان افغانستان و احزاب داخلی این کشور بوده است. مبارزه وکشتار نیروهای خارجی بهانه‌ای بیش نبود، ولی در این بین، تعداد زیادی از شهروندان افغانستان به‌دست همین جنگ‌سالاران کشته شده‌اند.
نقد طالبان، پیش از مذاکرات
اکنون دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات آمریکا در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری، با جدیت تصمیم به بیرون‌کشیدن نیروهای آمریکایی و سپردن تامین امنیت به‌دست ارتش و پلیس ملی افغانستان گرفته است. در این فرایند براساس برنامه‌ای معین، آقای زلمای خلیلزاد که یک دیپلمات آمریکایی افغانی‌الاصل است و خود زمانی در افغانستان سفیر بوده، ماموریت میانجیگری را برعهده گرفته است. روند مذاکرات صلح به‌گونه‌ای پیش رفته که دولت مشروع و قانونی افغانستان کمترین آگاهی و تصمیم‌سازی‌ در این فرایند داشته است. مذاکرات میان آمریکا و طالبان درست در شرایطی رخ داد که انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان زیر فشار حملات خونبار طالبان بود. بعد از انتخابات نیز دودستگی پیش‌آمده بر سر نتیجه، دولت مرکزی افغانستان را تضعیف کرد و باعث شد طالبان دست بالا را داشته باشد. در کشاکش جنگ قدرت میان نیروهای ملی از یک‌سو و طالبان و آمریکا از سوی دیگر، بدترین شرایط سیاسی برای افغانستان پدید آمده است. همزمان حمله مرگبار ویروس کرونا شرایط را بر مردم افغانستان تنگ‌تر کرده است. امضای تفاهمنامه صلح با دفتر طالبان در قطر به‌نوعی رسمیت بخشیدن به نیروهای جنگ‌افروزی بوده که می‌خواهند با زور اسلحه در قدرت سیاسی سهیم شوند. نکته مهم و اساسی که از گفت‌وگوی روزنامه همشهری با سهیل شاهین، سخنگوی طالبان برمی‌آید این است که در این شرایط، طالبان با پشتیبانی آمریکا و آقای خلیلزاد خود را پیروز جنگ می‌داند. در معنی «پیروز جنگ» مفهوم «غنائم جنگی» مطرح می‌شود. هر گروهی که خود را در جنگ پیروز قلمداد می‌کند غنائم می‌خواهد. در اینجا غنائم عبارت خواهد بود از مشارکت در حکومت (Power Sharing). از این دیدگاه طالبان خواسته‌های خود را بر دولت قانونی افغانستان تحمیل خواهد کرد. با وجود دیپلمات‌های برجسته افغانستانی و آمریکایی در مذاکرات صلح و تنظیم سند قانونی، عمدا یا سهوا 2اصطلاح حقوقی به ضرر ملت افغانستان به‌کار برده شده است. در این سند حکومت جمهوری اسلامی افغانستان «اداره کابل» نامیده شده و دولت خودخوانده بدون سرزمین، یعنی طالبان را «امارت اسلامی افغانستان» ذکر کرده‌اند. قصد از واردکردن این اصطلاحات به توافقنامه این بوده که در افغانستان دولت فراگیری وجود ندارد و دولت قانونی جمهوی اسلامی افغانستان در حد یک اداره به نام «اداره کابل» است که نشان‌دهنده ضعف سیستم و نبود حکومت مشروع و قانونی و نداشتن سلطه بر دیگر قلمرو سرزمینی افغانستان است. اکنون در فرایند مذاکرات بین‌الافغانی، دولت افغانستان باید باب مذاکره را با «طالبان» و نه با «امارت اسلامی افغانستان» آغاز کند. شناخت «امارت اسلامی افغانستان» به مفهوم شناخت ساختار حکومتی و مشروعیت‌دادن به این ساختار خواهد بود. «طالبان» (یک جنبش) و «امارت اسلامی افغانستان» یک ساختار سیاسی شبه‌دولت است.
بزرگ‌ترین خیانت آمریکا به ملت و دولت و آینده افغانستان قدرت‌دادن و مشروعیت‌دادن به طالبان است. طالبان در توافقنامه دوحه، خود را امارت اسلامی افغانستان معرفی می‌کند و حکومت افغانستان را تا حد «اداره کابل» یا «حکومت کابل» پایین می‌آورد و این بدان معنی است که اشرف غنی و دولت افغانستان فقط بر کابل تسلط دارد و بقیه کشور در اختیار طالبان است. طالبان پیش از ‌این به اندازه کافی نیروی جنگجوی بی‌باک و خونریز داشته است؛ تا جایی که توانسته دولت مرکزی افغانستان را به چالش جدی بکشاند. اکنون با آزادی ۵هزار نیروی نظامی تازه‌نفس که سال‌ها در زندان‌ها استراحت کرده بودند، از هر روی با پشتگرمی به ورود طالبان به مذاکرات صلح و آمادگی جسمانی کافی، ارتش چریکی قدرتمندی بر نیروهای جنگنده طالبان افزوده شده است. این نیروهای جدید بر ارتش طالبان افزوده شده که نیرویی جنگنده و با انگیزه کافی برای نبرد هستند. آمریکا با خروج خود، افغانستان را به طالبان می‌سپرد. صحنه افغانستان طالبانی، برنده دیگری نیز خواهد داشت که پاکستان خواهد بود و به‌زعم سیاستمداران افغانستان، سهم بزرگی در پرورش و تامین و پشتیبانی از آنها را عهده‌دار بوده است. روی کار آمدن و قدرت‌گیری یک حکومت ملی در افغانستان می‌تواند ادعای ارضی و مرزی و اختلافات سرزمینی و قومی را از پاکستان پیگیری کند که با روی کار آمدن یک جریان اسلامی افراطی سرزمین و قوم مفهومی دگرگونه دارد و تمامیت ارضی پاکستان تضمین می‌شود. احتمال می‌رود جنگجویان طالبان که در طول سال‌ها جنگ و گریز برای به‌دست‌گیری قدرت به شهروندان و ارتش ملی افغانستان رحم نکرده و با زور اسلحه و کشتار وارد میدان شده‌اند، به‌دنبال انتقام‌گیری و تسویه‌حساب از دولت افغانستان به‌ویژه از ارتش و پلیس و نیروهای امنیتی باشند که در برابر پیشروی طالبان سینه سپر می‌کردند. طالبان در صورت عدم پایبندی به توافقنامه صلح و آتش‌بس، خلع سلاح و گزینش فعالیت سیاسی به‌جای فعالیت نظامی، بزرگ‌ترین ناآرامی منطقه را پدید خواهد آورد و آسیای مرکزی (به‌ویژه همسایگان بلافصل همچون تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنشتان و نیز شامل ترکستان چین یا سین کیانگ)، ایران، چین و حتی روسیه را وارد چالش افراط‌گرایی اسلامی خواهد کرد‌. کشورهایی که خواهان خروج آمریکا از افغانستان بوده‌اند با ورود طالبان به عرصه قدرت باید در برابر صدور اندیشه‌های افراطی جبهه واحدی تشکیل دهند و طالبان افراطی را وادار به پذیرش آشتی ملی در افغانستان کنند.

افغانستان به سمت طالبانیزه‌ شدن می‌رود
پیرمحمد ملازهی ـ کارشناس مسائل شبه‌قاره
توافقنامه صلح دوحه نتیجه معامله‌ای بوده که میان آمریکا، طالبان، پاکستان و عربستان سعودی صورت گرفته و همین مسئله دولت مرکزی افغانستان را در شرایطی قرار داده که ناچار است برای رسیدن به نوعی مصالحه، با طالبان بر سر میز مذاکره بنشیند. اعتقاد نگارنده بر این است که دولت مرکزی افغانستان در این معامله دور زده شده است.
آنچه از سخنان سهیل شاهین، سخنگوی طالبان، در گفت‌‌و‌گو با همشهری برمی‌آید این است که طالبان اکنون از موضع قدرت سخن می‌گوید. طالبان تا چند روز دیگر قرار است با نمایندگان دولت افغانستان بر سر میز مذاکرات بنشیند اما همچنان بر توافقنامه خود با آمریکا تأکید دارد؛ یعنی طرف اصلی خود را آمریکا می‌داند. این مسئله باعث شده طالبان هم از منظر سیاسی و هم از منظر نظامی دست بالا داشته باشد.
نقد طالبان، پیش از مذاکرات
در افغانستان اکنون 3جریان مدعی قدرت هستند: جریان جهادی‌های شمالی که آقای عبدالله عبدالله آنها را نمایندگی می‌کند، جناح لیبرال‌ دمکرات‌ها که بعد از سال2001 با آمریکایی‌ها آمدند و آقای اشرف غنی آنها را نمایندگی می‌کند و جریان سوم که طالبان است. سؤال این است که زمانی که طالبان وارد مذاکرات شود، آیا به سهم یک‌سوم قناعت خواهد کرد؟ واقعیت این است که طالبان هم به لحاظ ایدئولوژیک و هم به لحاظ قومیتی، به یک‌سوم قدرت رضایت نخواهد داد. طالبان به‌دنبال احیا کردن قدرت پشتون است. بنابراین می‌توان گفت که طالبان به شراکت در قدرت رضایت نخواهد داد و حداکثر قدرت را طلب خواهد کرد.
آقای زلمای خلیلزاد در جریان مذاکرات با طالبان، رهبران این گروه را قانع کرده که از طریق نظامی نمی‌توانند صاحب قدرت شوند اما از طریق سیاسی مسیر دستیابی آنها به قدرت هموار خواهد بود. پیشنهاد خلیلزاد به طالبان، حضور در روند انتخابات در سطوح مختلف محلی و ملی بوده تا در صورت پیروزی، قدرت را در دست بگیرند. به‌نظر می‌رسد طالبان این ایده را پذیرفته است. عربستان و پاکستان هم براساس همین پیشنهاد با توافق همراه شده‌اند؛ یعنی رسیدن طالبان به قدرت از مسیر سیاسی. در صورتی ‌که طالبان در جایگاه سیاسی قدرت را در افغانستان در دست بگیرد، مسیر نفوذ سیاسی، ایدئولوژیک و فرهنگی عربستان نیز در این کشور هموار خواهد شد. پاکستان هم به‌دنبال تشکیل یک دولت هماهنگ با سیاست‌های اسلام‌آباد در کابل است تا بتواند نفوذ هند را در افغانستان کاهش دهد.
روند کنونی در افغانستان را می‌توان طالبانیزه کردن قدرت در این کشور دانست. این روند یک پروژه بلندمدت است که آمریکایی‌ها در کل منطقه دنبال می‌کنند. برای آنها مسئله، تنها افغانستان نیست. در کنار این کشور مسئله آسیای میانه، منطقه سین‌کیانگ چین و ایران هم قرار می‌گیرد. در توافقنامه دوحه آمده که طالبان مانع فعالیت گروه‌های تروریستی از خاک افغانستان علیه منافع آمریکا یا متحدان این کشور خواهد شد؛ اما به فعالیت علیه رقبای آمریکا اشاره‌ای نشده است. به هر حال، به‌نظر می‌‌رسد در آینده آمریکایی‌ها به سمت استفاده از نیروهای رادیکال اسلامی برای تامین منافع خود حرکت خواهند کرد. القاعده، داعش و طالبان در راستای این سیاست قرار می‌گیرند. اطلاعات تأیید نشده‌ای مطرح شده که نشان می‌دهد این سه گروه در حال مذاکره برای رسیدن به یک وحدت نظر هستند تا به یک جریان مشترک تحت رهبری مشترک تبدیل شوند.
در گفت‌وگوی همشهری با سخنگوی طالبان، به همکاری شبکه حقانی با داعش در افغانستان اشاره شده و آقای شاهین ارتباط میان این دو گروه را از اساس رد کرده است. ارتباط میان شبکه حقانی و داعش بدون تردید وجود دارد. همکاری این دو گروه در حملات انتحاری در کابل و خارج از آن بر کسی پوشیده نیست. اینکه شبکه حقانی بخشی از شورای کویته است، درست است. به این معنا که خانواده سراج‌الدین حقانی بخشی از شورای کویته هستند و معاونت این شورا در دست سراج‌الدین است. اما اینکه آیا شبکه حقانی هم به توافقنامه دوحه پایبند خواهد بود و ارتباطش را با گروه‌های تروریستی قطع خواهد کرد؛ اینگونه نخواهد بود.
واقعیت این است که سازمان اطلاعات نظامی پاکستان یا همان ISI‌ که حامی اصلی طالبان به‌شمار می‌رود، در مورد افغانستان، سیاست اعلامی و سیاست اعمالی متفاوتی را دنبال می‌کند. پیوند شبکه حقانی و داعش، بخشی از سیاست اعمالی ISI‌ است. اطلاعات تأییدنشده‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه پاکستان قصد دارد بذر حکومت شاخه خراسان داعش را در منطقه ننگرهار بکارد. درگیری‌های اخیر میان نیروهای مرزی افغانستان و پاکستان نیز در همین راستا تفسیر می‌شود. افغان‌ها از طرفی نسبت به ساخت تاسیسات مرزی از سوی پاکستان در ادامه خط مرزی مورد مناقشه «دیورند» معترض هستند و بخشی از این درگیری‌ها را به این دلیل می‌دانند. از سوی دیگر آنها ادعا می‌کنند که پاکستان با هدف جابه‌جایی نیروهای شبکه حقانی و داعش و انتقال آنها به داخل افغانستان، این تنش مرزی را به راه انداخته تا بتواند نیروهای مرزی افغانستان را به‌خود مشغول کند و همزمان عملیات انتقال نیروها را انجام دهد. گفته می‌شود لشگر طیبه، جیش محمد و حزب‌المجاهدین در حال جابه‌جایی نیروها از مناطق مرزی کشمیر به سمت منطقه ننگرهار هستند و قصد ساخت پایگاه‌ در این منطقه را دارند. حضور این نیروها در منطقه ننگرهار، بدون هماهنگی با داعش غیرممکن است. نوعی هماهنگی بین نیروهای داعش در افغانستان با نیروهای افراطی ازبک، تاجیک، چچن، اویغور، کشمیری، پاکستانی و هندی در حال شکل‌گیری است تا ننگرهار را به پایگاه خود تبدیل کنند. درصورت صحت این اطلاعات، ننگرهار موصل افغانستان خواهد شد و این بدون هماهنگی با آمریکا امکان‌پذیر نخواهد بود.
 
ارسال نظرات