رهبر انقلاب در چه عرصههایی انتظار تحول دارد؟
اسلام تحول آفرين در ديدگاه رهبر معظم انقلاب با توجه به سه شاخص معنويت، عقلانيت و عدالت ارزيابي ميشود و نيز با توجه به اصول و مباني خود با اسلام متحجر و اسلام ليبرال تفاوتهاي اساسي پيدا ميکند؛ در همین زمینه خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، گفتوگویی با حجت الاسلام غلامعباس هاشمی، استاد درس خارج حوزه علمیه قم داشته است که متن آن تقدیم خوانندگان میشود.
رسا ـ تحول خواهی در اندیشه رهبری چه شاخصههایی دارد؟
رهبری معظم، نگاههای دقیقی را در مسائل مختلف دارند که برخی از آن نگاهها، نگاههای تحولی است و در واقع ما در حوزه فکری و نیز در حوزه عملیاتی خلأهایی را با نظر داشت این نگاه ها ملاحظه میکنیم و نیازمند تحول هستیم؛ از جمله اینکه ایشان به عنوان یک فقیه و اسلامشناس نگاهشان این است که ما باید تحول پذیر باشیم.
اصل تحول از اینجا آغاز می شود؛ در حوزه و دانشگاه و از جهت فرهنگی یکی از مشکلات اساسی ما این است که تحول پذیر نیستیم، تا نگاههای جدید را بپذیریم و یا با نگاهها و اندیشههای جدید به گفتوگو بنشینیم؛ مسأله کرسیهای آزاد اندیشی را سال هاست که ایشان مطرح کردهاند، اما هم در حوزه این عقیم مانده و هم در دانشگاه. هر سال همایش تحول هست، شعار هست، رزومه و گزارش هست؛ چند بار هم عده ای کارمند و طلبه خدمت حضرت اقا می رسند و حرف های اتو کشیده می زنند و وقت شریف ایشان را هم میگیرند و بر می گردند، یادم هست در سفر ایشان به قم جلسه نخبگان خدمتشان بودیم، موضوع ارتباط حوزه با میلیون ها دانش آموز را مطرح کردند و گله هم کردند که چرا رها کردید؟ یک کار درستی شکل نگرفت.
بحث دیگر نگاه ایشان به فقه حکومتی، فقه نظام و فقه کارآمد است؛ همچنین نگاه ایشان نسبت به مسائل جهان و کیفیت تعامل با ابرقدرت ها و از طرفی نحوه تعامل با ملت هاست، از دیگر باورهای ایشان این است که اداره کشور باید به دست جوانان سپرده شود، چه در اجرا، چه در قانونگذاری و چه در نظارت و حقیقتاً یکی از مشکلات اساسی مملکت همین مشکل است؛ افراد سالخورده و افراد کهنسال نشاط جوانی را برای طرح و برنامه و کار نداشته و انگیزه کافی نیز برای کار ندارند و از مسائل روز آگاهی کافی ندارند و توان ارتباطات مردمی نیز آنگونه که توقع و انتظار میرود ندارند.
البته حقیقت مطلب این است که هر وقت کار به دست جوانان بود در همیشه تاریخ کار موفق تر بوده، منتهی ما جوانان را برای جنگ می پسندیم، برای تیر خوردن و تیر زدن می پسندیم؛ اما برای اداره امور کشور در عرصههای کلان، جوان را قبول نداریم، الان اگر شخصی می آید چهل ساله با سواد، با توانمندی کامل، با بینش و بصیرت کافی، با تحصیلات و دین شناسی کافی، مردمدار و با اخلاص؛ به اندازهای که از افراد سالخورده و با تجربه سرتر و برتر است، اگر برای ریاست جمهوری شرکت کند اصلاً او را شاید بررسی نیز نکنند و ما چنین جوانانی را سراغ داریم.
من جوان چهل ساله ای را سراغ دارم که از تمام کاندیداهای ریاست جمهوری سی سال اخیر از جهت علمی، هم از جهت قدرت استدلال، شجاعت، پاک دستی، بصیرت و تعهد انقلابی از همه مهم تر مدیریت، یک سر و گردن بالاتر است؛ لکن فرهنگ حاکم جوری است که کشور از وجود این افراد بهره مند نیست و منتظر است تا ریشی سفید کنند و کمری خم کنند تا میدان برایشان باز شود.
این فرهنگ عدم اعتماد به جوانان حتی در میان فرزانگان ما، حتی در بین نهادهای محترمی که توقع از آنها می رود نیز وجود دارد، رهبری واقعا پرچم ورود جوانان به میدان را بر افراشته اند و این نوید خوبی برای آینده کشور و نظام و انقلاب است و در حقیقت به اصالت های انقلاب نزدیک تر می شویم.
در همین انتخابات ریاست جمهوری باید کسی وارد میدان شود که درک درستی از جوانان جامعه امروز داشته باشد؛ چند شغلههای دولت از عجایب روزگار است و در هیچ جای دنیا چنین چیزی را پیدا نمیکنیم که افراد بالای هفتاد سال دارای شش، هفت، گاهی 10 و بیشتر شغل حساس کلان و کلیدی را در اختیار داشته باشند، واقعاً هیچ توجیه معقول بلکه نامعقولی نیز که بشود اسم توجیه را برآن گذاشت برای این مسأله وجود ندارد و اسم این را نمیتوان خدمت به نظام، خدمت به اسلام و خدمت به دین و قرآن دانست.
بحث دیگر ایشان که بسیار در بیانیه گام دوم نیز تجلی و تبلور دارد، این است که ما باید در یک جمله به سوی تمدن نوین اسلامی پیش برویم، این یک تحول بنیادین و یک گفتمان جدیدی را نیاز دارد که ابتدا باید گفتمان پذیری آن ایجاد شود؛ چون در یک گفتمان تا پذیرش گفتمان وجود نداشته باشد گفتمان سازی موفق نخواهد شد و لازمه این حرف این است که تمام اقشار مردم باید نقششان تعریف و تاثیرشان مشخص شود تا اینکه این گفتمان مطرح شود و مقبول بیفتد و گام به گام به سوی تمدن نوین اسلامی چه در عرصه خانواده چه در عرصه فردی چه در عرصه اجتماعی و چه در عرصه بینالمللی پیش برویم.
رسا ـ باتوجه به بیانات رهبر معظم انقلاب در حال حاضر در چه زمینههایی نیاز بیشتر به تحول خواهی وجود دارد؟
تحول در حوزههای مختلفی مورد نظر ایشان هست؛ اما به نظرم در حال حاضر از منظر رهبر معظم انقلاب به دلیل اوضاع معیشت مردم و مسائل بین المللی و استکبار جهانی و تحریم ها علیه جمهوری اسلامی مهمترین مسألهای که باید افکار تحولی به طرف آن متوجه شوند عبارت است از تحول در عرصه اقتصاد.
ایشان در این عرصه پیگیر تحول اند و بزرگترین طرح تحول اقتصادی را نیز خود ایشان داده اند؛ واقعا مبانی دقیقی دارند و در بیانیه گام دوم مسأله اقتصاد مقاومتی را با همین اندیشه تحول در مبانی و مباحث اقتصادی مطرح کرده و پیگیر آن هستند؛ البته چنین تحولی نیازمند ایجاد یک گفتمان در میان مردم و فرهنگ سازی است و از طرف دیگر باید یک هدایت همه جانبه فکری و نیز قانونگذاری در عرصه های تقنینی و برنامههای کلان در حوزههای اقتصاد برای این مهم صورت بگیرد که یک تشکیلات قوی و درستی با این هدف با ضمانت اجرایی تصمیمات انجام شود و ظاهرا دودی از ستاد اقتصاد مقاومتی برنخاست.
اولویت دیگر موضوع تحول مدنظر ایشان در مسائل تحول در عرصه علم و آموزش است؛ ایشان مکرر مسأله مفید بودن علم در دانشگاهها و کاربردی کردن تحقیقات و مقالات و حتی رشته های دانشگاهی و دانش های حوزوی و نیز مسأله تولید علم را مطرح کرده و مستمر پیگیر آن هستند و البته حقیقتاً کشور از جهت علمی در سالهایی که زعامت کشور بر عهده رهبر بزرگوار بوده، پیشرفت های چشمگیر در حد بین المللی طبق آماری که سازمانهای جهانی اعلام میکنند بوده است.
اولویت سوم به نظرم از دیدگاه ایشان تحول در عرصه کشورداری حکومت و زمامداری است که ایشان معتقدند باید از دولت تا ردههای پایین تر دست جوان ترها سپرده شود تا جوان ترها با انگیزه تر با اراده تر با طرح های جدید تر و روحیه جهادی و انقلابی بتوانند کشور را از این پیچ و خم های امروزی عبور دهند و این اعتماد به جوانان واقعاً خواهد توانست کشور را از مشکلات عبور دهد و تجربیات حداقل تاریخ انقلاب نیز همین را نشان می دهد.
در موضوعات فرهنگی، تحول و اصلاح در مسأله خانواده و حقوق زن بسیار مورد توجه است، ایشان همواره در سخنان و نوشته هایشان دنبال تبیین جایگاه واقعی زن و نیز اصلاح و یا تدوین قوانین برای دفاع از زنان هستند، این نگاهها متاسفانه دیده نمیشود، یک نگاه مترقی و متعالی به جایگاه زن چه در خانواده و چه در جامعه و اداره جامعه دارند و این نگاه، هماهنگ با شاخص های دقیق تعالیم اسلام است.
در بحث حقوق بشر و حقوق زن و خانواده حقیقتا کسی که فقه و تفسیر را به معنای واقعی درک کند، می فهمد که اسلام در این زمینهها چه رهاوردی دارد؛ واقعیت این است که غرب و تمدن غرب از حیث نظری و مبانی فکری دستش در خصوص حقوق بشر و حقوق زن کوتاه است، در امور خانواده و تربیت در اندازه جایگاه انسان خلیفه الهی مترقی نیست، نمی خواهم بگویم هیچ ندارد؛ اما آنچه که دارد قابل مقایسه با آموزه های اسلام نیست، به شرطی که تفسیری صحیح عقلانی و به روز از اسلام ارائه شود.
رسا ـ در بحث تحول آفرینی در موارد چالشی همچون حقوق بشر چه پیشنهادی دارید؟
ما در حوزه حقوق بشر انصافا اصول و قواعد اسلامی چه فقهی، چه تفسیری و در حوزه های مختلف خیلی غنی هستیم؛ حتی آن دسته از قوانین ما که بر اساس آموزه های اسلامی است، مترقیترند، در فقه ما قواعد فقهیه ای وجود دارد که عمدتا در قوانین ما نیز این قواعد ظهور دارد که فقط برای دفاع از حریم زن وضع شده اند؛ قاعده فراش را چهارده قرن پیش برای حفظ حریم زن و در دفاع از شرف و عفت زن، توسط پیامبر(ص) وضع نموده است.
احکامی که در خصوص نکاح و طلاق و عده و غیره وجود دارد دریایی از قوانین برای خانواده و تربیت است، احکام لعان و احکام قذف و امثال آن در فقه ما برای دفاع از شرافت زن وضع کردهاند؛ اما غرب و آمریکا اینقدر در رسانه و نهادهای قانونی و سازمان ملل و شورای امنیت دم از حقوق بشر زده و همه را محکوم کرده و چهره طلبکار به خود گرفته که تقریبا همه حتی برخی از عالمان و استادان مسلمان ما نیز باور کرده اند که امر چنین است و غرب فرهنگش در حقوق زن و خانواده و غیره مترقی و ما عقب هستیم؛ در حالی که حقیقت امر بر عکس است.
رهبری یکی از توجه هایی که به صورت مستمر دارند توجه به حقوق زنان است نه فقط حقوق مادی و جایگاه حقوقی زن بلکه در صدد رفعت و ارتقای جایگاه و مقام رفیع معنوی و الهی زن نیز بوده و هستند، البته بعد از انقلاب با هدایتها و حمایت های ایشان در حوزه های مختلف در امور زن کارهای خوبی شده؛ اما همچنان نیازمند توجه فرهیختگان، مسؤولان و بحت و قانون در ترقی جایگاه زنان هستیم و تا رسیدن زن به جایگاهی که نگاه تحولی اسلام آن را به بشر هدیه آورده و از اهداف انقلاب و آرمان های آن بوده است فاصله داریم./908/ت301/ف