از قضا سرکنگبین صفرا فزود
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در این ایام قرنطینگی رفتارهای عجیبی را شاهد بودیم. شماری ضریح را لیسیدند و بوسیدند و عدهای دیگر در حرم را شکستند و به زور به آن وارد شدند. هر دو هم خود را پیروی اهل بیت و محب آنان میدانستند! اگر چه این رفتارهای خردستیزانه نقد شده است اما حجم هجوم به باورهای شیعی به بهانه این کارها به اندازهای زیاد بود که لازم به نظر رسید نوشتهای دیگر پیرامون این موضوع منتشر شود و سره را از ناسره جدا کند.
عقلانیت؛ ویژگی مذهب اصیل شیعه
خردگرایی از جمله مولفههای مذهب ماست. ما با نور خرد، ابهامهای متون دینی را روشنایی میبخشیم و در پرتوی عقلانیت، این نصوص را تفسیر میکنیم. عقلباوری در مذهب ما به قدری جدی است که برخی از متکلمان شیعی به صراحت از تقدم معرفت عقلی بر نقلی سخن به میان آوردهاند. (رجوع شود به سخنان عبدالحسین خسروپناه در مناظره با مصطفی ملکیان)
بنابراین آیات قرآن و روایات معصومان را باید با ابزار عقل سنجید و معنا کرد. بر همین اساس مشکل جماعت ظاهربینی که به حرم حمله کردند هم روشن میشود. آنان شفابخش بودن اهل بیت یا گسترده بودن سفره کرامت آنان را به معنای ایمنی حرم از ویروس تفسیر کردند و حال آن که این تفسیر، ظاهربینانه و خردستیزانه است و انسان را یاد سطحینگری سلفیان میاندازد.
آنان در حالی این چنین از متون دینی برداشت میکنند که اصلاً خداوند بنا ندارد از راه غیر طبیعی در عالم مداخله کند. اگر چه گاهی خداوند مستقیماً در عالم مداخله میکند (مانند شفا دادن بعضی بیماران یا حل شدن معجزهآسای برخی مشکلات) اما روش اصلی خداوند در اداره عالم، پیش بردن امور از طریق مجاری عادی است و دخالتهای آنچنانی نوعی استثناء به شمار میآید. به تعبیر امام صادق (ع) «خداوند دوست ندارد کارها را جز از طریق اسبابش پیش ببرد.» در حدیث دیگری نیز خود خداوند درباره بندهای که تصمیم گرفته بود شفای بیماریاش را از خدا بخواهد و به پزشک مراجعه نکند میفرماید: «تا زمانی که نزد طبیب نرود هرگز او را درمان نخواهم کرد.»
اهل بیت نیز همگی یا به صورت ترور بیولوژیک به شهادت رسیدند و یا با شمشیر. بنابراین زهر و تیغ به بدن مبارکشان اثر کرد. بعد از مسمومیت و یا ضربه خوردن نیز بعضاً به پزشک مراجعه کردهاند و البته مداوا جواب نداده است. وجود روایات فراوان بهداشتی و طبی نیز موید دیگری بر این مدعاست. امامان شیعه در حالی که این امکان را داشتند که همگان را به دعا و توسل در برابر بیماری فرابخوانند، خواص درمانی گیاهان و خوراکیها را بیان کرده و در مواردی حتی روش استفاده از آن را هم توضیح دادهاند.
پس تکلیف دعا و توسل چه میشود؟
بر اساس تبیینی که گذشت درمییابیم که دعا و توسل به چند کار میآید: اولاً به انسان آرامش روانی میدهد که البته همین آرامش آثار جسمانی هم دارد. گاهی دوره بیماری را کوتاه میکند و گاه درد و رنج آن را میکاهد.
ثانیاً بعضی اوقات خداوند به خاطر دعای انسان، مستقیماً در عالم مداخله و مشکل را حل میکند. اگر چه مشی او معمولاً این نیست ولی وجود موارد فراوان شفا و حاجتروایی در طول تاریخ غیر قابل انکار است. بنابراین باید امیدوارانه دعا کنیم؛ چه بسا ما نیز یکی از مصادیق آن استثناء باشیم. ثالثاً انسان با دعا، در هر صورت برنده است. اگر دعایش مستجاب شد که به مرادش دست یافته است و اگر مستجاب نشد توشه ثوابش را سنگینتر کرده و از بار گناهش کاسته است. بنابراین دعا، معاملهای برد – برد است!
سخن پایانی
این جماعت که باید آنان را «سلفیان شیعه» نامید بیهوده بر توقعات انسان از خداوند و امامان میافزایند و چون بنای خداوند بر این است که اکثر امور عالم از طریق عادی اداره شود تنها ثمره این توقعافزایی، قهر مومنان با خداوند، ناامید شدنشان از اهل بیت و در نهایت کنار گذاشتن دین است. در واقع، سرکنگبین تعصب دینیشان، صفرای لامذهبی فزوده و خود بیخبرند. /882/ 704/
علی بهاری