نگاهی به کتاب؛
"درآمدی بر جنگ رسانه ای: ابزارها و راهکارهای مقابله با آن"
رسانهها از جمله تلویزیونهای ماهوارهای در بر ساختن «واقعیت» نقش بسیار مهمی ایفا میکنند که این اثر تلاش دارد برخی ابعاد آن را بررسی کند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، انتشارات دفتر عقل کتاب "درآمدی بر جنگ رسانه ای: ابزارها و راهکارهای مقابله با آن" نوشته علی ایلخانی پور و امید عبداللهی را منتشر کرده است.
در دیباچه کتاب درباه موضوع کتاب چنین آمده است:
جنگ روانی به باور برخی از کارشناسان از جنگ فیزیکی به مراتب کارآمدتر و اثرگذارتر است. هدف در این نوع جنگ، ایجاد تحول ذهنی و به تعبیر دیگر تبدیل روحیه مقاومت به تسلیم و پذیرش رضایت مندانه میباشد. در واقع، جنگ روانی را میتوان «جنگ عقیده» نامید که به صورتهای آشکار و پنهانی با مخاطبان ارتباط عاطفی و احساسی برقرار میکند تا بتواند باورها و عقاید آنان را تسخیر کند. این نوع تهاجم با ویژگیهایی مانند: طراحی شده، نظام مند، خطابی و تبلیغی و در خدمت جنگ بودن و همچنین شیوههایی از قبیل تهدید، فریب، تکرار مطالب و شایعه پراکنی شناخته میشود.
به کارگیری جهت دار رسانههای گروهی برای اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم بر مخاطبان از ابزارهای اصلی جنگ روانی به شمار میروند، به گونهای که برخی جنگ روانی را جنگ رسانهای دانسته که برای القای دیدگاههای سیاسی، ایجاد بحران و آشوبهای اجتماعی و تحریف واقعیت به کار گرفته میشوند.
دست اندرکاران جنگ روانی میکوشند با رسانههای گروهی افکار عمومی را به طور غیرمستقیم به تسخیر درآورند و باورهای سیاسی و فرهنگی خود را جای گزین عقاید مردم کشور مورد تهاجم کنند. در این راستا، صاحبان رسانههای سلطه گر در کشورهای جهان سوم اندیشههایی همچون مصرف گرایی، فرد گرایی افراطی، خشونت طلبی و نخبه گرایی را گسترش میدهند که از عوامل غیرمستقیم سلطه استعمار جدید به شمار میروند.
در پیش گفتار کتاب هم درباره علت نگارش آن چنین آمده است:
انقلاب اسلامی ایران به عنوان نخستین انقلاب مذهبی در میان انقلابهای بزرگ جهان، با ویژگی برجسته فرهنگی اش در سال ۱۹۷۹ م. در حالی به پیروزی رسید که تصور میشد با فروپاشی کمونیسم، لیبرالیسم و گفتمان سکولاریسم در حوزههای سیاست، فرهنگ و اقتصاد تنها گفتمانهای مسلط دنیای معاصر باشند.
انقلاب اسلامی ایران از همان آغاز شکل گیری و سپس در دوران تثبیت و استمرار خود، با نفی هرگونه سلطه گری در عرصه روابط بین الملل و اثرگذاری گسترده بر جنبشهای اسلامی و عدالت خواه، چنان لرزهای بر پیکر ابرقدرتهای جهانی افکند که آنها در یک حرکت هماهنگ، جنگ روانی و رسانهای گستردهای را علیه این انقلاب نوپا به راه انداختند. در این نوشتار، کوشیده ایم جنبههای مختلف نظری و عملی جنگ روانی و رسانهای غرب علیه نظام جمهوری اسلامی ایران را بررسی کنیم.
امروزه فن آوریهای ارتباطی جدید، امکان پخش برنامههای ماهوارهای رادیو و تلویزیونی را به صورت گسترده فراهم آورده و به ابزاری نیرومند برای تهاجم و جنگ رسانهای تبدیل شده است. این تهاجم رسانه ای، پی آمدهای منفی فراوانی برای جامعه ما به ویژه نسل جوان داشته است. در کنار پرداختن به این موضوع، راهکارهای مقابله با اثرگذاری منفی ماهواره را نیز در حوزه نرم افزاری و سخت افزاری بررسی میکنیم.
در حوزه روابط بین الملل نیز متفکران انتقادی در مکتبهای مختلف از جمله سازنده گرایی (constractivism) و پست مدرنیسم (Post modernism) به خوبی به شیوه برساخته شدن (Construct) «واقعیت» و نقش هویت، نشانه ها، انگاره ها، زبان، گفتمان و تصویرسازی رسانهای پرداخته اند. در این میان، رسانهها از جمله تلویزیونهای ماهوارهای در بر ساختن «واقعیت» نقش بسیار مهمی ایفا میکنند که این اثر، تلاش دارد برخی ابعاد آن را بررسی کند.
کتاب در چهار فصل تدوین یافته است: جنگ روانی، ابزارهای جنگ رسانهای، ماهواره، و راهکارهای مقابله با تهاجم رسانهای.
همچنین نویسندگان در فصل اول به مفهوم شناسی، تاریخچه جنگ روانی، ابزارهای جنگ روانی، جنگ رسانهای و اهداف آن، وجداسازی جنبههای سخت افزاری و نرم افزاری جنگ رسانه ای؛ در فصل دوم به موضوعاتی، چون رادیو و تاریخچه کاربرد رادیو به عنوان ابزار سیاست خارجی، دسته بندی رادیوها، رادیوهای بین المللی، رادیوهای فارسی زبان برون مرزی و بررسی جنگ روانی رادیو آزادی (رادیو فردا) علیه ایران و اسلام گرایی، پیشینه شبکههای تلویزیونی ماهوارهای فارسی زبان، ج) رویکرد کارگزاران فرهنگی و رسانهای در برابر شبکههای تلویزیونی ماهوارهای فارسی زبان، برخورد رسانههای غربی با اسلام؛ در فصل سوم به موضوعات کاربردهای ماهواره ها، ماهوارههای تلویزیونی، تلویزیونهای ماهوارهای فارسی زبان، آسیب شناسی ماهواره، جنگ رسانهای امریکا علیه ایران، ررسی آماری برنامههای شبکههای ماهوارهای اروپایی، رویکرد ایرانیان به رسانههای بیگانه و ماهواره ها؛ و در فصل چهارم درباره راهکارهای مقابله با تهاجم رسانهای مواردی همچون آموزش کارشناس در حوزه تولید، تکثرگرایی در تولید محصولات فرهنگی - رسانه ای، استفاده حداکثری از ظرفیتهای اتحادیه رادیو - تلویزیونهای آسیا و اقیانوسیه، تقویت باورهای دینی مردم و اصلاح رویکرد رسانه به دین، ۸. تقویت شیوههای سنّتی تبلیغ و آشنایی با محیط دیجیتالی، استناد به مبانی و منابع حقوق ماهواره در سطح بین الملل بررسی شده است.
گزیدههایی از کتاب:
جنگ رسانهای و اهداف آن
کارشناسان و هدایت کنندگان جنگ روانی در جهت طرحهای هدفمند خود، از ابزارها و امکانات مختلفی بهره میبرند. ماهواره، رادیو و تلویزیون، مطبوعات، اینترنت و مانند آن، در عصر فن آوری اطلاعات و ارتباطات، ابزارهای نیرومندی برای آنان است. به کارگیری جهت دار رسانههای گروهی و اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم رسانهها بر مخاطبان خود، توجه متفکران حوزههای مختلف علوم اجتماعی، ارتباطات، روان شناسی، علوم سیاسی و تبلیغات را به خود جلب کرده است. این حساسیت تا آنجاست که برخی صاحب نظران، تلاش هدفدار رسانهها برای اثرگذاری بر مخاطبان، القای دیدگاههای سیاسی، ایجاد بحران و آشوبهای اجتماعی، تحریف واقعیتها و دیگر عملکردهای رسانههای بیگانه را «جنگ رسانه ای» نامیده اند.
مهمترین تعریف از «جنگ رسانه ای»، استفاده از رسانهها برای تضعیفِ کشورِ هدف و بهره گیری از توان و ظرفیت رسانهها در دفاع از منافع ملی است. جنگ رسانهای از برجستهترین جنبههای «جنگ نرم» و «جنگ هایجدید بین المللی» است.
در دیباچه کتاب درباه موضوع کتاب چنین آمده است:
جنگ روانی به باور برخی از کارشناسان از جنگ فیزیکی به مراتب کارآمدتر و اثرگذارتر است. هدف در این نوع جنگ، ایجاد تحول ذهنی و به تعبیر دیگر تبدیل روحیه مقاومت به تسلیم و پذیرش رضایت مندانه میباشد. در واقع، جنگ روانی را میتوان «جنگ عقیده» نامید که به صورتهای آشکار و پنهانی با مخاطبان ارتباط عاطفی و احساسی برقرار میکند تا بتواند باورها و عقاید آنان را تسخیر کند. این نوع تهاجم با ویژگیهایی مانند: طراحی شده، نظام مند، خطابی و تبلیغی و در خدمت جنگ بودن و همچنین شیوههایی از قبیل تهدید، فریب، تکرار مطالب و شایعه پراکنی شناخته میشود.
به کارگیری جهت دار رسانههای گروهی برای اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم بر مخاطبان از ابزارهای اصلی جنگ روانی به شمار میروند، به گونهای که برخی جنگ روانی را جنگ رسانهای دانسته که برای القای دیدگاههای سیاسی، ایجاد بحران و آشوبهای اجتماعی و تحریف واقعیت به کار گرفته میشوند.
دست اندرکاران جنگ روانی میکوشند با رسانههای گروهی افکار عمومی را به طور غیرمستقیم به تسخیر درآورند و باورهای سیاسی و فرهنگی خود را جای گزین عقاید مردم کشور مورد تهاجم کنند. در این راستا، صاحبان رسانههای سلطه گر در کشورهای جهان سوم اندیشههایی همچون مصرف گرایی، فرد گرایی افراطی، خشونت طلبی و نخبه گرایی را گسترش میدهند که از عوامل غیرمستقیم سلطه استعمار جدید به شمار میروند.
در پیش گفتار کتاب هم درباره علت نگارش آن چنین آمده است:
انقلاب اسلامی ایران به عنوان نخستین انقلاب مذهبی در میان انقلابهای بزرگ جهان، با ویژگی برجسته فرهنگی اش در سال ۱۹۷۹ م. در حالی به پیروزی رسید که تصور میشد با فروپاشی کمونیسم، لیبرالیسم و گفتمان سکولاریسم در حوزههای سیاست، فرهنگ و اقتصاد تنها گفتمانهای مسلط دنیای معاصر باشند.
انقلاب اسلامی ایران از همان آغاز شکل گیری و سپس در دوران تثبیت و استمرار خود، با نفی هرگونه سلطه گری در عرصه روابط بین الملل و اثرگذاری گسترده بر جنبشهای اسلامی و عدالت خواه، چنان لرزهای بر پیکر ابرقدرتهای جهانی افکند که آنها در یک حرکت هماهنگ، جنگ روانی و رسانهای گستردهای را علیه این انقلاب نوپا به راه انداختند. در این نوشتار، کوشیده ایم جنبههای مختلف نظری و عملی جنگ روانی و رسانهای غرب علیه نظام جمهوری اسلامی ایران را بررسی کنیم.
امروزه فن آوریهای ارتباطی جدید، امکان پخش برنامههای ماهوارهای رادیو و تلویزیونی را به صورت گسترده فراهم آورده و به ابزاری نیرومند برای تهاجم و جنگ رسانهای تبدیل شده است. این تهاجم رسانه ای، پی آمدهای منفی فراوانی برای جامعه ما به ویژه نسل جوان داشته است. در کنار پرداختن به این موضوع، راهکارهای مقابله با اثرگذاری منفی ماهواره را نیز در حوزه نرم افزاری و سخت افزاری بررسی میکنیم.
در حوزه روابط بین الملل نیز متفکران انتقادی در مکتبهای مختلف از جمله سازنده گرایی (constractivism) و پست مدرنیسم (Post modernism) به خوبی به شیوه برساخته شدن (Construct) «واقعیت» و نقش هویت، نشانه ها، انگاره ها، زبان، گفتمان و تصویرسازی رسانهای پرداخته اند. در این میان، رسانهها از جمله تلویزیونهای ماهوارهای در بر ساختن «واقعیت» نقش بسیار مهمی ایفا میکنند که این اثر، تلاش دارد برخی ابعاد آن را بررسی کند.
کتاب در چهار فصل تدوین یافته است: جنگ روانی، ابزارهای جنگ رسانهای، ماهواره، و راهکارهای مقابله با تهاجم رسانهای.
همچنین نویسندگان در فصل اول به مفهوم شناسی، تاریخچه جنگ روانی، ابزارهای جنگ روانی، جنگ رسانهای و اهداف آن، وجداسازی جنبههای سخت افزاری و نرم افزاری جنگ رسانه ای؛ در فصل دوم به موضوعاتی، چون رادیو و تاریخچه کاربرد رادیو به عنوان ابزار سیاست خارجی، دسته بندی رادیوها، رادیوهای بین المللی، رادیوهای فارسی زبان برون مرزی و بررسی جنگ روانی رادیو آزادی (رادیو فردا) علیه ایران و اسلام گرایی، پیشینه شبکههای تلویزیونی ماهوارهای فارسی زبان، ج) رویکرد کارگزاران فرهنگی و رسانهای در برابر شبکههای تلویزیونی ماهوارهای فارسی زبان، برخورد رسانههای غربی با اسلام؛ در فصل سوم به موضوعات کاربردهای ماهواره ها، ماهوارههای تلویزیونی، تلویزیونهای ماهوارهای فارسی زبان، آسیب شناسی ماهواره، جنگ رسانهای امریکا علیه ایران، ررسی آماری برنامههای شبکههای ماهوارهای اروپایی، رویکرد ایرانیان به رسانههای بیگانه و ماهواره ها؛ و در فصل چهارم درباره راهکارهای مقابله با تهاجم رسانهای مواردی همچون آموزش کارشناس در حوزه تولید، تکثرگرایی در تولید محصولات فرهنگی - رسانه ای، استفاده حداکثری از ظرفیتهای اتحادیه رادیو - تلویزیونهای آسیا و اقیانوسیه، تقویت باورهای دینی مردم و اصلاح رویکرد رسانه به دین، ۸. تقویت شیوههای سنّتی تبلیغ و آشنایی با محیط دیجیتالی، استناد به مبانی و منابع حقوق ماهواره در سطح بین الملل بررسی شده است.
گزیدههایی از کتاب:
جنگ رسانهای و اهداف آن
کارشناسان و هدایت کنندگان جنگ روانی در جهت طرحهای هدفمند خود، از ابزارها و امکانات مختلفی بهره میبرند. ماهواره، رادیو و تلویزیون، مطبوعات، اینترنت و مانند آن، در عصر فن آوری اطلاعات و ارتباطات، ابزارهای نیرومندی برای آنان است. به کارگیری جهت دار رسانههای گروهی و اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم رسانهها بر مخاطبان خود، توجه متفکران حوزههای مختلف علوم اجتماعی، ارتباطات، روان شناسی، علوم سیاسی و تبلیغات را به خود جلب کرده است. این حساسیت تا آنجاست که برخی صاحب نظران، تلاش هدفدار رسانهها برای اثرگذاری بر مخاطبان، القای دیدگاههای سیاسی، ایجاد بحران و آشوبهای اجتماعی، تحریف واقعیتها و دیگر عملکردهای رسانههای بیگانه را «جنگ رسانه ای» نامیده اند.
مهمترین تعریف از «جنگ رسانه ای»، استفاده از رسانهها برای تضعیفِ کشورِ هدف و بهره گیری از توان و ظرفیت رسانهها در دفاع از منافع ملی است. جنگ رسانهای از برجستهترین جنبههای «جنگ نرم» و «جنگ هایجدید بین المللی» است.
بررسی جنگ روانی رادیو آزادی (رادیو فردا) علیه ایران و اسلام گرایی
در سال ۱۹۴۹ م. با پشتیبانی وزارت امور خارجه امریکا و حمایت مالی سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) و حضور کارشناسان برجسته سیاست خارجی آن کشور، کمیته ملی برای یک اروپای آزاد تأسیس گردید. یک سال بعد، این کمیته آمادگی خود را برای پخش برنامههای رادیویی به زبانهای چک، لهستانی، مجاری، رومانیایی و بلغاری اعلام کرد و نخستین برنامه در ژوئن ۱۹۵۰ م. به مدت نیم ساعت از آلمان پخش شد.
هدف اعلام شده رادیو آزادی، بیان واقعیتها برای بالا بردن آگاهیهای مردم جهت دست یابی به آزادی و استقلال در برابر رژیمهای کمونیستی بود. با فروپاشی کمونیسم، در طول سالهای ۱۹۸۹ - ۱۹۹۱ م. فرصت جدیدی برای این رادیو فراهم شد و با ایجاد شبکه گستردهای از نویسندگان، شمار مراکز خود را به ۲۰ دفتر رساند که این مراکز از تالین تا صوفیا و از مسکو تا آلماتا فعال هستند.
پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی کمونیسم، بحثهای گستردهای در واشنگتن درباره آینده رادیو آزاد اروپا پیش آمد که سرانجام در سال ۱۹۹۳ بودجه این رادیو از ۲۲۷ میلیون دلار به ۷۵ میلیون دلار کاهش یافت. سپس با درخواست واتسلا و هاول، رئیس جمهور چک در سال ۱۹۹۴ م؛ و موافقت بیل کلینتون، مقرّ این رادیو از مونیخ به پراگ منتقل گردید. این رادیو با ۴۲۰ نفر کارمند و ۷۰۰ ساعت کار در هفته به ۲۳ زبان مختلف برنامه پخش میکند.
پس از آنکه امریکا درخواست کرد برنامههای رادیویی فارسی از پراگ پخش شود، جمهوری چک بر سر دوراهی سختی قرار گرفت؛ زیرا باید از میان دو راه دشوار یکی را برمی گزید؛ یا خواسته کنگره امریکا را بپذیرد و اجازه دهد از پراگ، سخن پراکنی علیه ایران صورت گیرد و بدین ترتیب، به واسطه نفوذ جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام مورد غضب مسلمانان قرار گیرد یا خواسته واشنگتن را رد کند و نارضایتی کنگره امریکا را به ویژه هنگام تصمیم گیری نهایی در مورد پذیرش جمهوری چک در ناتو و اتحادیه اروپا برانگیزد. از آنجا که ورود به سازمانهای اروپایی برای جمهوری چک، مهم بود، راه نخست را برگزید. ایران به این امر اعتراض کرد و مبنای اعتراض ایران نیز امری کاملاً قانونی و مبتنی بر قوانین بین المللی بود؛ زیرا هزینه مالی این رادیو از محل بودجه بیست میلیون دلاری مصوب کنگره امریکا برای براندازی و ایجاد اخلال در نظام جمهوری اسلامی ایران فراهم میشد. افزون بر آن، چنین اقدامی خلاف قوانین بین المللی، منشور ملل متحد و پیمان مودت منعقد شده میان دو کشور ایران و چک در ۲۹ اکتبر سال ۱۹۳۰ م. بود و دخالت آشکار در امور داخلی کشوری مستقل شمرده میشود.
کارکردهای منفی ماهواره
با توجه به آنچه درباره کارکردهای مهم ماهواره گفته شد، همگان درباره کارکردهای سیاسی و فرهنگی ماهوارهها نگران هستند. دلیل پیوند سیاست و فرهنگ در اینجا و طرح آنها در کنار یکدیگر، رابطه تنگاتنگی است که میان آنها وجود دارد. در گذشته نیز به این پیوند و ارتباط، توجه میشد، ولی امروزه پژوهشگران حوزههای مختلف علوم اجتماعی، آن را به عنوان «اصل موضوعه» پذیرفته اند.
باورها و ارزشهای فرهنگی ملت ها، اساس تصمیم گیریها و اقدامهای سیاسی آنهاست. به همین دلیل، خاستگاه دگرگونیهای اجتماعی را باید در دگرگونیهای درونی و فرهنگی ملتها جست. انگیزه اصلی پشتیبانی ملتها از دولتها یا دست کشیدن از حمایت آنان و پیدایش شکاف میان مردم و حاکمیت ها، همین احساس درونی مردم است که آیا دولت حاکم، حافظ ارزشهای آنها و در پی تحکیم و توسعه منابع ملی است یا نه؟ در اینجا نقش رسانههای خارجی در تغییر گفتمان ملی و در نتیجه، اثرگذاری در سیاست و حاکمیت به خوبی آشکار میشود. «منافع ملی، حقیقتی عینی
نیست (که افراد یک ملت آن را درک کرده یا نکرده باشند)، بلکه بیشتر مجموعهای از ترجیحات ذهنی است که هرگاه نیازمندیها و تمایلات ملتی تغییر کند، آنها نیز دگرگون میشوند».
در این زمینه، ماهوارهها نقشی تعیین کننده دارند و میتوانند با تبلیغات جهت دار در تغییر ترجیحهای ذهنی و فرهنگی ملتها و سرانجام تغییر نگرش دولتها اقدام کنند. از همین رو، امروزه تبلیغات، ابزاری برای مداخله در حاکمیت کشورها و براندازی دولتها به شمار میآید. «تبلیغات براندازانه» دیگر اصطلاحیشاعرانه و ناشناخته تلقی نمیشود. به همین ترتیب، پیدایش اصطلاح «تهاجم فرهنگی» نیز بر پایه واقعیتی است که جهانیان کاملاً آن را درک میکنند. شگفتا کهفهم آن برای برخی مدعیان فرهنگ در کشور ما گران آمده است. ساده اندیشی است که ترویج خشونت و سکس، آموزشهای اخلاقی ناروا، آموزش تفریحهای ناسالم، تحقیر سنّتهای ملی و بزرگداشت فرهنگ بیگانه و حتی تحمیل نوع خاصی از آرایش، خوراک، پوشاک و به طور کلی، «مد» را تنها از سر تنوع خواهی و پر کردن اوقات فراغت قلمداد کنیم. تغییر رفتارهای ظاهری تا حدودی نشانه دگرگون شدن ارزشها و آرمانهای درونی انسانها است و غفلت از نقش تبلیغات رسانهای (که ماهواره از مهمترین آنهاست) در این دگرگونی، نمیتواند نشانه فرهنگ و تمدن باشد.
ضرورت مخاطب شناسی
امروزه مقوله شناخت کنشها و واکنشهای مخاطبان در قبال رسانهها اهمیت شایانی یافته است. به باور _مک کوایل، _مفهوم مخاطب به ظاهر کلید درک بسیاری از اسرار مربوط به شیوه کار رسانههای گروهی است و حتی راز ماندگاری «ارتباطات اجتماعی» را در خود دارد. دکتر _تقی غفاری_، در گفت وگویی با عنوان «آنتنهای ماهوارهای و جبر زمان» میگوید: «شما باید مخاطب خود را بشناسید و با یک ارتباط حرفه ای، خواست و نیاز او را تشخیص دهید. معمولاً تلویزیونهای تجاری تنها به خواست مخاطب فکر میکنند و میگویند: «بگویید چه میخواهید تا برای شما بسازیم» و تلویزیونهای دولتی میگویند: «ما میدانیم که شما چه میخواهید.» هر چه بتوانیم تناسب و رابطهای میان خواست و نیاز حقیقی برقرار کنیم، موفقتر خواهیم بود. افزون بر این، مسئولان باید بدانند با مخاطبانی روبه رویند که بسیاری از آنان تحصیل کرده، کارشناس و دارای تعاملهای اجتماعی هستند. انتقال پیام ها، به ویژه پیامهایی که بار ارزشی، سیاسی، عقیدتی و... دارد، اگر بدون استفاده از نمادها و نشانهها صورت گیرد، مخاطب به راحتی آن را رمزگشایی و تحلیل میکند. انتشارات دفتر عقل کتاب "درآمدی بر جنگ رسانه ای: ابزارها و راهکارهای مقابله با آن" نوشته علی ایلخانی پور و امید عبداللهی را در سال ۱۳۸۶ در ۱۳۶ صفحه منتشر کرده است.
ارسال نظرات