شماره 94 فصلنامه «نقد و نظر» منتشر شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نود و چهارمین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی «نقد و نظر» به صاحب امتیازی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم با مدیرمسؤولی محمدتقی سبحانی و سردبیری محمدعلی مبینی منتشر شد.
در این فصلنامه در 7 مقاله و در 167 صفحه منتشر شده است که عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
بررسی نقش دین در علم
مهدی گلشنی
در این مقاله نخست بهاختصار دیدگاههای مختلف دربارۀ رابطۀ علم و دین ارائه میگردد و سپس با اتخاذ این دیدگاه که علم در طول دین است، جهانبینی دینی (توحیدی) بهعنوان زمینۀ اصلی فعالیت علمی مشخّص میگردد و در پرتو آن، نقش دین در علم در چهار زمینه اصلی ذیل معرفی میشود: (1) فراهمکردن پیشفرضهای متافیزیکی برای علم؛ (2) ارائه چهارچوبی معرفتشناختی، گستردهتر از معرفتشناسی پوزیتیویستی؛ (3) تبیین مسائل قابل طرح برای دانشمندان که علم از پاسخ به آنها ناتوان است و (4) ارشاد در جهت کاربردهای درست علم و جلوگیری از کاربردهای تخریبی آن.
جایگاه عالم فراماده و عوامل فرامادی در نظریه علم دینی آیتالله جوادی آملی
قاسم ترخان و محمدرضا بهزادی مقدم
نظریۀ علم دینی آیتالله جوادی آملی از نظریههایی است که در چند سال اخیر توجه اندیشمندان را به خود جلب کرده است. نوشتار حاضر با طرح این پرسش که «عالم فرامادی و عوامل فرامادی چه جایگاهی در نظریه علم دینی دارند؟»، در مرحله نخست هرکدام از مفاهیم «علم»، «دین»، صفتهای «دینی» و «علمی» و سرانجام مفهوم ترکیبی«علم دینی» را از نگاه ایشان بررسی کرده، دقت ایشان را در تفکیک میان دو سطح از تحلیل، یعنی تحلیل منطقی ـ فلسفی و تحلیل تاریخی ـ جامعهشناختی از علم نشان داده است. آنگاه به این مطلب توجه میدهد که سلسلهمراتبی دیدن عالم و اعتقاد به ارتباط وثیق میان عوالم مختلف یکی از بزنگاههای طرح مبحث علم دینی است که بهخوبی در نظریه ایشان منعکس شده است. این نگرش درنهایت به نقد «تفکیک روشی» در عرصه علوم رایج منجر شده و با جایگزینیِ «موضوع» به عنوان ملاک تفکیک علوم، «تلفیق روشی» را در صورت نیاز و به تناسب مراتب وجودی «موضوع»، به عنوان راهحلی عملی جهت برونرفت از مشکلات علوم فعلی و نیز گرفتارنشدن در بنبستهای نظری پیشنهاد میدهد؛ گرچه ممکن است موضوع مورد مطالعهای بهدلیل تکساحتیبودن، فقط نیازمند کاربست یک روش منحصربهفرد باشد، خروجی این نگرش، محصولی است که برازنده هر دو صفت علمی و دینی خواهد بود.
نظریه تعاملی معرفت دینی و علمی تبیین نسبت نظریۀ آیتالله جوادی آملی با مبحث «علم دینی»
محمد فتحعلی خانی
نظریه علمدینی آیتالله جوادی آملی با دیگر نظریههای علمدینی تفاوت ماهوی دارد و درعینحال بر نظریههای علم دینی تأثیرگذار است؛ بهگونهایکه میتوان آن را فرانظریه مرتبط با آنها دانست. این نظریه مشتمل بر یک مدعای اصلی، یک استدلال عام و دو نتیجه مهم است. مدعای اصلی این است که علم اگر علم باشد، دینی و الهی است. دلیل بر این ادعا ویژگیهای مترتب بر کاشفبودن از واقع است که عبارتند از (1) متعلق علمِ حقیقیِ کاشف از واقع، امری واقعی و لذا مخلوق خداست؛ (2) علم حقیقی الهامی الهی است؛ (3) علم حقیقی به اعتبار واقعنماییاش حجت دینی است. علم حقیقی و معتبر با هیچ علم روشمند معتبری در تعارض نیست، ازاینرو منابع و روشهای معتبر نباید نتایج متعارضی داشته باشند. در این نظریه با اتکا به تحلیلی از جایگاه معرفتی وحی اثبات شده است که متون دینی منابع معتبر معرفتی هستند. درنتیجه رجوع به آنها برای شناخت امور واقعی، باید با نتایج روشهای عقلی معتبر سازگار باشد، ازاینرو فهم متوندینی بدون درنظرگرفتن نتایج دیگر روشهای معتبر شناختِ واقع، نامعتبر است؛ همچنین شناخت امور واقع از طریق روشهای عقلی معتبر بدون ملاحظه نتایج روش نقلی، فاقد اعتبار کافی است. پس روش عقلی و نقلی در شناخت واقع، رابطه تعاملی متقابل دارند. این رابطه فقط در فرض علمآوری روش نقلی و عقلی برقرار نیست؛ بلکه حتی اگر هر دو مفید ظنّ اطمینان آور باشند، رابطه متقابل برقرار است.
صورتبندی سازوکار حداقلی نظریه آیتالله جوادی آملی برای تقسیمبندی علوم
ذوالفقار ناصری، سیدجابر نیکو و محمدرضا منصفی سروندانی
بهمنظور حل نزاع میان علم و دین، نظریههای گوناگونی مطرح شده است؛ برخی علوم را به نفع دین مصادره کردهاند و دستاورد علوم را یکسره مردود خواندهاند و دیگرانی با تأکید بر روش تجربی، دین را به کناری نهادهاند؛ درحالیکه گروه سومی نیز از تعامل مسالمتآمیز میان علم و دین سخن گفتهاند. در این میان، آیتالله جوادی آملی در زمینۀ علم دینی به دو صورت نظریهپردازی کردهاند: گاهی در مقام توصیف نفسالأمر و بهلحاظ هستیشناختی، تمامی علوم را به شرط مطابقت با واقع، دینی میداند و گاه بهلحاظ معرفتشناختی، علوم را به دینی و غیردینی تقسیم میکند. این مقاله، ملاکهای این نظریه را در اسلامیسازی علوم بررسی میکند و با تأویلبردن آنها به ملاک موضوع نشان میدهد که این نظریه چه لوازمی برای علوم دارد و چگونه میتواند در ساماندهی علوم موفق عمل کند. به نظر میرسد با تنظیم استدلالهایی تحلیلی از متن مکتوب ایشان و مقایسه با نظریههای رقیب، میتوان نتیجه گرفت که نظریۀ یادشده با نگاه به واقعیت علوم جدید بهمثابه نگاهی الهیاتی، آنها را تقسیم میکند یا دستکم ملاکهای جدیدی برای تقسیمبندی علوم به دست میدهد؛ چنانکه با این فرض میتوان مبنایی حداقلی برای تقسیم علوم به اسلامی و غیراسلامی در نظر گرفت.
بررسی مدل تأسیسی دربارۀ علم دینی
منصور نصیری
دکتر خسرو باقری درباره علم دینی، مدل مورد نظر خود را با عنوان «مدل تأسیسی» مطرح کرده است. دغدغۀ اصلی ما بررسی مدل تأسیسی است. در این مقاله، این دیدگاه را در پنج بخش اصلی معرفی کردهایم و سپس در ده مورد اصلی به نقد آن پرداختهایم. از نظر نگارنده، نتیجه آنکه مدل تأسیسی، خواه بهلحاظ مبنا و خواه بهلحاظ بنا، با اشکالات عمدهای مواجه است. برخی از این اشکالات ناظرند به: نگاه سیاه و سفید به علمشناسی، تعیین سه منطقه در دین، رابطه معرفت دینی با دیگر معرفتهای دینی، پیامد روشنشدن خطای فرضیه ارائهشده از متون دینی، طرح عنوان «متافیزیک دینی» یا «متافیزیک برآمده از دین»، و ادعای تأثیر دین در دو قلمرو کشف و داوری. با توجه به نقدهایی که ذکر کردهایم، روشن میشود که این مدل هیچ گام تازهای برای رسیدن به هدف تولید علم دینی نمیتواند بردارد.
بینیازی فهم ظواهر قرآن از علوم عقلی
فرج الله میرعرب
برخی محققان فهم آیاتی از قرآن را نیازمند تولیدات عقل نظری دانستهاند، ولی ویژگیهای این کتاب آسمانی نشان میدهد که گرچه مخاطب قرآن انسان عاقل است، برای أفاده مراد هرگز نیازمند برهانهای عقل بشری نیست و ادعای نیاز خلاف مبانی است. مخاطب قرآن «الناس» است که شامل آشنایان با برهانهای عقل نظری و غیر آن میشود؛ قرآنی که خود را «نور مبین»، «تبیان»، «هدایت» و حجت برای عقیده و عمل توصیف کرده است. همچنین ادعای نیاز قرآن با تحدّی عمومی و اعجاز قرآن، حجتبودن آن بهعنوان سند حقانیت رسالت و نیز اصل لزوم عرضۀ هر اندیشهای بر قرآن برای سنجش راستی و کژی آن در تعارض است و پیامد آن ادعای نقص کتاب خدا در افاده مراد است. این پژوهش که به شیوه تحلیلی ـ انتقادی و اسنادی انجام شده است، با ظاهریگری بهکلی متفاوت است و بهمنظور دفاع از کاملبودن قرآن کریم و با هدف بستن راه تفسیر بهرأی نگاشته شده است. مطابق این نظریه، عقل باید برای تعالی فهم خود تلاش کند و منعی در استفادات و انتزاعهای عقلی مفسر نیست، ولی نقشی در تکمیل دلالت آیات ندارد.
واکاوی مفهوم اختیار در حکمت متعالیه
امیر راستین، علیرضا کهنسال و سیدمرتضی حسینی شاهرودی
نوشتار کنونی بر آن است تا بر اساس مبانی حکمت متعالیه و سخنان حکیمان صدرایی، تصویری روشن از معنای اختیار به دست دهد. مهمترین تعریفهای موجود از اختیار در حکمت متعالیه، عبارتند از: «داشتن مبادی چندگانه علم، شوق، اراده و تحریک عضلات»، «داشتن مبادی دوگانۀ علم و اراده»، «صحة الفعل والترک»، «مشیّة الفعل والترک»، و «استقلال فاعل و نفی اثرپذیری از غیر». در این میان، تنها یک تفسیر جامعیت و اشتراک مفهومی میان تمام مصادیق اختیار را فراهم میکند و آن، تفسیر اختیار به دارابودن اراده و علم است؛ آنهم با تفسیری ویژۀ حکمت متعالیه که در آن، هر دو مفهوم علم و اراده همانند وجود، در عین غیریت مفهومی، در تمام مراتب هستی حضور دارند و در عین اشترک معنوی، مشکک هستند. معنای جامع اراده که همان ابتهاج، محبت و رضاست، از مصادیق مادون مانند میل و شوق در عالم طبیعت آغاز و تا ابتهاج و محبت ذاتی پروردگار گسترش مییابد. تلطیف معنای اراده به محبت وجودی، پذیرش اختیار انسانی را بهرغم وجود احاطه و سلطه علّت بر انسان، خردپذیرتر و وجدانپذیرتر میسازد؛ ضمن آنکه توجه به حبّ، اقتضا و طلب ذاتی انسان در مرتبه وجود علمی او نزد حقتعالی (عین ثابت)، تبیین اختیار را روشنتر میسازد و به برخی پرسشها نیز پاسخ میدهد.
دفتر فصلنامه «نقد و نظر» در قم، چهار راه شهدا، ابتدای خیابان معلم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، اداره نشریات واقع شده است؛ علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانند به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس http://jpt.isca.ac.ir/ مراجعه کنند و یا با شماره ۳۱۱۵۱۳۸۶ -۰۲۵ تماس بگیرند. /۸۲۲/ن ۶۰۲/ش