دبیر جامعه روحانیت کاشان:
علم روح انسان را صیقل داده و پرورش می دهد
حجت الاسلام شاه فضل گفت: وقتی روح انسان اخلاقی میشود قیمت بر میدارد و علم چیزی است که روح انسان را صیقل داده و پرورش میدهد و روز قیامت انسان با روح محشور میشود.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در کاشان، حجت الاسلام علیرضا شاه فضل یکشنبه شب در تفسیر آیه ۶۰ سوره مبارکه کهف که درمسجد امام خمینی (ره) برگزار شد، گفت: این آیه و چندین آیه بعد از آن پیرامون حضرت موسی و حضرت خضر است.
وی افزود: در سوره مبارکه کهف سه داستان اصحاب کهف، داستان حضرت موسی، حضرت خضر و داستان ذوالقرنین بیان شده است که هر سه داستان عجیب به گونهای با عالم غیب و کارهای خارق العاده در ارتباط است که در ابتدای این سوره نیز گفته شده است ماجرای اصحاب کهف از آیات عجیب است.
حجت الاسلام شاه فضل گفت: در موضوع داستان حضرت موسی و حضرت خضر دو بحث علم یابی و علم جویی حضرت موسی موضوعیت دارد یکی اینکه خود را آواره بیابانها کرد تا به علم برسد که این امر اهمیت علم را نشان میدهد و دوم اینکه حضرت خضر اطلاعاتی داشت و براساس آن تصمیماتی میگرفت که حضرت موسی از فلسفه آنها خبر نداشت و برای همین بود که اعتراض میکرد.
وی به مطلبی در خصوص ملا صدرای شیرازی اشاره کرد و افزود: ملاصدرا از شخصیتهای بزرگ جهان اسلام است که پیوند بین فلسفه و عرفان را زده است، علم فلسفه علم عقلی است که با فکر کردن به یک سری از حقایق دست پیدا میکند، اما عرفان کشف و شهود است و عارف مدعی است که حقایق را میبیند نه اینکه اثبات کند بهشت و خدا و پیامبری هست، بلکه بهشت و خدا و پیامبر را میبیند نه اینکه عقلا اثبات کند.
حجت الاسلام شاه فضل گفت: فیلسوف بدون اینکه ببیند اثبات حقایق میکند، اما کار عارف دیدن حقایق است بدون اینکه استدلال کند، از این رو در زمان ابوعلی سینا فیلسوف معروف ایرانی عارف بزرگی بنام ابوسعید ابوالخیر است که در جلسهای با هم بحث و گفتگو میکنند و در انتها ابوعلی سینا درباره ابوسعید میگوید، هرآنچه را که من میدانستم او دیده بود و ابوسعید ابوالخیر نیز گفت هرآنچه را من دیده بودم او میدانست.
وی افزود: عرفا فلاسفه را و فلاسفه نیز عرفا را قبول ندارند چرا که عرفا میگویند کار انسانهای استدلالی اساس ندارد و فلاسفه نیز میگویند کشف و شهود عرفا رویا است، فلاسفه آنچه را که نمیبینند میتوانند اثبات کنند و عرفا نمیتوانند آنچه را که میدانند اثبات کنند.
دبیر جامعه روحانیت کاشان ادامه داد: ملاصدرای شیرازی پدرخانم علامه فیض کاشانی مدعی است با عرفان و کشف و شهود حقایق را دیده است و در ادامه به دنبال استدلال عقلی برای آنچه که دیده بوده رفته، از این رو ملامحسن فیض کاشانی هم فلسفه و هم عرفان را دارد.
وی ادامه داد: ملاصدرای شیرازی میگوید جسم انسان با خوردن غذا زنده میماند و رشد میکند، اما روح انسانها با علم و اخلاق رشد میکند و علم کسی که اضافه میشود بزرگ میشود و کسی که در بعد اخلاقی ساخته میشود بزرگ میشود.
حجت الاسلام شاه فضل گفت: وقتی روح انسان اخلاقی میشود قیمت بر میدارد و علم چیزی است که روح انسان را صیقل داده و پرورش میدهد و روز قیامت انسان با روح محشور میشود و روح هرچه عالمتر و اخلاقیتر باشد زیباتر است.
وی ادامه داد: انسان تا زمانی که حیات دارد میتواند خودش را رشد علمی و اخلاقی بدهد و انسان اگر دانسته بمیرد بهتر ازآن است که ندانسته بمیرد، چرا که این دانستن است که در قیامت کارآیی دارد چون روح انسان بزرگتر شده است.
دبیر جامعه روحانیت کاشان گفت: یکی از کارهای شیطان در رابطه با انسان نسیان و فراموشی است، اما نه اینکه هر فراموشی به شیطان ارتباط داشته باشد، اما یکی از کارهای شیطان فراموشی انسان است که در این آیه و در داستان حضرت یوسف به آن اشاره شده است.
حجت الاسلام شاه فضل گفت: القا به ذهن انسان و نسیان انسان هر دو کار شیطان است، اما آنچه برای انسان مهم است بندگی خدا و عبد خدا بودن است./۱۳۰۷/پ310/ب1
وی افزود: در سوره مبارکه کهف سه داستان اصحاب کهف، داستان حضرت موسی، حضرت خضر و داستان ذوالقرنین بیان شده است که هر سه داستان عجیب به گونهای با عالم غیب و کارهای خارق العاده در ارتباط است که در ابتدای این سوره نیز گفته شده است ماجرای اصحاب کهف از آیات عجیب است.
حجت الاسلام شاه فضل گفت: در موضوع داستان حضرت موسی و حضرت خضر دو بحث علم یابی و علم جویی حضرت موسی موضوعیت دارد یکی اینکه خود را آواره بیابانها کرد تا به علم برسد که این امر اهمیت علم را نشان میدهد و دوم اینکه حضرت خضر اطلاعاتی داشت و براساس آن تصمیماتی میگرفت که حضرت موسی از فلسفه آنها خبر نداشت و برای همین بود که اعتراض میکرد.
وی به مطلبی در خصوص ملا صدرای شیرازی اشاره کرد و افزود: ملاصدرا از شخصیتهای بزرگ جهان اسلام است که پیوند بین فلسفه و عرفان را زده است، علم فلسفه علم عقلی است که با فکر کردن به یک سری از حقایق دست پیدا میکند، اما عرفان کشف و شهود است و عارف مدعی است که حقایق را میبیند نه اینکه اثبات کند بهشت و خدا و پیامبری هست، بلکه بهشت و خدا و پیامبر را میبیند نه اینکه عقلا اثبات کند.
حجت الاسلام شاه فضل گفت: فیلسوف بدون اینکه ببیند اثبات حقایق میکند، اما کار عارف دیدن حقایق است بدون اینکه استدلال کند، از این رو در زمان ابوعلی سینا فیلسوف معروف ایرانی عارف بزرگی بنام ابوسعید ابوالخیر است که در جلسهای با هم بحث و گفتگو میکنند و در انتها ابوعلی سینا درباره ابوسعید میگوید، هرآنچه را که من میدانستم او دیده بود و ابوسعید ابوالخیر نیز گفت هرآنچه را من دیده بودم او میدانست.
وی افزود: عرفا فلاسفه را و فلاسفه نیز عرفا را قبول ندارند چرا که عرفا میگویند کار انسانهای استدلالی اساس ندارد و فلاسفه نیز میگویند کشف و شهود عرفا رویا است، فلاسفه آنچه را که نمیبینند میتوانند اثبات کنند و عرفا نمیتوانند آنچه را که میدانند اثبات کنند.
دبیر جامعه روحانیت کاشان ادامه داد: ملاصدرای شیرازی پدرخانم علامه فیض کاشانی مدعی است با عرفان و کشف و شهود حقایق را دیده است و در ادامه به دنبال استدلال عقلی برای آنچه که دیده بوده رفته، از این رو ملامحسن فیض کاشانی هم فلسفه و هم عرفان را دارد.
وی ادامه داد: ملاصدرای شیرازی میگوید جسم انسان با خوردن غذا زنده میماند و رشد میکند، اما روح انسانها با علم و اخلاق رشد میکند و علم کسی که اضافه میشود بزرگ میشود و کسی که در بعد اخلاقی ساخته میشود بزرگ میشود.
حجت الاسلام شاه فضل گفت: وقتی روح انسان اخلاقی میشود قیمت بر میدارد و علم چیزی است که روح انسان را صیقل داده و پرورش میدهد و روز قیامت انسان با روح محشور میشود و روح هرچه عالمتر و اخلاقیتر باشد زیباتر است.
وی ادامه داد: انسان تا زمانی که حیات دارد میتواند خودش را رشد علمی و اخلاقی بدهد و انسان اگر دانسته بمیرد بهتر ازآن است که ندانسته بمیرد، چرا که این دانستن است که در قیامت کارآیی دارد چون روح انسان بزرگتر شده است.
دبیر جامعه روحانیت کاشان گفت: یکی از کارهای شیطان در رابطه با انسان نسیان و فراموشی است، اما نه اینکه هر فراموشی به شیطان ارتباط داشته باشد، اما یکی از کارهای شیطان فراموشی انسان است که در این آیه و در داستان حضرت یوسف به آن اشاره شده است.
حجت الاسلام شاه فضل گفت: القا به ذهن انسان و نسیان انسان هر دو کار شیطان است، اما آنچه برای انسان مهم است بندگی خدا و عبد خدا بودن است./۱۳۰۷/پ310/ب1
ارسال نظرات